سر سفره قرآنی ماه خوب خدا(جزء ۳)
فقیر نمایان
لِلْفُقَرَاءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْبًا فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیمَاهُمْ لَا یَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا.. ﴿۲۷۳﴾ صدقات براى نیازمندانى است که در راه خدا فرومانده اند، و نمى توانند (براى تأمین هزینه زندگى) در زمین سفر کنند. از شدّت خویشتندارى، فرد بى اطلاع، آنان را توانگر مى پندارد. آنها را از سیمایشان مى شناسى. با اصرار، (چیزى) از مردم نمى خواهند.....
از مصائب روزگارمان؛ قصه اسفناک فقر و فقراء است.
چه زیبا قرآن به مددمان آمده و فقیر واقعی را از فقیر ساختگی و فقیرنما متمایز ساخته .
فقیر واقعی :
اولا؛ علت فقرش؛ رفتار و اهداف دنیوی و زیاده طلبی و ربا و نزول و وام های سودیِ پی در پی نیست، بلکه مسیر حرکت اقتصادیش "فی سبیل الله" بوده نه "فی سبیل الشیطان" .
ثانیا؛ توان حرکت اقتصادی نوئی را ندارد، پس آدم های تن پرور و بی خاصیت اگرهم فقر دامنشان را بگیرد مقصر اول و آخر خودشان هستند.
ثالثا؛ فقیر واقعی آبرومند است و خود و شرائط ظاهری زندگی اش را ملعبه ای برای اخاذی نمی کند.
رابعا؛ فقیر واقعی هیچگاه به اصرار مردمان را سر کیسه نمی کند، و عدم اعانت دیگری، مجوزی برای اصرار و اهانت او نمی شود.
درحالیکه فقیرنمایان، همه این خصوصیات منفی را دارا می باشند!
اول شریعت وبعد طریقت
قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۳۱﴾ بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد....
در روزگار مدرن امروزی ما همانطوریکه برخی به سیم آخر زده و از کل معنویت و عبادت دست شسته اند، عده ای مدعی "طریقت و حقیقت" شده و خود را بی نیاز از دستورات شرع و شریعت می دانند و داعیه شان این است که "معنویت" آدمی را کفایت می کند!
نه خیر؛ هر مقصدی در این عالَم، مسیری دارد و مسیر معنویت؛ شریعت و احکام نورانی پیامبر(ص) است.
بر مقامات معنوی امامان خرده مگیریم
أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ.... ﴿۴۹﴾ [عیسی گفت] من از گل براى شما [چیزى] به شکل پرنده مى سازم آنگاه در آن مى دمم پس به اذن خدا پرنده اى مى شود و به اذن خدا نابیناى مادرزاد و پیس را بهبود مى بخشم و مردگان را زنده مى گردانم و شما را از آنچه مى خورید و در خانه هایتان ذخیره مى کنید خبر مى دهم...
دریغ از یک جو انصا !
در عصر اخیر ما ائمه اطها (ع) مورد هجمه از دو سوی شده اند:
یک سوی محبیینی هستند که با تندروی های بی خردشا ، برای شبهه و یا تهمتِ ادعای اولوهیت جاده صاف کن هستند و با نقل احادیث ضعیفی که با تعقل هماهنگ نیس ، گمان می کنند ذکر معجزات و کرامات امامان را می کنند.
و ازسوی دیگر برخی امروزی هایی که دوست دارند ژست روشنفکر نمابب داشته باشند و میآیند ومقام کرامتی و علم غیبی امام (ع) را منکر میشوند و مثلا زیارت جامعه کبیره را ساختگی معرفی میکنند.
در آیه بالا ادعای عیسی(ع) را به وضوح میبینید و ما چیزی غیر از این برای امامان (ع) قائل نیستیم.
سر سفره قرآنی ماه خوب خدا(جزء ۴)
مورداول؛
انتخاب دوست و مَحرم اسرار
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِکُمْ لَا یَأْلُونَکُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ... ﴿۱۱۸﴾ اى کسانى که ایمان آورده اید دوست و همراز مگیرید، [آنان] از هیچ نابکارى در حق شما کوتاهى نمى ورزند آرزو دارند که در رنج بیفتید دشمنى از سخنشان آشکار است و آنچه سینه هایشان نهان مى دارد بزرگتر است در حقیقت ما نشانه ها[ى دشمنى آنان] را براى شما بیان کردیم اگر تعقل کنید (۱۱۸)
یکی از اشتباهات بزرگ انسان در زندگی فردی یا اجتماعی و حتی بین المللی در این است خیلی زود با افراد اُنس میگیرد و اسرار شخصی و خانوادگی و یا مدیریتی و یا کشوری را به او منتقل میکند.
درحالیکه که انسان میتواند ظاهرسازی او را در فحوای کلامش ببینید و البته این شناخت نیاز به تعقّل دارد و این عقل از دقت ها و مشورتها و تجربه ها قابل کسب است.
در دوست یابی، بشدت احتیاط کنیم.
مورد دوم ؛
تقوای قرآنی چیز دیگری است ..
لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ﴿۱۳۴﴾ متقین در فراخى و تنگى انفاق مى کنند و خشم خود را فرو مى برند و از مردم در مى گذرند..
امروز برخی کوته نظران تقوا را فقط در محراب و منبر و مسجد و جمعه و اعتکاف و تسبیح و ذکر و شعار میدانند.
درحالیکه در منطق قرآن نشانه ها و معیارهای تقوا چیز دیگری است .
۱)تقوا درارائه زمینه ی رشد به دیگران است؛ چه امور مالی و چه غیر مالی مثل اینکه اگر دیدیم یک مدیر شایسته ای وجود دارد،اگرما جا را برای او بازکنیم تا مورد استفاده قرار گیرد،حتما "ما اهل انفاق" هستیم و با تقوا.
۲)تقوا در ادب گفتاری است و تعادل رفتاری ، چقدربی اخلاقی است که در برابر تنش ها آدمی زبانش و رفتارش بشدت تلخ و گزنده شود.
۳) گذشت کردن از نارسائیهای دیگران به تقوا معنا می دهد، خصوصا آنانکه در قدرتند و یا از نظر سن برتری دارند؛ واجب است اهل گذشت باشند و عفو خودرامشروط به هیچ شرطی مکنند.
امام حسین(ع) بالاترین گذشت رادر عفو از سوی صاحبان قدرت، می داند.
اینها باتقوایان هستند نه دیگران.
مورد سوم؛
نفاق در چه محیطی بیشتر می شود؟
وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ نَافَقُوا وَقِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاکُمْ هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمَانِ یَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یَکْتُمُونَ ﴿۱۶۷﴾ به منافق گفته میشود بیایید در راه خدا بجنگید میگویند اگر جنگیدن مى دانستیم مسلما از شما پیروى میکردیم آن روز آنان به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان به زبان خویش چیزى مى گفتند که در دلهایشان نبود....
منافق؛
۱) اهل توجیه کردن، است.
۲) در درون به کفر و زشتی ها نزدیکتر است تا ایمان و اخلاق.
۳)اهل ظاهرسازی و فریب عوام الناس است.
به نظرم؛
این خصوصیات منفی در حکومت اسلامی بیشتر رواج پیدا می کند تا در حکومت های لائیک .
چرا که آدمیان دو رو با این حربه ها بهتر می توانند در میدان های ریاست و ثروت، معرکه گیری کنند.
علامت وجود چنین بیماری در جامعه طبق بیان امام صادق(ع)؛ در "ضعف باورها" می باشد.
آیا شما در جامعه "ضعف باورها" را می بینید؟
سفره قرآنی ماه خوبِ خدا (جز ۵)
شهوات پایان ندارد ...
وَاللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَیُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِیلُوا مَیْلًا عَظِیمًا ﴿نساء۲۷﴾خدا با لطفش به شما توجه می کند؛ و آنان که از شهوات پیروی می کنند می خواهند شما [در روابط جنسی از حدود و مقرّرات حق] به انحراف بزرگی دچار نمایند.
غضب و شهوت دو نیروگاهی است که باید در تعادل باشد، اولی برای دفاع است و دومی برای جذب است.
در آیه توجه به شهوت شده و اظهر مصادیق آن، شهوت جنسی است.
شهوت جنسی اگر مورد کنترل نباشد تبدیل به "نیروگاه شیطانی" شده و کمترینش نابودی انسان در این موارد است:
۱-تخریب شخصیت
۲- نابودی تحصیل
۳- بی نصیب بودن از شغل مناسب و درآمد سالم
۴-مشکل در تشکیل خانواده در آینده
۵-بروز اختلافات جدی در بین زوجین
۶- نداشتن فرزندان سالم و موفق
۷-بیماری جسمی (ایدز) و روانی (پرخاشگری و ضعف اعصاب)
۸- آلوده شدن فرزندان جامعه
۹- به تباهی رفتن همسر
و..
تازه اینها عوارض ظاهری و دنیوی "بی عفتی" و "پاکدامن نبودن" است .
انفجاری که شهوترانان در امور شرعی و الهی خود ایجاد می کنند ، قصه مفصل دیگری است!
این است که خدا می فرماید "میلا عظیما" !
نه تنها شمای جوان مواظب باش بلکه شمای میان سال هم مواظب باش . این رذیله سن و سال نمی شناسد.
گناه نکنیم ... همین وبس
إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَنُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیمًا ﴿نسا/۳۱﴾ اگر از گناهان بزرگ دوری کنید، گناهان کوچکتان را از شما محو می کنیم، و شما را به جایگاهی ارزشمند و نیکو وارد می کنیم.
چقدر آدمها دنبال دستورالعمل هستند و یا دنبال ذکر و وِرد برای استجابت دعایشان و به هر دری می زنند.
غافل از اینکه قرآن حرف اول و آخر را زده و اینکه "گناه کبیره" نکنید.
گناه کبیره آن است که برای آن شدت عذاب گفته شده.
امام صادق(ع) این موارد را شمرده اند :
۱- قتل نفس
۲- عاق والدین
۳- رباخوری
۴- بازگشت به کفر و شرک
۵- تهمت ناموسی زدن
۶- مال یتیم خوری
۷- فرار از جنگ
۸- زنا
۹- جادو کردن
۱۰- قسم به دروغ به نام خدا
۱۱- ندادن زکات
۱۲- شرب خمر
۱۳- ترک نماز
۱۴- شهادت خلاف واقع
۱۵- قطع ارتباط با خویشاوندان.
اگر این امور را واقعا ترک کنیم وعده الهی بر این است که ؛ گناه کوچک بخشیده می شود و به جایگاه ارزشمند معنوی و ظاهری خواهیم رسید.
پس اقدام کنیم از همین ماه مبارک ، بسم الله
راه حل قرآنی برای حل اختلاف خانوادگی
وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَکَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَکَمًا مِنْ أَهْلِهَا...﴿نسا/۳۵﴾اگر از جدایی و ناسازگاری بیم داشتید، داوری از خانواده مرد، و داوری از خانواده زن [برای رفع اختلاف] برانگیزید ...
جوانان عزیز که از شروع زندگی تان دیری نگذشته، اگر از تفاوت سلیقه با همسرتان رنج می برید ، راه حل ماجرا این است؛ یک فرد امین و عاقل از سوی شما و یکی هم از سوی همسرتان انتخاب کنید و قصه را بررسی نموده و راه حل ارایه کنند و شما هم به آن پای بند باشید .وعده الهی بر حل همه نابسامانی هاست.