پوزش طلبی در راستای عدم موفقیت در تربیت و معرفت و اخلاق فرزندان این جامعه، در صورتی که ما بداخلاقی و بی معرفتی و گذر از معیارها و شاخصه های شخصیتی را ببینیم، ضروری است و این اولا و بالذات به عهده "روحانیت" است.
امام علی(ع) که به تعبیر شیخ الرئیس بوعلی سینا "عقل مجسم" در بین اصحاب رسول الله(ص) بود، برهان و نشانه روشن بر "عقلانیت" را در یک حقیقت می داند و آن؛ "عذر خواهی" در برابر کمی ها و کاستی ها و نیز ضعف در انجام مسئولیت ها معرفی نموده است.
"عذرخواهی" نشانه توانمندی و عقلانیت نسبت به درون انسان است و نیز؛ از آثار رشد و ترقی و حرکتِ رو به جلوست، نسبت به زمین و زمینه هایی که با آن مواجهیم.
پس آنجا که از "عذرخواهی" و جبران مافات خبری نیست، از عقلانیت دورنی و نیز رشد بیرونی هیچ خبری نخواهد بود!
اجازه دهید بدون اطاله سخن به غرض اصلی برسیم : اگر همه ی وصیت نامه حضرت امام را فراموش کنیم که البته نمی کنیم، اما عبارات پایانی وصیت نامه ایشان که حاکی از یک عذرخواهی صمیمانه در قصورها و تقصیرها بود، فراموش نشدنی است.
چرا در طول ۴۰سال کمتر این واژه از مسئولین از طریق رسانه ها به گوش و چشم مان رسیده؟!
مگر نه این است که خود حضرت امیر(ع) در چند جای نهج البلاغه استقبال از شنیدن نقدها در رابطه با حاکمیت و کارگزارانش داشته و با شجاعت تمام اعلام عذرخواستن در صورت کاستی نموده؟
این مقوله یعنی "عذرخواهی" در میان روحانیت کمتر دیده شده، در حالیکه بخش مهمی از سکانداری تزکیه و تهذیب نفوس، و نیز تعلیم و تربیت، خصوصا در حکومت اسلامی به دست "روحانیت" است و از مسئولیت های ایشان به شمار می رود، بالاخص که این جماعت، با انبوهی از وعده ها در جهت رسیدنِ به برتری های اخلاقی و شخصیتی، این انقلاب و نظام را به مردم عرضه کرد و از جان و مال آنان در تقویت بنیان های نظام سیاسی موجود بهره جست.
بله ما کم و بیش این "برهان عقل" را، در بین روحانیت، از سطح مرجعیت تا خطابه و منبر دیدیم، مثلا چندسال قبل مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی در یک پیامی از همه ملت عذرخواهی کرد و حلالیت طلبید، و یا یکی از وعاظ بسیار مشهور کشور در شب احیاء در حسینیه ای در خیابان ری تهران از همه مردم به خاطر آنچه که قبل انقلاب بالای منابر وعده داده بود و نشد، عذرخواهی نمود. اما اگر خسارت را، بالاتر از این حرفها می دانیم، عذرخواهی ها و اقدام برای جبران هم باید بیش از این ها باشد.
اما سنخ عذرخواهی ها، یک نواخت نیست؛ گاه به خاطر پدید نیامدن وعده های اقتصادی و یا رفاهی است و گاه به خاطر عدم موفقیت در تبیین "اخلاق و معرفت" است که این قسم بسیار مهمتر از عدم توفیق در بهبود مسائل رفاهی و اقتصادی.
پوزش طلبی در راستای عدم موفقیت در تربیت و معرفت و اخلاق فرزندان این جامعه، در صورتی که ما بداخلاقی و بی معرفتی و گذر از معیارها و شاخصه های شخصیتی را ببینیم، ضروری است و این اولا و بالذات به عهده "روحانیت" است.
متاسفم که باید بگوییم تا وقتی از تریبون های رسمی و متاسفانه مذهبی، زشت ترین تعبیرات را می شنویم، نصاب اخلاق و معرفت به قهقهرا خواهد رفت!
امروز در بین جوانان عزیزمان دو گروه را می یابیم که دچار این چالش شده اند؛ گروهی که با مسجد و روحانی و حسینیه بی ارتباطند، و گروهی که اتفاقا با همه این مراکز در ارتباطند و چه بسا به جهت حضور در برخی نهادها کلاس های معرفت و اخلاق و... می روند یا برده می شوند، اما در ارتباطات خانوادگی شان مانند؛ مواجهه با پدر و مادر و یا همسر و یا فرزند و یا دیگر اقوام، و نیز ارتباطات اجتماعی شان بگونه ای هستند که ؛ "آنچه یافت می نشود؛ معرفت است" !!
بپذیریم که در اخلاق و معرفت نمره خوبی نداریم، و بالاترین برهان بر چنین مشکلی در بین برخی از جوانان حزب اللهی ما، اظهار نظرهایشان است که در کامنت ها و نوشته هایشان در فضای مجازی دیده می شود!!
تندی ها، خشونت ها، بی حرمتی های نهفته در جامعه و خانواده را کوچک نشماریم، این چالش چنان خطرناک است که امام سجاد(ع) اعلام می فرماید: "حاضرم دستم را قطع کنند اما در عوض؛ شیعیان از روش های تند و تیز، دست بر دارند !! وَدِدْتُ ـ وَ اللهِ ـ أَنی افْتَدَیتُ خَصْلَتَینِ فِی الشیعَةِ لَنا بِبَعْضِ لَحْمِ ساعِدِی: أَلنزَقَ وَ قِلةَ الْکتْمانِ " . (کافی .باب کتمان)
آقایان؛ از کم و کاستی ها عذرخواهی کنیم، در پی جبران باشیم، گوش شنوا برای دردها باشیم، مودب و متخلق باشیم تا آنچه وعده کردیم محقق شود مگرنه روزی چشم باز کرده و خدای ناکرده می بینیم دیگر از "شیخ" خبری نیست و "پیری" جا او را گرفته! «مرید پیرمُغانم زمن مرنج ای شیخ/ چراکه وعده توکردی و او اجابت کرد»