و اگر امام(ع) چنین نمی کرد عده ای چه بسا با سوء استفاده از الگوی حاکمیتی امام علی(ع) ، ادعای "درست پنداری" میکردند و دهان ها را به بهانه حاکمیت دینی، بر هر نقد و انتقادی می بستند ...
۱) در مقام عصمت گفتاری و رفتاری (فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، ...) ائمه اطهار(ع) تردیدی نیست و این باور مقدس؛ از مترقی ترین اعتقادات شیعه بوده و هست.
۲) اما "نقدپذیری" درحکومت و حاکمیت به دو جهت ضرورت دینی و عقلانی پیدا می کند: از سویی حکومت؛ مملو از حقوق متزاحم و متراکم شهروندان است و وجود این حقوقِ انبوهی، ایجاب می کند مردمان، در متن امور اجتماعی و سیاسی خود بوده و نظرات مثبت و منفی خود را بدون هیچ نگرانی ابراز نمایند.
و از سوی دیگر؛ در ذات " قدرت " برتری طلبی نهادینه شده و اگر با حضور و اظهار نظرهای متفاوت شهروندان جامعه اسلامی، همراه نشود خوف "دیکتاتوری" و انواع "فساد" در دامنه های آن حاکمیت رفته و نتیجتا خدای ناخواسته به "شکست حکومت دینی" و نیز "دین زدایی" از بخش های مهم جامعه می شود.
۳) جان عالَم به فدای امام علی(ع) که در اوج عصمت و طهارت روح، از فرد فرد جامعه دعوت به اظهار نظر و نقد می کند تا همگان بدانند و بفهمند که عنصر "نقد و نقد پذیری" جزء لاینفک حکومت های دینی بوده و هست.
و اگر امام(ع) چنین نمی کرد عده ای چه بسا با سوء استفاده از الگوی حاکمیتی امام علی(ع) ، ادعای "درست پنداری" میکردند و دهان ها را به بهانه حاکمیت دینی، بر هر نقد و انتقادی می بستند ...
لذاست که در خطبه ۲۱۶ که به حق؛ سند افتخار و نشانه بی بدیل حقانیت و بلندای گفتمانِ حکومتی شیعه است، می فرماید:
"از سخنانی که تشخیص داده اید حق است، مرا محروم نکنید و نیز از مشورتهای بجا کوتاهی مکنید، چرا که من (شخصا به عنوان یک انسان) خویشتن را ما فوق آنکه اشتباه کنم نمی دانم و در کارهایم ایمن نیستم مگر اینکه خدا مرا حفظ کند .....
فَلَا تَکُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّی لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَلَا آمَنُ ذَلِکَ مِنْ فِعْلِی إِلَّا أَنْ یَکْفِیَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی"
۴) در این مباحث است که تفاوت "مطهری" با غیر مطهری ها مثل آفتاب نمایان میشود ، گرچه برخی پرتلاش اند تا با ژست مطهری بودن ، از این نمد کلاهی برای خود ببافند !
این سخن شهید مطهری در تبیین خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه را، ببینید:
با من با تعارف و تملّق و رودربایستی رفتار نکنید. گمان نبرید که گوش من برای شنیدن انتقاد و عرضه شدن اینکه مقتضای حق این است که چنین و چنان باشی سنگین است. بدانید آن کس که شنیدن انتقاد و تذکرات و سخن حق بر گوشش ثقیل است، عمل بر طبق حق بر او سنگینتر خواهد بود. علامت اهل حق و اهل عدل این است که از تذکرات و انتقادات پروا ندارند.