پایگاه خبری جماران: زندگی امام رضا(ع) دارای شرایط خاصی بوده که ایشان مجبور می شوند به مرو مهاجرت کرده و ولایت عهدی مامون عباسی را نیز را بپذیرند. اما در همان دوران با علمای معاصر خویش نیز به مناظره می پردازند.
در سالروز شهادت امام هشتم، در خصوص شرایط دوران حضرت علی بن موسی الرضا(ع) گفت و گویی را با با حجه الاسلام و المسلمین اکبر حمیدزاده پژوهشگر دینی انجام داده ایم که مشروح در ادامه آمده است:
لطفا در ابتدا شرح دهید که دوران حیات امام رضا(ع) دارای چه ویژگی هایی بوده است؟
ابتدا این ایام را که ایام حزن اهل بیت پیغمبر(ص) و ایام رحلت نبی بزرگوار(ص) و شهادت حضرت مجتبی و حضرت امام رضا(علیهماالسلام) است، به همه ارادتمندان و شیعیان این حضرات مخصوصا ملت بزرگ ایران و هم وطنان عزیز تسلیت می گویم.
امام رضا(ع) در شرایطی به دنیا آمد که ویژگی های خاص خود را داشت. در یازده ذی القعده سال 148 در واقع چند روزی پس از شهادت امام صادق(ع)، امام هفتم (ع) بارها این نکته را یادآوری می کرد که پدرم به من می گوید که عالم آل محمد که منظور امام رضا(ع) است در صلب توست. بعد می فرمود: تو او را درک خواهی کرد و او همنام امیر المومنین(ع) است.
زمان و شرایطی که حضرت رضا(ع) در آن زندگی می کرد، بی شباهت به زمان امام مجتبی(ع) نبود. با این تفاوت که در زمان حضرت مجتبی(ع) طرف مقابل معاویه بود، اما در زمان امام رضا(ع) طرف مامون عباسی بود. ضمن اینکه آن حضرت با هارون و مامون معاصر بود و بالاخره در زمان مامون به شهادت رسید. شرایطی که برای صلح امام مجتبی(ع) در زمان معاویه پیش آمد و امام ناچار شد که صلح با معاویه را پذیرا شود این شرایط به گونه دیگری برای امام رضا(ع) پیش آمد که ناچار به پذیرفتن ولایت عهدی شد. در واقع امام مجتبی (ع) به نوعی معاویه را با مصالحه ای که در پیش گرفت پس زد. اما امام رضا(ع) در شرایطی قرار گرفت که به دلیل فشار سیاست عباسیان و شرایطی که برای شیعیان فراهم شده بود و کشتار علویان رایج بود، ولایت عهدی را پذیرفت.
زندان های مخوفی در زمان مامون عباسی و پیش از او ساخته شده بود و بسیاری از سران علویان که از گوشه و کنار علیه حکومت مرکزی شورش کرده بود، به قتل رسیده بودند. می دانید که ابومسلم را از بین بردند. برامکه نیز متاسفانه جریانی بود که به خدمت هارون درآمد، اما با این وجود عباسیان ریشه آنها را کندند. بنابراین دوران سیاست حاکم بر امام رضا(ع) از جهاتی شبیه دوران معاویه ابوسفیان با حسن مجتبی(ع) بود.
گرچه مامون عباسی تحت تاثیر اطرافیان خود بود، اما در موضوع ولایت عهدی امام رضا(ع) شدیدا مورد اعتراض اطرافیانش قرار گرفت. به خاطر اینکه اصلا تحمل این معنا برایشان وجود نداشت. حتی نقل کرده اند که سران بنی عباس به سراغ مامون آمدند و در مقام انتقاد و اعتراض به او که چرا تو مسئله ولایت عهدی و حتی خلافت را به امام رضا(ع) مطرح کرده ای؟ عندالواقع مورد اعتراض شدید اطرافیان قرار گرفت.
بعضی از اطرافیان گفتند: اینکه تو آمدی و امام رضا(ع) را به ولایت عهدی منصوب کرده ای این جنایت بزرگی به عباسیان بوده است. آیا کسی تن به چنین جنایتی می دهد و جواب مامون بسیار جالب و توجیه گر سیاست حاکم بر جامعه آن روز است. مامون در پاسخ به آنها گفت که «شما سیاست بلد نیستید؛ امام رضا در مدینه خانه تیمی تشکیل داده است و به دور از چشم ما افرادی دور او را گرفته اند. او دارد بازار خودش را ترویج می کند و مردم را به خودش دعوت می کند. ما خواستیم با مطرح کردن ولایت عهدی او را جذب خودمان کنیم و از طرف دیگر شیعیان را تحت تاثیر قرار بدهیم و از طرف دیگر مردم ایران و افرادی که ارادت ورز به خاندان پیغمبر هستند را از این طریق برگردانیدم و متوجه حکومت و خلافت خودمان بکنیم. اراده کردیم و او را ولی عهد خودمان کردیم برای اینکه مردم را به ما دعوت کند و نه به خودش».
طبیعتا فضایی درست می شود که حکومت ما و خلافت ما جا بیفتد. ضمن اینکه به مردم بگوئیم که این جوری که معروف است که امام رضا(ع) دنبال ریاست نیست، درست نیست، امام رضا(ع) اگر دنبال ریاست نبود، دنبال پیشنهاد ما را نمی گرفت. اما امام رضا(ع) تهدید شد. البته در اول که اصلا خلافت را به او پیشنهاد دادند، حضرت فرمود: این حق شماست یا حق ماست، اگر حق شماست حق ندارید به ما واگذار کنید و اگر حق ماست در دست شما چه کار می کند؟ با این وجود حضرت(ع) ناچار شد در برابر تهدیدهایی که مامون کرده بود مسئله ولایت عهدی را بپذیرد. امام برنامه ها و شرایطی را پیشنهاد کرد که بی شباهت به شرایط صلح امام مجتبی(ع) نیست. مثلا از جمله شرایطی که در آن معاهده وارد شده این است که من به هیچ وجه عزل و نصب دولتی نخواهم کرد. دوم اینکه در مقام قضاوت بر نخواهم آمد چون قضاوت دست حکومت است. سوم اینکه من در راستای عمارت و امیر المومنینی تو گامی برنخواهم داشت و تو نیز در این رابطه نباید حرمت خاندان پیغمبر(ص) را بشکنی و در نهایت فرمود که در هیچ منصب و موقعیت اداری من امضا نخواهم کرد و حضور نخواهم داشت. بنابراین چند مطلب در زندگی ایشان هست که هرکدام یک بحث مفصل دارد.
به فرض مثال به امام(ع) پیشنهاد اقامه نماز عید فطر داده شد، حضرت فرمود که من نمی روم چرا که رفتن من از طرف حکومت، تائید آن است. مامون گفت باید بروی، امام گفت اگر بروم مانند پیامبر(ص) و امام علی(ع) می روم و نه آنچنان که شما می خواهید. مامون گفت هرجور که دوست داری برو. امام براساس یک سنت اسلامی یک پیراهن سفید و عمامه سفید بر سرگذاشت و با پای برهنه رفت که با اولین تکبیر، شهر به هم ریخته شد و حتی نظامیان مامون بند پوتین هایشان را پاره کردند. با پای برهنه با امام همراه شدند آنچنان که به مامون گزارش داده شد که چنانکه امام رضا(ع) به مصلای برسد شهر به آشوب کشیده می شود و علیه تو شوریده می شود. مامون ناچار شد یکی از علمای وابسته به خلافت را بفرستد و امام را از نیمه راه برگرداند که این کار طوفانی به پا کرد و مردم هم در اعتراض، به آن آخوند درباری اقتدا نکردند. یا چند روز پس از آمدن امام به توس به دلیل قحطی که پیش آمده بود بنی عباس به مامون گفتند که این پاقدم امام رضا(ع) است و اگر امام رضا(ع) به اینجا نمی آمد، مردم دچار قحطی نمی شدند. مامون پیش امام رضا(ع) آمد و از او خواست که نماز باران بخواند. امام پذیرفت و فرمود که من دوشنبه به نماز می روم و به مردم بگوئید که روزه بگیرند و برای نماز بیایند. پرسیدند که چرا دوشنبه، فرمود: دیشب جدم را خواب دیدم که فرمود برای نماز برو، خدا آبروی تو را حفظ خواهد کرد.
آقای حمیدزاده! مناظرات امام رضا(ع) زبانزد خاص و عام بوده است، نظرتان را در این باره بفرمائید.
فصل سوم این است که در زمان مامون مجلسی ترتیب دادند و علما را دعوت کردند و سلیمان مروزی که عالم بزرگ و مناظره گردان ان زمان بود در راس قرار گرفت و بعد بحثی درباره مشیت و اراده پروردگار پیش کشیدند؛ پرسش هایی مطرح شد که امام رضا به گونه ای پاسخ داد که آبروی مامون و سلیمان مروزی رفت.
نکته چهارم که باید به آن اشاره کرد، رفتار امام رضا(ع) بود. فرض کنید که دو مسافر به مرو به زیارت امام رضا آمدند. هردو یک پرسش مطرح کردند. پرسیدند که نماز مسافر چگونه است؟ امام رضا(ع) به یکی از آنها فرمود نماز تو درست، اما به دیگری گفت که نماز تو شکسته است. اینها تعجب کردند که چگونه نماز یک مسافر درست و دیگری شکسته است؟ به آن کسی که فرموده بود که نماز تو درست است فرمود: تو به دیدن مامون و طاغوت آمده ای، یعنی سفر تو سفر گناه است، پس نمازت درست است. به دیگری فرمودند که نماز تو شکسته است، چرا که تو به زیارت من آمده ای. طبیعتا چنین پاسخ گویی از امام رضا(ع) اصلا قابل تحمل برای خلافت و حکومت نبود. موارد دیگری که در زندگی امام رضا(ع) اتفاق افتاد که نقل کردند حضرت در رابطه با سیاست و روند سیاسی و اینکه کار که به کجا خواهد انجامید به یکی از حاضرین فرمود «این تربت من است، من دراینجا دفن خواهم شد و پروردگار عالم اینجا را محل رفت و آمد شیعیان و دوست داران من قرار خواهد داد. کسی مرا زیارت نخواهد کرد مگر پروردگار عالم او را مورد لطف و عنایت خود قرار دهد».
در ادامه باید یادآوری کنم که امامت امام، با گنبد و بارگاه نیست. امام مجتبی(ع) گنبد ندارد، امام سجاد(ع) و امام صادق(ع) هم ندارند، اما همان ها برای ما همانگونه که امام رضا(ع) مطرح است امامان معصومی هستند. دوم اینکه امروز ضرورت امام شناسی و توجه به شناخت امام یک وظیفه برای همگان است که توجه داشته باشید که بسیاری از این اشعار سخیف است و بسیاری از مطالبی که در رسانه ها گفته می شود در شأن امام رضا(ع) و ائمه معصومین نیست.
امام رضا (ع) تجلی عصمت است و امروز کشور ما این افتخار را دارد که زیر پرچم امام رضا به سر می برد. آنچنان که سایر مراجع بزرگوار عنایت دارند امروز ضروری ترین مسئله ای که ما بایدتوجه داشته باشیم، این است که امامت ابعاد مختلفی دارد که باید در زندگی ما تجلی پیدا کند و صرف شعار و ادعا نباشد. عظمت راهپیمایی رابعین اگر در زلزله خودش را تجلی ندهد، اگر این اربعین در اخلاق خودش را نشان ندهد، اگر این اربعین در سیاست و وفاداری با آرمان های امام(ره) خودش را نشان ندهد، اگر این اربعین در اخلاق و رفتار اجتماعی ما خودش را نشان ندهد، اگر این اربعین در تعاملات اجتماعی- سیاسی ما (که هتاکی ها بی ادبی ها نسبت به خدمتگذاران و طبیتعا حرمت شکنی نسبت به بیت امام نشانی از آنهاست) خودش را نشان ندهد، سودی ندارد.
ما باید توجه داشته باشیم که لازمه وفاداری به حضرت امام رضا(ع) و ائمه معصومین پایبندی به ارزش های اخلاقی و انسانی است.