افراد ذی ربط چه بخواهند و چه نخواهند باید درمورد جوان؛ درحوزه کتاب و یا فیلم و تئاتر و هنر و یا حوزه تفریح و شادی و ورزش، و یا حوزه درس و مدرسه و دانشگاه و یا حوزه اشتغال و مسکن و ازدواج، حداقل های "لازم" را آماده کنند و دوستانه و بدون منت در اختیار نسل جوان قرار دهند.
دو دختر جوان اصفهانی، پیش از خودکشی، روی پل چمران در بزرگراه کاوه اصفهان، از خود فیلمی گرفته و منتشر کردند که در واقع یک محکمه جدی برای متهمانی است که خواسته یا ناخواسته این زمینه را یا به وجود آورده و یا از جلوگیری نسبت به آن به وظیفه خود عمل نکرده اند!
با "تاثر عمیق" اجازه دهید چند کلمه ای را با هم مرور کنیم ...
جوان یعنی شعر و تخیلات.
جوان یعنی شعورهای بسیار پر سرعتی که از نیروی عظیم و غیر قابل محاسبه ی احساساتش نشات می گرد.
جوان یعنی محتاج به انسِ با دیگری بودن.
جوان یعنی خاستگاه اتصال به یک معنویت وسیع ولی فاقد امر و نهی های آمرانه و دستوری، حتا در قالب دینی و مذهبی.
جوان یعنی تشنه "محبت" و گرسنه "درک شدن" .
جوان یعنی حِس زندگی و امید به آینده .
جوان یعنی سری "پرشور" در خاستگاه خانواده و جامعه ای "آرام" .
به عقیده مانند منی که سه دهه از عمر خود را در مباحث دینی گذارنده ام یعنی؛ با متون قرآنی و حدیثی با گرایشِ فقهی، فلسفی و عرفانی گذارنده ام، همه ی نوشته های بالا در رابطه با "جوان" از یک حدیث پیامبر(ص) استخراج می شود که فرمود: "الشباب شعبه من الجنون" خلاصه سخن در این است که جوان، جوان است و از او انتظار نهایت تعقل و تفکر نداشته باشید که او نهایت چیز دیگری بنام "حس و احساس" است.
اگر این "حس و احساسات" ارج نهاده نشود، احترام نشود و راهنمایی نشود، بلکه با او به نوعی "لجبازی" شود و در نتیجه او احساس "ناامیدی" و "پوچی" کند، انتظار دیوانه شدن یا حداقل دیوانه وار عمل کردن، انتظار نابجایی نیست!
چرا سیگار و اعتیاد و فساد اخلاقی و خون بازی و قتل و خودکشی را،دراین راستانبایددید؟!
چه بایدکرد؟
۱) بایدبه آنان شخصیت داد، یعنی
باید "دیده" شوند ...
درمرحله اول باید یک جوان، مورد "محبت" باشد، بعد به او و نظرش "شخصیت" داده شود، یعنی "احساساتش" در رفت و آمدها، در مسافرت ها، درمیهمانی ها، در پوشاک و.... خصوصا، حق انتخاب در ازدواجش "دیده" شود و خلاصه؛ "برایش باشیم".
۲) باید خانواده را از دغدغه های اقتصادی آرام کرد یعنی باید:
الف) ازوام های پی درپی، زندگی رانجات داد که بدون شک گفت و گوی درباره وام و قسط و ضامن و... یک جوان خانواده را منفجر می کند!
ب) باید پدر و مادر درب "چشم و هم چشم" را به روی خود بسته که باعث افزایش هزینه هاست و درب "قناعت" را بگشایند.
ج) باید در هزینه ها؛ سرپرست خانواده عاقلانه رفتار کند تا بتواند باجلوگیری از هزینه های بی محل که منشاش توهمات و خواسته های غیرمنطقی بوده، جلوگیری کند تا به خوراک و پوشاک و مسافرت مورد علاقه جوان خود دست پیدا کند.
۳) باید خانواده را از دغدغه های خانوادگی و اختلافات فامیلی نجات داد.
یک جوان با سن و شرائطی که دارد اصلا اختلاف نظر بزرگترها را درک نمی کند تا بخواهد همراهی کند و یا حداقل درک کند و تحمل کند، صدالبته که نباید هم درک کند چون در محدوده دریافت او قرار ندارد، اما آثار سوء بدرفتاری و بدگفتاری خانواده نسبت به اقوام و فامیل، یک جوان را رنجیده و افسرده می کند.
از این بدتر؛ روابط غیرمودبانه و غیر عاطفی پدر و مادر باهم است که یک جوان را مانند شیشه ای در کوره هزار درجه "ذوب" می کند و چیزی از او باقی نمی گذارد.
۴) از اینجا به بعد مسئولیت مهم کارگزاران و ارباب ریاست آغاز می شود؛ برای رشد و تعالی جوانان جامعه و دوری ازخطراتی مانند دام های اخلاقی و اعتیاد و خودکشی و... باید "آقایان و آقازاده گان" که بعضا از "ژن خوب" بهرمند شده اند! و به موقعیتی رسیده اند! جامعه ای هماهنگ با احساسات جوانان را رقم زنند.
این نه تنها یک وظیفه انسانی و اخلاقی و نیز مسئولیتی است، بلکه یک وظیفه "دینی و شرعی" است که امام صادق(ع) به فردی که دارای موقعیتی بود و تاثیر گذارهم بود فرمود: "بر توست که به جوانان برسی ... علیکم بالشباب"
افراد ذی ربط چه بخواهند و چه نخواهند باید درمورد جوان؛ درحوزه کتاب و یا فیلم و تئاتر و هنر و یا حوزه تفریح و شادی و ورزش، و یا حوزه درس و مدرسه و دانشگاه و یا حوزه اشتغال و مسکن و ازدواج، حداقل های "لازم" را آماده کنند و دوستانه و بدون منت در اختیار نسل جوان قرار دهند.
با سانسورهای غیر کارشناسانه دربخش هنر، وتحجرها و دگم انگاری ها در بخش فرهنگ، که هیچ پایگاه فکری درستی در متون دینی برایش سراغ نداریم و نیز برخوردهای چکشی و خشنونتی در بخش های مذهبی مانند حجاب و نیزحراستی تصمیم گیری کردن و اِعمال محدودیت های سیاسیِ و ارتباطیِ غیر ضروری، در محیط مدارس و دانشگاه ها باید و باید پرهیز جدی شود.
امیدواریم؛ همگان در خانه و خانواده و اجتماع و جامعه، درک کنیم که "جوان امروز" ؛ هم "جوان" است و هم "امروزی" است. پس با دریافت های فکریِ خیسیده دقیانوسی خود برخورد نکنیم.