چون یک بیت آن خوشایند علامه واقع شد از مداح خواست آن بیت را دوباره تکرار کند، بعد فرمود: من حاضرم تمام 20 جلد تفسیرالمیزانم را با این یک بیت ایرج میرزاعوض کنم! روشن است اگر این ماجرا بر فرض، واقعیت هم داشته باشد! ناظر به همان موردیِ بودنِ قضیه است
ایام دهه محرم و روزهای ماتم حسینی، کلیپ هایی از عزاداری برخی روحانیون محترم در شبکه های مجازی درج و پخش شد که هرکدام جای تامل، نقد و بررسی جداگانه ای دارد. در یک موردی، روحانی بسیار محترم و معمری را که از بیوت اصیل و ریشه داری هم هست، نشان می داد، ایشان بدون عبا و عمامه و تنها با پیراهن سیاه ( دشداشه) و سر برهنه در میان جوانان نیمه عریان در حالی که به سر و صورت می زد، شور می گفت و ندای یا حسین سر می داد و در واقع خود مداحی و نوحه خوانی می کرد. در کلیپ دیگری، یکی از روحانیون محترم مشهد، میان عزاداران حسینی به زنجیرزنی مشغول بود و در کلیپ سومی همین آقای محترم را میان گروه طبل زنان نشان می داد که به همراه آنها به طبل می کوبید!
آنچه که روشن است این گونه رفتارهای موردی از هر شخص و شخصیتی باشد، یک امر فردی و سلیقه ای به شمار می آید، نه وجودش علامت ایمان، نشان تدین و دلیل ولایت و محبت قوی نسبت به اهل بیت علیهم السلام است و نه عدمش نشاندهنده ضعف و کمبود این امور می باشد. بنا براین چون امر شخصی است پس نمی تواند الگویی برای دیگران محسوب شود، بلکه فقط برای خود آن فرد محترم است. چنان که صاحبان این رفتارها خودشان متوجه موضوع هستند و اغلب به پخش آن به عنوان الگو برای دیگران اجازه نمی دهند.
علاوه وقتی به سیره امامان معصوم علیهم السلام مراجعه می کنیم و آنچه که در تاریخِ معتبر توسط مورخانِ قابل اعتماد نقل شده این است که ائمه اطهار علیهم السلام در منزل مراسم عزا و ماتم برگزار می کردند و از شاعرانی دعوت می شد و آنها نیز می آمدند و در مصیبت امام حسین و قیام عاشورا اشعاری می سرودند و ذکر مصیبتی می خواندند و نوحه سرایی می کردند. در نهایت از جانب آن سروران مورد تکریم قرار می گرفتند و می رفتند. البته در روایات داریم که همه انبیاء برای امام حسین گریه کردند و جبرائیل برای آن حضرت نوحه خوانده است، اما نوحه و گریه آنان چگونه بوده باید در جای خود بحث شود.
سیره فقهای عظام و علمای اعلام شیعه نیزدر طول تاریخ تا به امروز در ادامه همین سیره وسنت ائمه استوار بوده است. ما هیچ مرجع تقلید و فقیهی را سراغ نداریم که خود در میان عزاداران حسینی ، آن هم نیمه عریان حاضر شوند و شخصا برنامه های غیر متعارف و خلاف مشهور اجرا نمایند؛ اگرهم باشد بسیار نادر وغیر قابل اعتنا شمرده شده است. مضافا به این که این گونه حرکت های موردی و شخصی بر خلاف عزاداری سنتی نیز هست که همواره مورد تاکید مراجع عظام تقلید به ویژه حضرت امام خمینی بوده است.
در حالات مرحوم علامه طباطبایی می خوانیم وقتی به مشاهد و بخصوص زیارت امام رضاعلیه السلام مشرف می شد و ازدحام جمعیت را در اطراف ضریح می دید که از کول هم بالا می روند ، یکدیگر را کنار می زنند تا دستشان را به ضریح مطهر برسانند و تبرک جویند، به حُسن فاعلی آنها غبطه می خورد ، اما هرگز حتی یک مورد هم از قبح فعلی آنان تبعیت نکرد، چون آنچه که در حرم و محضر معصومین به زائر توصیه شده ، حفظ متانت ، آرامش ، سکوت و صحبت آهسته درهنگام ضرورت است ، نه فریاد ، شیون ، گریه های بلند و حتی صلوات های گوش خراش که تمرکز را از زائر دور می کند. چنان که در سیره مراجع عظام هم هست که خیلی حساس بودند و سنج ، طبل و شیپور را به بیوت راه نمی دادند و فقط اعضای دسته جات می آمدند عزاداری می کردند و می رفتند.
مورد دیگری باز از مرحوم علامه مرتب و به گونه حساب شده! نقل می شود که روزی در محضر ایشان، اشعاری از ایرج میرزا! پیرامون عزای حسینی خوانده شد، چون یک بیت آن خوشایند علامه واقع شد از مداح خواست آن بیت را دوباره تکرار کند، بعد فرمود: من حاضرم تمام 20 جلد تفسیرالمیزانم را با این یک بیت ایرج میرزاعوض کنم! روشن است اگر این ماجرا بر فرض، واقعیت هم داشته باشد! ناظر به همان موردیِ بودنِ قضیه است، علامه با این کلام، تنها خواسته اهمیت عزای حسینی را به مخاطب گوشزد کند نه این که 20 جلد تفسیر المیزان که حاصل نیم قرن تلاش مخلصانه ایشان است واقعا معادل یک بیت ایرج میرزا باشد. این اصلا با هیچ یک ازاصول و مبانی تشیع مطابقت ندارد.
متاسفانه خلط مباحث و عدم تفکیک میان رفتارهای شخصی با سیره وسنت، توسط برخی طلاب جوان و روحانیون ظاهر نگر سبب افراط و تفریط و تحریف در میان مردم شده است این آقایان محترم برخلاف وظایف اصلی روحانیت که مدیریت وهدایت مردم به صراط مستقیم است و موظف هستند چگونگی عزادرای صحیح و مطابق با سیره اهلبیت را به مردم آموزش بدهند و آنها را از بدعت ها و خرافات بر حذر دارند متاسفانه، ناخواسته خودشان تحت تاثیر حرکت های غیر متعارف بخشی از مردم قرار گرفته و دنباله رو آنها شده و مروج بعضی خرافات و بدعت ها شدند. علاوه بعضی شواهد و قرائن نشان می دهد که فضای حوزه های علمیه نا خواسته به سمت «هیئت محوری» سوق داده می شود طلاب جوان هیآت گوناگون به نام های مختلف تشکیل می دهند و دور هم جمع می شوند در حالی که سابقاً با تشکیل جلسات فقهی ، اصولی و تفسیری و لجنه های علمی به این کار اقدام می کردند. مرحوم آیت الله بهجت توصیه ای که به جوانان داشت فرموده بود:« پیش از آن که هیئتی شوید حسینی باشید» امروز همین توصیه را از لسان معنویِ ایشان باید به بعضی حوزویان خطاب کرد.
در بعضی از عزاداری ها، غربت امام حسین علیه السلام کاملا مشهود است و با اهداف آن حضرت در تضاد آشکار می باشد، سبک ، سیاق ، آهنگ و متن بعضی مداحی ها که باید حماسی ، متین ، سنگین و پیام آور باشد ، اغلب کوچه و بازاری و گاهی مبتذل نیز هست و جوان و نوجوان را میان دو راهیِ «رقص وشادی» و «گریه و زاری» سردرگم کرده و رها می سازد. گاهی تعداد طبل و سنج زن ها در یک هیئت به مراتب بیشتر از سینه زنان است و صدای گوش خراش و آزار دهنده طبل ها آسایش را از مردم سلب می کند؛ حتی برخی دسته ها فقط یکی، دو یا سه نفر سینه زن دارد، بقیه همه به طبل ها می کوبند. البته هزینه های میلیونی برای تهیه موزیک، شیپور و نوازندگان آن جای خود دارد.
حال با این اوضاع و احوال، اگر روحانیان به جای مدیریت و هدایت صحیح و ایجاد تعادل و مبارزه با خرافات، خود از این امور پیروی کنند و آنها را ترویج نمایند و به جای تبلیغ و تشریح اهداف قیام عاشورا به ظواهر تمرکز کنند و به طبل ها بکوبند و به شیپورها بدمند و از باطن و حقیقت امرغافل باشند؛ آنوقت سرنوشت مراسم حسینی و عزاداری ها به کجا خواهد انجامید؟ آیا این خلاف رسالت حوزه وروحانیت نیست؟
جایگاه محوری و هدایتی روحانیت ایجاب می کند در مرحله نخست مواظب رفتارهای فردی و سلیقه ای خود باشند و حرکت های موردی بعضی بزرگان را با سیره وسنت یکی نگیرند تا مبادا مردم گرفتار حیرت و گمراهی شوند. در مرحله بعدی در ترویج فرهنگ سازی عزاداری سنتی که مورد تایید و تاکید همگان است بکوشند که نمونه بارز آن مراسم عزاداری در حضور حضرت امام به همراه روضه خوانی مرحوم آقای کوثری بود و امروزهمان سبک در بیوت رهبرمعظم انقلاب و مراجع عظام تقلید عملی و برگزار می شود.