پایگاه خبری جماران- در ایام ماه مبارک رمضان امسال، یادگار گرامی امام حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی طی سلسله یادداشت هایی، به اختصار به شرح دعای مکارم الاخلاق می پردازد.
امروز بخش هشتم این یادداشت ها تحت عنوان «تبدیل حسد و بدگمانی به مهربانی و اعتماد»، از نظر مخاطبان ارجمند می گذرد:
در گفتار پیشین از زبان معصوم حضرت سید الساجدین (علیه السلام) خواندیم که «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْدِلْنِی مِنْ بِغْضَةِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمَحَبَّةَ، وَ مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْیِ الْمَوَدَّةَ، وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَة»؛ پروردگارا بر محمد و آل محمد درود فرست و دشمنی و کینه توزی دشمنان را نسبت به من به دوستی و محبت مبدّل ساز و حسادت اهل بغی را به صمیمیت، و بدگمانی و سوءظن اهل صلاح را نسبت به من به اعتماد تبدیل کن.
در گفتار یادشده به اجمال، با مفاهیم مطرح در این سه فراز آشنا شدیم؛ در این گفتار که گفتار هشتم از مجموعه مباحث ارائه شده است، به بررسی حسد، گمانِ بد و سوءظن و نیز آثار و عواقب آن می پردازیم.
رذیله اخلاقی حسد، در زمره آفاتی است که دین و ایمانِ انسان مؤمن را تهدید می کند و نیکی ها و حسنات انسان مؤمن را از میان می برد. شرع مقدس ضمن تحذیر و هشدار بسیار در این باره، رذیله مزبور را به آتش تشبیه کرده است؛ به این معنا، همان گونه که آتش هیزم را خورده و از بین می برد، حسد نیز ایمان را در کام خود فرو می برد: «إِنَّ الْحَسَدَ یَأْکُلُ الْإِیمَانَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَب» (الکافی، ج2، ص306).
این لطیفه پنهان نیست که «حسد» و «غبطه» تفاوتی محوری با هم دارند. حضرت صادق آل محمد (علیه السلام)، حسادت را از جمله ویژگی های منافقین خوانده و فرموده اند: «إِنَ الْمُؤْمِنَ یَغْبِطُ وَ لَا یَحْسُدُ وَ الْمُنَافِقُ یَحْسُدُ وَ لَا یَغْبِط» (الکافی، ج2، ص306)؛ به این معنا مؤمن از مشاهده نعمتِ صاحب نعمت حسد نمی برد، بلکه غبطه می خورد و از خدای تعالی همانند آن نعمت را آرزو می کند؛ ولی منافق حسادت می ورزد و در دل آرزوی از بین رفتن نعمت دیگران را دارد. امام خمینی (قدس سره) درباره تفاوت حسد و غبطه می نویسد: «حسد» حالتی است نفسانی که صاحب آن آرزو کند سلبِ کمال و نعمت متوهمی را از غیر؛ چه آن نعمت را خود دارا باشد یا نه، و چه بخواهد به خودش برسد یا نه. و آن غیر از «غبطه» است؛ چه که صاحب آن می خواهد از برای خود نعمتی را که در غیر توهم کرده است، بدون آنکه میل زوال آن را از او داشته باشد. و اینکه گفتیم کمال و نعمت «متوهم»، زیرا که لازم نیست آن چیزی را که حسود میل زوال آن را دارد کمال و نعمت باشد فی نفسه؛ جه بسا چیزهایی که فی نفسه از نقایص و رذایل است، ولی حسود آن را کمال گمان کرده، زوال آن را می خواهد. یا آنکه چیزی از نقایص انسانیه و کمالات حیوانیه است و حسود چون در حد حیوانیت است آن را کمال داند و زوال آن را می طلبد. مثلا در بین مردم کسانی هستند که فتاکی و خونریزی را هنر دانند! و اگر کسی چنین باشد، به او حسد ورزند؛ یا بذله گویی و هرزه سرایی را کمال پندارند و به آن حسد می کنند. پس میزان، توهمِ کمال است و گمان نعمت، نه خود آنها. مقصود آن است که شخصی که در غیر نعمتی دید، چه واقعا نعمت باشد یا نباشد، و زوال آن را مایل بود، چنین شخصی را حسود گویند. (شرح چهل حدیث، صص 105 و 106)
درباره خصوصیات و ویژگی های امام سجاد (علیه السلام)، از صحابی جلیل القدر جناب زُهری نقل شده که: «مَا لَقِیتُ أَحَداً أَفْضَلَ مِنْهُ وَ مَا عَلِمْتُ لَهُ صَدِیقاً فِی السِّرِّ وَ لَا عَدُوّاً فِی الْعَلَانِیَةِ». فَقِیلَ لَهُ وَ کَیْفَ ذَلِکَ؟ قَالَ: «لِأَنِّی لَمْ أَرَ أَحَداً وَ إِنْ کَانَ یُحِبُّهُ إِلَّا وَ هُوَ لِشِدَّةِ مَعْرِفَتِهِ بِفَضْلِهِ یَحْسُدُهُ وَ لَا رَأَیْتُ أَحَداً وَ إِنْ کَانَ یُبْغِضُهُ إِلَّا وَ هُوَ لِشِدَّةِ مُدَارَاتِهِ لَهُ یُدَارِیه» (وسائل الشیعه، ج12، ص203): هیچ کس را از او (امام زین العابدین علیه السلام) برتر ندیدم. قسم به خدا! من نه برای او دوستی در پنهان یافتم و نه دشمنی در آشکار. از زُهری پرسیدند اینکه می گویی چگونه است؟ گفت: من ندیدم احدی هرچند دوستدار امام باشد مگر اینکه بر اثر شدت معرفت به فضیلت حضرت، بر وی حسد می برد، و ندیدم احدی هرچند که دشمن او بود مگر اینکه به علت شدت مدارای آن حضرت، در ظاهر و آشکارا با مدارا با او برخورد می کرد. به این بیان امام سجاد (علیه السلام) ثروت و اموال بسیار یا مقام و جایگاه دنیوی نداشته اند، و آنچه موجب حسادت مردمان نسبت به وی می شده است، کمالات معنوی و مراتب ایمانی و خلق و خوی بی نظیر آن حضرت بوده است.
در بخش دیگری از این دعای شریف، امام از پروردگار می خواهد، بدگمانی و سوءظن اهل رای را به اعتماد مبدل سازد؛ رذیله سوءظن و بدبینی نیز در زمره خلقیات رذیله ای است که هشدار درباره آن در روایات معصومان (علیهم السلام) بسیار پر بسامد است. نبی مکرم حق (صلی الله علیه و آله)، در طی روایتی، ضمن محترم داشتن جان و آبروی مؤمن، از گمان بد و سوءظن به وی نهی فرموده است: «انّ الله حرّم من المسلم دمه و عرضه و ان یظن به ظن السوء» (کشاف، ج4، ص372)
همچنین از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که تهمت و گمان ناپسند نسبت به مؤمن، از بین رفتن ایمان را موجب می شود: «إِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الْإِیمَانُ مِنْ قَلْبِهِ کَمَا یَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِی الْمَاء» (الکافی، ج2، ص361)
مقتضای صلاح و اهل رای بودن این است که انسان نسبت به مؤمنان سوءظن و گمان بد نداشته باشد و آنها را به چیزی متهم نکند. (ریاض السالکین، ج3، ص321) مؤید این مطلب سخنی از امیرمؤمنان است که در آن به عدم سوءظن به اعمال و رفتار برادران دینی توصیه شده است: «ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى یَأْتِیَکَ مَا یَغْلِبُکَ مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَیْرِ مَحْمِلا» (الکافی، ج2، ص362)
سید علی خان شارح صحیفه سجادیه در توضیح این فراز از دعا می نویسد: «برخی بر این باورند که منظور از بد گمانی، عدم اطمینان است؛ نه تهمت و خروج از مسیر عدالت، زیرا ویژگی و خصلت اهل رای و اهل صلاح این نیست که هر کسی را توثیق کنند و به هر شخصی، بی دلیل، خوش بین باشند، بلکه برای اهل صلاح و رای، اطمینان و اعتماد زمانی حاصل می شود که با اختبار و آگاهی همراه باشد و قبل از اختبار و شناخت، نسبت به افراد به دیده تردید می نگرند. (ریاض السالکین، ج3، ص321)
در پایان ذکر این نکته به جاست که انسان باید در اعمال و رفتار خود، دقت و مراقبت داشته و از هم نشینی و مجالست با اهل تهمت بپرهیزد و خود را در معرض سوءظن یا تهمت دیگران قرار ندهد. امام علی (علیه السلام) در این باره هشدار می دهد که: «مَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ السُّوءِ اتُّهِم»؛ کسی که در مکان و محل نامناسب و بد وارد می شود، در معرض بدگمانی و تهمت است. (نهج البلاغه، کلمه 349) و از رفاقت و همراهی با افراد متهم و شرور برحذر باشد که فرمود: «مجالسه الاشرار تورث سوءالظن بالاخیار» هم نشینی با انسان های بدکار منشا گمانِ بد و سوءظن به انسان های نیک است. (عیون اخبار الرضا، ص216)