مناجات شعبانیه گوهری گرانبها ولی قدرناشناخته است. افسوس و صد افسوس که بازیهای رنگارنگ روزگار کمتر مجالی برای ما گذاشته که لحظاتی را فارغ از همه چیز، به خلوت انس با محبوب یگانه سر کنیم و با زمزمه این دعای کمنظیر جان و دل را به نور اخلاص صفا دهیم.
در این ایام که غوغای انتخابات همه چیز را تحت الشعاع خود قرار داده نباید لحظات گرانقدر ماه پر برکت شعبان و مناجات شعبانیه را به فراموشی بسپاریم. باید دانست همانگونه که انتخابات بسیار مهم و سرنوشتساز است استفاده از فرصت دعا و خودسازی نیز در سرنوشت دنیوی و اخروی ما تأثیر فراوان دارد.
ما اگر با مناجات شعبانیه و مفاهیم تکاندهنده و تحول آفرین آن در سالهای گذشته بیشتر مأنوس بودیم امروز شاهد این همه بداخلاقی و حریم شکنی در صحنه انتخابات نبودیم. اگر فرازهای بلند و شکوه آفرین این مناجات را می دیدیم بالاترین مقامهای دنیوی در نظر ما بسیار پست و حقیر جلوه میکرد همان گونه که امام موحدان علی(ع) فرمود: مقامهای دنیوی از آب بینی بز بیمار برای من کم ارزشتر است مگر آنکه در این جایگاه حقی را زنده کنم. به هر حال ماه شعبان و فرصت دعا
تکرارناشدنی است و سزاوار است دقایقی را در روزهای باقیمانده به ارتباط خصوصی با آن یگانهای که پرتو جمالش منشأ عشق بیزوال است و امید وصالش گنجینه خیر و کمال، اختصاص دهیم.
این مناجات زیبا بهتازگی با خط زیبای استاد امیرخانی و استاد
بنیرضی و با ترجمه اینجانب و به اهتمام معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده است. بر آن شدم بخشهایی از آن را همراه با شرحی کوتاه و ابیاتی از سروده هایم که تناسبی با موضوع داشته باشد در سلسله یادداشتهایی تقدیم خوانندگان گرامی کنم. به امید آنکه عنایتش در همه حال دستگیرمان باشد.
ای ناز تو روشنایی شمع نیاز
ما عین نیازیم و تویی مظهر ناز
از درد نیاز با صبا گفتم گفت
یک ناز از او و صد هزار از تو نیاز
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ
در فراز اول دعا سه نکته قابل یادآوری است:
نکته اول اینکه از ویژگی های مناجات شعبانیه شروع آن با ذکر صلوات است که از خدا درخواست میکنیم بر محمد و آل او درود و رحمت بفرستد. ما در میان دعاهای مشهور مانند دعای کمیل، ابوحمزه، سحر، عرفه، جوشن کبیر این ویژگی را نمی بینیم.
نکته دوم اینکه تقاضای دیگرمان را که شنیده شدن دعا و استجابت آن است «وَ اسْمَعْ دُعَائِی» با حرف عطف واو به جمله « صَلِّ عَلَى مُحَمَّد…» عطف نموده و همه را به هم پیوند زده و یک جمله قرار
میدهیم. و چون صلوات بر محمد و آل محمد دعای مستجاب است بعید می دانیم که خدای مهربان بخشی از یک درخواست را مستجاب و بخش دیگر را رد کند. بلکه به یمن وجود آن نازنینان بقیه درخواستمان نیز پذیرفته خواهد شد.
نکته سوم اینکه « ندا» با «نجوا» متفاوت است از این رو ندا را صدای بلند و نجوا را صدای آهسته معنی کرده ام:
بارالها! بر محمّد و خاندان محمّد درود بفرست، و دعای مرا بشنو آنگاه که تو را میخوانم، و فریاد مرا بشنو آنگاه که صدایت میکنم، و به من توجّه فرما هنگامی که با تو آهسته سخن می گویم.
آسمان خوشتر از آن چهره قمر داشت نداشت
بـاغ فردوس چنان غنچه تر داشت نداشت
هر چه گفتم نظری بر من افتاده نکرد
هر چه کردم به رهش ناله اثر داشت نداشت
بسکه خون ریخت ز دریای دل و دیده برون
دیگـر این چشم به خون غرقه گهر داشت نداشت
عقل جزوی به دل سوخته ره برد نبرد
ظلمت از مـوهبت نـور خبر داشت نداشت
بوی زلفش ز کمند دل ما رست نرست
حاصل عمر جز این قصه ثمر داشت نداشت
نیمه شب تا رسد آواز « ندا » بر در دوست
غیر نجوا و دعا راه دگر داشت نداشت
ماه شعبان برای اهل معرفت ماه آمادگی برای حضور در مهمانی رب کریم در ضیافت الله رمضان است. صاحبان معارف و راهبران طریق عرفان دستور العملی
را به نام مناجات شعبانیه برای رهروان این راه ارائه کرده اند. این دستورالعمل از سر سلسله حلقه عارفان امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (علیه صلوات الله الملک الواهب) است. و همه ائمه علیهم السلام نیز بر آن مداومت داشته اند.
عالم جلیل القدر، على بن طاووس این دعا را در اعمال ماه شعبان از حسین بن محمد «ابن خالویه» نقل مىکند و مىنویسد امیرالمؤمنین و فرزندانش- سلامالله علیهم- همیشه این دعا را در ماه شعبان مىخواندند.
(اقبال الاعمال، ص ۶۸۵).
امروز بخش دیگری از این مناجات زیبا را مرور می کنیم:
فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِیناً لَکَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْکَ رَاجِیاً لِمَا لَدَیْکَ ثَوَابِی وَ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ تَخْبُرُ حَاجَتِی وَ تَعْرِفُ ضَمِیرِی وَ لا یَخْفَى عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِی.
مستکین از ریشه سکونت و مسکن است. به کسی که در نهایت فقر و بیچارگی زندگی کند مسکین و مستکین می گویند. وجه این نامگذاری شاید این باشد که انسان فقیر چنان در زمین اسکان یافته که گویی قدرت هرگونه جا به جایی
و تحرک از او گرفته شده و از تنگنای زندگی نجات و رهایی ندارد. و به تعبیر زیبای آیت الله جوادی آملی زمینگیر شده و همه داشته های خود را از دست داده است.در اینجا خواننده دعا احساس می کند شدیداً نیازمند و محتاج است. از همه جا رانده و از همه چیز مانده با دست خالی خود را به محضر خداوند مهربان رسانده است. اما خوشبختانه یک چیز با خود آورده و آن دلی سرشار از عشق و امید است، و اینکه خدا از همه چیز باخبر است. ترجمه عبارات مذکور چنین است:
حقیقتا به سوی تو گریختهام و اینک در حضور تو ایستادهام، زمینگیر و پریشان و به درگاهت زاری کنان، ولی به ثوابهایی که نزد توست امیدوارانه چشم دوختهام. آنچه به دل دارم می دانی و از حاجتم آگاهی و با باطن و درون من آشنایی و هیچ امری از امور آینده و امروز من بر تو پنهان نیست. گفتههایی که میخواهم ابراز کنم و خواستههایی که میخواهم به زبان آورم و حسن عاقبتی که به آن امید بسته ام، هیچیک بر تو مخفی نیست.
منبع: روزنامه اطلاعات