امام خمینی تصریح می کنند که سلوک عملی که حقیقت سلوک است منوط به سلوک علمی است و سلوک علمی مقدمه سلوک عملی است. بنابراین پویایی اجتماعی در گرو توجه به آموزه های عرفانی است که می تواند در هر زمان و مکانی برای هر انسانی مؤثر باشد.
دکتر فاطمه طباطبایی در همایش «عرفان اسلامی، نظر و عمل» گفت: عرفان می تواند هویت گمشده انسان امروزی را که عامل اصلی نابسامانی اوست به او بازگردانده و افق جدیدی را به سویش بگشاید.
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، دکتر فاطمه طباطبایی، رئیس انجمن علمی عرفان اسلامی ایران در همایشی که با حضور جمعی از اساتید ایرانی و لبنانی در زمینه عرفان در هتل لاله برگزار شد، در سخنرانی خود با موضوع «عرفان و نقش آن در پویایی جامعه» اظهار داشت: بحران معنویت یکی از اساسی ترین مشکلات انسان معاصر است. انسان هم اکنون اذعان دارد که نه تنها نتوانسته است در حوزه اخلاق رشد کند، بلکه با کمال تأسف سیر نزولی نیز داشته است. در این مقاله سعی شده که این مسئله از منظر عرفان اسلامی مورد بررسی قرار گیرد.
طباطبایی ضمن اشاره به اهمیت تعالی فرد و جامعه در عرفان اسلامی افزود: اگر اکثریت عرفا به تعالی فردی انسان توجه داشته اند، عرفای معدودی از جمله امام خمینی(س) افزون بر تعالی فردی به تعالی جمعی نیز توجه داشته اند. امام خمینی(س) همواره چراغ روشن هدایت و معنویت بوده اند و توانستند با سخنان عارفانه خود، اهمیت اخلاقی و عرفانی مقابله با ظلم را برای تمام مردم جامعه قابل فهم کنند و همچنین عارفانه زیستن را به پیروان خود بیاموزند. ایشان توفیق این را داشتند که به فعلیت رسیدن توصیه های عرفانی خود را در پیروان ببینند. ظلم ستیزی و مبارزه ی ضد استکباری در دوران انقلاب و هشت سال دفاع مقدس و در دوران جنگ نمونه ای از به فعلیت رسیدن این توصیه هاست.
وی در ادامه درباره پرسش اصلی بحث خود مبنی بر چیستی تأثیر عرفان بر پویایی جامعه تصریح کرد: عارفان مسلمان جامعه ای را ایده آل و متعالی می دانند که فضائل انسانی در آن رواج داشته باشد، حکمرانان آن به رفع نیازهای مدنی و معنوی مردم می اندیشند و هدف اصلی آن ها نیز اجرای عدالت و قسط است. امام خمینی جامعه اسلامی را جامعه ای تعریف می کنند که عاری از هرگونه رذالت های اخلاقی و متصل به صفات الهی است. ایشان تک تک افراد جامعه را در پویایی جامعه مؤثر می دانند و معتقدند اگر انسان به تنهایی باید مجرای صفات الهی باشد، جامعه نیز می تواند به عنوان یک واحد، مظهر خدای یگانه باشد، یعنی همان جامعه توحیدی.
طباطبایی تصریح کرد: امام خمینی(س) در پیامی به حج گزاران، می گویند جامعه و امت اسلامی از هر نژادی که باشد باید بر اساس معنویت و آشکار ساختن کمالات الهی به هم پیوند خورد. آموزه های عارفان اسلامی می تواند جامعه اسلامی را به وحدتی معقول فرا خواند تا در سایه وحدت به کمال نهایی خود برسد. ابن عربی بر این باور است که عرفان انسان را به تأمل اخلاقی درباره زندگی سالم، بدون حسرت و پشیمانی وا می دارد، به گونه ای که صلح و آشتی و تعامل مادی و معنوی در میان مردم واقع گردد و آنان را به حق و حقیقت برساند.
وی درباره دیدگاه امام خمینی(س) در این باره توضیح داد: امام نیز بر این باورند که عرفان صحیح بینشی به انسان می دهد که او می تواند خداوند را در نازل ترین مشکلات نظاره کند. در آثار امام درباره تأثیر عرفان در جامعه نکاتی به شرح زیر دیده می شود. عرفان راه و روش رسیدن به کمالات حق را که بشر فطرتا خواهان آن است ترسیم می کند. عرفان انسان را در مسیر جاذبه مطلق قرار می دهد و در نتیجه او را از «من» های نباتی، حیوانی، لسانی و برزخی نجات می دهد و به «من» الهی می رساند. عرفان، منزلت واقعی انسان و نقش او را در تعالی جامعه به او نشان داده و سرمایه ها و توانایی های او را به خودش می نمایاند. عرفان به تعریف رابطه انسان با خود، خداوند، جهان و جامعه نیز می پردازد.
طباطبایی درباره تأثیر عرفان عملی و نظری در پویایی جامعه اظهار داشت: عرفان، در ساحت نظری به تبیین چگونگی صدور کثرت از وحدت و بیان مراتب هستی می پردازد و در ساحت عمل به چگونگی وصول به آن حقیقت یگانه سخن می گوید. در نگاه عارفان دو حوزه عمل و نظر از یکدیگر متمایز نیستند و هر دو در یکدیگر تأثیر و تأثر دارند. چنانکه امام علی(ع) نیز می فرمایند ایمان کامل که مرتبه ای باطنی و درونی است، موجب عمل شده و عمل نیز تکمیل کننده ایمان است. پس اگر در حوزه عرفان عملی، بیداری و یقظه به معنای عبور از تعینات، تعلقات و محدودیت ها، اول قدم و اول منزل بوده است، با توجه به معنای آن دریافته می شود که هرگز تحقق این مهم بدون شناخت و آگاهی ممکن نخواهد بود.
رئیس انجمن عرفان اسلامی افزود: امام خمینی تصریح می کنند که سلوک عملی که حقیقت سلوک است منوط به سلوک علمی است و سلوک علمی مقدمه سلوک عملی است. بنابراین پویایی اجتماعی در گرو توجه به آموزه های عرفانی است که می تواند در هر زمان و مکانی برای هر انسانی مؤثر باشد. در میان عارفان حقیقت وجود، حقیقتی واحد است که در عین وحدت دارای کثرت است و همه کثرات موجود جلوه و ظهور این حقیقت واحد است. کثرات در نگاه عارف نه توهم محض وخیال باطل است و نه بدون توجه به وحدت، حقیقتی برای آن متصور است. بنابراین عارف به وحدتی در عین کثرت معتقد است.
وی کثرت در جامعه را سازگار با وحدت دانست و گفت: کثرت در جامعه را می توان با وحدت حاکم بر آن سازگار کرد. به همین صورت جامعه در عین کثرت افراد از وحدتی برخوردار می شود که موجب دوام و پایداری آن است. این وحدت ناشی از روابط صحیح در میان افراد جامعه است و موجبات تحول مادی و معنوی در جامعه را فراهم خواهد کرد. از این رو عارفان تلاش می کنند روابط درست میان انسان ها را تعلیم دهند و این مهم در صورتی ممکن می شود که انسان در مرحله اول خود را بشناسد و در راه تعالی خود گام بردارد. سپس ارتباط خود با انسان های دیگر را به درستی تعریف کند.
رئیس انجمن عرفان اسلامی افزود: منظور از ارتباط درست، ارتباط عادلانه است. در نگاه عارفان این عدالت نخست در ساحت اسماء الهی مطرح گردیده و سپس موجب برقراری عدالت در ترتیب ظهور و تجلی مظاهر آن اسما می شود. اما عدالت درحوزه انسانی، در دو حوزه فردی و اجتماعی قابل طرح است که در یکدیگر تأثیر و تأثر دارند. عدالت در حوزه فردی، در مقام عمل و نظر قابل بررسی است. در مقام عمل، انسان باید اعتدال را در وجود خود برقرار سازد. مهر و قهرش را معتدل کند و این امر در صورتی ممکن خواهد بود که عقل بر تمام قوای وجود او حکم کند و انسان را از افراط و تفریط نجات دهد. از این روست که امام خمینی از قول برخی بزرگان نقل می کنند که «عدالت نه یکی از فضائل بلکه همه فضائل است».
طباطبایی درباره عدالت نظری در حوزه فردی تصریح کرد: در حوزه نظر، انسان باید عدالت و اعتدال را ساری کند. او باید وحدت را در کثرت و کثرت را در وحدت مشاهده کند و با حق بینی از خلق غفلت نورزد و با توجه به خلق از حق غافل نشود و همه مراتب وجودی موجودات را بنا به اقتضائات وجودی خودشان بشناسد. بر اساس چنین باوری است که او عالم را مظهر حق تعالی و عدالت را بسط گسترش صفت حق تعالی می داند. چنین عارفی با سلوک عارفانه و نفی انانیت و تعلقات نفسانی در می یابد که همه موجودات مظهر و آیت محبوب هستند. از این رو خود را بیگانه از سایر موجودات نمی بیند و به آنان از آن حیث که جلوه حق هستند، عشق می ورزد. از غم آنان اندوهناک و با شادی آنان شاد می شود و رابطه خود را بر این اساس با خداوند، انسان های دیگر، جهان هستی و جامعه ای که در آن زندگی می کند، تنظیم می نماید.
وی ادامه داد: روابط حاکم در جامعه ای که در افراد زیستی اخلاقی یا عارفانه دارند، رابطه ای درست، عقلانی و عاشقانه است که منجر به وحدت و دوام جامعه می شود. در چنین جامعه ای عرفان و اخلاق به عنوان روح حاکم بر جامعه به کثرت ها وحدت می بخشد و موجب پویایی وتعالی جامعه می گردد. در نگاه عارف مسلمان غایت جامعه انسانی، شکل گیری امت واحده است. چنین جامعه ای مظهر اسم واحد خداست و می تواند به تربیت و تعالی انسان ها منجر شود. در چنین جامعه ای فعالیت همه نهادهای مدنی و همه مراکز علمی و هنری در راستای هدفی واحد که همان اعتلای انسان است، خواهد بود.
رئیس انجمن عرفان اسلامی در جمع بندی سخنان خود گفت: پس از باور به وجود بحران معنویت در جامعه کنونی و این حقیقت که انسان امروزی جایگاه خود را در نظام آفرینش فراموش کرده، خود و خدای خود را به درستی نشناخته و با دور شدن از مقصد، هر روز ناآرام تر می شود می توانیم به این مسئله بپردازیم که عرفان می تواند به زندگی انسان امروز معنا دهد و موجب تعالی او شود. عرفان می تواند هویت گمشده انسان امروزی را که عامل اصلی نابسامانی اوست به او بازگرداند و افق جدیدی را به سوی انسان معاصر بگشاید؛ چرا که او را به حقیقت طلبی فرا می خواند و راه شناخت و وصول به حق را سلوک عارفانه و عاشقانه معرفی می کند.
وی تصریح کرد: عرفان اساس سلوک را تهذیب نفس و قطع تعلقات و متصف شدن به کمالات انسانی انسان تا رسیدن به اعلی درجه کمال که به رنگ خدا درآمدن است، می داند. پیامبر اکرم(ص) نیز می فرمایند راحتی و آسودگی انسان در پیوستن به خالق خویش است.