پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

یادداشتی از حجت الاسلام و المسلمین مرتضی اشراقی؛

شفا از دیدگاه اسلام

1) قبول سلسله علّی و معلولی و وجود رابطه میان معالیل و علل، از امور مسلم و انکارناشدنی در میان فلاسفه است؛ اینکه هیچ معلولی بی‌علت نیست و اتفاق و شانس در نظام خلقت بی‌معناست.

2) اینکه برخی از ما بعضی رویدادهای عالم را از روی اتفاق یا موافق شانس می‌نامیم، تنها به این دلیل است که از سلسله علل غافلیم؛ دلیل آن نیز محدودیت علم ماست که سلسله علل را در نمی‌یابیم و تنها به قسمت و گوشه‌ای از پدیده‌های عالم می‌نگریم و گمان می‌کنیم این رویداد، به صورتی اتفاقی رخ داده و خارج از دایرهٴ علّی و معلولی است. این در حالی است که اگر با نگاه کلی‌تر و آگاهانه‌تر به همین اتفاق نظر بیفکنیم، به حتم می‌توانیم دلیل این رویداد و علت وقوع آن را رصد کنیم و به آن آگاهی یابیم.

بر این اساس، عنوان شانس و اتفاق، اگر بخواهد به عنوان پدیده‌ای بی‌علت مطرح شود، به طور حتم محال است؛ در حقیقت این مسئله از مسلمات عقلی است که معلول بی علت رخ نمی‌دهد.

3) خدای سبحان در شصت و دومین آیه از سوره مبارکه نمل می‌فرماید: ﴿أَمَّن یجُیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ‌‌؛ [کیست‏] آن‌ که درمان ده را -‌چون وى را بخواند- اجابت می‌‏کند، و گرفتارى رابرطرف می‌‏گرداند؟ به صورت معمول مردم در فهم این آیه و به کارگیری آن به اشتباه دچار می‌شوند. در نظر مردم ما در این آیه خطاب به خدای کریم می‌گوییم ای کسی که مضطر را، وقتی که تو را می‌خواند اجابت می‌کنی و مشکلات او را بر طرف می‌سازی، پس مشکلات ما را هم بر طرف ساز!

این معنا اگرچه سخنی درست است و از چشمه واقعیت بهره می‌گیرد، لیکن معنای آیه وقتی روشن‌تر می‌شود که آن را با آیات پیش از آن کنار هم قرار دهیم:

أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنزَل َلَکُم مِّن َالسَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا کَانَ لَکمُ‏ْ أَنتُنبِتُواْ شَجَرَهَا أَءِلَاهٌ مَّع َاللَّه ِبَلْ هُمْ قَوْمٌ یَعْدِلُونَ٭أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَ جَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَرًا وَجَعَلَ لهََا رَوَاسىِ‏َ وَجَعَلَ بَینْ‏َ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا أَءِلَاهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَکْثرَُهُمْ لَایَعْلَمُونَ٭أَمَّن یجُِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِأ َءِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُونَ٭أَمَّن یَهْدِیکُمْ فىِ ظُلُمَاتِ الْبرَِّ وَ الْبَحْر ِو َمَن یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرَا بَینْ ‏َیَدَىْ رَحْمَتِهِ أَءِلَاهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَلىَ اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ٭أَمَّن یَبْدَؤُاْ الخَْلْقَ ثُمَّ یُعِیدُ ه ُوَ مَن یَرْزُقُکم ُمِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَءِلَاهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَدِقِینَ (سوره نمل، آیات 60 تا 64)

اکنون تر‌جمه این آیات را از نظر می‌گذارنیم و امید آن داریم که خواننده گرامی با دیده تدبیر و تدبر در آن بنگرد:

[کیست] آن‌کس که آسمان‌ها و زمین را خلق کرد و براى شما آبى از آسمان فرود آورد، پس به وسیله آن، باغ‌هاى بهجت‌‏انگیز رویانیدیم. کار شما نبود که درختانش را برویانید. آیا معبودى باخداست؟ [نه،] بلکه آنان قومى منحرفند.

[آیاشریک آنکه می‌‏پندارند بهتر است‏] یا آن‌کس که زمین را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پدید آورد و براى آن، کوه‌هارا [مانندلنگر] قرارداد، و میان دو دریا برزخى گذاشت؟ آیامعبودى باخداست؟ [نه،] بلکه بیشترشان نمی‌‏دانند.

[کیست‏] آن‌کس که درمان ده را- چون وى رابخواند- اجابت می‌‏کند، و گرفتارى را برطرف می‌‏گرداند، و شما را جانشینان این زمین قرار می‌‏دهد؟ آیامعبودى باخداست؟ چه کم پند می‌‏پذیرید.!S1!

[کیست‏] آن‌کس که شما را در تاریکی‌ها به خشکى و دریا راه می‌‏نماید و آن‌کس که بادهایِ [باران‌‏زا] را پیشاپیش رحمتش بشارتگر می‌‏فرستد؟ آیا معبودى باخداست؟ خدا برتر [و بزرگتر] است از آنچه [بااو] شریک می‌‏گردانند.

[کیست‏] آن‌کس که خلق را آغاز می‌‏کند و سپس آن را باز می‌‏آورد، و آن‌کس که از آسمان و زمین به شما روزى می‌‏دهد؟ آیا معبودى باخداست؟ بگو: «اگر راست می‌‏گویید، برهان خویش را بیاورید‌».

تدبّر در این آیات بر خواننده دقیق و صاحب دل روشن می‌سازد که خدای متعال در این آیه در مقام اثبات و برتری خدامداری بر مادی‌گری، به مسئله دفع اضطرار و شفا بخشی خویش اشاره می‌کند و آن را وجه ممیّز خود با سایر خدایان بی‌خاصیت می‌پندارد. از این رو پدیدهٴ شفابخشی، عنصری اثباتی برای وجود مقدس حضرت حق در نظر گرفته می‌شود و برای آگاهان به اسرار قرآنی تأکید این بیان نسبت به معنایی که در میان عموم از این آیه فهم می‌شود، روشن است.

از این رو خدای واحد قهار، به عنوان خدایی معرفی گشته که بر حال بندگان آگاه است و سبب شفای بیماران و بر طرف ساختن مشکلات مردم است.

4) بنا بر آنچه گفته شد و با توجه به آن‌که خدای عز و جل علة العلل است و در فوق سلسله طولیه علل می‌نشیند، توانایی آن را دارد که بنده را از هرنو‌ع بیماری و مشکلی برهاند و از حال دعاگویان کشف سوء کند و این نه به معنای اتفاق و فراتر از سلسله علل است تا پای اتفاق و شانس به میان آید، بلکه به معنای تأثیر اراده خداوند است که در مسیر سلسله علل تغییر ایجاد می‌کند.

5) اعتقاد به تأثیر اراده باری ‌تعالی و شفا بخشی او به معنای رها کردن تلاش و گوشه‌نشینی و اکتفا به دعا یا کار نکردن نیست؛ چنان‌که در روایات آمده است، فردی به محضر پیامبر رسید و رسول خدا از کارش پرسید. او نیز در پاسخ گفت شترم را رها می‌کنم و به خدا توکل می‌کنم. پیامبر در پاسخ او مسیر صحیح توکل را بیان می‌کند و می‌فرماید: بلکه باید توکل کنی و پای اشترت را ببندی. این داستان همان است که مولانای رومی نیز بدان اشاره کرده و سروده است: «با توکل زانوی اشتر ببند» یا در مثل آمده است که «از تو حرکت‌؛ از خدا برکت».

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.