پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در دیدار با مدیران و کارکنان مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی مطرح شد

داستان انتقال مهر امام به نجف به روایت حجت الاسلام قرهی

مدیران و کارکنان مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) _ نمایندگی قم پنج شنبه 11 خرداد با حجة الاسلام و المسلمین شیخ عبدالعلی قرهی از شاگردان و یاران امام(س) دیدار کردند.

به گزارش پستاد خبری بزرگداشت امام خمینی(س)، مدیران و کارکنان مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) _ نمایندگی قم در ابتدای این جلسه حجة الاسلام و المسلمین سید حبیب الله موسوی گزارشی از فعالیت های دفتر نمایندگی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) در قم ارایه نمود و با اشاره به انتقال مهر حضرت امام از قم به نجف توسط حجة الاسلام و المسلمین شیخ عبدالعلی قرهی، به سخنان امام درباره آقای قرهی اشاره کردند که: "من عمیقاً آقای قرهی را می شناسم و ایشان صد در صد مورد اطمینان است".

حجة الاسلام قرهی نیز در مورد انتقال مهر امام به نجف گفت: حضرت امام به مرحوم شهاب الدین اشراقی فرموده بودند مهر من را به فرد مورد اطمینانی بدهید تا به نجف بیاورد. آقای اشراقی آن را به من سپرد و من با مشکلات امنیتی مهر را تحویل امام دادم.

وی ادامه داد: بعد از آزادی امام از زندان در سال 43 سرهنگ مولوی به قم آمد و وقتی برای دیدار با امام تعیین نموده بود که هیچ کس حضور نداشته باشد. آقای اشراقی به من گفت: امام فرموده اند ساعت 3 بعد از ظهر در منزل ایشان حضور داشته باشید. وقتی من رفتم، گفتند مولوی می آید و برای این که دیدار خصوصی نباشد گفته ام بیایید. سرهنگ مولوی آمد. سپس امام وارد شدند و او به امام احترام کرد. امام اجازه حرف زدن به او ندادند و شروع به صحبت کردند. هر چه او می خواست حرفی بزند امام اجازه نمی دادند. ایشان فرمودند من به دکتر جواد صدر - وزیر کشور وقت- که در حصر به دیدارم آمده بود گفتم اگر می خواهید راحت باشید مرا همین جا نگهدارید. هم چنین امام به مطلب روزنامه اطلاعات درباره توافق شاه و امام اشاره نموده و گفتند باید تکذیب کنید. مولوی گفت شما ما را ببخشید. امام فرمود به شرطی که دیگر تکرار نشود.

قرهی ادامه داد: در نجف هم مسئول امنیت استان کربلا به همراه چند نفر به دیدار امام آمد. هر چه آن ها می گفتند امام راجع به موضوع دیگری با مترجم صحبت می کرد و هیچ اعتنایی به آن ها نکرد. آن ها ناراحت شده و رفتند.

وی با اشاره به دیدار استاندار کربلا با حضرت امام گفت: آقای نخجوانی مترجم امام به من گفت به امام بگو این ها آدم های خشنی هستند مراقب باشد. وقتی آمدند مدت زیادی طول کشید تا وسایل فیلمبرداری را مستقر کنند و امام حرفی نزد. پس از آماده شدن، امام فرمود همه را جمع کنید و هر چه التماس کردند اجازه هیچ عکس و فیلمی نداد. در روزنامه نوشته بودند امام به مقامات دولت عراق دعا کرد. امام فرمود به قائم مقام امنیت استان کربلا بگویید بیاید. وقتی آمد فرمود تو خودت این جا بودی و دیدی دعایی در کار نبود برو به استاندار بگو تکذیب کند و دیگر هم این جا نیایید.

قرهی با اشاره به اقامت حضرت امام در نجف اشرف افزود: اصولاً امام هیچ تقاضایی از دولت عراق نمی کرد. یک دفعه یکی از آقایان نجف از امام درخواست کرد برای آزادی فرزندش از زندان عراق اقدام کند. ایشان فرمودند من چیزی نمی گویم ولی وقتی مأموران عراقی این جا آمدند، تو بیا و جلوی آن ها بگو فرزندم را گرفته اند. وی آمد و گفت و بلافاصله فرزندش را آزاد کردند. یک بار دیگر، مرحوم شیخ نصرالله خلخالی را دستگیر کرده بودند. امام به من گفتند برو به این ها بگو ایشان رفیق هفتاد ساله من است. من اقدام کردم و آن ها آزادش کردند. در جریان اخراج ایرانیان از عراق حضرت امام گذرنامه خود را به من دادند و گفتند بگو من هم از عراق می روم. بلافاصله آن ها اخراج ایرانی ها را متوقف کردند. ارتباط امام با خدا خیلی قوی بود و این باعث جرأت و شجاعت فوق العاده ایشان می شد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.