سردار حسین علائی
همت با اکثر فرماندهان سپاه حاضر در میدان جنگ صمیمی بود ولی با حمید باکری دوست و خیلی گرم بود و او را خیلی خوب میشناخت و به ارزش وجود او در خط مقدم علیه دشمن پی برده بود. خوشبختانه امروز همسر و فرزندان شایسته حاج همت، همچنان راه نورانی او را دنبال میکنند و پایداری انقلاب اسلامی را در پیمودن راه شهیدان سرفراز دفاع مقدس میدانند
حاج ابراهیم همت یکی از فرماندهان برجسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران جنگ تحمیلی و از سرداران نامآور ایران زمین در دوران معاصر است. اسم او با فداکاریهای صورتگرفته در مریوان و حماسهآفرینیهای لشکر 27 محمد رسولالله (ص) در دوران دفاع مقدس عجین شده و گره خورده است. بیرون راندن ارتش متجاوز عراق از خاک ایران عزیز و رفع اشغال سرزمینهای میهن اسلامی در دوران جنگ تحمیلی پیروزی بزرگی بود که مرهون مقاومت و ایستادگیهای مردان و زنان بزرگی در تاریخ حماسهآفرینیهای مردم ایران است. مقاومتها و رشادتهای دوران سخت دفاع مقدس بر دوش رزمندگان و فرماندهان شجاعی استوار بود که بیش از هرچیزی برای نصرت دین خدا از خانه و کاشانه خود جدا شده و به میدان جهاد آمده بودند تا سر دشمن بعثی را به سنگ بکوبند و او را از رسیدن به اهداف شومش باز دارند. کسانی که معتقد بودند «ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم». آنها بر این باور بودند که اگر به یاری خدای بزرگ بشتابند خداوند حکیم آنها را استوار قدم خواهد گردانید و یاریشان خواهد کرد. آنها در خانههایشان ننشستند تا دیگران به مصاف با دشمن عنود بروند و سپس آنها از میوههای شیرین پیروزی بهره خودرا ببرند. یکی از این مخلصان و سلحشوران یاریدهنده دین خدا، حاج ابراهیم همت، جوان پرشور برآمده از مکتب انقلاب اسلامی بود. نهضتی که اسلامشناس بزرگ حضرت امام خمینی(ره) آن را هدایت کرد و به ثمر رسانید. دوره زندگی کوتاه، پربار و حیات انقلابی حاج ابراهیم همت را میتوان به بخشهای ذیل تقسیم کرد.
1- دوران برپایی نهضت اسلامی
همت در سالهای 1356و 57 که دوره اوجگیری نهضت اسلامی است به معلمی که شغل انبیاست مشغول بود. او در نهضت امام خمینی(ره) شرکت کرد و یکی از طرفداران پر و پا قرص انقلاب اسلامی شد. حاج همت تمام آرمانهای خویش را در پیروزی نهضت اسلامی میدید. او که فردی ضدظلم و مخالف استبداد و پادشاهی پهلوی بود، برپایی حکومتی مبتنی بر عدل و طرفدار مستضعفین را در سایه اسلام میسر میدانست.
2- دوران مقابله با احزاب مسلح در کردستان
ابراهیم همت در ابتدای پیروزی انقلاب به مریوان رفت تا با حضور و رفتار خود مانع از نضجگیری فعالیتهای حزب دموکرات در کردستان ایران شود. عزیمت حاج همت به کردستان در حالی که وی معلم بود و میتوانست به کار تعلیم و تربیت خود ادامه دهد، حکایت از تشخیص درست وی از تهدیداتی بود که در برابر انقلاب اسلامی در آن مقطع زمانی وجود داشت. در واقع او اولویت فعالیت انقلابی خود را حضور در کردستان برای ناکام گذاشتن حزب بعث عراق میدانست. حکومت بعثی عراق در آن زمان تلاش میکرد با کمک حزب دموکرات کردستان ایران، شیرینی پیروزی انقلاب اسلامی را در ذائقه مردم کردستان تلخ و این استان را دچار ناامنی کند. حزب دموکرات در پوشش احقاق حقوق از دست رفته مردم کردستان در زمان شاه، با انقلاب اسلامی مردم ایران درگیر شده بود و به پادگانهای ارتش که تسلیم انقلاب شده بودند حمله مسلحانه میکرد و سعی داشت بر شهرها و روستاهای کردستان مسلط شود. در آن زمان خود هواداران حزب دموکرات هم نمیدانستند که در پشت اقدامات این حزب، رژیم بعثی عراق قرار دارد و میخواهد از طریق ریختن خون مردم کرد با دولت تازه تاسیس جمهوری اسلامی ایران از در ستیز وارد شود. به هرحال اگر پایمردی افرادی مثل حاج همت، احمد متوسلیانی، ناصر کاظمی و محمد بروجردی در کردستان نبود، شاید حکومت بعثی عراق میتوانست خیلی سریع به اهداف خود دست یابد و از کردستان به عنوان سرپل درگیریهای خود با جمهوری اسلامی استفاده کند. در ایام حضور در مریوان تلاش حاج همت این بود که نگذارد مردم کرد بدون توجه به برنامه عراق، هیزم خشک آتش حزب بعث عراق شوند. برنامه او جدا کردن مردم از حزب دموکرات بود تا حزب نتواند در پاکی دریای مردم به حیات خود ادامه دهد. او در کردستان با یکی از خواهرانی که برای کمک به مردم کردستان به آن منطقه آمده بودند ازدواج کرد و از این زمان همسرش هم در کنار مجاهداتش در کردستان، در کنار وی بود. همسرش شاهد مجاهدات همت بود و در دردها و رنجها و گرفتاریهایش شریک وی بود. همسر حاج همت نقش بزرگی را در همراهی با وی در زمان حضور در کردستان و نیز در دوران جنگ ایفا کرد.
3- دوره جنگ
پس از آزادی شهر بستان از چنگال ارتش عراق، دغدغه مهم فرماندهی سپاه چگونگی تامین یگانهای مورد نیاز عملیات بعدی بود که حدود چهار برابر بزرگتر از عملیات طریقالقدس بود. او برای توسعه توان رزمی سپاه متوجه ظرفیتهای ایجاد شده در بین پاسداران کردستان بود. بدین منظور وی عازم کرمانشاه شد و طی جلسهیی با شهیدان محمد بروجردی فرمانده ستاد عملیات غرب و ناصر کاظمی فرمانده سپاه کردستان، این مساله را مطرح کرد. شهید بروجردی گفت چون امام خمینی(ره) جنگ را مساله اصلی کشور میدانند بنابراین ظرفیت سپاه مریوان که از افراد برجستهای برخوردار است میتواند برای افزایش نیاز جبهه جنوب انتخاب خوبی باشد. در واقع فرماندهان سپاه مریوان با استفاده از تجربیاتی که با عوامل حزب دموکرات در کردستان پیدا کرده بودند این ظرفیت انسانی را در مجموعه خود پدید آورده بودند که بتوانند یک تیپ عملیاتی تشکیل دهند. گرچه قبل از شروع جنگ، تعداد زیادی از نیروهای مخلص انقلاب در درگیریها با حزب دموکرات به شهادت رسیدند ولی مقابله با احزاب مسلح در کردستان، ظرفیتهای رزمی جدیدی را در سپاه به وجود آورد به گونهیی که میتوان خاستگاه لشکر محمد رسولالله را سرزمین کردستان و آوردگاه مقابله با عوامل رژیم بعثی عراق در این استان دانست. وجود حاج احمد و حاج همت در مریوان تعداد زیادی از رزمندگان پر جنب و جوش را در کنار آنها فراهم آورده بود که میتوانستند با تشکلی جدید این مشکل آن مقطع جنگ را حل کنند. از آنها خواسته شد تا به جبهه اصلی رویارویی با ارتش عراق بیایند و مجموعه خود را در قالب یک تیپ رزمی سازماندهی کنند. آنها با علاقه کار جدیدی را شروع کردند و در اواخر ماه رجب و ایام مبعث حضرت رسول اکرم(ص) تیپ رزمی خود را به اسم مبارک پیامبر رحمت برای نبرد با ارتش متجاوز عراق آماده کردند. تیپ 27 محمد رسولالله (ص) را حاج احمد متوسلیانی، ابراهیم همت و شهبازی بنیان گذاشتند و میخواستند هرکس با شنیدن اسم تیپ صلوات بفرستد. این افرد و تمام تشکیلدهندگان این تیپ رزمی در جریان جنگ تحمیلی تا آخر ایستادند و یک لحظه جبهه را ترک نکردند. پس از تشکیل تیپ27 محمد رسولالله (ص)، حاج همت در معیت حاج احمد متوسلیانی و فرماندهان سپاه در مریوان عازم جبهه جنوب شدند. سپاه و ارتش در این زمان در حال طرحریزی عملیات فتحالمبین بودند و در برآوردهای خود حضور این تیپ را در عملیات منظور کردند. بنابراین حاج احمد و حاج همت و یارانشان عازم خوزستان شدند و در منطقه عمومی دزفول در پادگان دوکوهه مستقر شدند. از این زمان بود که پادگان دوکوهه محل پذیرش رزمندگان استان تهران شد و به یکی از پایگاههای معروف بسیجیان و رزمندگان تبدیل شد.
از زمانی که حاج همت وارد جبهه خوزستان شد در همه عملیات مهمی که در این استان علیه ارتش عراق طرحریزی و اجرا شد شرکت داشت. نخستین عملیاتی که با حضور حاج همت و تیپ محمد رسولالله اجرا شد، عملیات فتحالمبین بود که حاج احمد متوسلیانی در آن فرمانده و حاج همت قائم مقام وی بود. در این عملیات، تیپ27 خیلی خوب درخشید و توانست با اتخاذ تاکتیکی زیبا، نیروهای خود را به پشت قوای دشمن در ارتفاعات علیگرهزد رسانده و حدود 80 عراده توپخانه صحرایی ارتش عراق را به غنیمت بگیرد. غنایم به دست آمده در جریان عملیات فتحالمبین امکان تشکیل یگان توپخانه در سپاه را پدید آورد. تیپ 27 با غنایم بسیاری که از عملیات فتحالمبین به دست آورد توانست خود را فوری تجهیز کرده و برای عملیات بعدی با روحیهیی بالاتر آماده کند. بلافاصله پس از پایان عملیات فتحالمبین، از سوی قرارگاه مرکزی کربلا عملیات بیت المقدس طراحی و اجرا شد. برای به ثمر رساندن عملیات بیتالمقدس، تیپ27 یکی از واحدهای رزمی با کفایت سپاه تلقی میشد. حاج همت در این عملیات هم با همان سمت قبلی تمام توان خود را به کار گرفت و یکی از ارکان موفقیت تیپ محمد رسولالله محسوب میشد.
فتح خرمشهر که بعد از 24 روز جنگ شبانهروزی به نتیجه رسید در مرحله نهایی هم مرهون این تیپ و تیپهایی همچون امام حسین (ع) و نجف اشرف بود.
حماسهآفرینی رزمندگان تحت فرماندهی این سه یگان مهم سپاه، بازگشت خرمشهر به میهن عزیز را رقم زد. پس از فتح خرمشهر حاج احمد متوسلیانی به همراه حاج همت و در رأس تعدادی از رزمندگان لشکر 27 پس از حمله اسراییل به لبنان برای کمک به مردم این کشور در اواخر خرداد ماه سال 1361 به لبنان رفتند. چند روزی نگذشته بود که حاجاحمد در مسیر بیروت به اسارت فالانژهای مارونی درآمد. از آن زمان به بعد دیگر خبری از متوسلیانی به دست نیامد و دوستانش همچنان چشم به راه اویند. با ناپدید شدن حاج احمد متوسلیانی و ناامیدی از بازگشت سریع وی حاجهمت به ایران بازگشت و سکان تیپ 27 را بر عهده گرفت و سعی کرد تا ظرفیت این تیپ را گسترش دهد. در همین زمان بود که تیپ با توسعه ظرفیت و قابلیتهای خود تبدیل به لشکر شد و بار مسوولیت حاجهمت افزایش یافت. حاجهمت در عملیاتهای رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر1 و خیبر شرکت کرد و مدام در جبهه جنگ حضور داشت.
4- شهادت
همت در پایان عملیات خیبر در اسفندماه 1362 در حالی که تنها 28 سال سن داشت در ضلع شرقی جزیره مجنون جنوبی بر اثر اصابت ترکش توپخانه ارتش عراق به شهادت رسید. او در این زمان، فرمانده لشکر27 محمدرسولالله(ص) بود و سعی میکرد تا با کمک مهدی زینالدین از افتادن جزیره مجنون جنوبی به دست ارتش عراق جلوگیری کند. شهادت برای او دریافت اجر مجاهداتش بود ولی برای دوستان، خانواده و همرزمانش ضایعهای بزرگ بود که جبران آن بهسادگی امکانپذیر نبود. پس از ربایش حاج احمد این دومین ضربه مهمی بود که به لشکر27 محمدرسولالله (ص) وارد شد. لشکر 27 از جمله یگانهایی است که بیشترین فرمانده شهید را در دوران جنگ داشته است. فرماندهان بعدی لشکر محمدرسولالله (ص) عباس کریمی و سیدرضا دستواره هم به ترتیب در دوران جنگ با عراق به شهادت رسیدند. این لشکر نقش مهمی را در دوران دفاع مقدس ایفا کرد و در عملیاتهای بسیاری شرکت کرد و از خود حماسههای زیادی به یادگار گذاشت.
همت با اکثر فرماندهان سپاه حاضر در میدان جنگ صمیمی بود ولی با حمید باکری دوست و خیلی گرم بود و او را خیلی خوب میشناخت و به ارزش وجود او در خط مقدم علیه دشمن پی برده بود. حمید چند روز زودتر از ابراهیم در نزدیک پل جزیره مجنون جنوبی شهید شد و پیکر مطهرش هم در میدان نبرد باقی ماند. پس از شهادت حمید، حاج همت با تاثر به من گفت حمید یک فرمانده لشکر بود. منظورش آن بود که گرچه حمید در حالی که قائممقام لشکر عاشورا بود شهید شد، ولی تواناییها و قابلیتهای وی همچون یک فرمانده لشکر رزمی در صحنه جنگ بود. به یاد دارم که حاج همت خیلی از رفتن حمید تاسف میخورد و آن را در بین دوستان بر زبان میآورد. البته در آن ایام به خاطرنشان دادن صلابت رزمندگان به دشمن، هیچگاه نسبت به شهادت همرزمان حالتی که باعث نگرانی رزمندگان شود از سوی فرماندهان بروز نمیکرد ولی من به خوبی تاثر و نگرانی حاج همت را از شهادت حمید دیدم.
ویژگیهای شهید حاج همت
بسیاری از فرماندهان جنگ دارای ویژگیهای مشترکی مانند ایمان، تقوا، شجاعت، خلوص و پاکی هستند ولی هرکدام آنها را میتوان با مشخصات مخصوص به خود هم معرفی کرد. آنچه از شهید همت به یاد دارم که او را از سایر فرماندهان متمایز میسازد را میتوان به شرح ذیل بیان کرد.
1- قیافه جدی
گفتار و رفتار همت خیلی قاطع و چهرهاش جدی بود. کلام وی قرص و محکم بود و با صلابت سخن میگفت. ظاهر او حکایت از آن داشت که اهل مزاح و شوخی نیست. بر عقاید و نظرات خود پای میفشرد و زود تسلیم نظرات دیگران نمیشد. از این جهت او و حاج احمد متوسلیانی دارای خلق و خوی مشترک بودند. اگر با کسی دوست میشد، باز هم جدی و استوار بود.
2- رفتار معلمگونه
شیوه معلمی همت در رفتار فرماندهی وی موثر بود. او خیلی معتقد به توجیه همرزمانش بود. او سعی داشت تا قبل از انجام هر عملیاتی رزمندگان لشکر 27 را به خوبی توجیه کند تا آنها با آگاهی و با روحیه بالا با دشمن بجنگند. سخنرانیهای بهجا مانده از وی بیانگر چنین حالتی است.
3- حضور شبانهروزی در جهاد
حضور مرتب همت در جبههها از او یک مجاهد در راه خدا ساخته بود. او احساس میکرد صدام ظلم بزرگی به امت اسلام کرده است و با انقلاب اسلامی درگیر شده است بنابراین جنگ با وی واجب است زیرا به حکم قرآن که میفرماید: اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و انالله علی نصرهم لقدیر . در چنین حالتی خداوند به انسانهای مظلوم حق جنگیدن داده است و نصرت آنها را وعده کرده است.
4- ورزیدگی جسمانی
هر کس همت را در مریوان و در جبههها میدید احساس میکرد او همیشه آماده جهاد در راه خداست. نحوه لباس پوشیدن وی ورزیدگی جسمانیاش را به نمایش میگذاشت. او فردی خوشهیکل و خوشقیافه بود که وقتی لباس رزم بر تن میکرد بر جاذبهاش افزوده میشد.
5- صلابت در فرماندهی
الگوی همت در فرماندهی امام علی (ع) بود. وقتی سخن میگفت و بسیجیان را برای جنگیدن با دشمن تشجیع میکرد انسان به یاد خطبهای از نهجالبلاغه میافتاد که امام علی (ع) خطاب به محمد حنفیه میفرماید سرت را بالا بگیر و به دوردستها بنگر تا همهچیز را از دشمن ببینی و چون کوه استوار باش. همت در روحیه دادن با رزمندگان خیلی خوب سخن میگفت و خیلی خوب عمل میکرد.
6- اعتقاد به کارآمدی بسیجیان
همت معتقد بود که گره جنگ به دست افرادی باز میشود که دارای روحیه بسیجی هستند. یعنی کسانی که داوطلبانه و آزادانه و با اختیار خود به جبههها آمدهاند و از دشمن نمیترسند و از شهادت در راه خدا استقبال میکنند. او بیشترین وقت خود را برای بسیجیان میگذشت و خود یک بسیجی واقعی بود.
7- مظنون به بنیصدر
از روزی که بنیصدر بر سر کار آمد به دلیل روحیات غرورآمیز و نگاه نادرست وی به مساله کردستان، همت از منش و رفتار وی نگران بود. همت او را شایسته ریاستجمهوری ایران در آن دوران پر از مشکلات نمیدانست. اصولا پاسداران کردستان که از نزدیک دستی بر آتش حوادث آن منطقه داشتند شیوههای بنیصدر را برای حل مشکلات استانهای مرزی ناکارآمد تلقی میکردند. همت از جمله کسانی بود که به خلقیات بنیصدر حساستر بود و روشهای وی را مضر به حال کردستان میدانست. از سوی دیگر همیشه رفتار بنیصدر با طرز تفکر و منش امامخمینی مقایسه میشد و افراد تیزبینی مانند همت این تفاوتها را به خوبی درک میکردند.
8- علاقه به امامخمینی(ره)
امامخمینی عشق همه رزمندگان جبههها بود. افراد زیادی به عشق او با دشمن میجنگیدند. او را انسانی الهی تلقی میکردند که خود را کنار گذاشته است و برای خدا گام برمیدارد. همت هم از جرگه همین انسانهای با صفا بود که امام خمینی را دوست داشت. او رضای الهی را در جلب رضایت وی تلقی میکرد. همت باور داشت امام خمینی ایرانیان را از دیکتاتوری شاه نجات داد و حکومت را به دست مردم سپرد. همه کسانی که با شهید همت مانوس بودند علاقه وی به امام خمینی را حس میکردند. به هر حال نوشتن درباره هر یک از ویژگیهای همت نیازمند به وقت بیشتری است. عناوین فوق فقط برای یادآوری روحیات و خلقیات شهید همت است که یکی از انسانهای برجسته دوران دفاع مقدس است. خوشبختانه امروز همسر و فرزندان شایسته حاج همت، همچنان راه نورانی او را دنبال میکنند و پایداری انقلاب اسلامی را در پیمودن راه شهیدان سرفراز دفاع مقدس میدانند.