اعضای کانون زندانیان سیاسی مسلمان قبل از انقلاب عصر روز پنجشنبه با حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی، یادگار گرانقدر امام دیدار کردند و تعدادی از آنان به بیان خاطرات و دیدگاه های خود پرداختند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خبری جماران، حجت الاسلام و المسلمین دعایی از یاران و شاگردان حضرت امام(س) ضمن یادآوری قدردانی ایشان از یاران و مبارزان دربند رژیم سابق گفت: در تمام دورانی که امام در نجف اقامت داشتند به حرمت همراهی و همدردی با یارانشان که در زندان های جانفرسا دوران خودشان را می گذراندند امام نیز سختی های را به خودشان تحمیل می کردند. اجازه ندادند که بسیاری از امکانات رفاهی در منزل فراهم شود علی رغم آن که افراد بسیاری بودند که تمایل داشتند این ها را برای امام فراهم بیاورند. در گرما گاهی بالای پنجاه درجه نجف به جز حضور در سرداب راه دیگری را انتخاب نکردند و در مناطقی که امکان بهره گیری از شرایط مطلوب اطراف شط فرات و کوفه بود اجازه ندادند که به آنجا منتقل شوند و این همدردی با یارانشان تعهدی بود که ما به همراه همه دوستان از آن الهام می گرفتیم.
رئیس موسسه اطلاعات با اشاره به اهمیت امام برای حرمت گذاری به اعتبار و حیثیت افراد ادامه دادند: امام از اولین مراجعی بودند که در کمک به سازمان الفتح و سایر سازمان های فلسطینی پیشگام شدند قبل از امام هیچ یک از مراجع و زعمای اسلامی غیر شیعه هم اجازه صرف وجوهات شرعیه و کمک مادی را به اینها نداده بودند و امام پیشگام شدند و بعداً دیگرانی هم در این زمینه اظهاراتی را داشتند.
دعایی ادامه داد: پس از صدور فتوای تاریخی امام در این زمینه در ایران شخصی مدعی شد که من از طرف امام اجازه دارم که این وجوهات را بگیرم و برای امام یا فلسطینی ها ارسال کنم. وقتی این ادعا را دوستان شنیده بودند تعجب کردند و از امام استفتاء ردند. آن موقع آقای کروبی نامه ای را از طریق آقای حاج محمد احسانی که از فضلا هستند برای من فرستادند تا پاسخ را از امام بگیریم. امام فرمودند که من به این نامه که اسم فرد مشخصی در آن آمده است پاسخ نمی دهم. اگر من پاسخ بدهم این فرد که از بستگان یکی از مراجع نجف نیز هست شکست می خورد و در پرتو شکست او این مرجع بزرگوار نیز آسیب خواهد دید بنابراین شما کلی سوال کنید که من به کس خاصی اجازه داده ام و پاسخ می دهم و همین کار نیز شد و پاسخ امام این بود که من به کس خاصی نمایندگی نداده ام مومنینت از طرقی که خودشان می دانند به وظیفه شان عمل کنند.
دعایی افزود: مسئله درس آموز اینجاست که امام در پاسخ دادن ملاحظه می کردند که تبعات این پاسخ داشته باشد و ممکن است شخصیتی در این زمینه آسیب ببیند.
مدیرمسوول روزنامه اطلاعات ادامه داد: در همان زمان سازمان آزادیبخش فلسطین تمامی نظریات علمای جهان اسلام را اعم از شیعه و سنی در جزوه ای جمع آوری کرده بودند و به پنج زبان تکثیر کرده بودند و با اجازه مقامات سعودی این جزوه را به طور وسیع در مراسم حج آن سال توزیع کردند. قبلش برای آماده کردن این جزوه یک روحانی که از ایرانیان مبارز بود که به نجف فرار کرده بود به عنوان رابط آنها آمد و از امام اجازه خواست که فتوای ایشان را به عربی ترجمه کند ایشان به بهانه ترجمه فتوا آمدند و یک بیانیه ای با متن حماسی نوشتند و بعدش هم به عنوان نماینده آیت الله العظمی خمینی امضا کرد.
این مبارز سیاسی پیش از انقلاب افزود: چون این پاسخ که این آقا از طرف حضرت امام صادر کرده بود از همه قویتر و باب طبع فلسطینی ها بود نظر حضرت امام را با عناوین برجسته ای نظیر امام الاکبر و زعیم الاعظم در رأس قرار دادند و نظریات دیگر از جمله نظریات آقای حکیم و علمای سوریه و اردن و دیگر مطالب را بعد از آن آوردند. طلابی که آن به سفر مکه رفتند این جزوه را به عنوان سوغات با خود آوردند امام تا این جزوه را دیدند برآشفتند و فرمودند که من توزیع این جزوه را در عراق حرام می دانم و این عبارات را تکذیب می کنم. به ایشان عرض کردم که چرا؟ شما که به این مطالب اعتقاد دارید و مطالب خوبی است. ایشان فرمودند به هرحال این عبارات را من نگفته ام وانگهی زعیم حوزه در عراق آقای حکیم هستند و اینها شخصیت برجسته ای مثل آقای حکیم را تحت اشعاع من قرار داده اند و من تضعیف ایشان را حرام می دانم. ما گفتیم که شما اگر این نظر را تخطئه کنید آن اقایی که این را ترجمه کرده اند صدمه می بینند و انگهی آن چیزهایی هم که او گفته از منویات و معتقدات شما گفته است. اما تعبیر زیبایی داشتند فرمودند: حقیقتی از این که الله تعالی واحدٌ یعنی خدا یکتاست داریم؟ اگر من در مجلسی نگفته باشم الله تعالی واحدٌ و شخصی مثل آقا سیداحمد خوانساری-مرجع عالیقدری که آن موقع در تهران بودند- که عدالت ایشان تا مرز عصمت است بگوید که آقا روح الله گفته الله تعالی واحدٌ من تکذیب می کنم دلیل ندارد که هر که هر چه از من نقل کرد و واقعیت نداشت من تأیید کنم! این قاطعیت و صلابت امام که کلام شان حجت باشد و امکان خدشه و تخطئه آن نباشد یکی از دستاوردهای مهمی بود که در محضر ایشان شنیدیم و آموختیم.
حجت الاسلام شریعتی سبزواری نیز در این دیدار با شرح خاطرات حمله ساواکی ها به مدرسه فیضیه در سال 42 گفت: روحیه طلبه ها بسیار شکست خورده بود، مردم قم هم بسیار ترسیده بودن به هر حال در شهر سه روز حکومت نظامی بود. امام دوسه جمله بیشتر صحبت نکردند گفتند: عزیزان شما کمربندها را محکم ببندید برای اعدام. در راه اسلام سر شکستن و چشم از حدقه بیرون رفتن که چیزی نیست. این چند جمله انصافاً روحیه نیرومندی در کالبد افسرده طلبه هایی که حتی برخی می گفتند که می خواهیم از لباس بیرون بیاییم دمید. دوباره طلبه ها با همان شور و نشاط سابق به وسیله الهام این چند جمله بیرون آمدند.
وی ادامه داد: روز دیگری قرار بود پاکروان رئیس ساواک پیش امام بیاید وقتی وارد شد یک عده ساواکی هیکلی هم به دنبالش آمدند. همه از جا بلند شدند چه کسی بود که نترسد؟! من دقت کردم ببینم عکس العمل امام چیست؟ ایشان اصلاً تکان نخوردند حتی سر را هم تکان نخوردند. بعد پاکروان گفت که چند مطلب دارم در اندرون می خواهم با شما در میان بگذارم. امام فرمودند ما با اصحابمان چیز اندرونی نداریم هر چه می خواهید همین جا بگویید. نیم ساعت درگوشی برای امام حرف زد امام با همان وقار و متانت که نشسته بود و وقتی صحبت تمام شد امام هیچ جوابی به او نداد و همانطور او را فرستاد رفت. در خروج او هم، امام واکنشی نشان ندادند و بی اعتنا بودند تا او خارج شد و اینجا من اتکا امام به خداوند و نفس زکیه بودن ایشان را لمس کردم.
در بخش دیگری از مراسم روحانی دیگری نیز خاطره ای از قیام طلاب فیضیه قم در سال 54 و نقش معنوی حضرت امام میان طلاب تعریف کرد و فرد دیگری نیز از ساده زیستی و مردم داری امام در دوران اقامت در مدرسه علوی خاطره کوتاهی بیان کرد. دکتر صفاریان از اساتید دانشگاه تهران نیز به بیان خاطراتی به نقل از یاران حضرت امام که شنیده بودند پرداختند.