همایش "عرفان عاشورا با محوریت دعای عرفه" روز چهارشنبه 27 بهمن ماه در تالار آیت الله شهید سید مصطفی خمینی، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی با حضور اساتید، علما و دانشجویان برگزار شد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خبری جماران، حجه الاسلام و المسلمین دکتر رضوانی پور در این همایش مقاله "جلوه شکر در دعای عرفه" را ارائه نمودند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خبری جماران، "حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی رضوانی پور" در این همایش مقاله "جلوه شکر در دعای عرفه" را ارائه نمودند که در ادامه چکیده این مقاله را می خوانید:
صحرای عرفات، سرزمینی بی آلایش و به دور از هیاهوی زندگی شهری و زرق و برق دنیای مادی است که نخستین مراحل حج از آنجا آغاز میشود.حاجی در حالت احرام با جذبه های روحانی قبل از ورود به حرم الهی، پای به این محیط معنوی می گذارد تا در پرتو معرفت پروردگار، با ادب کامل به راز و نیاز و شکرگزاری نعمت های او بپردازد.سپس در صحرای مشعر با شعور تام نسبت به ذات مقدس الهی به یاد و ذکر او مشغول باشد که: «فاذا افضتم من عرفات فاذکروا الله عند المشعر الحرام. [1] پس هنگامی که از عرفات کوچ کردید، خدا را در نزد مشعر الحرام یاد کنید!» آنگاه با رجم نماد ابلیس در سرزمین منا، شیطان درون و تمامی خواسته ها و امیال نفسانی را از خود می راند و بدین ترتیب سرمست از می توحید، مهیای حضور در حرم امن و حریم کبریایی حضرت حق می گردد.
در مقاله حاضر، موضوع شکر از منظر دعای شریف عرفه مورد بررسی قرار می گیرد. موضوعی که بیشترین بسامد را در بین مضامین این دعا به خود اختصاص داده است.به گونه ای که می توان اذعان داشت که دعای عرفه جلوه گاه شکر و حمد الهی در پرتو دیدگاه ژرف توحیدی است. چنانکه حضرت سید الشهداء(ع) خود اظهار می دارد: «اللهم هذا ثنائی علیک ممجّدا و اخلاصی لک موحّدا و اقراری بآلائک معدّدا.
توجه به چنین جایگاه و موقعیتی است که سبب شده امام حسین(ع) در صحرای عرفات زبان به حمد و تسبیح و شکر پروردگار خویش درقالب دعای پر رمز و راز عرفه بگشاید.دعایی که سرشار از معارف ژرف و مضامین متعالی اخلاقی - عرفانی است. مضامینی همچون،شناخت خداوند و بیان اوصاف او.تبیین ولایت کلی الهی.تجدید عهد و پیمان با پروردگار.توجه به قضا و قدر ربوبی. توصیف پیامبران الهی و تحکیم ارتباط با آنها.ایمان به معاد و اظهار عقیده قلبی نسبت به آن.بیان فضایل و کمالات والای انسانی.تضرع به درگاه خدا و توبه و انابه به سوی او.اشاره به مقام خوف و رجا ومقام فنا و بقا.تقاضای نور هدایت و رحمت و عافیت و برکت و وسعت روزی و پاداش اخروی.سیر اندیشه در آفاق و انفس و یادآوری نعمتهای بی انتهای الهی- که از بدو تکوین انسان تا آخر عمر همواره به او افاضه میشود - و لزوم شکر و حمد انسان بر تمامی نعمتها و عنایتهای خداوند. [2] خداوندا! این ثنای من است که تو را بدان ستودم و این اخلاص من به تو است که به یگانگی ات یاد کردم و با شماره کردن به نعمت هایت اقرار نمودم.»
در این مقاله، پس از تعریف لغوی و اصطلاحی شکر، رابطه شکر با حمد بررسی می شود و با بیان اهمیت و فضیلت شکر، عجز انسان از ادای شکر واقعی خداوند بیان شده و دو دلیل برای آن از نظرگاه امام حسین(ع) ذکر می شود: 1. نعمتهای پروردگار بی شمار است و علم و معرفت بشر به همه آنها احاطه ندارد؛ 2. هر شکری، توفیقی است از جانب پروردگار که انعام و تفضلی از جانب او به شمار می رود و بر آن شکری واجب است و در نتیجه تسلسلی تمام ناشدنی را موجب می شود. سپس چگونگی درخواست بهره مندی از نعمتهای متعدد الهی اعم از ظاهری و معنوی و طلب توفیق ادای شکر منعم از سوی آن حضرت بیان می گردد.
آنگاه با اشاره به سپاسگزاری حضرت در مقابل برخورداری از رحمت رحمانیه و رحمت رحیمیه و بیان تفاوت میان آنها، ارکان شکر شامل: معرفت، حال وعمل، و رابطه بین این ارکان در دعای عرفه تشریح می شود و با تبیین نحوه رعایت ادب شکر از سوی آن امام همام، مراتب شکر اعم از: شکر در خوشی ها، شکر در ناخوشی ها، و شکر به دیدن جمال منعم، توضیح داده می شود. و در پایان، چگونگی اتصاف امام حسین(ع) به حقیقت شکر با توجه به نگرش توحیدی ایشان تبیین می گردد.
شکر در لغت و اصطلاح
شکر در لغت به معنای «شناخت احسان و نشر آن» [3] و در اصطلاح علمای اخلاق، شکر عبارت است از: «شناختن نعمت از منعم و آن را از او دانستن و به آن شاد و خرم بودن و به مقتضای آن شادی عمل کردن»؛[4] به این معنی که خیر منعم را در دل گرفتن و حمد او را کردن و نعمت را به مصرفی که او راضی باشد، رسانیدن .
اما در اصطلاح عرفا، «شکر اسمی است برای معرفت نعمت؛ زیرا که آن، راه معرفت منعم است[5] رابطه شکر و حمد، عموم و خصوص من وجه است؛[6] [7] توضیح اینکه: از یک سو، حمد به اعتبار متعلق اعم از شکر است؛ زیرا متعلق آن نعمت و غیر نعمت است، در حالی که متعلق شکر فقط نعمت می باشد؛ از سوی دیگر، شکر به اعتبار مورد اعم از حمد است؛ چرا که مورد شکر زبان و دل و سایر اعضا و جوارح است، اما مورد حمد فقط زبان می باشد. بنابر این نقطه جمع و اشتراک این دو آن است که بگوییم: حمد و ستایشی که در برابر نعمت واقع می گردد، همان سپاس و شکر زبانی است.
اهمیت و فضیلت شکر [8] [9] و آخرین کلامی است که در برابر بهره مندی از هر نعمت بهشتی از آنها صادر می شود[10] و در شرف و فضیلت شکر همین کافی است که قرآن کریم آن را به عنوان یکی از صفات خداوندی به کار برده و فرموده: «و الله شکور حلیم؛[11] و خداوند بسیار شکرگزار و بردبار است.»
توفیق شکرگزاری
با وجود معرفت به عجز انسان از شکرگزاری است که امام حسین(ع) با رعایت ادب کامل در دعای عرفه، ضمن در خواست برخورداری از نعمت های ظاهری و معنوی (همچون: نور هدایت، رحمت گسترده، تمام خیرات مقسّم، عافیت و برکت، رزق مبسوط، غلبه بر مشکلات روزگار، صیانت از بدیها، آمرزش گناهان، پذیرش نیکی ها، بر طرف شدن ناراحتی ها، و برترین عطایایی که شامل حال بندگان شده،[12] توفیق شکرگزاری را نیز از خداوند مسئلت می نماید: «اللهم اجعلنا فی هذا الوقت ممن سئلک فاعطیته و شکرک فزدته؛[13] خدایا! ما را در این وقت از کسانی قرار بده که از تو در خواست کردند، پس به آنها عطا کردی و تو را شکر کردند، پس نعمتشان را زیاد کردی.»
رحمت رحمانیه و رحیمیه
سید الشهداء(ع) در این دعا توجه خاصی به دو اسم حسنای خداوند، رحمان و رحیم، و رحمت مربوط به هر یک نموده و در برابر آنها زبان به شکر و حمد گشوده است. در فرق بین دو رحمت رحمانی و رحمت رحیمی گفته اند: «رحمت رحمانیه، مقام بسط وجود است و رحمت رحیمیه مقام بسط کمال وجود. پس با رحمت رحمانیه اصل وجود ظهور یافته و با رحمت رحیمیه هر چیزی به کمال معنوی و هدایت باطنی خود می رسد. [14]
ارکان شکر
عمل نیز بر سه قسم است: الف. عمل قلب که عبارت از قصد تعظیم و تحمید و تمجید منعم و قصد رساندن خیر به دیگران است؛ ب. عمل زبان که اظهار ثنا و تحمید منعم است؛ ج. عمل سایر جوارح که عبارت است از استعمال نعمت های ظاهری و باطنی در مسیر اطاعت و خودداری از به کار بردن آنها در راه معصیت.
ادب شکرگزاری[17] چگونه به غیر تو می توان امید بست، در حالی که تو نیکی و احسانت را قطع نکرده ای؟ و چگونه از غیر تو می توان در خواست نمود، در حالی که تو شیوه بخششت را تغییر نداده ای؟» [18] معبودا! پی در پی آمدن تدبیر و سرعت پیچیده شدن و گذشت مقدّراتت، بندگان عارفت را از آرام گرفتن به عطا [و توقف در آن] و نومیدی از تو در حال گرفتاری مانع می شوند.»
همچنین از دیگر موارد ادب در شکر، چنانکه قبلا اشاره شد، این است که آدمی خود را از انجام شکر واقعی عاجز دیده و خداوندِ صاحب انعام و احسان را برتر و عظیمتر از توصیف و شکر خود ببیند؛ همانطور که حضرت بیان می دارد: «یا من قل له شکری فلم یحرمنی؛ [19] ای کسی که شکر من برای او کم است، پس مرا محروم نکرده است.» و شاید به همین جهت است که می گوید: «الحمد لله حمدا یعدل حمد ملائکته المقربین و انبیائه المرسلین؛[20] حمد و ستایش خدای را چنان ستایشی که با ستایش فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل برابری کند.»)
شکر دارای مراتب و درجات بسیاری است؛ زیرا همانطور که امام خمینی(س) فرموده، مراتب شکر، به حسب مراتب معرفتِ منعم و معرفت نعمتها و نیز به حسب اختلاف مراتب کمال انسانى مختلف شود. با این حال، به طور کلی برای شکر سه رتبه میتوان در نظر گرفت.
مراتب شکر
1.شکر در خوشی ها و دوست داشتنی ها؛ 2. شکر در ناخوشی ها و ناگواری ها؛ 3. اینکه بنده جز جمال منعم نبیند. یکی از وجوه ادب در شکر آن است که آدمی به غیر خدا که منعم علی الاطلاق است، دل نبندد و از غیر او انعام و احسان نطلبد؛ چنانکه در دعای عرفه میخوانیم: «کیف یرجی سواک و انت ما قطعت الاحسان و کیف یطلب من غیرک و انت ما بدلت عادة الامتنان؛ از دیگر وجوه ادب نیز آن است که بنده صاحب معرفت در عطیه و نعمت توقف نکند و از نعمت به انعام کننده متوجه گردد؛ چرا که او تدبیرکننده تمامی اتفاقات است و مقدرات هر چیز به دست او است و چنانچه مشیت او اقتضاء کند می تواند نعمت را به نقمت تبدیل نماید. امام حسین(ع) در این خصوص اظهار می نماید: «الهی ان اختلاف تدبیرک و سرعة طواء مقادیرک منعا عبادک العارفین بک عن السکون الی عطاء و الیأس منک فی بلاء؛
سالک الی الله در پرتو تربیت ربوبی می تواند با قدم عبودیت از خودپرستی بیرون آید و الوهیت حق را به قلب دریابد و بداند که ناصیه بندگان به دست حق است و هیچ قدرتی از خود ندارند حتی قدرت تنفس و نگاه کردن، مگر با قدرت و مشیت حق تعالی، و از تصرف در ممالک وجود عاجزند اگر چه ناچیز باشد، مگر با اذن و اراده ذات مقدس حق. با چنین شناخت توحیدی و دریافت قلبی است که حقیقت شکر برای سالک رخ میدهد و شکر موحدانه از قلب به جمیع اعضاء و اعمال او سرایت میکند و هر یک از اعضاء انسان حظّی از توحید می برند.[21]
به اعتقاد امام خمینی(س) حمد و تسبیح تمامی موجودات به لسان کثرت است و الا با دید وحدت، او حمد است و حامد است و محمود
شایان ذکر است که آغاز و انجام این دعا به حمد و ستایش خدا همچون بهشتیان که اول و آخر کلامشان ذکر «الحمد لله» است،[24] مزیّن شده و لکن فرق است بین «الحمد لله» اول و آخر این دعا؛ زیرا تأمل در دعای عرفه نشان می دهد که حضرت سید الشهداء(ع) نوعی سیر و سلوک را در این دعا جلوه داده است که از شکر در برابر نعمات جسمانی و مادی همچون: نعمت شنوایی و بینایی، نعمت حیات، رزق و روزی، و لوازم زندگی، و نیز مواهب معنوی نظیر: نعمت فطرت معتدل، هدایت، ذکر خالص، و حلاوت انس، به حقیقت شکر در فرازهای پایانی دعا میرسد که با بینشی توحیدی نه تنها برای خود که برای تمامی شاکران و عابدان عالم، هیچ سخن و حالی خارج از اراده و مشیت پروردگار متعال نمی بیند: «إلهی حکمک النافذ و مشیتک القاهرة لم یترکا لذی مقال مقالا و لا لذی حال حالا؛[25] خداوندا! حکم و فرمان نافذ و مشیّت چیره تو نه جای سخن برای گویندگان گذاشته و نه جای حال برای اهل حال.» و در واقع حضرت می خواهد بفرماید که شاکر و مشکور، و حامد و محمود خود ذات مقدس الهی است.
همچنین دعای عرفه نوعی سیر است از ظاهر به باطن و از نگرش به آثار به سوی نگرش به مؤثر در وجود؛ چنانکه بخش اول دعا بیشتر شامل توجه به آثار عظمت و قدرت خدا همچون: دگرگونی شبانه روز، روشنایی آسمانها و زمین، آفرینش انسان، و خواری پادشاهان در برابر خدا است و بخش آخر دعا تنها شامل مباحث توحیدی و توجه به صاحب آثار می باشد
همانطور که حضرت در فرازی همه آثار و اغیار را محو و فانی در پیشگاه خدای رحمان معرفی نموده و اظهار داشته: «ای خدایی که با صفت رحمانیتت استیلا پیدا کردی و در نتیجه، عرش [و تمامی موجودات] در ذاتت نهان گردید! با آثار [وجود خود] آثار [مظاهر] را از بین بردی و با افلاک انوار احاطه کننده ات، اغیار را محو نمودی.
و با چنین دیدگاه توحیدی است که امام حسین(ع) با بیان اینکه خداوند ظاهر و باطن، و حاضر و غایب است، دعای عرفه را پایان می بخشد: «کیف تخفى و أنت الظاهر أم کیف تغیب و أنت الرقیب الحاضر إنک على کل شیء قدیر و الحمد لله وحده؛ [27] چگونه نهانی، در حالی که تو آشکاری؟ یا چگونه غایبی، در حالی که تنها تو نگاهبان حاضری؟ بهراستی که تو بر هر چیز توانایی و حمد و ستایش، تنها مخصوص خداوند یگانه است.»
[1]. بقرة / 198. [2]. اقبال الاعمال، سید بن طاوس، ص 345. [3]. لسان العرب، ابن منظور، ج 7، ص 170. [4]. مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص 238 - 239. [5]. معراج السعاده، ملا احمد نراقی، ص 768؛ جامع السعادات، محمد مهدی نراقی، ج 3، ص 233. [6]. منازل السائرین، خواجه عبد الله انصاری، ص 90؛ نیز ر. ک: دایرة المعارف تشیع، احمد صدر حاج سید جوادی، ج 10، ص 32- 34. [7]. ر. ک: موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، محمد علی تهانوی، ج 1، ص 1038. [8]. ر. ک: شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینی(س)، ص 185 - 186؛ تفسیر سوره حمد، امام خمینی(س)، ص 30. [9]. اعراف / 43؛ فاطر / 34. [10]. یونس / 10. [11]. تغابن / 17؛ نیز ر. ک: بقره / 158 و نساء / 147.[12]. اقبال الاعمال، ص 346 - 347. [13]. همان، ص 347. [14]. شرح دعای سحر، امام خمینی(س)، ص 75. [15]. ر. ک: المحجة البیضاء، فیض کاشانی، ج 4، ص 97 - 100؛ الاخلاق، سید عبد الله شبر، ص 238.[16]. ر. ک: شرح چهل حدیث، امام خمینی(س)، ص 344. [17]. اقبال الاعمال، ص 349. [18]. همان، ص 348. [19]. همان، ص 344. [20]. همان، ص 342.[21]. ر. ک: آداب الصلوة، امام خمینی(س)، ص 364 - 365؛ شرح مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة، عبد الرزاق گیلانی، ص 114 - 116.[22]. سرّ الصلوة، امام خمینی(س)، ص سی.[23]. تفسیر سوره حمد، امام خمینی(س)، ص 30 - 31؛ آداب الصلوة، امام خمینی(س)، ص 252. [24]. اعراف / 43؛ یونس / 10. [25]. همان، ص 348. [26]. همان، ص 350. [27]. همان. .» [26].[22] ایشان همچنین می فرماید: «به حسب عرفان اصحاب قلوب فانیه در بعض حالات خاصه، جمیع نعم و تمام کمال و جمال و جلال، صورت تجلی ذاتی است و جمیع محامد و مدایح به ذات مقدس حق تعالی مربوط است، بلکه مدح و حمد از خود به خود او است.»[23]