پایگاه خبری جماران، حکومت پیامبر رحمت؛ حکومتی در نهایت مدارا است و این انعطاف رفتاری شگفت آور است.
گفتگو و قرارداد و مذاکره و معاهده نشانه آن مدارا و انعطاف است.
افتخار تاریخ اسلام بر صدها قرار داد محلی و منطقهای و بین المللی و بین ادیانی است که توسط رسول الله (ص) امضاء شده. جالب نظر اینجاست؛ هنوز مکه در سیطره شرک و مشرکان است و پیامبر خدا با محدودیت مواجه است و دوازده نفر غیر مسلمان از مدینه برای انجام مناسک حج بشکل جاهلی در مکه حضور پیدا کردند و در مسجد با پیامبر رحمت مواجه شدند و او را شناختند و مسلمان شدند. پیامبر با آنان اولین معاهده را بست و امضاء کرد. در آن معاهده مطلقاحرفی از احکام اولیه اسلام نیست، بلکه توافق در مورد توحید، احترام به اموال، حرمت ناموس و اخلاق مطرح است.
پیامبر رحمت (ص) در مدینه
معاهده پیامبر با گروهی از مردم مدینه آنچنان در مدینه در میان افکار عمومی جای پیدا کرد که در سال بعد که جمعیت مسلمان مدینه که عازم حج شدند به ۷۳ نفر رسید و آنان با اشتیاق در مکه با وجود همه محدودیت های امنیتی به محضر رسول الله (ص) رسیدند و بعد از مذاکره، معاهده دیگری را امضاء کردند که پیامبر خدا متعهد شد؛ “خون شما خون من، و شما از من و من از شما هستم...” و مشتاقانه از پیامبر اسلام دعوت به هجرت به مدینه کردند.
پیامبر عزیز پذیرفت و در اولین روزهای ورود به مدینه معاهده و پیمان وسیعی در دوازده اصل با اهل مدینه بست که تاریخ را متحیر ساخت، در آن پیمان زیباترین عناوین مانند؛ عدالت، برابری، برادری و اخلاق مطرح شد.
رسول الله در پیمانی بنام "دستورالمدنیه" را امضاء کرد که پیمانی با دگراندیشانی بود که نه تنها دین دیگری غیر از اسلام داشتند بلکه در بربار اسلام دست به شمشیر برده بودند!
"دستور المدینه"؛ پیمانی ۴۸ ماده ای است که پیامبر رحمت (ص) در آن اعلام فرمودند: "هیچکس حق ندارد به دین دیگری تعرض کند. هیچکس حق ندارد اختلاف خود را با شمشیر حل کند و باید از طریق داوری حل کند."
پیمان دلنوازی که رسول الله با یهودیان بست که در آن؛ مسلمان و یهود به عنوان امت واحده و آزادی در انجام مناسک دینی شان مطرح شد و مورد امضاء قرار گرفت.
️برچسب قتل عام یهودیان بنی قریظه بر پیامبر (ص)
افسانه سرایان یهودی برای تخریب چهره رسول الله برچسبی به اسلام و حکومت نبوی زدند اما غافل از اینکه بزرگی دروغ اول دروغگو و دروغ ساز را رسوا می کند.
آن دروغ امروز تبدیل به شبهه ای شده و آن کشتار و قتل عام یهودیان است!
در این باره بعد ذکر مقدمه ای مهم به پاسخ این شبهه پرداخته می شود، پیامبری که اخلاق را مستقیم از خدا گرفته و اوج معنویت و شهود عرفانی است و سراسر وجودش و بلکه ذات پاکش بر اخلاق است، نمی تواند منشاء قتل یک نفر باشد تا چه برسد به قتل عام!
جریان قتل 700 یهودی بنی قریظه از دروغ های تاریخ است که بعد از صد وپنچاه سال توسط ابن اسحاق که تاثیرپذیر از افسانه های یهودیان بوده در تاریخ گنجانده شده! در حالیکه مقتولین فقط گروهی اندک از جنگجویان یهودی بوده که طبق برخی نقل ها کمتر از چهل نفر و یا حدود ده نفر یاد شده و اینان همان هائی بودند که پیشنهاد عدم مقاتله و تسلیم شدن را نپذیرفته بودند .
بعدها عده ای مغرض آمدند به انگیزههای مختلف تعداد کشته را بیشتر از واقعیت نشان دادهاند که ثمره آن تخریب چهره اسلام و شخص رسولالله (ص) شده است، حال آنکه کشته شدن مخصوص جنایتکاران از بنی قریظه بوده نه همه مردان، آیه ۲۶ سوره احزاب قرآن نیز بر این تأکید دارد.
با این تحلیل لازم نیست برای پاسخ به شبهه کشتار یهودیان، بگوییم این رخداد بر اساس نظر فردی بنام معاذ بوده که از سوی طرفین حَکَم بوده و ارتباطی به پیامبر اسلام ندارد.
پیامبر (ص) بعد از فتح مکه
رسول الله (ص) بعد از فتح مکه در اوج قدرت است و دسترسی به دشمنان آدم کش فراهم آمده و قصاص حق حاکمیت و حکومت اوست اما او با روش "مدارا" برخورد می کند و اقتضای مدارا "عفو" است.
ایشان؛ خانه کسی که در طول سیزده سال مکه، کاری غیر دشمنی و تمسخر رسول الله نداشت و در طول 10 سال بعد در پی آمادسازی جنگ بود، یعنی ابوسفیان را منطقه امن اعلام کرد همانطوری که کعبه را محل امن برای پناهندگان قرار داد. (البداء والتاریخ؛ ج۴ص۲۳۴)
جالب نظر است، پیامبر خدا (ص) در اوج قدرت و اقتدار سخنی که در قرآن درباره بخشش یوسف نسبت به برادرنش است را مطرح کرد ؛ "لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ.(یوسف/ ۹۲)
راز و رمز دستور به قتل بعد از فتح مکه
بعد از فتح مکه دستور نسبت به عده معدودی برای قصاص و قتل صادر شد.
در اینجا لازم است به شبهه "دستور قتل 12 نفر" را اشارت کنیم که راز و رمز قصه چه بوده که در مورد برخی از آنان -ونه همه آنان- پیامبر رحمت (ص) فرمودند: اگر به پرده کعبه هم پناه آورد باید کشته شود!؟
لازم به ذکر است؛ این افراد با نام و مشخصات در تاریخ ضبط شده و اکثر آنان با توبه و وساطت مورد عفو رسول الله (ص) قرار گرفتند.
به نقل شیخ صدوق؛ تنها یک نفر مورد تهدید جدی به قتل قرار گرفت و به نقل طبرسی چهار نفر با ایستادگی بر سرمواضع شان کشته شدند. (ر.ک : معانی الاخبار / ۳۴۷ و مجمع البیان ، ج ۸ص۹۵ )
و مهم این نکته است که قتل آنان یا به جهت اجرای "حق قصاص" بوده که یک حق شخصی است و یا "ارتداد" بوده است. و اصلِ دستور قتل هم که سرانجام محقق نشد، دارای علتی است، شاید علت آن باشد که آن چند نفر افراد بسیار پر خطری بودند و این احتمال عقلائی وجود داشت که با سوء استفاده از فرصت بوجود آمده اوضاع مکه را ناآرام کنند. پیامبر(ص) توانست با این دستور آنان را فراری داده تا اوضاع مکه تثبیت شده و بعد آنان را مورد عفو و بخشش خود قرار داد.
آنچه محور باور ما در مورد پیامبر خداست مدارا و عفو و دلسوزی اوست.
امام خمینی در کتاب "جنودعقل و جهل" تصریح می کند؛ این از عجائب است که پیامبر خدا برای حتی کفار بیشترین دلسوزی را می نموده تا جائیکه که خدا به تسلا می دهد که؛ «فلعلک باخع نفسک على آثارهم ان لم یؤمنوا بهذالحدیث اسفا» ؛ و بعد امام می نویسد؛ "سبحاناللّه تأسف به حال کفار و جاحدین حق و علاقهمندى به سعادت بندگان خدا کار راچقدر به رسول خدا، صلىاللّه علیه و آله، تنگ نموده که خداى تعالى او را تسلیت دهد ودل لطیف او را نگهدارى کند که مبادا از شدت همّ و حزن به حال این جاهلان بدبخت دل آن بزرگوار پاره شود و قالب تهى کند!
دستور خدا عفو در مورد خطاکاران
عفو و گذشت پیامبر اعظم گرچه بر اساس شاکله اخلاقی اوست، اما این شاکله اخلاقی جدای از دستورات الهی به پیامبر نیست: در قرآن چنین می خوانیم ؛ «خذ العفو وأمر بالعرف وأعرض عن الجاهلین؛ - با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر، و به نیکیها دعوت نما، و از جاهلان روی بگردان (و با آنان ستیزه مکن)!» [اعراف/۱۹۹]
این عفو و گذشت از خطاکاران چنان دامنه وسیعی دارد که شامل حال فـراریان اُحد شد و رسول الله نه تنها آنان را بخشید بلکه برایشان استغفار نمود و از نظرات آنان برای امور استفاده می کرد. این مفاد آیه قرآن در این رابطه؛ «فبما رحمة مـن اللّه لنـت لهم و لو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضّوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکّل علی اللّه انّ اللّه یحبّ المتوکّلین؛ - به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان (مردم) نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.» [آل عمران ۱۵۹ ]
و قرآن برای این عفو و گذشت استدلال دارد و استدلال قرآن بر محور به خیر و صلاح بودن و در راستای تربیت و کمال لایق رسول الله (ص) است؛ "فاصفح الصّفح الجمیل انّ ربّک هو الخـلّق العلیم" [حجر ۸۵]
پیمان ها، مداراها و گذشت های پیامبرانه ی پیامبر خاتم (ص) از آنچنان محوریتی برخوردار است که جای تامل و پژوهش بسیار دارد .