حجتالاسلام و المسلمین محمد پروازی گفت: امام علی به عنوان خلیفه مسلمین با یکی از استانداران خود به نام معاویه اختلاف پیدا کرد. اختلاف آنها بر سر عدالت و امنیت بود. امام علی تمام تلاشش را برای عدالت به کار میبرد و معاویه تمام تلاشش را برای امنیت به کار میبرد. امام میفرمود اگر عدالت خدشهدار شود امنیت فرو میریزد. با آمدن عدالت امنیت تولید میشود. معاویه میگفت اگر مدینه امنیت داشت خلیفه کشته نمیشد. البته او متوجه بود که حرفش خطاست اما این حرف را متناسب با اهدافش میزد. این اختلاف تا زمان شهادت حضرت ادامه داشت.
به گزارش جماران؛ گزیده سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین محمد پروازی در نهمین جلسه هیئت محبین حسین علیه السلام در روز هفتم ماه صفر ۱۴۴۵ گفت:
شش نگاه درباره امام حسین علیه السلام مطرح است:
نگاه اول میگوید امام حسین برای گریه است و قتیل العبرات است.
نگاه دوم این است که امام برای شهادت قیام کرد که این نگاه را مرحوم شریعتی قبل از انقلاب نمایندگی میکرد و میگفت اگر نمیتوانید خوب زندگی کنید خوب بمیرید.
نگاه سوم، نگاه حکومت بود که امام برای حکومت قیام کرد. این نگاه را به لحاظ نظری مرحوم صالح آبادی در ایران نمایندگی میکرد. اخوان المسلمین و سید قطب در اینجا تعریف میشوند.
نگاه چهارم نگاه اصلاح امت است که کاری به اصلاح دین و حکومت ندارد.
نگاه پنجم امر و نهی و نگاه حماسه که شهید مطهری آن را نمایندگی میکرد.
نگاه ششم این است که امام حسین نخواست مهر تایید به دین نوین اموی بزند.
هر یک از قائلان، دلیل خود را بر روی یکی از فرمایشات حضرت نهاده اند. حضرت درباره همه این موارد نکاتی فرموده اما فراگیر نیست. هر یک از این موارد را به فراخور جمعها و گروههایی که با آنها مواجه شده فرموده است. مثلاً در خطاب به زاهدمآبان فرموده برای گریه آمدهام و ... . پنج دیدگاه اول هدف غایی نیست اما مورد ششم هدف غایی است. از این موارد نیز مورد ششم مد نظر ماست.
معاویه با استفاده از هوش، سیاست، فهمش در عرصه اجتماعی، تا جایی به پیش رفت که توانست صلح را به لطایف الحیل عاطفی و اعتقادی به امام علی و امام حسن تحمیل کند. او در تیزهوشی خودش یک دین جدید را طراحی کرد. به این شکل که اصول آورده شده نبوی را که مورد قبول همه بود اخذ نمود و برای آنها متونی تدوین کرد او برای این کار صحابه را به خدمت گرفت. و آنها را به شام برد و مدینه را از وجود ایشان تخلیه کرد. در شام شروع به دینسازی نمود تا بعد از شهادت امام علی با کنار زدن امام حسن وارد عرصه حکومت جهانی بر مسلمین شد.
اما یزید آنقدر فرد قدرتمندی نبود که امام حسین بخواهد با او در بیفتد. آنقدری حتی سابقه نداشت که بشود آنها را در عدم لیاقتش پررنگ کرد. مرتبه یزید حتی در این حد نبود که امام حسین بخواهد با او حرف بزند. یزید در واقع مهر تایید معاویه بود و مقابله با یزید مقابله با معاویه محسوب میشد.
بر اثر سیاست خویشاوندگرایانه خلیفه سوم اختلافاتی در جامعه مدینه شکل گرفت و سبب شد مردم طبقه متوسط از مدینه به کوفه مهاجرت کنند. بنابراین مدینه خالی از طبقه متوسط شد. زمانی که امام علی به خلافت رسید و دید مدینه خالی شده و کوفه قدرتمند است کمتر از ۶ ماه اول حکومت، پایتخت خلافت را از مدینه به کوفه منتقل ساخت. اما معاویه در دراز مدت کوفه را هم از امام علی گرفت.
اما کارهایی که معاویه مرتکب شد:
تبدیل خلافت به سلطنت
سلطنت را الهی جلوه داد و به خدا مرتبط ساخت
بیت المال را با ترفند اینکه خودش نماینده خداست از آن خود کرد
تبدیل حکومت قراردادی به حکومت ایمانی (حکومت را ایدئولوژیک کرد)
مصونیت حقوقی برای حاکم
تفرقه افکنی در میان خبرگان برای کنترل بیشتر
دشمن تراشی برای شرایط اضطراری در مرزها
بحث امنیت. امام علی به عنوان خلیفه مسلمین با یکی از استانداران خود به نام معاویه اختلاف پیدا کرد. اختلاف آنها بر سر عدالت و امنیت بود. امام علی تمام تلاشش را برای عدالت به کار میبرد و معاویه تمام تلاشش را برای امنیت به کار میبرد. امام میفرمود اگر عدالت خدشهدار شود امنیت فرو میریزد. با آمدن عدالت امنیت تولید میشود. معاویه میگفت اگر مدینه امنیت داشت خلیفه کشته نمیشد. البته او متوجه بود که حرفش خطاست اما این حرف را متناسب با اهدافش میزد. این اختلاف تا زمان شهادت حضرت ادامه داشت.
در آن زمان پایههای پیدایش دو معرفت دینی ایجاد شد. یکی را امام علی نمایندگی میکرد و دیگری را معاویه. خلیفه دوم سهم خواهی و سهم دادن را رواج داد. خلیفه سوم خویشاوندگرایی را. اما معاویه به جای سهم دهی و خویشاوندگرایی، به تشکیل گروههای متمایز اعتقادی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی با توزیع وسیع رانت در خارج از خویشاوندان اقدام کرد.
معاویه هزینه هنگفتی صرف صحابه کرد. او ملاک تمایز افراد را چهار شرط معرفی کرد که بر اساس آن افراد برتری مییافتند. در شرط آخر طبیعتاً خاندان اهل بیت جایی نداشتند. نزدیکی به پیامبر، به اضافه سبقت در ایمان، به اضافه سابقه مبارزاتی و ایثارگری ضربدر نگاه مثبت به حکومت، این فرمول را تشکیل میداد.
برای تثبیت این نگاه، امنیت مهمتر از عدالت بود. عدالت علوی، در مقابل امنیت اموی، نتیجهاش در حکومت اسلامی به اینجا رسید که امنیت صدرنشین شد و عدالت به زمین خورد.
تقدیرگرایی منفی در اعتقادات. معاویه وارد عقیده مردم شد. تقدیر گرایی یعنی همه چیز از قبل مقدر شده و عملیاتی میشود. پس دعا، صدقه، خوبی، مبارزه و ... کارساز نیست. هر فضیلت، رذیلت، غنا، فقر، حکومت خوب، حکومت بد همگی در حوزه مشیت الهی تعریف می شود. معاویه توانست این قضیه را از یک امر اعتقادی به یک امر اجتماعی نیز تبدیل کند.
به این ترتیب روحیه بی تفاوتی رایج و جلوی هر اعتراضی گرفته شد. هر نوع بیعدالتی، قتل و جنایت در قلمرو مشیت الهی تعریف گشت. او به لحاظ نظری تقدیرگرایی منفی را رواج داد و به لحاظ عملی به ارعاب و تهدید با تمسک به مشیت پرداخت و به فقه متوسل شد.
تحقق این نگاه با تیزهوشی معاویه، عدم کتابت فرمایشات معصومین توسط خودشان و اجیر شدن صحابه و جعل حدیث بوده است. در یکی از این احادیث جعلی آمده قلب پادشاهان دست خداست، اگر جامعهای عصیان کند، خدا به آنها پادشاه بد میدهد. پس هرجا پادشاه خوب بود یعنی شما خدا رو خوب اطاعت کردهاید هرجا پادشاه بد بود یعنی شما عصیان کردهاید. هر دوی اینها مشیت الهی است. پس درباره پادشاه بد نگویید. به جای آن، به سوی خدا توبه کنید تا خدا قلب پادشاه را به شما مهربان کند. اما اگر توبه نکردید حاکم حکم فقهی خواهد داد. بنابراین امر به معروف و نهی از منکر شدن را از حاکم خارج و معطوف به مردم میکند.
***
معاویه ترس را عامل پایداری حکومت کرد
او با کوچک کردن بزرگان آنها را تحقیر میکرد
با منتسب کردن مردم به جهل، خود را وارد تشریع و قانونگذاری شرعی مینمود
گزیده سخنرانی استاد پروازی در دهمین جلسه هیات محبین حسین علیه السلام در روز هشتم ماه صفر ۱۴۴۵ در پی می آید:
معاویه ۳۵ کار کلیدی انجام داد که به موجب آن دین تغییر کرد. تعدادی از آنها را دیروز عرض کردیم امروز به باقی آنها میپردازیم.
اتفاق بعدی مورد تمسک قرار دادن یک حدیث قطعی نبوی توسط معاویه بود که از دل آن، معاویه استفاده خودش را برای رسیدن به یک نقطه بسیار خطرناک انجام داد. پیامبر فرموده بود هر کس با زبان اقرار به شهادت کند مسلمان شده است. معاویه از این فرمایش حضرت، تفکیک بین عمل و ایمان را تولید کرد. اندیشه حواله را با این حدیث تئوریزه کرد. هفده حدیث قدرتمند هم در این زمینه ساخته شد که همه آنها را معاویه ساخته است.
او این اندیشه را به حکومت تعمیم داد. مبنی بر اینکه حاکم میتواند خطا کند. اگر خطا کرد نمیتوانید بگویید او دچار بیایمانی شده. ایمان حاکم با عمل حاکم متفاوت است. اندیشه حواله دادن یعنی اینکه هر کسی که عملی را مرتکب شود چون نمی توانیم اثبات کنیم ایمان او درست است یا نیست؛ پس بیایمانی یا ایمان او را به قیامت حواله میدهیم. پس پاسخگویی به این عمل مربوط به روز قیامت است.
تحقیر و تجهیل مردم. او با کوچک کردن بزرگان آنها را تحقیر میکرد و با منتسب کردن مردم به جهل، خود را وارد تشریع و قانونگذاری شرعی مینمود.
تطمیع. او سعی میکرد افرادی را تطمیع کند. از جمله اینکه صحابه را تطمیع کرد.
معاویه به لحاظ اخلاقی، ترس را عامل پایداری حکومت کرد. به لحاظ سیاسی، استبداد را در مقابل آزادی قرار داد. به لحاظ اعتقادی، تقدیرگرایی را تبدیل به مشیت الهی کرد و مشیت الهی را به بیاختیاری مردم در تصمیمات حکومتی بدل کرد. به لحاظ اجتماعی، وحدت یعنی عامل الجامعه را در تایید حکومت قرار داد. هیچ کسی صاحب رای نبود. به لحاظ حکومتی اطاعت از حاکم را ضروری کرد. انتقاد را نقض بیعت دانست و نقض بیعت را مساوی با اعدام ساخت.
معاویه چند اقدام انجام داد تا توانست به اینجا برسد:
زمان خلیفه اول سکوت کرد
زمان خلیفه دوم نفوذ کرد
زمان خلیفه سوم سلطه بر شام پیدا کرد
بعد از امام علی بر جهان اسلام سیطره یافت
دینسازی را برای جاودانگی آغاز نمود.
آن شش نظریه که دیروز مطرح کردیم همهشان درست است. اما پنج تای آنها هدف غایی نیستند. امام حسین سلام الله علیه در مواجهه با نخبگان جامعه صحبتهایی دارند که اشاره به هدف غایی ایشان دارد. در مکه در موسم حج و میان سران اندیشمندان دینی، حضرت خطبهای دارد و میفرماید خدایا تو میدانی من برای قدرت و حکومت این حرفها را نمیزنم. و نگاهم نگاه ثروت و قدرت نیست. نشانههای هدایت تو را این حکومت به هم ریخته. من برای نشان دادن اینکه این شهر نبوی نیست قیام میکنم و برای اصلاح امت. سنت پیامبر حکومت قراردادی است.
منبع: کانال تلگرام هیئت وخیریه محبین