کتاب «حاشیه بر رساله ارث ملا هاشم خراسانی» یکی از کتاب های فقه فتوائی امام خمینی است. ایشان پس از نگارش تعلیقه بر کتاب «وسیلة النجاة» سید اصفهانی از آنجایی که کتاب الارث آن کتاب تنها دربردارنده مسائل اولیه آن بوده؛ فتاوای خود در مبحث ارث را در حاشیه رساله ارث ملا هاشم خراسانی نگاشته است.
پایگاه خبری جماران: ملامحمدهاشم خراسانی، معروف و ملقب به «ثقه الاسلام» در سال 1242ش (1280 ق) در مشهد متولد شد و پس از آنکه مقدمات تحصیلی را در مشهد گذراند، راهی نجف شد و به مدت دوازده سال در آن مرکز علمی به تحصیل پرداخت. آخوند خراسانی و سیداسماعیل صدر از اساتید او در نجف بودند. ملاهاشم پس از مراجعت از نجف، در مشهد ساکن شد و در حوزه درس آیت الله سیدعلی حائری شرکت کرد و در این مقطع از عمر خود بیشتر به تحقیق و تألیف اشتغال داشت. کتاب «منتخب التواریخ» به فارسی در تاریخ معصومین(ع)، «حسن العاقبه فی سعاده الخاتمه» و «غایه الآمال فی حسن خواتیم الأعمال» از آثار تألیفی ایشان است. ملاهاشم خراسانی که در هفتاد سالگی به سال 1312ش (سوم ذیحجه 1352ق) وفات کرد و در مشهد مدفون گردید، رساله هایی در ابواب فقهی تدوین و تألیف کردکه یکی از آنها «رساله ارث» می باشد، رساله در احکام ربا، رساله در احکام رضاع، رساله در مقدمات حج، رساله در نفقات، رساله در احکام قبله و اوقات، رساله در ساعات و اوزان، رساله در احکام خلل نماز، رساله در احکام عده، رساله در احکام معاملات فاسد، رساله در احکام خمس دیگر رساله های فارسی ایشان در احکام است.
مرحوم ملاهاشم با جمع آوری فتاوای فقهاء و مراجع عصر، این رساله ها را نوشته است. شاید روش ایشان به گونهای بوده که این رساله ها، به صورت خاص منعکس کننده فتوای یک مفتی و مرجع نبوده، بلکه در بردارنده نظرات و فتاوای مختلف برای عمل باشد.
از اینرو چنین به نظر میرسد که با توجه به تعدد مجتهدان و صاحب نظران در دانش فقه از یک سو، و عدم امکان جلوگیری از اظهار نظر علمی و نادرست بودن آن، باید راهکاری اندیشیده شود که موجب عسر و حرج برای مؤمنان و مقلدان نشود؛ بدین صورت که «رسائل علمی» راهش گشوده باشد اما برای عمل عموم مؤمنان و به حرج و مشقت نیفتادن آنها، «رساله عملیه» تدوین گردد و این رساله عملیه جوابگوی همگان باشد و اختلافات و احتیاطات در سطح عموم مطرح نباشد. البته طرح و پیشنهاد «رسائل علمیه و رساله عملیه» نیازمند بررسی و دقت نظر و ترسیم حدود و ثغور و مبانی و ملاکات می باشد؛ ولی روشن است که وضعیت متکثر و متشتت موجود که افق پیش رو، تکثر و تشتت افزون تری را وعده می دهد، نیز حرجی و مشقت زا می باشد؛ به خصوص اگر فقه به واقع در همه عرصه های فردی و جمعی و مادی و معنوی زندگی حضور مؤثر و سازنده داشته باشد و اهتمام به آن به ایام حج و برای انجام مناسک این عبادت بزرگ و ماه مبارک رمضان و مسائل روزه و مسافرت و یا احکام نماز و طهارت و نجاست، محدود نشود!
این مطلب هم ناگفته نماند که مرحوم ملاهاشم رساله ارث خود را در قالب مقدمه، هفت فصل و خاتمه سامان داده است. وی مطالب مورد نظر در مقدمه را در قالب سه «امر» آورده است، در امر اول بعضی از روایات درباره فضیلت علم به فرائض ـ احکام ارث ـ ذکر شده و امر دوم متکفل این مطلب است که «رحم» شامل چه مقدار از قرابت است. اما امر سوم که عهده دار بیان حقوق به جامانده از میّت است، مسائل مربوط به آن به صورت مفصل در قالب شش «مطلب» تنظیم شده است: مطلب اول: در ذکر حقوقی که انتقال آنها به ورّاث به أدله ارث و به عنوان وراثت نفسِ آن حقوق است. مطلب دوم: در ذکر حقوقی است که استحقاق ورثه نسبت به آنها، نه از جهت شمول ادله ارث، که از جهت انتقال و مورث شدن آنان است. مطلب سوم: در ذکر حقوقی است که ارث برده نمی شوند. مطلب چهارم: در ذکر حقوقی است که مورّث نمی شوند، از جهت آنکه مرجع آنها به حکم است نه حق. مطلب پنجم: در ذکر حقوق قابل اسقاط و غیر قابل اسقاط و احکام آنها است. مطلب ششم: درکیفیت ارث بردن ورثة متعدده حقوقِ مرقومه در مطلب اول و دوم است.
فصل اول: در بیان درجه ارث نسبت به سایر مصارف ترکه میت.
فصل دوم: در بیان مقتضی و موانع ارث.
فصل سوم: در سهام و فرائض مقرّره در قرآن مجید.
فصل چهارم: درکیفیت ارث بردن طبقه اول.
فصل پنجم: در کیفیت ارث بردن طبقه دوم.
فصل ششم: در کیفیت ارث بردن طبقه سوم.
فصل هفتم: درکیفیت توارث به اسباب؛ که این فصل احکام مربوطه را ذیل چهار «عنوان» قرار داده است:
عنوان اول: در کیفیت ارث بردن به سبب زوجیت
عنوان دوم: در کیفیت ارث بردن به ولای عتق
عنوان سوم: در کیفیت ارث بردن به ولاء ضامن جریره
عنوان چهارم: در ارث بردن به ولای امامت
ملاهاشم خراسانی در «خاتمه» رساله ارث خود، چهار مسئله را بیان کرده است، یعنی مسائل: احکام ارث حمل، احکام ارث فرزند نامشروع، احکام ارث خنثی و حکم ارث شخصی که دو سر داشته باشد.
برخی از فقهاء بر «رساله ارث» ملاهاشم حاشیه زدهاند. از آنجا که «کتاب المیراث» وسیله النجاه سید اصفهانی بسیار ناقص بود، امام خمینی فتاوای خود در این باب را در حاشیه رساله ارث ملاهاشم ثبت کرده است.
تعداد حواشی حضرت امام بر رساله ارث ملاهاشم 108 عدد می باشد که تعداد قابل توجهی از آنها مفصل و نسبتاً مفصل است و بعضی یک یا دو سطر و البته تعدادی هم نیم سطر و کوتاه می باشند و حواشی نوشته شده بر اوائل این رساله از حجم و تعداد بیشتری برخوردار است.
مفصل ترین حاشیه ذیل یک مورد از موارد مسئله اول مطلب پنجم مربوط به امر سوم مقدمه است و مطلب پنجم امر سوم درباره حقوق قابل اسقاط و غیرقابل اسقاط است و احکام آنها در ضمن مسائلی بیان شده و در مسئله اول، حقوق قابل اسقاط شمارش شدهاند که یکی از آنها «حق التولیه و حق النظاره و حق القیمومه» است و حضرت امام در یازده سطر نظر خود را ذیل آن مرقوم داشته است:
«گذشت که اینها از قبیل حقوق نیستند و اگر حاکم شرع کسی را منصوب کند به یکی از این عناوین، قبول آن واجب نیست، بلی اگر در مواردی باشد که حکم حاکم نافذ است و حکم کند، لازم الاتباع است و باید قبول کند، و در مواردی که قبول واجب نیست، بعد از قبول نیز میتواند رفع کند. و اگر از طرف واقف جعل تولیت و نظارت برای شخصی شود، قبول واجب نیست و پس از قبول اگر در ضمن عقد وقف برخود ناظر بوده، رد آن جایز نیست، مثل آنکه وقف کند بر اشخاصی و اعقاب آنها و در ضمن وقف، تولیت یا نظارت را به یکی از آنها بدهد و او قبول کند. و اگر در ضمن وقف بر اجنبی تولیت و نظارت قرار دهد، رد جایز است اگر چه بعد از قبول. و اگر بر عنوانی مثل تاجر بلد یا اکبر اولاد قرارداد و حاکم به عنوان ولایت بر عنوان قبول کند، بر معنون لازم میشود قیام به امر و نمی تواند رد کند. .و اگر اول سلسله مثل ولد اکبر اول قبول کند، احوط آن است که خود او و دیگران قیام به امر کنند و در صورت رد، احوط آن است که با اجازه حاکم قیام کنند.»
گرچه حضرت امام پس از نوشتن آخرین حاشیه بر مسائل این رساله که در نیم سطر می باشد، پایان رساله را با نوشتن «والحمدالله اولاً و آخراً و ظاهراً و باطناً» اعلان کرد. ولی تاریخ اتمام نگارش حواشی بر این رساله را ثبت نکرده است؛ اما بر اساس قرائن در همان سال 1372ق/1332 ش و پس از اتمام نگارش تعلیقات ایشان بر وسیله النجاه بوده است. مؤید این مطلب اینکه: در همان سالها ارث ملاهاشم مطابق با فتاوای مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی چاپ شده و در دسترس بوده است.
لازم به ذکر است که از این کتاب سه نسخه مستند به حضرت امام وجود دارد:
نسخه ای که به خط امام میباشد، در حجم چهارده صفحه و در انتهای نسخه خطی حاشیه بر وسیله النجاه آمده است.
نسخه پاکنویس همان دست خط، در حجم شانزده صفحه که به صورت مستقل وجود دارد و البته حدود دو صفحه از آخر آن ناقص است.
نسخه ای که در حاشیه رساله ارث ملاهاشم در حدود 1342 و اوائل مرجعیت حضرت امام منتشر شده بود و مطابق نسخه دوم است.
آنچه که در موسوعه الامام الخمینی مبنای کار قرار گرفت، نسخه سوم بوده ، چرا که به رؤیت حضرت امام رسیده بود و مهر ایشان را بر خود داشت، گرچه اختلاف نسخه هایی با دو نسخه دیگر داشته، اما از آنجا که این اختلاف ها مغیّر فتوا نبوده و تنها تفاوت در تعابیر بوده، فلذا همان مبنای تنظیم و نهایی سازی نسخه چاپ شده در موسوعه یادشده در سال 1392 قرار گرفت.
بنابراین این رساله با حواشی حضرت امام یک بار در سال 1342 و برای مرتبه دوم در سال 1378 و برای مرتبه سوم در سال 1392 انتشار یافته است.
رساله ارث یاد شده در چاپ موسوعه به صورت ضمیمه و پیوست «رساله نجاه العباد» آورده شده و صد و هفت صفحه از این مجلد را به خود اختصاص داده است.
نکته ای که توجه به آن مفید می باشد اینکه مجموعه فتاوای فقهی امام خمینی، یا در حاشیه متون؛ یعنی وسیله النجاه، عروه الوثقی، رساله ارث ملاهاشم، رساله توضیح المسائل آیت الله بروجردی آمده است، و یا در تحریرالوسیله به قلم خودشان نوشته شده؛ و یا در قالب رساله نجاه العباد و رساله توضیح المسائل و مجموعه گسترده استفتائات ـ که طی سالیانی فراهم آمده ـ به همت شاگردان و اعضاء هیئت استفتاء با نظارت و تأیید ایشان تهیه شده است. گرچه به لحاظ اعتبار و انتساب همه آنها به حضرت امام و اینکه منعکس کننده فتاوای ایشان می باشند، تفاوتی ندارند؛ اما از نظر متن شناسی آنچه به قلم حضرت نوشته شده از جایگاه و امتیاز خاصی برخوردار می باشد و حواشی بر رساله ارث ملاهاشم، به قلم حضرت امام و یک دهه پیش از مرجعیت ایشان نوشته شده است.