​نظرات و انتقادات جمعی از اساتید در خصوص پیشنهادات اصلاحی نظام آموزشی حوزه‌های علمیه اعلام شد.

به گزارش جماران؛ اجتهاد نوشت: ۵۴ نفر از اساتید سطوح عالی در خصوص پیشنهادات اصلاحی نظام آموزشی حوزه‌های علمیه بیانیه‌ای صادر کردند که متن کامل آن به همراه اسامی امضاء کنندگان به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم؛ و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین

حوزه‌های علمیه از آغاز تا کنون مهد تربیت دینی و آموزش معارف دین بوده‌اند و به همین جهت دو عنصر معنویت و علم به عنوان دو رکن اساسی حوزه‌های علمیه مورد توجه بزرگان حوزه بوده است.

علما و فقهای بزرگ اسلام در طول این قرون متمادی سعی نموده‌اند تا با حساسیت و دقت، حوزه‌های علمیه را از ضعف‌ها و انحراف‌ها پیراسته نگه دارند و مراقبت کنند تا این دو رکن خصوصاً جهات علمی در حوزه‌ها کم رنگ نشوند.

این تلاش مقدس همواره با کوشش در جهت نوآوری‌های علمی و بیان نظریات بدیع و به صحنه آوردن قالب‌های نوین در کیفیت ارائه‌ی مطالب همراه بوده است.

این خط مبارک در حوزه‌های علمیه توانسته است بیش از هزار سال اصول اساسی حوزه را حفظ کند و در عین حال تحولات بزرگ علمی را رقم بزند. در واقع جمع بین «حفظ سنت‌‌های حسنه حوزه» و «تحول‌آفرینی و نوآوری» میراث بسیار ارزشمند حوزه است که باید بماند و حفظ شود و لازم است که برای ارتقاء آن تلاش نمود.

اخیراً و در پی ارائه‌ی برنامه‌ی جدید آموزشی و تحول در برخی متون درسی از سوی مدیریت محترم حوزه‌‌های علمیه، برخی از اساتید معظم و افاضل محترم حوزه با دغدغه بسیار ارزشمند حفظ سطح علمی حوزه و مراقبت از عمق دانش حوزوی در نسل‌های آینده، انتقاداتی را بیان فرموده‌اند که مورد توجه مجامع حوزوی قرار گرفته است.

از آنجا که امضا کنندگان متن حاضر توفیق خدمتگذاری در عرصه تدریس در حوزه علمیه را دارند و به همین جهت محل رجوع و پرسش برخی از طلاب و فضلای حوزه هستند، پس از گفتگو با برخی از اساتید معظمِ منتقد طرح و نیز برخی از موافقین و تأمل در اطراف قضیه و مرور تجارب و مشاهدات عینی در طول سال‌های تحصیل و تدریس، جمع‌بندی دیدگاه خود را در ادامه به اختصار بیان می‌کنند.

تأکید می‌کنیم که جمع حاضر در صدد تأیید جزئیات طرح ارائه شده نیستند و بلکه نسبت به برخی موارد انتقادهایی دارند ولکن از آنجا که مطالب مطرح شده در رد این طرح متضمن مباحث کلی و کبروی بوده است، برآن شدیم دیدگاه خود در خصوص مباحث کلی و کبروی و یا برخی متون خاصی که به عنوان برنامه تخییری در طرح تحول ارائه شده است را بیان کنیم.

۱. مطلوبیت تحول صحیح در متون درسی حوزه، امری است که به نظر می‌رسد بر اهل علم پوشیده نیست و نیازمند استدلال نمی‌باشد. ایستایی و جمود بر متون گذشته نه تنها به تعمیق مباحث علمی کمک نمی‌کند بلکه از ارتقاء سطح علمی طلاب می‌کاهد و به مرور به نشاط علمی حوزه‌های علمیه ضربه می‌زند؛ پس اصل تحول امری شایسته و بایسته است. اما باید توجه داشت که تحول نیازمند مدیریت، نظارت و کمک‌رسانی است.

جلوگیری از هر حرکت اصلاحی، مانع از تحقق تحول صحیح است و از سوی دیگر نیز نمی‌توان هر تغییری را تحول صحیح نامید و نسبت به تحول‌خواهی‌های ناشی از عدم اطلاع نسبت به سطح علمی کتب علمای سابق که بعضاً با عدم رعایت شأن علما در نقد، بیان می‌شود (چنانکه در بعضی موارد، پیش از این اتفاق افتاد) باید حساس بود و از این روش‌ها جلوگیری کرد.

به نظر می‌رسد باید به جمعی از اساتید مجرب و شناخته‌شده اعتماد کرد و از برنامه‌های ارائه‌شده بازخورد گرفت و کاستی‌ها را تکمیل کرد تا در یک فرآیند به تحول مطلوب دست پیدا کنیم.

۲. همانگونه که عظمت بزرگانی مانند شیخ اعظم انصاری و محقق خراسانی «قدس‌سرهما» سبب نشده است که نظریات علمی ایشان – که حاصل سال‌ها تدقیق و تفکر بوده است- مورد نقد و بررسی توسط علمای بعد از ایشان قرار نگیرد، نمی‌توان انتظار داشت که نحوه نگارش و کیفیت بیان مطالب این بزرگان- که یقیناً نسبت به محتوای مطالب برای ایشان امری فرعی بوده است و در نتیجه غایت تلاش و دقت خود را در این جهت مصروف نکرده‌اند- مورد نقد قرار نگیرد و اجازه ندهیم که علمای بعد از ایشان برای طلاب سطح، کتابی تدوین کنند و آن را پیشنهاد دهند و اگر عده‌ای از اساتید حوزه این پیشنهاد را مثبت تلقی کردند حق پیگیری آن را نداشته باشند.

۳. تحول در متن آموزشی و ارائه پیشنهاد جدید در این زمینه، درسی است که بزرگانی همچون محقق خراسانی با نوشتن کتاب گرانسنگ کفایه الاصول به حوزه‌های بعد از خود داده‌اند.

آیا می‌توان گفت که این تغییر، غلط بوده است و ما باید به جای رسائل، کفایه و مکاسب همچنان به تدریس و تدرس کتبی همچون معالم و قوانین و ریاض و … اشتغال داشته باشیم؟

۴. فراگیری روش اجتهاد و ملکه‌‌شدن آن امری است تشکیکی که در طول سال‌های متمادی و در پی تلاش مستمر به دست می‌آید. نمی‌توان انتظار داشت که طلاب عزیز ما همه مراتب این ملکه شریفه را صرفاً با خواندن سه کتاب، آن هم در دوره سطح به دست آورند. از سوی دیگر نیز نمی‌توان ادعا کرد که فقط با خواندن کل این سه کتاب آن سطحِ متوقع از روش اجتهاد برای طلاب قبل از درس خارج، حاصل می‌شود و اگر مثلاً بخش‌های قابل توجهی از آن‌ها خوانده شود و بخش‌هایی هم با کتب دیگر جبران گردد روش اجتهاد به دست نمی‌آید.

۵. در میان کتب معرفی‌شده در برنامه تحولی حوزه، کتاب شریف «دروسٌ فی علم الاصول» تألیف شهید بزرگوار حضرت آیت‌الله سید محمدباقر صدر وجود دارد. برخی از عزیزان حتی با اینکه این کتاب به عنوان عدل تخییری کتاب گرانسنگ کفایه الاصول قرار بگیرد نیز مخالف‌اند!! به نظر می‌رسد این مخالفت وجه روشنی ندارد.

شهید صدر از علمای تراز اولی است که به اذعان بزرگان حوزه اولاً تسلط و تضلع بسیار بالایی بر مباحث علم اصول دارد و ثانیاً بر همان مبنای صحیح علمی قدم برداشته است و دچار اعوجاج در فکر و روش نیست.

اینکه گفته شود طلاب با خواندن کتاب حلقات فقط با دیدگاه خاصی در علم اصول آشنا شده و لذا در دروس خارج دچار مشکل می‌شوند سخن درستی نیست. زیرا این اشکال بیشتر بر کفایه وارد است و اتفاقاً طلاب با خواندن کتاب کفایه عمدتاً با نظرات محقق خراسانی آشنا می‌شوند و حال آنکه به جهت نقل نظریات زنده از بزرگان علم اصول در کتاب حلقات، طلاب با دیدگاه‌های بیشتری از اعاظم آشنا می‌شوند و فاصله دوره سطح و دوره خارج نزدیکتر می‌شود و به مراتب آمادگی بسیار بهتری برای حضور در دروس خارج پیدا می‌کنند. تجربه، بهترین مؤید این مطلب است که طلابی که حلقات خوانده‌اند از طلابی که فقط کفایه خوانده‌اند آمادگی بیشتری در دروس خارج دارند.

۶. محدود شدن امتحانات حوزوی به بخش‌هایی از کتاب‌های سه‌گانه لزوماً به معنای از هم پاشیدن نظام بحثیِ این کتب و یا حذف آن بخش‌ها از ساحت علم نیست. آیا فقط رسائل و کفایه مطالب دقیقه دارند؟ اجود التقریرات و نهایه الافکار و مانند آنها مشتمل بر مطالب دقیقه نیستند؟ مگر قرار است هر متنی که مشتمل بر مطالب دقیقی است در دوره سطح برای طلاب موشکافی شود و آن متن به عنوان متن درسی قرار داده شود؟ طلاب راهی طولانی در پیش دارند و به هیچ وجه مستغنی از رسائل و کفایه و کتب بعد از آنها نیستند و لکن نمی‌شود همه این بار علمی را بر عهده‌ی دوره‌ی سطح گذاشت.

۷. اینکه گفته شود فهم کلمات علمای بعد از محقق خراسانی متوقف بر خواندن رسائل و کفایه است نیز قابل خدشه است. مگر در این سال‌های متمادی که رسائل و کفایه خوانده شد و فهمیده شد، متن الفصول الغرویه و هدایه المسترشدین و کتبی مانند آنها متن درسی بود؟ همانگونه که رسائل و کفایه به نقل و یا نقد کلمات گذشتگان خود پرداختند و حوزه‌های علمیه از این خرمن توشه گرفتند امروز نیز چنین خواهد بود.

۸. اینکه گفته می‌شود کرّ و فرّهای رسائل و کفایه ملاپرور است و ذهن طلبه را باز می‌کند فی الجمله مطلب صحیحی است ولی باید توجه داشت که کتبی مانند حلقات نیز به درستی و به اندازه‌ی لازم در دوره‌ی سطح به همین رفت و برگشت‌ها و تذکر نسبت به استنتاج از مبانی و دقت در اخذ به لوازم اقوال و مانند آن متعرض شده‌اند و تربیت ذهنی منظم و دقیقی را برای طلبه به دنبال دارند. باید توجه داشت که ایجاد قوت ذهنی برای طلبه لزوماً از طریق متون مغلق حاصل نمی شود.

۹. مهارت‌افزایی طلاب عزیز در عرصه فهم متون گذشتگان، هدف مهم و صحیحی است؛ لکن به نظر می‌رسد برای این هدف، اینکه از سویی فقط مکاسب، رسائل و کفایه متن درسی باشد و از سوی دیگر الزام به خواندن همه حجم این کتب شود چندان منطقی نیست. این هدفِ مهم برنامه‌ی‌ خودش را می‌طلبد که در جای خود پیشنهادمان را در این جهت مدون و بلکه به صورت نمونه اجرا کرده‌ایم.

۱۰. اگرچه کتب درسی فعلی امتحان خود را پس داده‌اند و نقاط ضعف و قوتشان مشخص شده است ولی این نباید مانع جایگزینی کتاب‌های دارای نصاب علمی لازم گردد. کتابی مانند حلقات به شهادت بزرگانی از اساتید خارج حوزه علمیه و وجدان فضلایی که با آن مأنوس بوده‌اند و آن را تدریس کرده‌اند، هم از نصاب علمی لازم برخوردار است (اگر نگوییم از کتب فعلی قوی‌تر است) و هم دارای شاخصه‌های لازم یک کتاب آموزشی است. به نظر باید اجازه داد تا این کتب جدید که از شاخص‌های علمی خوبی برخوردارند نیز میدان پیدا کنند تا به صورت طبیعی در جایگاه خود قرار گیرند.

جالب است که تثبیت و فراگیر شدن خود کتاب کفایه به جهت اینکه محقق خراسانی تطویلاتی که در کتبی همچون فصول و هدایه المسترشدین و رسائل بود را حذف فرموده بودند کفایه را متهم می‌کردند که موجب ضعف و بی‌سوادی طلاب می‌شود، ولی کفایه آمد و به مرور خودش را ثابت کرد.

۱۱. وارد کردن متونی که به مباحثی می‌پردازد که به نوعی موجب جبران کمبودهای کتب گذشته می‌شود و یا طلاب را با مباحث فقهی جدید و کیفیت استنباط در مسائل نوپیدا آشنا می‌سازد اتفاق مبارکی است که هم نشاط علمی را زیاد می‌کند و هم افق‌های تازه را در برابر دانش‌پژوه حوزوی قرار می‌دهد.

به همین جهت باید از آموزشی شدن متونی مانند «الفائق» و «الشخص الإعتباری» استقبال کرد و باید اساتید معظم در ضمن تدریس این متون خلاءها و نقاط ضعف را گوشزد کنند تا این متون هرچه غنی‌تر و قوی‌تر شود.

۱۲. نباید تصور شود که ارائه پیشنهادات اصلاحی و تکمیلی در متون آموزشی حوزه فکر عده معدودی در حوزه است و مثلاً پیشنهاد الزامی نبودن بخش‌هایی از رسائل یا مکاسب و یا درسی‌شدن متن حلقات به صورت تخییری حامی حوزوی محکمی ندارد.

به نظر می‌رسد بی‌اعتنایی به نظرات اصلاحی بزرگانی همچون مرحوم آیت‌الله بهجت، مرحوم آیت‌الله میرزا کاظم تبریزی، مرحوم آیت‌الله سید سعید حکیم، مرحوم شهید آیت الله سید محمد باقر صدر و اعاظم از شاگردان ایشان مانند مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی و حضرت آیت‌الله سید کاظم حائری و اساتید بزرگواری همچون آیت‌الله شب‌زنده‌دار، آیت‌الله شهیدی‌پور و … و  همچنین پرهیزدادن نسل جوان حوزه از این دیدگاه‌ها، در نهایت به نفع حوزه‌های علمیه نیست.

۱۳. در پایان از همه اساتید معظم و فضلاء محترمی که برنامه تحولی حوزه را نقد فرمودند تشکر می‌کنیم و استدعا داریم همانگونه که تا کنون بوده است مشفقانه و خیرخواهانه به کمک طرح تحول بیایند و ارشادات خود را جهت تکمیل و برطرف شدن ضعف‌ها به متولیان امر گوشزد بفرمایند و در نظر شریف داشته باشند که افاضات دغدغه‌مندانه ایشان مانع از اصل تحول مطلوب و حرکت صحیح حوزه نشود.

۱۴. آحاد حوزویان، خصوصاً طلاب عزیزِ موافق یا مخالف طرح تحول را دعوت می‌کنیم که در ابراز مطالب بگونه‌ای عمل کنند که خدای ناکرده عده‌ای بی‌اطلاع از مناسبات حوزه تصور نکنند که در حوزه‌های علمیه شقاق و دودستگی وجود دارد. نقد محترمانه و شکیبایی در شنیدن سخنان مخالف به شرط آنکه حدود، رعایت گردد میراث هزار ساله حوزه‌های علمیه و برگرفته از تعالیم دینی ماست.

به امید آنکه حوزه‌های علمیه بتوانند تحت عنایات خاصه‌ی حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف به وظائف سنگین خود در این روزگار عمل کنند. از خداوند متعال عاجزانه تعجیل در ظهور حضرت صاحب الامر ارواحنا فداه را طلب می‌کنیم و از او می‌خواهیم که طلاب، فضلا، اساتید معظم حوزه‌های علمیه و خاصهً مراجع معظم تقلید خصوصاً رهبر معظم انقلاب را تحت ظل عنایات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیش از پیش تأیید و تسدید بفرماید.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه

۱۰ صفر الخیر ۱۴۴۴ مطابق با ۱۶ شهریور ۱۴۰۱

اسامی امضاکنندگان

مهدی معتمدی

علیرضا محمدی

احمد رضا امینی

حسین بهادر

محمد حسین رضازاده

محمد مهدی عظیما

علیرضا زندی

مهدی لولاکی

سید علیرضا نقیب پور

جلال‌الدین احمدی

داود شمس

محمد صادق احمدی

مهدی قنبریان

امین ابوالحسنی

ابراهیم توکلی مقدم

محمد مشک‌فروش

حامد دارابی نیا

مجید دانش فر

سید محمد علی حسینی

محمد متقیان تبریزی

سید حسن روح بخش

سید محمد روح بخش

ابراهیم لطیفی

منصور شریفی

سید محمود فریمانه

حمزه‌علی شیخ تبار

محمد عندلیب

روح الله شیرمهد

حمید رضا وکیلی

محمد جواد فیضی

محمد باقر خدادادی

مهدی اسلامیان

محمد طائبی

مجتبی خرقانی

سید هادی میراحمدی

حنیف نصر اللهی

جواد رجبی

احمد فرهودی

سید سجاد موسوی

حامد وحیدی

حمید رضا وحیدی

سید محمد مهدی حسینی

یاسر امینیان

محمد استوار میمندی

محمد طاهرزاده

حسن مرادی

علی اصغر حبیبیان

سید اکبر برزگری

سعید صلح میرزایی

علی اصغر نجابت

سید محسن حائری

رسول فدایی

سید علی امام

حمید خواجه‌ارزانی

 

***

 

استاد شهیدی

نظر محمدتقی شهیدی  درباره طرح جدید تحول کتب درسی

شاگرد مبرز مرحوم آیت‌الله میرزا جواد تبریزی که سال‌هاست یکی از مهم‌ترین کرسی‌های تدریس خارج فقه حوزه علمیه قم را در اختیار دارد، با اشاره به نظرات اساتید درباره کتاب حلقات شهید سید محمدباقر صدر، گفت: حلقات خیلی کتاب خوبی است، بسیاری از بحث‌های بعد از کفایه در حلقات است که اگر کسی آن را بخواند چیزی از دست نداده است. بلکه به اعتقاد من نه‌تنها برای ورود به درس خارج خواندن حلقات طلبه را از رسائل و کفایه بی‌نیاز می‌کند، بلکه به تجربه طلابی که در درس خارج، نظرات جدید را در مثل حلقات در سطح خوانده‌اند، در خارج موفق‌تر هستند. طلبه می‌تواند فرمایش‌های ایشان را مانند سایر بزرگان، در دروس خارج مراجعه و بررسی نماید.

محمدتقی شهیدی در گعده پس از درس خارج فقه خود با اشاره به طرح جدید تحول کتب درسی از سوی مدیریت حوزه‌‌های علمیه و برخی از انتقادات اساتید معظم به این طرح گفت: ما می‌دانیم طلاب عمومی نمی‌توانند تمام مطالب مکاسب را فقط در ۴ سال با استاد بخوانند، مسلماً برخی بخش‌ها خوانده نمی‌شود و طلاب هم بعد از مدتی که متن شیخ را با دقت خواندند، می‌توانند بقیه بخش‌ها را خودشان درک کنند.

استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در ادامه بیان داشت: عمده اشکالی که وجود داشت و منجر به بیانیه‌ها از سوی اساتید محترم بود، این بود که برنامه تحول کتب درسی خوب به مدرسین توضیح داده نشد! لذا من با این برنامه‌ حوزه که بدیل‌ها تخییری هستند مخالفتی ندارم.

عضو هیئت استفتاء آیت‌الله سیستانی گفت: اکنون کتاب حلقات ‌الاصول در کنار کفایه الاصول آمده و طلاب مخیر هستند بین کفایه و حلقات انتخاب کنند، به نظرتان مراجع با این مخالف‌اند هستند؟ یا این مدرسین محترم اگر به آن‌ها درست انتقال داده شود که طلاب با خواندن حلقات بحث‌های خارج را بهتر می‌فهمند، یا حداقل برخی این‌طورند! آیا آن‌ها مخالفت می‌کنند؟!

شهیدی سپس افزود: معتقدم در دروس مقدمات قبل پایه ۷ هم تحریرالوسیله امام یا منهاج الصالحین اگر به آن شرح استدلالی مختصری اضافه شود، عدل تخییری می‌شود! چه لزومی دارد همه لمعه را بخوانند؟! اتفاقاً بزرگان زیادی روی منهاج الصالحین کار کرده‌اند و کتاب خیلی خوبی است.

این شاگرد مبرز مرحوم آیت‌الله میرزا جواد تبریزی که سال‌هاست یکی از مهم‌ترین کرسی‌های تدریس خارج فقه حوزه علمیه قم را در اختیار دارد، با اشاره به نظرات اساتید درباره کتاب حلقات شهید سید محمدباقر صدر، خاطرنشان ساخت: حلقات خیلی کتاب خوبی است، بسیاری از بحث‌های بعد از کفایه در حلقات است که اگر کسی آن را بخواند چیزی از دست نداده است. بلکه به اعتقاد من نه‌تنها برای ورود به درس خارج خواندن حلقات طلبه را از رسائل و کفایه بی‌نیاز می‌کند، بلکه به تجربه طلابی که در درس خارج، نظرات جدید را در مثل حلقات در سطح خوانده‌اند، در خارج موفق‌تر هستند. طلبه می‌تواند فرمایش‌های ایشان را مانند سایر بزرگان، در دروس خارج مراجعه و بررسی نماید.

شهیدی در خاتمه تصریح کرد: بزرگوارانی که می‌گویند اگر کتاب روان باشد طلاب بی‌علم بار می‌آیند، حداقل من این را قبول ندارم! طلاب سطح باید مطالب را یاد بگیرند و کم‌کم در خارج توان رجوع پیدا می‌کنند.

 

***

 

قائنی نجفی

 

محمد قائنی نجفی بیان کرد:

طرح تغییر متون درسی حوزه به‌صرف همراهی برخی قابل پذیرش و اجرا نیست/ آیت‌الله سیستانی طبق نقل برخی ثقات، اظهار ناراحتی صریح فرموده‌اند/ مبادا با عملکرد نسنجیده باعث ضعف پایه‌های تحصیلی طلاب شویم

استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم گفت: برخی ثقات از قول حضرت آقای سیستانی نقل کردند: در محضر ایشان قضیه‌‌ای طرح شد مبنی بر تغییر متن رسائل به حلقات شهید صدر (ره) در نجف، ایشان به‌شدت ناراحت شدند به‌طوری که آقازاده‌شان ایشان را تسکین نمود.

محمد قائنی نجفی، عضو لجنه علمی دفتر فقه معاصر، نسبت به اجرای طرح تغییر در کتب درسی حوزه‌های علمیه ولو به‌صورت آزمایشی ابراز نگرانی کرد و مخالفت صریح برخی مراجع عظام در قم و نجف با این طرح را یادآور و در سخنانی گفت: هرازگاهی در حوزه علمیه صداهایی مبنی بر تغییر کتب و متون درسی و تحصیلی مخصوصاً نسبت به سطوح عالی و احیاناً با تجاسر به بزرگان و نسنجیده بلند‌ می‌شود و بعد از دیدن عکس‌العمل بزرگان مراجع و اهل فضل و علماء ساکت‌ می‌شوند.

 این‌گونه مسائل همراه با مخالفت برخی مراجع و به‌صرف همراهی برخی قابل پذیرش و اجرا نیست

استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه اخیراً اقدامی از ناحیه مدیریت حوزه قم مبنی بر پیشنهاد حذف و تبدیل بخش‌هایی از متن یک کتاب و احیاناً تمام یک کتاب به حمایت برخی افاضل موجه صورت گرفته و برای تثبیت آن به مطالب و برخی حکایات استناد شده، اظهار کرد: این بار همانند دیگربارها با ناراحتی صریح برخی مراجع عظام در نجف و مخالفت جمع قابل‌توجهی از علماء و افاضل و اساتید مجرب همراه شده ولی با بی‌اعتنایی متصدیان امر مواجه است و بر اعمال‌نظر شخصی خود مصرند درحالی‌که این‌گونه مسائل نیازمند نظردهی و تصمیم و موافقت مراجع مقبول است و با نظر یک فاضل یا جمعی از ایشان به‌خصوص همراه با مخالفت برخی مراجع عظام و به‌صرف همراهی برخی قابل پذیرش و اجرا نیست.

وی داشت: درست است صحنه کمی خالی شده و برخی از مراجع از دنیا رفته‌اند ولی هنوز سایه برخی بزرگان وجود دارد و مایه دلگرمی شیعه و حوزه‌های علمیه است. نسبت به طرح جدید، مرجع عظیم شیعه حضرت آقای سیستانی طبق نقل برخی ثقات اظهار ناراحتی صریح فرموده‌اند.

تردیدی در دلسوزی برخی حامیان طرح جدید ندارم ولی از عواقب اجرای آن نگرانم

استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، اذعان کرد: بعضی آقایان، تغییر متون را فعلاً و با وضع موجود از بدایل، یک اصل مسلم دانسته و تنها در پی صغرای بدیل‌اند. بعضی دیگر برای تلطیف امر، تغییر متون را به‌عنوان عدل تخییری مطرح کرده و حتی برخی اکتفای به متون اصلی را به‌عنوان عدل تخییری، تنها به دلیل رعایت حرمت بزرگان به زبان‌ می‌آورند. از آنجا که عمده پیشنهاد جدید به حمایت برخی از آقایان لجنه فقه معاصر صورت گرفته و بنده نیز عضوی در این لجنه محسوب‌ می‌شوم و به‌تبع شبهه موافقت لجنه با طرح جدید وجود دارد، ضمن اینکه نظر حقیر و نیز برخی دیگر از مدافعان متون دارج برای دوستانمان واضح است اما تذکر نکاتی چند لازم به نظر‌ می‌رسد، ضمن اینکه در یک جلسه کامل لجنه نظر خود را با حضور سروران بیان کردم و مطالب ایشان را هم شنیدم و عرضه داشتم جدای از محتوای طرح، اجرای آن به این شیوه یعنی تغییر متون برای عموم حوزه و بدون تجربه محدود آن ابتدائا و بدون مشورت با کثیری از اساتید مجرب و در عین مخالفت صریح برخی مراجع معظم نجف و قم و اظهار ناراحتی ایشان نه صحیح است و نه صلاح. گرچه حقیر تردیدی در دلسوزی و صفای حداقل برخی حامیان طرح جدید ندارم ولی از عواقب اجرای آن با تمام خلوص ایشان نگرانم.

قائنی نجفی سپس به شش نکته مهم درباره تغییرات و حذفیات برخی متون اشاره و انتقاداتی ارائه داشت:

نکته اول: اینکه فرموده‌اند تغییر متون به‌عنوان تغییر است و نه تعیین، جدای از اینکه خلاف صریح واقعیت در برخی موارد است، به شوخی اشبه است. یا تلطیفا‌ می‌فرمایند «از موارد حذفی امتحان گرفته‌ نمی‌شود ولی منع از خواندن و تدریس آن نبوده و بلکه به خواندن هم تشویق‌ می‌شود» این هم به سخره گرفتن مخاطب است. با توجه به اینکه متنی اگر ضامن اجرایی خواندن (که همان امتحان گرفتن از آن است) را نداشته باشد به‌خصوص چنانچه متن دیگری به نحو الزام و تعیین مقرر گردد آیا دیگر انگیزه‌‌ای برای خواندن آن متن برای طلبه مخصوصاً با وضع موجود باقی‌ می‌گذارد؟!

نکته دوم: یک دلیل آقایان برای تغییرات این است که معمولاً فرصت تدریس تمامی متون دارج در سال‌های تحصیلی توسط اساتید وجود نداشته و بخش‌هایی از محدوده‌ها باقی‌ می‌ماند پس ناچار بخشی از متون باید حذف شود، به این بهانه آقایان علاوه بر اینکه بیشتر از مقداری که باقی‌ می‌ماند حذف کرده‌اند متونی دیگر جایگزین نموده‌اند. درحالی‌که اولاً سابقاً محدوده‌های باقی‌مانده توسط خود طلاب خوانده‌ می‌شد و از آن امتحان نیز گرفته‌ می‌شد ثانیاً باید دلیل عدم فرصت تکمیل تدریس متون (که در زمان‌های گذشته تکمیل‌ می‌شده) را پیدا کرد، اگر مشکلات طلاب است آن‌ها را برطرف نمود، اگر ضمیمه کردن برخی درس‌های جنبی غیر ضرور در این مقطع تحصیلی است به محل آن‌ها سامان داد و اگر قصور زمان مقرر برای تدریس این متون است ولو به دلیل مشکلات جدید و وضعیت متفاوت از سابق، بر مدت آن افزود. چه اشکالی دارد آقایان مثلاً یک سال دیرتر به مدرک اجتهاد دست پیدا کنند؟ نه اینکه صورت مساله را به‌جای حل آن پاک کرد و نخوانده یا ناقص حساب آورد.

نکته سوم: یک استدلال آقایان برای تغییر متون، طرح نظرات جدید در کلمات متاخر و پیشرفت علوم است، اشکالات متاخر بر مطالب قبل را دلیل حذف و تغییر متون درسی قبل قرار‌ می‌دهند، مثلاً‌ می‌فرمایند طرح تقسیم اصول که خود شیخ در رسائل از آن برگشته و نظر نهایی ایشان هم مورد اشکال دیگران قرار گرفته، قابل خواندن نیست. یا مثلاً روایت مفصل تحف العقول در ابتدای مکاسب که به نظر اکثر ضعیف السند است نباید خوانده شود.

من درصدد بررسی تفصیلی تغییرات مخصوصاً حذفیات نیستم ولی کلاً سرورانم! مگر نظرات جدید بزرگی یا اشکالات دیگران بر او، مبتنی بر نظر سابق نیست؟ تا نظر قبل و ارکان آن تبیین نشود تثبیت نظر جدید چگونه امکان‌پذیر است؟ نظرات ابداعی مبنی بر سیر تکاملی علوم است و خلق‌الساعه نیست. آیا رجوع شیخ از مطلبی و حتی اشکال متأخران بر مبنای اخیر ایشان دلیل عدم صلاحیت مطلب اول برای خواندن است؟

اینکه روایتی به نظر جمعی ضعف سندی داشته باشد، دلیل حذف آن از متن درسی‌ می‌شود؟

اولاً روایت تحف العقول در جل فقراتش (لولا الکل) با اسناد معتبر دیگر نقل شده و دیگر مهم نیست خصوص این متن معتبر باشد. ثانیاً مبنای شیخ و جمع کثیری در اعتبار روایت فقط ملاحظه شخص سند آن نیست و بر اساس اعتضاد به دیگر روایت‌ها و یا شهرت و مانند آن روایت را معتبر‌ می‌دانند.

ثالثاً دسترسی به فقه الحدیث بر اساس حواشی فراوان مکاسب با جایگزین کردن حدیث دیگر ولو صحیح وجود ندارد، حذف متنی از کتب عمدتاً مساوی با حذف تعلیقات فراوان بزرگان (که نتایج فکر جمعی از فحول و سیر تکاملی ادوار است) از دسترسی طلاب و محصلان‌ می‌باشد.

نکته چهارم: دلیل دیگر بر تغییر متون را گاه اغلاق و پیچیدگی آن عنوان‌ می‌کنند و گاهی‌ می‌گویند این متون به داعی متن درسی تألیف نشده بلکه حاصل یا تقریر درس بزرگانی چون شیخ و آخوند است.

نسبت به اغلاق متون باید گفت این ادبیات چه صحیح و چه غلط، عمدی یا غیر آن، در بخش قابل‌توجهی از منابع و کتب و تراث علماء وجود دارد، حداقل اشکالی که به تغییر متون وجود دارد این است که موجب انقطاع و بریدن نسل جدید از تراث علمی و فکری بیش از هزار ساله علماء نه‌فقط شیعه بلکه تراث اسلامی است.

فهم کتب فراوانی از قبیل جواهر الکلام و مستمسک العروه مبتنی بر انس با همین متون است و اعتیاد به متون روان و روزنامه‌‌ای مساوی است با حرمان و انقطاع از علم عالمان دورآن‌که توشه حل مسائل و زادی برای اجتهاد در مسائل خصوصاً مسائل مستحدثه است.

تاکنون خود آقایان ملاک پذیرش در مراکز علمی معتبر را محک زدن طلاب بر اساس همین متون‌ می‌دانسته‌اند چگونه است که یک‌باره این متون دیگر از قابلیت ساقط شده‌اند؟! قابل‌توجه است که متن کثیری از روایات مشابه متون مغلق و نیازمند ممارست و انس به این‌گونه متون است.

و اما اینکه این متون به غرض تدریس تدوین نشده دلیل عدم صلاحیت آن‌ها نیست زیرا اولاً اینکه متنی مثل کفایه به غرض متن درسی تنظیم نشده باشد مسلم نیست، چرا که برخی قضایا حکایات از خلاف آن را دارد. ثانیاً صحیح است که متن کتاب درسی متفاوت از برخی دیگر متن‌ها است اما این بدان معنی نیست که هر متنی که به غرض متن درسی تنظیم نشده صالح برای این هدف نباشد. ملاک در متن درسی رعایت شیوه طرح مطالب بانظمی منطقی برای فهم مخاطب است که این معنی در تدریس به‌صورت طبیعی موردتوجه است و از آنجا که این متون به اعتراف آقایان متن پیاده شده و تقریر دروس اعلام است آن شیوه مطلوب در تدوین متن درسی نسبت به آن‌ها قهرا اعمال شده و دیگر غرض تدوین مهم نیست.

مگر نه به همین دلیل است که تقریرات استادمان مرحوم آقای خویی (قدس سره) مورد قبول خاص و عام قرار دارد؟ و لذا از ایشان نقل است که مطالب را در سه مرحله مطالعه‌ می‌فرمودند بار اول برای فهم مطالب و بار دوم برای بررسی صحت و سقم آن و بار سوم برای بررسی کیفیت طرح و بیان نمودن آن‌ها.

سیر تفکر یک عالم که در مقام تدریس بیان‌ می‌شود همان روش حل مساله و بررسی جهات آن است که مقصود، تعلم طلاب نسبت به آن است.

علاوه بر اینکه متون پیاده شده بعد از تدریس نتایج فکر جمعی و تقریر بعد از حک و اصلاح در بازخورد مطالب با فضلاء و تلامذه است و نه‌تنها به قاضی رفتن که مرحوم والد ما همین مطلب را از مرحوم آقای خویی نقل‌ می‌فرمودند.

نکته پنجم: یکی از تغییرات، حذف کتاب رسائل از برنامه درسی طلاب غیر رشته فقه و اصول است. مگر رشته‌های تخصصی حوزوی از قبیل کلام و تفسیر و مانند آن‌که مبتنی بر کتاب و سنت و آیات و روایات است نیازی به اصول فقه مصطلح ندارد؟ مگر نه این است که این اصول، اصول فهم متون دینی و منطق آن محسوب‌ می‌شود؟ مگر مباحث حجیت خبر، اجماع، شهرت، تعادل و تراجیح عمده مباحث رسائل نیست؟ این مباحث از مستلزمات بحث تفسیری و مانند آن است و بهترین دلیل نیاز این تخصص‌ها به اصول مقایسه بین تفاسیر فقهاء و اصولیان و بین تفاسیر دیگران است.

البته مطلع شدم کتاب رسائل در برنامه درسی طلاب رشته‌های غیر فقه و اصول نیز گنجانده شده که این خود شاهد دیگری بر ناپخته بودن طرح و عدم صلاحیت آن برای اجرای فراگیر است. بعضی آقایان با نقل بعضی حکایات که ملابسات آن معلوم نیست‌ می‌خواهند تغییر متون را توجیه کنند، غافل از اینکه حکایات فراوان و قضایای بی‌شماری از بزرگان و به‌صورت صریح در اهتمام و تأکید بر متون وجود دارد که جایی برای تردید باقی‌ نمی‌گذارد و از باب نمونه به برخی از آن‌ها اشاره کنم:

حضرت آقای سیستانی طبق نقل برخی ثقات اظهار ناراحتی صریح فرموده‌اند

برخی ثقات از قول حضرت آقای سیستانی (دام‌ظله) برایم نقل کردند که در محضر ایشان قضیه‌‌ای طرح شد مبنی بر تغییر متن رسائل به حلقات شهید صدر (ره) در نجف، ایشان به‌شدت ناراحت شدند به‌طوری که آقازاده‌شان ایشان را تسکین نمود به اینکه قضیه این‌چنین نیست، سپس قضیه‌‌ای نقل فرمودند که آقای خویی و مرحوم سید احمد کربلایی به مرحوم اصفهانی جهت درس کفایه مراجعه‌ می‌فرمایند، محقق اصفهانی از ایشان سؤال فرمودند که آیا رسائل خوانده‌اید؟ از آنجا که مرحوم کربلایی رسائل نخوانده بودند مرحوم اصفهانی به ایشان‌ می‌فرمایند بعد از خواندن رسائل و درس گرفتن کفایه جهت درس خارج به ایشان مراجعه کنند و فرمودند کفایه جای رسائل را‌ نمی‌گیرد و نکاتی دارد که بدون خواندن آن و صرفاً با تلمذ کفایه حاصل‌ نمی‌شود.

آری محقق اصفهانی معلق بر کفایه در حیات و بعد از وفات آخوند قدر رسائل و کفایه را‌ می‌داند. سروران‌ می‌دانند مواضعی از تعلیقه محقق اصفهانی توضیح مرادات کفایه است. از طرفی دیگر، محقق نائینی خود را مقرر شیخ‌ می‌داند و به آن افتخار‌ می‌کند.

سروران؛ متون دارج، متن دروس سطح سال‌های طولانی بزرگان و تجربه نسل‌های متعدد و محور درس‌های خارج فقهاء و اصولیین متاخر از صاحبان متون و مورد تعلیقه‌های فراوان فحولی همچون صاحب عروه، آخوند خراسانی، محققانی چون ممقانی، آشتیانی، همدانی، اصفهانی، نایینی، آقا ضیاء، حائری، بروجردی، خویی، خمینی، روحانی، صدر، تبریزی، وحید خراسانی و امثال بی‌شمار این‌هاست و تا به امروز درس‌های معتبر عموماً بر محور همین متون و بر پایه آن‌ها دنبال‌ می‌شود و عدول از آن‌ها قبل از تجربه در حوزه‌های محدود و قبل از کسب موافقت مراجع صاحب‌نظر و اساتید مجرب و به‌صرف نظر برخی اهل فضل، مصداق نقض یقین به شک است و به‌هیچ‌وجه صلاح مدیریت حوزه علمیه‌ نمی‌باشد.

نکته ششم: صاحبان متون قدیم نه معصومند و نه متن باقی‌مانده از ایشان متن نهایی لایتغیر ولکن یک متن متراوش از ذهن اشخاصی مثل محقق، علامه، شیخ و آخوند که احاطه آن‌ها به فقه و اصول و دقت در جوانب مسائل جای تردید نیست و به تعبیری قرآن، فقه و اصول شیعه محسوب‌ می‌شوند با متونی که از اذهان اشخاص معمولی‌تر تراوش‌ می‌کند حتماً فرق دارد. البته این به معنای پذیرش همه مطالب این بزرگان و غیرقابل اشکال بودن آن‌ها نیست و لذا مرحوم والد ما از مرحوم استادشان مرحوم آقای بروجردی نقل‌ می‌فرمودند که ایشان در موقع اشکال بر شیخ طوسی ضمن ایراد، از ایشان این‌گونه دفاع‌ می‌فرمودند که اشکال ما بر شیخ عجیب نیست، عجب از شیخ است که با احتساب عمر ایشان بر کارهایشان نصیب این مساله از عمر شیخ مثلاً ده دقیقه بوده و این‌گونه جهات مساله را سنجیده! و حال ما بعد از بررسی مساله در چند دوره به یک جنبه مساله اشکالی کنیم کار مهمی نیست. عزیزان! روزگار از قبیل ما و شما فراوان به خود دیده و قد اکل علیهم الدهر و شرب.

ماندگاری کتبی مثل رسائل و کفایه بر اساس قابلیت‌ها و ارزش بالای آن‌ها در تربیت مجتهدان است

استاد قائنی نجفی در خاتمه سخنان خود اظهار داشت: در دوران‌های گذشته نیز کتب متعددی به‌عنوان جایگزین متون دارج در زمان خودشان مطرح شده‌اند (به‌عنوان مثال مرحوم ‌‌آیت‌الله سید صدرالدین صدر که از مراجع زمان خود بودند و مدیریت حوزه آن زمان را نیز بر عهده داشتند، خلاصه الفصول که تألیف خود ایشان بوده را جایگزین برخی متون اصولی قرار داده بودند اما بعد از گذشت زمان به فراموشی سپرده شدند؛ بنابراین ماندگاری کتبی مثل رسائل و کفایه بر اساس قابلیت‌های این کتب و ارزش بالای آن‌ها در تربیت فقیهان و مجتهدان است و هرگاه متنی مؤثرتر و بهتر از آن‌ها پیدا شود خودبه‌خود در برنامه‌های درسی و علمی حوزه‌ها وارد خواهد شد و به‌زور و اجبار نیاز نیست.

استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم خاطرنشان ساخت: اینکه‌ می‌بینید نام‌های محدودی و به‌تبع کتاب‌های معدودی معروف به نام باقی‌مانده‌اند تصادف و اتفاقی نیست. مبادا با عملکرد نسنجیده و تجربه نگردیده خود باعث ضعف پایه‌های تحصیلی طلاب شویم و ناخواسته در ضعف علمی حوزه‌های علمیه که نتاج بیش از هزار سال زحمات پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله و ائمه هدی علیهم‌السلام و اصحاب ایشان و سپس عالمان پیرو آن‌ها رضوان‌الله علیهم است و نه میراث شخصی ما، مؤثر باشیم. وآخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین

 

***

 

آیت الله علیدوست

 

آیت الله علیدوست: طرح مورد نظر برخی از آسیب‌ها را مطمح نظر قرار نداده است

 

آیت الله علیدوست در یادداشتی نوشت:

بِسْمِ ﷲِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

وَ اهْدِنِی لِمَا اخْتُلِفَ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِکَ إِنَّکَ تَهْدِی مَنْ تَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ‌

به بهانه تحولات اخیر در برنامه‌های درسی حوزه‌های علمیه

قبل از ورود به اصل بحث، یادکرد از نکاتی ضروری می‌نماید:

۱ – تحوّل در هر امری به تحوّل مثبت و منفی تقسیم می‌شود. ایجاد تحوّل آدابی دارد که اگر آن آداب رعایت نگردد، ارتجاعی مضّر به‌حساب می‌آید. در ادامه به بخشی از این آداب با محوریت ایجاد تحول در برنامه‌های درسی حوزه اشاره می‌شود.

۲ – گفت‌وگوی منطقی، منصفانه و مؤدّب، پس از ایجاد هر تحوّل مصداق {إِضْرِبُوا بَعْضَ الرّأی بِبَعْضٍ} است که می‌تواند بسیار مفید باشد، چنان که مباحثات فاقد این ارکان کمال، راه به جایی نمی‌برد و مایه دلسردی و نا‌امیدیِ ناموجّه خواهد بود.

۳ – در ادامه این نوشته، ممکن است برخی حرکت‌ها، کتاب‌ها و درس‌ها مورد ملاحظه و نقد واقع شود. نقد این پدیده‌ها را هرگزِ! هرگز! نباید نقد صاحبان این پدیده‌ها و قصور یا تقصیر علمی یا سوءِ‌نیت ایشان به‌حساب آورد. اینجانب از طریق این نوشته محبّت و احترام خود را به این افراد ابراز می‌دارم و پیشاپیش از جنابشان عذرخواهم. این نوشته بنابر نقد هیچ فرد یا نهادی ندارد و نباید داشته باشد.

۴ – کسانی که حقیر را می‌شناسند، می‌دانند اینجانب همیشه در اقدام نظری و علمی مدافع تحوّل مثبت و ورود به صحنه‌های جدید فقهی و غیرفقهی بوده‌ام؛ از این رو یادآوری‌های ذیل به معنای مخالفت اینجانب با هر نوع تحوّل و ورود به ساحت‌های نوپیدا نیست.

آداب ایجاد تحوّل با عنایت به تحوّل در برنامه‌های درسی حوزه

۱ – ایجاد قدرت بر ارتباط با تراث در دانش‌‌پژوهان

نمی‌توان انکار کرد که توانایی طلاب و اساتید بر ارتباط با نصوص دینی و متونِ به ارث رسیده از گذشتگان شرط لازم رشد و به هدف رسیدن محصّلان علوم دینی است. البته این پدیده مبارک در همه‌ی ساحت‌های علوم جاری و ساری است و هر حرکتی که این قدرت را تضعیف نماید یا نابود سازد تحوّلی مرتجع و مضّر است. این توانایی در بسیاری از وقت‌ها با کمال و صحیح خواندن متونی فاخر چون «فرائدالاصول»، «کتاب‌المکاسب» و «کفایةالاصول» به دست می‌آید. در این میان هستند دلسوزانی که معتقدند آن‌چه مهم است القای مطالب علمی با عباراتی ساده و روان است. از این رو با خواندن متونی چون متون مورد اشاره موافق نیستند و این در حالی است که جدا از دانش‌افزایی موردنظر با خواندن این کتاب‌ها، قدرت مزبور نیز موردنظر است. البته طلاب را نباید در متون معماگونه و معقّد معطل کرد لکن منصفانه نیست که کتب معروف درسی حوزه‌ها را به این اوصاف، وصف کرد. امروزه نهاد‌های حوزوی ، شورای عالی، مدیریت حوزه‌ها، برنامه‌ریزان درسی یکی از این اولویت‌ها را باید اولویت مزبور قراردهند، بایسته‌ای که گمان ما چندان مورد توجه نیست، از این رو برخی اقدام‌ها -از جمله اقدامات اخیر- نه تنها به این امر لازم کمک نمی‌کند بلکه به گمان ما – با توضیحی که در ادامه می‌آید- آن را به محاق می‌برد.

۲ – گرانیگاه تحول در برنامه‌های درسی با انتخاب یا خلق متون واجد کمال

کیست که نداند از ارکان تحول در برنامه‌های درسی، حضور اساتید واجد کمال در آموزش و متون برخوردار از شرایط لازم است. در این نوشته مختصر نسبت به برخی برخورداری‌های یک متن آموزشی اشاره می‌شود؛ هرچند اشاره به همه‌ی آن‌ها مورد نظر نیست.

متن آموزشی باید علاوه بر برخورداری از آن‌چه در شماره قبل بیان شد، دارای هدف، نظم منطقی، تولید شده در بستر زمان مناسب و منسجم باشد، حال باید دید آیا آن چه در مورد مثل مکاسب، فرائد الاصول و کفایةالاصول در طرح جدید اعمال گردید و بدل‌هایی که پیشنهاد شده این ملاحضات مطمح نظر قرار گرفته یا نه ؟

۳ – برخی از آسیب‌های طرح

سوگمندانه باید گفت طرح مورد نظر برخی از این آسیب‌ها را مطمح نظر قرار نداده است. با این توضیح که حضرات از مجموع ۶ جلد مکاسب با حدود۲۲۹۰ صفحه اقدام به حذف ۸۱۵ صفحه (حدود ۳۵%) در ۷۳ مورد کرده‌اند و این در حالی است که حذف بخشی از یک کتاب به این‌گونه از ناموفق‌ترین حذف‌ها است. این رفتار نسبت به فرائدالاصول بیشتر خود را نشان داده است. از حدود ۱۶۵۵ صفحه، ۶۸۸ (حدود ۴۱%) در ۱۰۳ مورد حذف شده است. واضح است که حذف این چنین، به فخامت، هدف و انسجام متن لطمه‌ می‌زند.

کتاب حلقه ثالثه بدیل کفایة الاصول معرفی شده است. کتاب مزبور هر چند از نابغه‌ای شهیر شهید محمد باقر صدر است و فرض را بر این می‌گذاریم که ایشان کتاب را در فراغ بال نوشته است لکن بیش از نصف این کتاب(حدود ۴۳۰ صفحه از ۸۴۰ صفحه) در ۳۶ روز تألیف شده است.

طبیعی است که چنین کتابی -با همه نیکی‌هایی که دارد- نمی‌تواند متن درسی موفقی باشد، هر چند جهت مطالعه و ارجاع، بسیارعالی است. همه کسانی که دستی بر تألیف‌های سترگ دارند، می‌دانند که کتاب -از هر کس به جزء ذات معصوم که باشد- باید در بستر زمان آرام و نه شبانه‌روزی نوشته شود.

کتاب درسی باید هدفی را دنبال کند والّا این که چند مسأله محدود از ده‌ها بلکه صد‌ها مسأله انتخاب شود، از تحقیقات جدید و پیشرفته استفاده نشود و بحث‌های غیر کاملی ارائه شود، نباید به عنوان کتاب درسی معرفی شود. نگارنده و آمادگی خود را چه از طریق انجمن فقه و حقوق حوزه و چه از طریق کرسی‌های نقد، برای نقد برخی از آثار جاگرفته در این طرح اعلام می‌دارم.

سوگ آخر

حقیر مدعی هستم که نسبت به توانایی‌های حوزه بی‌خبر نیستم. چنان که نه نسبت به آن تعصب دارم و نه عناد. باید پذیرفت که حوزه‌های علمیه -به ویژه حوزه علمیه قم- توانایی خلق آثاری بسیار محکم، قوی و سترگ درسی را دارد لکن آن‌ چه مانع این کار می‌شود حجاب معاصرت، برخی اقدامات غیر واجدِ همه شرایط لازم است و تا این فضا حاکم است نباید انتظار تحولی متکامل داشت. امروزه حوزه علمیه قم علاوه بر علوم رایج حوزوی سلف، در فلسفه‌های مضاف، روش شناسی علوم، متد اجتهاد و… گام‌های بلندی برداشته که در جای خود از سوی کسانی که بیش از هر کس بر آن‌ها لازم بود می‌دیدند، دیده نشده است.

الحمد ﷲ رب العالمین

حوزه علمیه قم

ابوالقاسم علیدوست

۱۴۰۱/۶/۱۴ ش

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.