پایگاه خبری جماران، برخی از دوستان فرهیخته درخواست پاسخ و روشنگری نسبت به موضوعی داشتند که توسط جناب مهندس عبدالعلی بازرگان طرح شده، داشتند که ایشان در مصاحبه ای تصریح کردند:«حدیث پیامبر تا صد سال بعد از ایشان نقل نمی شده و ممنوع بوده و خود ایشان هم براینکه دکانی در برابر قرآن باز نشود ترغیب به چنین کاری نداشتند و حدیث در میان اهل سنت دویست بعد و در میان شیعه بیش از سیصد سال بعد رواج پیدا کرده و امامان شیعه هیچ ترغیبی به این کار نداشتند.»
اجازه دهید با احترام، جملاتی تقدیم نمایم.
۱- اینکه بنای پیامبر بر عدم نقل فرمایشات شان بوده و امامان هم تشویقی بر نوشتن حدیث و کتاب حدیث نداشته اند، با تاریخ و فرمایشات خود پیامبر(ص) تطبیق نمی کند؛
شیعه و سنی از پیامبر(ص) نقل نموده اند که فرمود:«خدا خیر و سعادت نصیب کسانی کند که حدیث مرا محافظت نموده و آن را به نسل های بعدی می سپارند، چه بسا دیگرانی باشندکه آن سخنان را از گذشتگان بهتر دریافت کنند.نضَّرَ اللَّهُ امرأً سمِعَ منَّاحدیثًا فحفِظَهُ حتَّى یبلِّغَهُ غیرَهُ فرُبَّ حاملِ فقهٍ لیسَ بفَقیهٍ ورُبَّ حاملِ فقهٍ إلى من هوَأفقَهُ منهُ.»
۲ - در اینکه نقل حدیث تا صد سال ممنوع بوده حرفی نیست. اما آیا این منع دلیل بر نبود«حدیث» در دست مسلمین است؟! آیابیانات پیامبر(ص) خصوصا آنچه که خود ایشان تصریح می فرمود به دیگران برسانید و مسلمین حفظ می کردند، یعنی یک باره نابود شد؟!
نقل و انتشار حدیث ممنوع بوده نه اینکه آنچه حدیث در دست مسلمین بوده نابود شده باشد. شاهد صحت این ادعا این است وقتی منع برداشته شد، احادیث هم از یک به یک راویان جمع آوری شد.
۳ - نه تنها این ممنوعیت نسبت به اصل روایات پیامبر گرامی(ص) بوده بلکه نسبت به احادیث اهل بیت(ع) هم بوده؛ راوى گوید: به امام جواد(ع) عرض کردم فدایت شوم، اساتید ما از امام باقر و امام صادق روایاتى دارند که چون در آن زمان تقیه سخت بوده کتب خود را پنهان کردند و از آنها روایت نشد، چون آنها مردند کتب ایشان بما رسید. فرمود: آنها را نقل کنید که درست است. ؛ ...حَدِّثُوا بِهَا فَإِنَّهَا حَقٌّ" .(کافی)
۴ - اگر بنا به ندید گرفتن "حدیث" است، ما با دستور تصریح قرآن بر اطاعت از پیامبر(ص) چگونه عمل کنیم؟!
﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ﴾ ( النساء: ۵۹)
«ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا». (حشر/۷)
ما از کجا و چه منبعی دستورات رسول الله و سنت او را استخراج نموده و استفاده کنیم ؟
۵ - بله ؛ در مواجه با خطر تحریف و تکذیب در مورد "حدیث" ما بدون راهکار نیستیم. و آن است که خود پیامبر گرامی(ص) به عنوانِ اصل؛ قرآن را قرار داده است تا هر گونه نابسامانی با قرآن هماهنگ شود.
لذا پیامبر اسلام سنجش و میزان گفتار خویش را در محوریت قرآن قلمداد کرده و انتساب آن چه را با قرآن هماهنگ نباشد، از خود سلب کردهاند: خطب النبی(ص) بمنی فقال: «أیها الناس ما جاءکم عنی یوافق کتاب الله، فأنا قلته و ما جاءکم یخالف کتابالله، فلم أقله».(وسائل الشیعه)
رسول خدا(ص) فرمودند: براى هر حقى نمودار درستى است و بر فراز هر صوابى پرتو درخشانى، آنچه با کتاب خدا موافق است عمل کنید و آنچه مخالف کتاب خدا است وانهید. ؛ - قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (ص) : إِنَّ عَلَى کُلِّ حَقٍّ حَقِیقَةً وَ عَلَى کُلِّ صَوَابٍ نُوراً فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اَللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اَللَّهِ فَدَعُوهُ . (اصول کافی)
این رویه همه اهل بیت(ع) است؛جز خدا همراز مورد اعتماد نگیرید که در این صورت مؤمن نخواهید بود، همانا هر سببى و نسبى و قرابتى و همراز گرفتنى و بدعتى و شبهه اى بریده خواهد شد مگر آن چیزى که قرآن آن را فرموده باشد. ؛ - لا تتخذوا من دون اللّٰه ولیجة فلا تکونوا مؤمنین فإن کل سبب و نسب و قرابة و ولیجة و بدعة و شبهة منقطع إلا ما أثبته القرآن . ( اصول کافی)
در روایت مهم و مشهوری امام صادق(ع) در مورد آنچه مخالف قرآن است، فرمودند: اضافه و خالی از حقیقت است ؛ «مالم یوافق من الحدیث القرآن، فهو زخرف». (اصول کافی)
۶ - مواظب خطری که گریبان برخی فِرَق مسلمین را گرفت باشیم و آن جدایی از "حدیث" است که به تصریح علامه طباطبایی(ره) ما را به جدایی از قرآن خواهد کشاند؛ ایشان می گوید: «...اهل سنت، کتاب را گرفتند و عترت را رها ساختند و در نتیجه قرآن هم کنار نهاده شد؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «انهما لن یفترقا: قرآن و عترت جدایی ندارند.»(المیزان ج ۵ / ص۹)
سخن پایانی ؛
صدای پای "حسبنا کتاب الله" جدید و جدی می آید! اما با یک تفاوت؛ دیروز با آیات قرآن گزینشی رفتار نمی کردند ولی امروز آنچنان نیست و برخی داعیه "حسبنا بعض کتاب الله" دارند .