تقوا آن است که انسان، سپری مقابل خود بگیرد تا خیرات و نیکی ها به خودش اصابت نکند و دریابد که همه نیکی ها از آن ِ وجود مطلق است که خیر محض است همچنین بااین سپر مانع شود که بدی به حق اصابت کند یعنی دریابد که کاستی ها و نقص ها همه متوجه خود اوست که فقیر و نیازمند است.
دکتر فاطمه طباطبایی در روزهای پایانی ماه مبارک رمضان، به بیان معنای عرفانی تقوا پرداخت.
حقیقت شب قدر آشکار نمی شود
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، دکتر فاطمه طباطبایی، استاد دانشگاه، در انجمن علمی عرفان اسلامی، به عظمت شب قدر اشاره کرد و گفت: «درباره ی عظمت شب قدر، سخن بسیار گفته شده ولی با این حال، حقیقت آن بر کسی آشکار نشده است و ظاهرا آشکار هم نخواهد شد؛ چرا که خداوند به پیامبرش فرموده" و ماادراک مالیله القدر" وقتی ادراک آن بر پیامبر(ص) ممکن نیست، به طریق اولی بر انسان های معمولی نیز ناممکن است.»
وی افزود: « ولی توصیه های فراوانی شده که انسان ها، این شب را پاس بدارند؛ یعنی همان گونه که ممکن است کسی فرمول و حقیقت آب را نشناسد، ولی اهمیت و حیات بخشی آن ر ا درک می کند و به آن باور دارد و باید قدر آن را بداند.»
هست همه، در گرو مهرورزی او است
طباطبایی با بیان این که شب قدر، شب با عظمتی توصیف شده و فواید و برکات بی شماری برای آن ذکر شده است، گفت:« شب قدر، در ماهی قرار دارد که همه انسان ها، مهمان ویژه خداوند هستند؛ یعنی افزون بر این که همه انسان ها و همه موجودات، همواره مهمان کرم و عطا و بخشش خداوند هستند؛ چراکه " هست همه" در گرو مهرورزی و رحمانیت اوست، با این وجود، این خدای مهربان، یک مهمانی ویژه ای هم از برخی از آفریدگان خود کرده است و انسان ها را به این ضیافت فراخوانده است؛ همان گونه که همه جای عالم و ماسوی، خانه ی خداست ولی مسجد را خانه ویژه ای معرفی کرده است.»
رمضان یکی از اسماء الهی است
وی اضافه کرد:« ماه رمضان که "شب قدر" در آن قرارداده شده، به یکی از اسماء الهی، یعنی " رمضان" تعلق دارد. پیامبر(ص) فرمودند، رمضان نام خداوند است، با احترام از آن یاد کنید.»
قرآن عصاره ی هستی است
رئیس انجمن علمی عرفان اسلامی، به آیات قرآن اشاره کرد و گفت: «خداوند گزارش می دهد که در چنین شبی، که از هزاران شب برتر است، قرآن را، که عصاره ی هستی و قوانین نظام آفرینش و حقیقت توحید و نسخه انسانیت است، برقلبِ پیامبر خاتمش، ظاهر و آشکار کرده است: " انا انزلناه فی لیله القدر"ی عنی در چنین شبی، همه ی حقیقت هستی را در قلب پیامبرش ظاهرساخته است. »
یا ایمان و عمل نیک می توان به انباء و ولایت رسید
وی با طرح این پرسش که « منظور از این گزارش و رخداد چیست؟»، اظهار کرد:« خبر دادن از این ماجرا، چه نفعی برای انسان دارد؟ آیا این گزارش، صرف اطلاع است؟ و یا این که هشدار و تنبهی به ماست؟ اگراین واقعه را با گزارش رخداد معراج پیامبر مقایسه کنیم، می بینیم آن جا که پیامبر چنین واقعه ای را بیان می کنند، صرف بیان مقام و منزلت خود نیست، بلکه به انسان ها تذکر می دهند که شما نیز، چنین قابلیتی دارید و می توانید با ایمان و عمل نیک، به مقام "انباء" و" ولایت " برسید .حال با این مقایسه، ما چه بهره ای می توانیم از گزارش ظهور قرآن بر قلب پیامبر در شب قدر داشته باشیم؟»
شب سرنوشت انسان
طباطبایی ادامه داد:« آن چه مسلم است این است که خداوند در شب قدر، نظام و برنامه ای را برای انسان ها تدارک دیده و معرفت و درخواست و طلب خود انسان در تحقق این برنامه ها، نقش کلیدی دارد. از این رو این شب، شب سرنوشت انسان نیز معرفی شده است. خداوند با همه اسماء و صفاتش و همه دست اندکارانش، میزبانی این ضیافت را بر عهده گرفته و انسان ها را به این مهمانی فراخوانده است. پیامبر در ماه شعبان، مژده ی نزدیک شدن این ماه را به پیروان خود می دهند " قد اقبل الیکم شهر رمضان "، بدیهی است آگاهی از این دعوت و آماده شدن برای حضور در این ضیافت الهی، به مقدماتی نیاز مند است که انسان خود باید آن ها را کسب کند.»
ماه ولایت و ماه نبوت مسیر ورود به رمضان
مولف کتاب یک ساغر از هزار تصریح کرد:« هادیان طریق و راهبران حقیقی که دغدغه هدایت انسان را دارند، آنان را برای ورود به چنین بزمی، از دو ماه قبل؛ یعنی ماه رجب و شعبان که ماه" ولایت" و" نبوت" است، آماده می کنند و با اعمالی که ذکر می کنند، به او می آموزند که چسان، از مشکات ولایت و نبوت، خود را برای ضیافت الهی ودرک شب قدر مهیا کنند.»
روزه سنت جاری خداوند
وی افزود:« خداوند در قرآن از روزه، به عنوان سنت جاری خود سخن می گوید و مومنان را با خبر می سازد و می فرماید "کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم " سپس راز و رمز و علت چنین حکمی را تقوا بر می شمرد و می فرماید " لعلکم تتقون"؛ یعنی بهره و فایده روزه که برای مومنان واجب شده، رسیدن به تقوا است.»
منظور از تقوا چیست؟
مدیر گروه عرفان اسلامی پژوهشکده ی امام خمینی و انقلاب اسلامی، با اشاره به معنای تقوا گفت:« بدیهی است معنای تقوا و مرتبه تقوا در این مرحله، صرفا پرهیز از گناه ها وخطاهای اعضاء ظاهری نیست، بلکه پرهیز از هر آن چیزی است که میان انسان و خداوند حجاب می شود و بالاترین مانع و حجاب ضخیم برای انسان "خود موهوم اوست" که بایدآن را بزداید. بدیهی است تا انسان حقیقت یگانه را درک و شهود نکند، نمی تواند به این مرتبه از تقوا راه یابد. پس این مرتبه از تقوا، پس از درک توحید حاصل شدنی است. البته توحید هم مراتب دارد و همان توحید علمی نیز می تواند زمینه چنین تقوایی را فراهم کند.»
تعریف متفاوت ابن عربی از تقوا
وی به تعریف متفاوت ابن عربی از تقوا اشاره کرد و گفت: « ابن عربی در تعریف تقوا، نکته ی جالبی را طرح می کند. در فصوص الحکم در فص آدمی می نویسد: تقوا آن است که انسان، سپری مقابل خود بگیرد تا خیرات و نیکی ها به خودش اصابت نکند و دریابد که همه نیکی ها، از آن ِ وجود مطلق است که خیر محض است. همچنین بااین سپر، مانع شود که بدی، به حق اصابت کند؛ یعنی دریابد که کاستی ها و نقص ها، همه متوجه خود اوست که فقیر و نیازمند است.»
تقوایی که به معرفت حق منتهی می شود
طباطبایی اضافه کرد: «به نظر می رسد تقوایی را که خداوند از مردم خواسته و با "روزه" آن را محقق دانسته، این است که به معرفت حق منجرشود و انسان ها بدانند او یکتای بی همتایی است که خیر مطلق است. از این رو فرمود: خودم جزا و پاداش روزه آنان هستم" الصوم لی و انا اجزی به" . فهم این مطلب، زمینه نجات انسان را از تنگنای عالم ماده فراهم می کند، همان گونه که موجب رهایی حضرت یونس (ص) از شکم ماهی شد، یعنی وقتی جناب یونس(ع) به خیر مطلق بودن، عالم و خبیر بودن خداوند آگاه شد و دریافت که خود، ظالم به نفس خویش است و به آن اعتراف کرد که" انی کنت من الظالمین " از ظلمت و تنگنای شکم ماهی نجات پیدا کرد. پس مقدمه رهایی از "خود موهوم" و رسیدن به جاودانگی( فنا و بقا ) ، آگاهی وسپس اعتراف که نوعی عمل و اظهار معرفت است، می باشد.
لاموثر فی الوجود الی الله
مولف کتاب سخن عشق، با اشاره به اتفاقاتی که در شب قدر می افتد، گفت:« اتفاق مهم دیگری که در شب قدر واقع می شود، این است که خداوند " ملائکه" و" روح" را که البته فهم حقیقت آن ها ازحوزه تعقل انسان خارج است، از عالم ملکوت به سمت انسان در همین عالم ناسوت فرو می فرستد، یعنی همه کارگزارانش را در چنین شبی بسیج می کند. تا چه اتفاقی بیفتد؟»
حقیقت قرآن چیست؟
وی ادامه داد: «شاید برای این منظور باشد که انسان نیز همچون پیامبر(ص)، قلب خود را، مجلا و جایگاه ظهور قرآن کند و از حقیقت آن، آگاه شود؛ یعنی همان گونه که پیامبر(ص) با سعه وجودی خود توانست در چنین شبی از "خود موهوم" عبور کند و "خود حقیقی" را شهود کند و به حقیقت" لا موثر فی الوجود الی الله" که حقیقت توحید است نائل شود، پیروان او نیز با آمادگی که در این ماه پیدا کرده اند،با بهره مندی از ضیافت الهی، امتثال فرمان میزبان متعالی و همچنین با "صبر" و "خویشتن داری" و"احساس دردمندی دیگران" در شب قدر، قلب خود را محل ظهور قران کنند، و به حقیقت قرآن که " توحید" است و نسخه زندگی انسانی الهی است ، و اثبات وجود و نفی موجود است، نائل آیند.»
انسان با دو دست خداوند آفریده شده است
طبا طبایی به حقیقت تقوا اشاره کرد و گفت:« صفت تقوا، خروج از پوست و ظاهر و رسیدن به باطن و مغز شدن است. خداوند چنین اراده کرده انسانی را که با دو دست خود آفریده است، در این ضیافت الهی، به ویژه در شب قدر، به آخِر و حقیقت خود برسد. پس ما باید قدر چنین فرصت مهمی را دریابیم. اگر تصور درست از این شب داشته باشیم و یا قدرت آن را داشته باشیم که همه ی آن چه را که در باره ی چنین شبی گفته شده، تخیل کنیم، بی صبرانه منتظر آمدن شب قدر خواهیم بود.»
قلبمان را وسعت ببخشیم
مولف کتاب اقیلم خاطرات به مهم ترین کار در شب های قدر اشاره کرد و گفت:« مهمترین کار در شب قدر، آن است که قلب خود را با مدد کارگزارانی که به اذن خداوند برای نجات و هدایت ما فرو فرستاده شده اند، وسعت ببخشیم تا حقیقت "لااله الا الله" و " کل شی هالک الا وجهه" را دریابیم ،و بر اساس آن نقشه راه و مسیر زندگی خودرا در طول یک سال آینده، برنامه ریزی کنیم.»
امامان معصوم راهبرند
وی اضافه کرد: «از این رو شب قدر، درسرنوشت انسان مهم و تأثیر گذار است؛ یعنی علم و آگاهی، و اعمال و خواسته ها و دعاهای ما، می تواند در تقدیر و سرنوشتمان دخالت داشته باشد. پس باعزم و اراده ی خالصانه، با امامان معصوم خود، که به تعبیر امام خمینی راهبرند، به سوی مقصود هم زبان شویم و دعاهایی که در این شب ها مشخص کرده اند، بخوانیم که این ها نیز، در زمره معدات هدایت و نجات ما می باشد. اگر معنای آن ها را نیز به درستی متوجه نمی شویم، ولی با این معرفت که کلام هادیان و به حقیقت رسیدگان است، می تواند همچون نسیم بهاری بر بذر خشکیده وجودمان حیات بخشد، زیرا تا قلب ما حیات پیدا نکند، هرگز نمی توانیم به سمت تعالی حرکت کنیم هرگز نمی توانیم طعم عشق و محبت را، که خمیر مایه ی آفرینش و انسانیت است، بچشیم.»
خداوند محب است
طباطبایی به صفت محب بودن خدا اشاره کرد و ابراز داشت:« خداوند خود را"محب"، " ودود" و..معرفی کرده و از اشتیاق شدیدش سخن گفته و عالم وجود را، به تعبیر امام خمینی، با رحمانیت و رحیمیت آشکار ساخته: "ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم" ما نیز می توانیم با عنایت او دراین شب بابرکت، قلب خود را با اتصاف به صفات الهی، وسیع و گسترده سازیم و منشا گسترش خیر و محبت در جامعه باشیم و برنامه سالانه خودرا با این نگاه پی ریزی کنیم.»
حداقل شبی ده آیه از قرآن را بخوانیم
وی اضافه کرد«این چند شب باقی مانده را پاس بداریم. هنوز مهمانی ویژه خدا تمام نشده، هنوز ملائکه به اذن خداوند مشغول پذیرایی از این مهمانان ویژه می باشند. پس فرصت را غنیمت بشماریم. قرآن راکه به تعبیر امام صادق(ع) " عهد الله فی خلقه" می باشد تلاوت کنیم و برنامه ی شب و روز سال آینده خود را با سخن ایشان تنظیم کنیم و با خواندن ده آیه در هر شب از گروه غافلان خارج شویم که " من قرا عشر آیات فی لیله، لم یکتب من الغافلین" و با قرائت پنجاه آیه، در زمره ذاکران قرا گیریم " فقد ینبغی للمرء المسلم ان ینظر فی عهده و ان یقرا منه فی کل یوم خمسین آیه "
استقبال از عید فطر
طباطبایی ادامه داد:« دراین روزهای پایانی ضیافت الهی، تا سفره رحمت بی کران الهی برچیده نشده، سعی کنیم به قلب خود بباورانیم که هرکدام از آیات قرآن، گنجینه ای است که هر بار گشوده شود، جهل و ظلمت را از قلب انسان می زداید و به تعبیر امام خمینی " اقراء واصعد" را در همین عالم شهود می کند و سخن محبوب را بدون واسطه از متکلمش می شنود. از این رو عظمت روز عید فطر را در می یابد. با تمام وجود بزرگی خدا را احساس می کند و مکرر عظمت و وحدانیت و الوهیت خدارا تکرار می کند و خدای را به خاطر رهنمود هایش و بخشش های کریمانه اش حمد و سپاس می گوید" الحمد لله علی ما هدینا و الشکر علی ما اولینا" و در این حال، از ولی نعمت خود محمد مصطفی (ص)، که مژده ی چنین ماهی را به او داده است، یاد می کند و از خدا می خواهد بر پیامبر برگزیده اش، درود فرستد.
فلسفه ی قنوت های مکرر نماز عید فطر
طباطبایی در پایان به فلسفه ی قنوت های مکرر نماز عید فطر اشاره کرد و گفت: «وقتی به نماز عید می ایستد، با قنوت مکرر، فیض جاری و مستمر محبوب ازلی را به نمایش می گذارد، یعنی با مشاهده نزول رحمت الهی، دریغش می آید به رکوع رود؛ از این رو، دستان خود را به نشانه بهرمندی از جذبه های لاهوتی، به طور مکرر بالا می برد. پس سزاوار است چنین مهمانی، بی صبرانه منتظر ماه رمضان دیگری باشد و از خدا بخواهد این ماه را آخرین ماه مهمانی او قرار ندهد.»