منت نهادن چه به صورت مستقیم و به فرد مستحق باشد و چه به صورت غیر مستقیم، و اظهار پیش غیر، موجب نابودی عمل می شود و در هر دو صورت، شخص محسن عملش را ضایع کرده است.
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران: آنچه در پی می آید، بیست و یکمین گفتار از «شرح مختصر دعای مکارم الاخلاق» توسط یادگار گرامی امام حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی است که در ماه مبارک رمضان به صورت روزانه منتشر خواهد شد.
گفتار بیست و یکم. منت نهادن و ابطال احسان
حضرت سیدالساجدین (علیهالسلام) در فرازی دیگر از دعای شریف مکارم الاخلاق از خدای متعالی میخواهد تا به وی کمک کند که خیر و خوبیهایش را با منت نهادن باطل نکند: «و لا تمحقه بالمن»!
«مَحق» در لغت عربی، نقصان و از میان رفتن برکت معنی شده است. (مفردات/ ص670) و نیز برخی آن را به معنای از بین رفتن شیء دانستهاند؛ به گونهای که هیچ اثری از آن باقی نماند. (ریاض السالکین/ ج3/ ص298) قرآن کریم با اشاره به محو و نابود شدن سودِ ربا را میفرماید: «یمحق الله الربا»(بقره/ 276). نیز درباره کفار در قرآن کریم آمده است: «و لیحمص الله الذین آمنوا و یمحق الکافرین»(آلعمران/ 141)؛ خدای سبحان کسانی را که ایمان آوردهاند، از هر عیب و نقص پاک و کامل میکند و کافران را محو و نابود میگرداند.
بر این اساس، منظور از محقِ احسان، همانا از میان بردنِ اجرِ نیکی، و باطل کردنِ ثوابِ احسان است.
در توضیح و تفسیر واژه «المنّ» نیز گفته شده است که نیکوکار، نیکی و احسان خود را موجب حقی بداند یا آنکه نیکی خود را عملی قابل اعتنا برشمارد و در حقیقت خود را در نسبت با فردی که به او نیکی شده، صاحب حق بداند.
«احسانِ همراه با منت» از نگاه قرآن کریم، هیچ پاداشی را موجب نمیشود: «یا ایها الذین آمنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی» (بقره/ 264)؛ با منت نهادن موجب تباه شدن کارهای نیک خود نشوید.
امام علی (علیهالسلام) درباره منت نهادن میفرماید: «المنّ یفسد الصنیعه و ینکدر الاحسان» (غررالحکم/ ص772)؛ منتگذاری کار خیر را تباه میکند و نیکوکاری را تلخ و تیره میگرداند. به نظر میرسد که دلیل از بین رفتن برکت و از میان رفتن ثوابِ «احسانِ همراه با منت»، این است که موجب شکستن قلب کسی میشود که احسان در حق او صورت پذیرفته و به این ترتیب، صاحبِ حاجت را از پذیرش کار خیر متنفر میسازد.
اگر مؤمن هوشیار باشد و سلسله اسباب را بشناسد و به اصل توحید بهرهمند شده باشد، میداند که نباید به خاطر احسان و نیکی خود بر دیگران منتی بگذارد، چون نعمت را خدا به او داده و او نیز بخشی از نعمت خداداد را به بنده او رسانده است. به بیان دیگر، شخص محسن در این سلسله، وسیلهای بیش نیست و اگر برای این احسان، تفاخر و منتی نداشت، مستحق پاداش است که خدای سبحان فرمود: «الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله ثم لا تتبعون ما انفقوا منّاً و لا اذی لهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» (بقره/ 262)؛ آنان که اموال خود را در راه خدا انفاق کنند و در پی انفاق منتی نگذارده و آزاری نرسانند، پاداشی نیکو نزد خدا خواهد بود و از هیچ پیش آمدی بیمناک نباشند و هرگز اندوهگین نخواهند بود.
منظور از اینکه با منت گذاشتن، عمل محو میشود، این است که نیکوکار آنگونه که مأمور بوده (منت نگذاشتن)، امر خدا را انجام نداده و چون احسان خود را با منت باطل کرده، هیچ ثواب و بهرهای از آن نمیبرد.
افزون بر این باید توجه داشت که منت گذاشتن موجب حبط ثوابِ عمل نمیشود (آنگونه که معتزله میپندارند)، بلکه عملِ همراه با منت، اصلاً ثواب و پاداشی ندارد. (ر.ک: ریاض السالکین/ ج3/ صص298 و 299) از همین رو امام علی (علیهالسلام) میفرماید: «مَن منَّ باحسانه فکانّه لم یحسن» (غررالحکم/ ص766)؛ کسی که برای کار نیکی که انجام داده است، منت بگذارد، مانند این است که اصلاً آن کار را انجام نداده است.
منت نهادن چه به صورت مستقیم و به فرد مستحق باشد و چه به صورت غیر مستقیم، و اظهار پیش غیر، موجب نابودی عمل میشود و در هر دو صورت، شخص محسن عملش را ضایع کرده است. شخصی در یک روز به ده فقیر مؤمن و مستحق کمک مالی کرده و آنها را بینیاز ساخته بود و هیچ منتی هم بر آنها ننهاده بود؛ لیکن درباره کمک خود با امام جواد (علیهالسلام) سخن گفته بود، در این حال امام به او فرمود: «احسان خویش را تباه کردهای؛ هرچند بر آنها منت ننهادهای؛ ولی با ذکر آن، به صورت غیر مستقیم بر آنها منت گذاشتهای». (بحارالانوار/ ج65/ ص159)
پس منع از منت نهادن همه اقسام منتها را شامل میشود؛ خواه شخص نیکوکار خود به صورت مستقیم به گیرنده صدقه منت گذارد، و خواه احسانش را برای دیگران بازگو کند و اینگونه، بر دریافتکنندگان نیکی منت بگذارد.
درباره وجه مَحق اعمال و از میان بردن پاداش نیکیها و استناد آن به خدا، سه احتمال وجود دارد: نخست آنکه از خدا درخواست میکنیم که لطفش را شامل حالمان گرداند تا با منت گذاشتن، احسانمان را باطل نکنیم. احتمال دیگر این است که از خدا میخواهیم تا از ما محافظت کند تا وسوسههای نفس، اعمالمان را ضایع و فاسد نکند. سوم اینکه «منّ» و تفاخر به احسان را از ابتلائات و امتحاناتی بدانیم که خدای سبحان آن را برای سنجش بندگان به کار میبرد و از خدا میخواهیم که ما را به «منّ» آزمایش نکند.