فقر به معنای نخست نیازی است که همه موجودات از باب رابطه علّی و معلولی به خدای متعال دارند و در همه موجودات مشترک است. فقر نوع دوم به معنای تنگدستی و در مقابل توانمندی و دارایی است. فقر به معنای سوم نیز نقصی روحی است و همان فقری است که در روایات از رذائل اخلاقی شمارش شده و بسیار ناپسند است و در برخی روایات با کفر دانسته همسان خوانده شده است. فقر نوع چهارم نیازمندی انسان به درگاه خدای سبحان است و به محبت و عشقِ به حضرت حق نیز تفسیر شده است.
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران: آنچه در پی می آید، پانزدهمین گفتار از «شرح مختصر دعای مکارم الاخلاق» توسط یادگار گرامی امام حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی است که در ماه مبارک رمضان به صورت روزانه منتشر خواهد شد.
درخواست دیگر امام الساجدین (علیه السلام) در دعای شریف مکارم الاخلاق این است که خداوندا مرا غنیّ ام گردان و از رزق خود بر روزی ام بیفزای: «و اغننی و اوسع علی فی رزقک».
کلمه «اغننی» را این گونه معنا کرده اند: «به من نعمت عطا کن تا از خلق بی نیاز شوم» و «روزی رسان من باش به گونه ای که از آنچه در دست مردم است، بی نیاز باشم». (ریاض السالکین/ ج3/ ص293)
عبارتِ «اوسع من رزقک» نیز این گونه معنا شده است: «رزق خود بر من را وسیع گردان و به آن برکت ده». (همان)
واژه «غنا» را به دو صورت معنا کرده اند: گاهی دارا بودن و توانمندی در مقابل فقر غنا خوانده شده، و زمانی به «بی نیازی در حال احتیاج» غنا گفته می شود.
در فرض نخست (دارابودن و توانمندی) منظور داشتن دارایی های مادی بسیار است. اما در غنای به معنای عدمِ احتیاج، منظور بی نیازی روحی است. ممکن است شخصی از ثروت دنیوی بهره ای اندک داشته باشد؛ لیکن روحی غنی و وسیع داشته باشد و خود را از همه چیز بی نیاز بداند. یا ممکن است فردی از لحاظ مادی، ثروتمند باشد؛ ولی از لحاظ روانی این ثروت او را راضی نکند و بی نیازش نگرداند.
امام سجاد (علیه السلام) در این فرازِ دعا، از خدای سبحان درخواست دو نعمت دارد: نخست غنا و بی نیازی و دوم توسعه در رزق و روزی. در واقع این دو حاجت برطرف کننده دو گونه فقر است؛ فقر مادی و فقر روحی.
البته باید توجه داشت که فقر در معارف اسلامی همیشه مذموم نیست و گاهی هم ستایش شده است؛ لیکن پرسش این است که چه فقری مذموم و ناپسند، و کدام فقر تحسین شده است.
راغب اصفهانی در کتاب مفردات چهار معنا برای فقر شمارش کرده است:
1. وجود حاجت ضروری مانند نیاز همه انسان ها، بلکه همه موجودات به خدای متعال: «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله». (فاطر/ 15)
2. تنگدستی و نیاز به مایحتاج زندگی: «انما الصدقات للفقراء و المساکین». (توبه/ 60)
3. فقرالنفس و حرص و آزمندی: «کاد الفقر ان یکون کفراً». (کافی/ ج2/ ص307)
4. فقر الی الله و نیاز به درگاه پروردگار: «اللهم اغننی بالافتقار الیک و لا تفقرنی بالاستغناء عنک» (بحار الانوار/ ج69/ ص31). (ر.ک: مفردات صص، 572-571)
فقر به معنای نخست نیازی است که همه موجودات از باب رابطه علّی و معلولی به خدای متعال دارند و در همه موجودات مشترک است. فقر نوع دوم به معنای تنگدستی و در مقابل توانمندی و دارایی است. فقر به معنای سوم نیز نقصی روحی است و همان فقری است که در روایات از رذائل اخلاقی شمارش شده و بسیار ناپسند است و در برخی روایات با کفر دانسته همسان خوانده شده است. فقر نوع چهارم نیازمندی انسان به درگاه خدای سبحان است و به محبت و عشقِ به حضرت حق نیز تفسیر شده است.
روایاتی که در مدح و ستایش فقر وارد شده به این گونه از فقر مربوط است. انسان تا زمانی که خود را نیازمند به درگاه خدا می یابد، به کمال رو دارد و اگر خود را از خدا بی نیاز دانست، طغیان می کند و سرکشی پیشه می گیرد: «کلا ان الانسان لیطغی × ان رآه استغنی» (علق/ 6و7). از این رو توصیه شده است که از خدا بخواهیم به وسیله فقر و نیاز به درگاهش ما راغنی کند (بحار الانوار/ ج69/ ص31) و به خدا پناه بریم از آفات فقر و نیازی که از آزمندی و حرص و طمع ناشی می شود(کافی/ ج2/ ص307).
حضرت رسول(ص) درباره فقر می فرماید: «الفقر سواد الوجه فی الدارین» (عوالی اللئالی/ ج1/ ص40) که در معنای آن دو احتمال وجود دارد. اگر به معنای این باشد که فقر باعث نیکویی و زیبایی صورت و سیرت در هر دو دنیاست، منظور فقر نوع چهارم و فقر الی الله است. اگر به معنای سیاهی و زشتی صورت باشد، منظور فقر نوع سوم و آزمندی است.
البته فقر و ثروت می تواند وسیله ای برای آزمایش انسان قرار گیرد و یا اصلاح کننده رفتار مومن باشد. امام خمینی در این باره می گوید: «اینکه در حدیث شریف می فرماید که بعضی از بندگان مرا جز فقر اصلاح نکند، اگر از آنها فقر را بگیرم هلاک می شوند، و همین طور با غنا و بی نیازی اصلاح شوند و بدون آن هلاک شوند، از آن معلوم می شود که هرچه حق تعالی به مومنین مرحمت می فرماید، از غنا و فقر و صحت [و] سقم و امنیت و وحشت و دیگر امور، برای اصلاح حال مومنین و تخلیص حالت قلوب آنهاست... پس خدای تعالی گاهی مومنین را به فقر مبتلا می کند و آنها را اصلاح می کند و قلوب آنها را از دنیا منصرف می فرماید و دلداری از آنها می نماید؛ و گاهی به غنا و ثروت مبتلا می کند...» (شرح چهل حدیث/ ص589)