توسط برخی عزیزان سئوال و یا شبهه ای مطرح شده که با توجه به فرا گیر بودن آن در فضای مجازی، به عرض تان می رسانم.
و آن از این قرار است؛ شخصی بنام«حیدرعلی قلمداران» کتابی نوشته بنام «خمس از نظر حدیث و فتوی» و مسئله «خمس» را به کلی زیر سئوال برده. دراین کتاب می نویسد:
《خمسی که اکنون بین شیعیان معروف است ساخته ی تعصّبات جاهلانه و یا سیاست های دروغین عدّه ای از فقیهان شیعه است. در قرآن و سنّت مدرک و سندی در خصوص این خمس معمول وجود ندارد. و تنها چند روایتِ ضعیف، سرمایه ی بسیاری از روحانیون شیعه در این زمینه شده است. بسیاری از عالمان شیعه خمس را در زمان غیبت امام واجب نمی دانند و حتّی برخی چون «مقدّس اردبیلی» آن را به طور کلّی چه در زمان غیبت و چه در زمان حضور امام، غیر واجب می شمرند. از مشهورترین فقیهان شیعه که پرداخت خمس را واجب نمی دانند می توان به افرادی مانند ابن جنید اسکافی، شیخ صدوق، شیخ طوسی، شهید ثانی، مقدّس اردبیلی، شیخ حرّ عاملی، ملا محسن است.》
پاسخ:
شبهات وارده در مورد خمس چیز تازه ای نیست و کتاب نام برده شده هم چیز تازه ای نیست.
سالها قبل، آیت الله العظمی مکارم شیرازی و آیت الله استادی از اساتید حوزه به شبهات این کتاب در مورد خمس به صورت مفصل پاسخ ارائه کرده اند.
اما اجمالا آنچه مفید است بدانید؛
۱) خمس از واجبات الهی است و در متن آیه ۴۱ سوره انفال به آن تصریح شده :
《وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ ... و (ای مؤمنان) بدانید که هر چه غنیمت و فایده برید خمس آن خاص خدا و رسول...》
۲) در آیه می فرماید "غنیمت" خمس دارد.
اهل سنت می گوید غنیمت یعنی«غنیمت جنگی» و شیعه بر اساس انبوهی از روایات از اهل بیت(ع) و به شهادت «اهل لغت» که واژه شناسان باشند، قائل است که غنیمت هر بهره و سودی است که به انسان برسد.
۳) خمس: از فروع دین است که با توجه به اجتهاد مجتهدین(کارشناسیِ کارشناس حاذق) می توان به او نظر نمود.
۴) اختلاف روایات در این موضوع که در برخی از احادیث پرداخت خمس واجب دانسته شده و در برخی دیگر مستحب و یا اصلا حلال شده؛ بازگشت به شرائط سخت اهل بیت(ع) در زمان خودشان دارد، بشکلی که ائمه(ع) برای حفظ جان شیعیان، خمس اموال آنان را به آنان می بخشیدند و یا حلال اعلام می نمودند تا نکند پول های شیعیان و اهل بیت(ع) به دستگاه حاکمه برسد، و یا شیعیان برای پرداخت خمس بسوی خانه ائمه(ع) آیند و توسط جاسوسان حکومت های جور شناسائی شوند.
پس؛ دو یا سه حدیثی که؛ خمس را حلال نموده است، بدین جهت است که در اصطلاح به آن«تقیه» گفته می شود.
۵) به همین ترتیب فتوای بسیاری از فقیهان شیعه که خمس را واجب اعلام نکرده اند در دوره حاکمیت اهل سنت بوده و مجبور بودند که تقیه کنند و حکم خدا را در مورد خمس بیان نکنند.
۶) از سوی دیگر؛ اگر هم در میان برخی از فقیهان تقیه مطرح نباشد، یعنی؛ نظر اجتهادی خود را گفته باشند، از آنجا که فروع دین محل اجتهاد مجتهدان بوده، پس وجود اختلاف نظر بین مجتهدان طبیعی است، همانطوریکه در بسیاری از تئوری های بشری، کارشناس بعد از اتفاق نظر در کلیات، در جزئیات دارای اختلاف نظر هستند.
۷) و از زاویه سوم؛ تمام فقیهانی که نام آنان در آن کتاب به عنوان داشتن نظر متفاوت در مورد خمس در عصر غیبت برده شده، - بنابر فرض اینکه آن نقل ها، بشکل امانت دارانه باشد- در مقابل فقیهانی که نظر متفاوت دارند، بسیار عده کمی هستند و بشکلی که در برابر صدها و بلکه هزاران فقیه دیگر که فتوی صریح به وجوب پرداخت خمس کرده اند، به حساب نمی آیند.
۸) فراموش نشود که در تشویق اهل بیت(ع) به پرداخت خمس و یا اعلام خطر نسبت به کوتاهی در انجام این واجب خدا، احادیث مهمی داریم.
مانند:
امام رضا(ع) در حدیث مهمی خمس دهنده گان را دعا کرده اند.
و در حدیث دیگری امام جواد(ع) کسانی که از پرداخت خمس سر باز می زنند و آن را می خورند، نفرین کرده است.
ضمنا: این شخص، حیدر علی قلمداران دارای گرایشهای وهابی گری بوده و نشانه آن؛ انکار شفاعت و انکار زیارت است! و انکار خمس نیز در همین ردیف است چرا که وهابیت شدیدا با پرداخت خمس مخالفند!