پایگاه خبری جماران، خشونت؛ اقدام بر علیه شخص و یا شخصیت افراد است که قهرا جسم، جان، شرف، مال و حقوق افراد را در مخاطره قرار می دهد.
خشونت، قهراً فرد، خانواده و نیز جامعه را از مسیر صحیح و پیشرفت خارج می سازد. در میان انواع خشنونت ها، خشنونت فرقه ای که بازگشتش به«تعصبات» است و خشنونت مذهبی که بازگشتش به«دین» است و خشنونت سیاسی که بازگشتش به«قدرت» است، گاها شدید و حتی خونین خواهد بود.
اولین خشونتی که در زمین اتفاق افتاد طبق گزارش قرآن کریم؛ خشونت قابیل نسبت به برادرش بود که با قتل و خونریزی بر پیشانی خلقت ثبت شد!
در قاموس وجودی انسان های شریف چیزی بنام خشونت وجود ندارد. خشونت و خشونت گرایی ذاتا از آنِ دشمنان بشریت و معنویت است:《 هر زمان پیامبری، چیزی بر خلاف هوای نفس گوید، در برابر اوتکبر کردید و عدهای را تکذیب، و جمعی را به قتل رساندید؟! افکلما جائکم رسول بما لاتهوی انفسکم استکبرتم ففریقا کذبتم و فریقا تقتلون》(مائده/۷۰)
خشونت گرایی باعث حذف انسان های شایسته از متن جامعه می شود. بدین شکل که افراد تاثیرگذار مجبور به ترک موقعیت ظاهری می شوند، که در نامه ۵۳ نهج البلاغه بدان اشاره شده است.
و البته پیامد خشنونت سیاسی همیشه فرار مغزها نیست، بلکه انسانهای شایسته و با شخصیت در مواجه با خشونت های سیاسی؛ ترک موقعیت خود نموده و از دخالت در امور جامعه، صرف نظر می کنند! و این بزرگترین خسارت بر کیان یک ملت است.
نمونه این عکس العمل در برابر خشونت های سیاسی را ما در مورد حضرت موسی(ع) می بینیم که خود را از جامعه اش، دور نمود:《فخرج منها خائفا یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین. ترسان و نگران از شهر بیرون شد، گفت: ای پروردگار من، مرا از ستمکاران رهایی بخش! 》( قصص ۲۱)
در ادامه خشنونت های سیاسی؛ سردمداران ظلم، با اِعمال دیکتاتوری، جامعه را قطعه قطعه و گروه گروه می کنند و به تعبیری چند قطبی می کنند و یک قطب را در برابر قطب دیگر تقویت می کنند و حتی بالاتر اینکه به داعیه دفاع از خود و هم پیمانان شان دست به خونریزی می برند!
این درست همان برنامه فرعون است که قرآن از آن گزارش نموده: « فرعون در آن سرزمین برتری جست و مردمش را فرقه فرقه ساخت. فرقهای را زبون میداشت و پسران شان رامیکشت و زنان شان را زنده میگذاشت؛ ان فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعا یستضعف طائفة منهم یذبح ابنائهم و یستحیی نسائهم..»(قصص/۴)
مدار رسالت پیامبر ما، بر ضدیت با خشنونت است.《 به برکت رحمت الهی در برابرمردم نرم و مهربان شدی؛ اگر خشن و سخت بودی، آنان از اطراف تو، پراکنده میشدند؛ فبما رحمة من الله لنت لهم و لوکنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک.》(آل عمران /۱۵۹)
رسول خدا(ص) کسانیکه اهل خشونت دینی اند را از دین خارج دانسته و مثَل خروج آنان از دین را به مانند خارج شدن تیر از کمان معرفی نموده؛ «یَمرَقُون منه کما یَمرَقُ السَّهمُ من الرمَّیهَّ». به دنباله رسالت پیامبر رحمت(ص) ، مسیر امامت نیز ؛ بر مهر و مدارا استوار گشته است.
حضرت صادق(ع) آن را اینگونه معرفی فرمودند: «حکومت بنی امیه با شمشیر، ظلم و جور سرپا بود و اما امامت ما با نرمی، الفت با همدیگر، وقار، تقیّه، خوش برخوردی، پرهیزکاری و اجتهاد همراه است. انّ امارة بنی امیّة کانت بالسّیف و العسف و الجور و انّ امامتنا بالرّفق و التّألّف و الوقار و التّقیة و حُسن الخلطة والورع و الاجتهاد»(خصال صدوق)
اصل مدارای بادشمن؛ دراینکه دشمن، دشمن است و هیچ حسن نیتی دراو نیست، بحثی نیست. اما مدارا با آنان نیز در برخی از شرائط مورد دستور اهل بیت(ع) است و بلکه بعنوان فضیلت نام برده شده. امام صادق(ع) میفرماید: «مدارا با دشمنان خدا از برترین صدقه های انسان برای حفظ خود و برادرانش می باشد. انّ مداراة اعداءاللّه من افضل صدقة المرء علی نفسه واخوانه.»(بحار۴۰۲/۷۱)
گرچه امروزه به«فقه» در داوری های شتابزده نسبت خشونت داده شده امااین نسبت ها را روا نمی دانیم.
اظهارفتوای یک فقیه که تحت الشعاع برخی جوامع بوده و یا اتکاء به برخی روایات مخدوش از نظر سند و یا معنا، نمی تواند تابلوی فقه باشد.
فقه ماشیعه آن است که به صراحت نهج البلاغه وقتی پیامبر(ص) در دفاع از حقوق فردی و شهروندی«حدشرعی» بر فرد هنجار شکن جاری می کرد، خود بر جنازه او نماز می خواند.
راه مقابله با خشونت در تئوریزه کردن مهر و مدارا دربحث های علمی و ترویج معنویت و اخلاق دربخش رفتاری جامعه است.
این همان راهی است که هابیل در برابر برادر خشونت طلبش داشت: 《من بر تو دست نگشایم که تو را بکشم، من از خداوند که پروردگار جهانیان است میترسم.
ماانابباسط یدی الیک لاقتلک انی اخاف الله رب العالمین》(مائده/۲۸)