پایگاه خبری جماران، نام امام صادق(ع) به گونه ای با فعالیت های علمی و درسی عجین شده که کمتر کسی باور می کند آن حضرت در زوایای سیاسی؛ بسیار مجدانه و شجاعانه و مدبرانه، عرصه را بر دیکتاتورهای زمان خود بسیار پر هزینه کردند.
شرایط زمان امام صادق(ع)
هشام بن عبدالملک اولین زمامدار معاصر امام صادق(ع) است که به خشونت معروف است، هیچ حرمتی برای جان کسی قائل نیست و با کوچک ترین بهانه ای، حبس می کند، حصر می کند، و می کشت.
در این میان فشار شدیدی روی شیعیان قرار می گیرد شاهدش این است که او در نامه ای به یکی از مسئولان حکومتش نوشت:
"بر شیعیان سخت بگیر و آنان را تحت فشار قرار ده، حبس شان کن و آثارشان را محو کن، از حقوق بیت المال محرومشان کن و خون شان نیز مباح است. "
از هشام، شقی تر؛ منصور دوانقی است که علاوه به زور و شدت عمل بر مخالفان خود، چهره تزویر نیز به خود گرفت و تنوانست ۲۲ سال حکومت کند.
همین قدر بدانید که کاری کرد که کسی نمی توانست به صورت عادی با امام صادق(ع) تماس برقرار کند و حتی سئوالات علمی خود را بپرسد.
در روایت آمده شخصی برای تماس با امام صادق(ع) از ترس ماموران و جواسیس حکومت، سبد خیار را به سر گرفت و به بهانه فروش خیار به منزل امام صادق مراجعه کرد و حضرت او را دید و به داخل منزل برد و با او سخن گفت...
در نشان دادن دوران سلطه حکومت این نقل که توسط سیدبن طاوس درتاریخ آمده مهم است که؛ منصور در دوران حکومتش هفت بار امام صادق(ع) را نزد خود احضار کرد. گاهی در مدینه و گاهی در ربذه به هنگام سفرحج و دیگر بار در کوفه و بغداد و در همه این جریانات تصمیم بر قتل امام داشت.
مبارزه مستقیم امکانپذیر نیست
از علل مهم عدم درگیری مستقیم امام با حاکمیت، نبود یار و یارو است.
جریان هارون مکی بهترین شاهد براین مدعاست؛ مامون رقیّ گوید: سهل خراسانى به امام صادق(ع) عرض کرد:
یاابن رسول اللّه؛ شما اهل بیت، چه چیز مانع شده است که قیام نمى کنید و حقّ خود را از غاصبین و ظالمین باز پس نمى گیرید، با این که بیش از یک صد هزار شمشیر زن آماده جهاد و فداکارى در رکاب شما هستند؟!
امام صادق(ع) فرمود: آرام باش. امام دستور دادند تنور را روشن کردیم و به سهل خراسانى فرمود: برو داخل تنور آتش بنشین.
گفت: اى سرورم! مرا در آتش، عذاب مگردان، و مرا مورد عفو و بخشش خویش قرار بده.
در همین لحظات "هارون مکّى" وارد شد و سلام کرد. امام صادق(ع)، پس از جواب سلام، به او فرمودند: اى هارون! کفش هایت را زمین بگذار و برو درون تنور آتش و بنشین.
هارون مکّى بدون چون و چرا و بهانه اى، داخل تنور رفت و در میان شعله هاى آتش نشست. امام با سهل خراسانى مشغول صحبت شد و پیرامون وضعیّت خراسان بودکه پس از گذشت ساعتى، فرمود: اى سهل! بلند شو، برو ببین در تنور چه خبر است.
همین که سهل کنار تنور آمد، دید هارون مکّى چهار زانو روى آتش ها نشسته است.
پس از آن امام به هارون اشاره نمود و فرمود: بلند شو بیا؛ و هارون هم از تنور بیرون آمد.
حضرت خطاب به سهل خراسانى کرد: در خراسان شما چند نفر از اینها پیدا مى شود؟
سهل پاسخ داد: هیچ، نه به خدا سوگند! حتّى یک نفر هم این چنین وجود ندارد.
امام صادق فرمودند: اى سهل! ما خود مى دانیم که در چه زمانى خروج و قیام نمائیم؛ و آن زمان موقعى خواهد بود، که حدّاقلّ پنج نفر هم دست، مطیع و مخلص ما یافت شوند.
حرکات مبارزاتی متفاوت امام صادق(ع)
شبهه ای که امروز برخی از جوانان دارند و گمان می کنند همینکه آدمی در برهه ظلم قرار گرفت بدون درک و توجه به شرائط باید علماء اقدام کنند و تا دیگران در برابر حاکمیت شمشیر و اسلحه بدست گیرند، در حالیکه در فقه، در باب ورود به جهاد و مبارزه بحث های سنگینی مطرح است که ساده ترین آن این است که این مهم در صورتی ضروری می شود که جامعه چنین ظرفیتی را داشته باشد .
امام صادق(ع) بر همین اساس که جامعه و مردمانش اقتضاء مبارزه را نداشتند ، اقدامات هوشمندانه ای دیگری نمود.
یکی از اقدامات مهم و کارساز امام صادق(ع) این بود که مومنان و دوستان خود را از ورود به دستگاه سیاسی و قضائی منسوب به حکومت منع می فرمود.
نمونه آن شخصی است که در دربار منصور است و امام از او گله کرد و وقتی آن شخص علت را جویا شد، امام به او فرمودند: شما وارد دستگاه ظلم شده اید باعث شده اینان حق ما را پایمال کنند!
یا نمونه دیگر فردی است که همسایگی ابوبصیر است که با پیغام امام صادق(ع) از مسئولیت اداری و سیاسی خود استعفاء داد و بیرون آمد و همه زندگی خود را هم هزینه کرد.
نمونه دیگر صفوان جمال است که شتران خود را به حاکمیت برای سفر حج کرایه می داد و امام صادق(ع) او را منع فرمودند و او هم فرمایش امام صادق(ع) را عملی کرد و مورد عتاب دستگاه حاکمیت هم، قرار گرفت .
سیاست دیگر مبارزاتی امام؛ رهنمون به عدم مراجعه به دستگاه قضائی حکومت جور
امام صادق(ع)؛ شیعیان را از ارجاع مرافعه به قضات دستگاه بنی عباس نهی می کرد و احکام صادر شده از محکمه آنها را شرعا لازم الإجرا نمی دانست.
روایاتی از امام صادق(ع) داریم تحت این عنوان که؛ «طغیانگران را به داوری انتخاب نکنید؛ - لا تحاکموا الی الطاغوت »!
بعد هم فرمودند: 《کسی که به آنان مراجعه کند به طاغوت مراجعه نموده ! ... من تحاکم الیهم ـ السّْلطان و القضّاه ـ فی حق او باطل، فانَّما تحاکم الی الطاغوت...》
مهمتر اینکه خود امام صادق(ع) قضات و حکّامی را معرفی نموده که شیعیان به آنان مراجعه کنند ؛ "فدعاه الی رجل منکم ..." .
و فراتر از بحث قضا و قضاوت، امام صادق شیعیان را از هر ارتباطی با دانشمندان حکومتی منع نمود و فرمود: «فقیهان امنای پیامبرانند، اگر دیدید به سلاطین روی آوردند به آنان بدگمان شوید و اطمینان نداشته باشید. ؛ - الفقهاء أُمناء الرّْسل فاذا رأیتم الفقهاء قد رکبوا الی سلاطین فاتّهموهم».
حتی در بیانی، امام صادق(ع) از نشستن با کارگزاران حکومتی نهی فرمود: «ایاک و مجالسه الملوک».
برنامه مبارزاتی دیگر امام صادق(ع) با دستگاه حاکمیت این بود که در مراسم رسمی شان شرکت نمینمودند.
روزی منصور به آن حضرت گفت: چرا مانند دیگران به دیدار او نمی رود؟ امام در جواب فرمود: « چیزی از دنیای تو پیش ما نیست و چیزی از آخرت ما هم پیش تو نیست .... ؛ - لیس لنا ما نخاف من أجله و لا عندک من أمر الأخره...لیس لنا ما نخافک من أجله و لا عندک من أمر الآخره مانرجوک له ولا أنت فی نعمه فنهنّیک و لا تراها نقمه فنعزّیک بها، فما نصنع ؟» .
روزی منصور از آن حضرت پرسید: ای اباعبدالله خدا پشه را برای چه آفریده است؟
امام صادق(ع) فرمودند: «برای این که دماغ زورگویان را به خاک بمالد. ؛ - یا أباعبدالله! لم خلق الله تعالی الذباب؟ فقال: «لُیُذِلّ به الجَبَابِرَةَ».
تاثیر مبارزات متفاوت حضرت صادق(ع)
گذشته از موفقیت منحصر به فرد حضرت صادق(ع) در نهضت علمی اش، کار را بر حکومت ظالم منصور بسیار تنگ کرد .
شاهد این مدعا ؛ تعبیر عجیب خود منصور دوانقی است که می گوید: " هذا الشجی معترض فی الحلق... ؛ - جعفربن محمد مثل یک استخوان است در گلوی است که نه می توانم بیرونش بیاورم و نه می توانم فرویش ببرم !
یعنی؛ نه می توانم یک مدرکی از او به دست آورم کلکش را بکنم و نه می توانم تحملش کنم چون واقعا اطلاع دارم که این مکتب بی طرفی که او انتخاب کرده علیه ما هستند!"
گذشته از این تاثیر مهم که محدود به زمان حضور امام است، امام خمینی(ره) به "اثرمهمی دیگر" ، اشاره می کند که مربوط به همه زمان های در پیش است .
ایشان در کتاب ولایت فقیه می نویسد:《حضرت امام صادق(ع) در شرایطى که تحت فشار ، مراقبت ومحاصره بود .. براى مسلمانان تکلیف معین می کند .. مردان بزرگ، که داراى سطح فکر وسیعى می باشند، هیچگاه مأیوس نگردیده و به وضع فعلى خود ـ که در زندان و اسارت به سر میبرند و معلوم نیست آزاد می شوند یا نه ـ نمی اندیشند. و براى پیشبرد هدف خویش طرح دارند، تا بعداً اگر توانستند شخصاً آن طرح را اجرا کنند؛ و اگر خودشان فرصت نیافتند، دیگران دنبال این طرح بروند و اجرا نمایند. امام صادق(ع) علاوه بر دادن طرح، نصب [افراد به عنوان حاکم] هم فرموده اند. این نصب ، اگر براى آن روز بود، البته کار لغوى محسوب می شد؛ ولى آن حضرت به فکر آینده بود، فکر بشر بوده؛ .. او باید در هزار و چند صد سال پیش طرح بدهد، نصب نماید، تا آن روز که ملتها بیدار شدند، ملت اسلام آگاه گردید و قیام کرد، دیگر تحیرى نباشد وضع حکومت اسلامى .. معلوم باشد》.
امیدواریم ما شیعیان آن حضرت، تمام آموزه های بلند آن امام عزیز را الگو قرار دهیم. انشاءالله