به گزارش جماران، حریم امام نوشت: آیت الله آقای حاج شیخ غلامرضا صلواتی در تاریخ یکم فرودین 1307 هجری شمسی مطابق با 29 رمضان 1346 هجری قمری در خانواده ای مذهبی در شهر اراک بدنیا آمد.
پدرش مرحوم آقای اصغر صلواتی (معروف به شیخ اصغر) متولد شهر کرمان بود. در ایام جوانی به همراه کاروانی از آشنایان جهت زیارت قبور ائمه اطهار علیهم صلوات الله در عتبات عالیات راهی عراق میشود ولی پس از طی مقداری از طریق از بسته بودن راه مطلع می گردد. کاروان مدتی در شهر اراک به انتظار می نشیند تا شاید توفیق زیارت نصیب او گردد. حضور او در اراک و آشنایی با بعض اهالی آن دیار ایشان را به سکونت در این شهر و اقامت در آن جهت اشتغال به امر کسب و تجارت و امرار معاش ترغیب مینماید .
مرحوم شیخ اصغر که خود فردی دین دار و متقی و کاسبی محتاط بود پس از مدتی کوتاه با خانمی پارسا و پرهیزگار از نسل سادات موسوی ازدواج کرد. بی بی سیده در دامن مادری پاکدامن و مربی قرآن تربیت شد. مرحوم صاحب جاه جده مادری حضرت آیت الله صلواتی که از اولاد امام زاده عظیم الشان حضرت صالح قصیر دوم مدفون در روستای صالح از استان چهار محال است. نسبش از طرف پدری به امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام می رسد و از طرف مادری نیز شرافتش به باب الحوائج قمر العشیره حضرت ابالفضل العباس علیه السلام منتهی می گردد.
صاحب جاه خانم پس از طی مراحل کمال در محله بید هند شهرستان خوانسار با تاسیس مکتب خانه به تربیت شاگردان و تعلیم و تعلم قرآن کریم اهتمام می گمارد. لیکن پس از مدتی با مخالفت ماموران محلی در برگزاری کلاسهای قرآنی در آن دیار مواجه شد و این مخالفت منجر به تعطیلی کلاسهای او شد ولی انس او با کتاب الهی او را مصمم کرد تا به همراه فرزند خود سید علی اکبر به شهر اراک هجرت نموده و دوباره مکتب خانه خود را در آن شهرستان دائر نماید.
از تولد غلامرضا زمانی نگذشته بود که مادرش در عنفوان جوانی در گذشت و نور چشم خود را در طفولیت از نعمت پر مهر مادری محروم نمود. نگهداری و تربیت این فرزند که اینک طفلی شیر خوار است به جده مادری او سپرده شد و از این پس در تحت حضانت و سرپرستی او قرار گرفت.
تحصیلات
معظم له تحصیل خود را از مکتب خانه آغاز نمود و سپس در سن یازده سالگی به بازار رفته و شاگردی تجارت خانه حاج مرتضی حشمتی را به عهده می گیرد و استاد به جهت شدت احتیاط شاگرد در مسائل کسب و کار و اعتماد به او تمامی امور مغازه و منزل خویش را به ایشان واگذار می نماید. حجره مرحوم حشمتی که از دوست داران و علاقه مندان به علما و روحانیان بود محل تردد بزرگانی چون حضرت آیت الله سید احمد خوانساری و سایر افراد می گردد. علاقه آیت الله صلواتی به معارف دینی موجب می شود تا ایشان علاوه بر اشتغال به کسب در بازار، اوقات فراغت خود را با مجالست با علمای دین، و نشست و برخواست با آنان سپری نماید.
تشویقات و تاکیدات فراوان آقای شیخ على متفقهی مشهور به غفارى شریف و دیگر بزرگان و اشتیاق وافر خود موجب می شود تا در سن چهارده سالگی به مدرسه علمیه مرحوم حاج محمد ابراهیم خوانساری اراک وارد شود و پس از طی پنج سال تحصیل در حوزه علمیه اراک از محضر بزرگانی چون حاج شیخ قنبر رفیعی، حاج شیخ فضل اللّه نصیر الاسلامى، حاج سید محمدباقر شهیدى گلپایگانى، حاج شیخ محمد امامى خوانسارى و حاج آقا على میریحیایى بهره کافی برده و دروس ادبیات، منطق شرح لمعه، قوانین و مطول را در محضر آنان آموخت.
هجرت به قم
آوازه حوزه علمیه مقدسه قم در جوار بارگاه ملکوتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و استفاده از اساتید مبرزی که تحت اشراف و تربیت آیت الله موسس پرورش یافته بودند اشتیاق ایشان برای هجرت به شهر مقدس قم را دو چندان کرده بود و بر همین اساس در سال 1326 هجری شمسی در این دیار مقدس سکنا گزید و از محضر اساتید معظم آقایان ٫آیت الله حاج شیخ مرتضى حائرى (مکاسب و کفایه)، آیت الله آمیرزا محمد مجاهدى تبریزى (رسائل)، آیت الله حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملى اصفهانى (رسائل و کفایه) و آیت الله شیخ عبد الرزاق قائینی (رسائل) را فرا گرفت و خود را برای شرکت در درس خارج عالمان آن روزگار آماده ساخت.
در همین ایام با تلبس به لباس مقدس روحانیت توسط استاد خود حضرت آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی نوکری خویش را بر ولی نعمت خود حضرت ولی عصر روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا اعلام داشت.
ایشان پس از فراگیری سطوح عالی جهت کسب دراسات عالیه در درس خارج بزرگان آن روزگار شرکت می نماید و به اعتراف هم درسان خود از مستشکلین قوی در هر درس قرار می گیرد. اساتید ایشان در درس خارج فقه و اصول عبارتند از:
1- حضرت آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی که به مدت سیزده سال از خرمن پر فیض او خوشه چید و علاوه بر شرکت در درس خارج فقه و اصول از سجایای اخلاقی و فیوضات معنوی ایشان بهره برد. آیت الله صلواتی خود در این رابطه می فرمود:
«درس فقه آیت الله بروجردی صبح ها در حرم مطهر حضرت معصومه (س) و درس اصول عصر ها در مدرسه فیضیه برگزار می شد.
حضور آیت الله العظمی بروجردی در درس و نشستن او بر منبر و شیوه تکلم او و حتی نوع نگاهش تماما درس آموز بود.»
و نیز شنیده شد که ایشان می فرمود:
«درس آیت الله بروجردی دریایی از موعظه بود بارها ایشان به شاگردان توصیه می فرمود که درستان را به گونهای بخوانید که بتوانید آن را برای دیگران تدریس نمایید.»
و در جایی دیگر فرمودند:
«عظمت آیت الله بروجردی به حدی بود که در گفتار نمی گنجد؛ ایشان ذاتا بزرگوار و آقا بود گرچه قصد آقایی نداشت»
فرزندشان، حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدحسین صلواتی در نقل خاطره ای میگوید:
«مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی گفته بودند که «من و آقای صلواتی یک روز در درس با هم فرق داشتیم؛ آقای صلواتی یک روز زودتر از من به درس آیتالله بروجردی رفتند و من در صحن حرم از ایشان پرسیدم: درس چطور بود؟ و ایشان در پاسخ گفتند: خیلی عالی بود. من نیز از روز بعد به درس آیتالله بروجردی رفتم»
2- حضور در درس خارج فقه کتاب مکاسب فقیه بزرگوار حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمد رضا گلپایگانی قدس سره الشریف؛
آیت الله صلواتی در این باره می فرماید:
«درس خارج فقه آیت الله العظمی گلپایگانی در مسجد امام حسن عسگری علیه السلام برگزار می شد و بنده بیش از ده سال در آن درس شرکت کردهام. از خاطراتم در آن درس این است که حضرت آیت الله گلپایگانی با اینکه خود در شرایط مرجعیت بود ولی به جهت ارادتی که نسبت به فقیه مجتهد پرور حضرت آیت الله العظمی بروجردی اعلی الله مقامه داشت خود را مقید به شرکت در درس ایشان می دانست. این ارادت به حدی بود که حتی در روزهای اعیاد مذهبی با اینکه ایشان در منزل خودشان جلوس داشتند اما همیشه ابتدای صبحگاه اعیاد به دیدار ایه الله بروجردی رفته و پس از عرض ارادت به منزل خود بازمی گشت و در آنجا جهت دید و بازدید افراد جلوس می نمود.»
3- شرکت در یک دوره هشت ساله درس خارج اصول حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ محمد علی اراکی و استفاده از دقائق علمی درس که با گفتاری شیوا و بیانی رسا مطرح می گردید.
ایشان در این باره می فرماید:
«از ویژگی درس معظم له پرهیز از تکرارو زیاده گویی بود. کلامْ را گزیده و پرمعنا ادا می کرد و اعتقادش بر این بود که طالب علم باید قبل از حضور در جلسه درس، آن را پیش مطالعه کند.»
4- کسب فیض از محضر حضرت آیت الله العظمی حاج سید احمد خوانساری اعلی الله مقامه الشریف؛
آیت الله صلواتی در این باره می فرماید:
«با آقای ستوده به صورت خصوصی به منزل آیت الله اقای حاج سید احمد خوانساری می رفتیم و از محضرشان در بحث کلام استفاده می کردیم، شرح تجرید و شوارق را با ایشان خوانده ام البته مقداری از درس در مسجد جنب منزل ایشان در محله تکیه خلوص برگزار می شد و غیر از ما دیگران نیز به صورت محدود شرکت می کردند.»
و در جایی دیگر می فرمود:
«مجلس ایشان قابل استفاده بود هم سکوتشان و هم تکلمشان همه و همه قابل استفاده بود. هرچه درباره ایشان بگوئیم کم گفته ایم ایشان از مصادیق واقعی "من یذکرکم الله رویته و یزید فی علمکم منطقه و یرغبکم فی الاخره عمله" بود»
و در زمانی دیگر فرمودند:
«مرحوم آیتالله سیداحمد خوانساری در فیضیه نماز جماعت میخواندند. وقتی که آیتالله سیدمحمدتقی خوانساری (که نماز باران ایشان معروف است و هنوز برخی معمرین قم بهیاد دارند) به قم آمدند، آقا سید احمد خوانساری جای خودشان را به ایشان دادند و خودشان در مسجد محقری نزدیک به سهراه بازار امام جماعت میشوند. یعنی تا این حد با تقوا بودند و قصد قربت داشتند.»
5- استفاده وافر از درس اصول حضرت آیت الله العظمی سید محمد محقق داماد به مدت هفت سال
حضرت استاد در این باره اینچنین می فرمایند:
«مرحوم آقای محقق داماد مدتی در مسجد امام درس میگفتند و بعد از مدتی در مسجد مسگرها (بازار). درس ایشان هم شلوغ بود و کسانی مثل مرحوم آقای ستوده و حاجآقا موسی شبیری زنجانی در درس ایشان حاضر میشدند.»
6- شرکت در درس خارج حضرت آیت الله العظمی میرزا هاشم املی و استفاده از ایشان در مدت زمانی کوتاه
همراهی آیت الله صلواتی در تمام مراحل تحصیل، تدریس و تدرّس با دوست و یار دیرینه اش حضرت آیت الله محمد تقی ستوده بر همگان روشن و آشکار بود. ایشان در مدت تحصیل خود با فضلای جوانی چون حضرات آقایان حسین شب زنده دار، سید عبد الرسول شریعتمدار جهرمی، سید علی سیستانی، مرتضی مطهری، ذکاوت شیرازی، سید جواد علم الهدی، انصاری همدانی، شیخ یحیی انواری، سید مهدی صحفی، حسین مظاهری، محمد جواد باهنر، سید جواد مدرسی یزدی، سید مهدی یثربی کاشانی، شیخ جلال طاهر شمس، سید محمد باقر ابطحی و سید محمد حسن مرتضوی لنگرودی هم حجره، هم نشین و هم بحث بود و ضمن جدیت در یادگیری علوم فقه و اصول و دیگر معارف الهی انجام مباحثه هر درس را بر خود فرض می دانست.
استاد صلواتی علاوه بر تحصیل در ایام درسی برای تحصیل در ایام تعطیل خود نیز برنامه ریزی نموده و با سفر به شهرهای سردسیر خوانسار و همدان شرائط را برای علم آموزی و تدریس در ایام تابستان فراهم می ساخت.از خطیب گرانمایه مرحوم آقای رحمانی همدانی شنیدم که می فرمود: «در تابستانی که ایشان به همدان آمده بودند توفیق یادگیری کتاب منظومه توسط استاد برای اینجانب فراهم کردید.»
بر کرسى تدریس
از مهمترین امتیازات و توفیقات استاد صلواتی، که او را در این جهت نمونه و ممتاز و به تعبیر بعضى بىنظیر کرده، مسئله تدریس و شاگرد پرورى او در طول بیش از نیم قرن است. که در این مدت با بیانى نشاط بخش، توانست شاگردان زبده و برجستهاى پرورش دهد.
ارتباط با امام خمینی
علاقه وافر آیت الله صلواتی به امام راحل را می توان از رفتار و منش او و دیدارها و ملاقات هایش با حضرت امام خمینی بدست آورد ایشان در این باره می فرماید:
«همواره به منزل ایشان می رفتم و با ایشان ملاقات می کردم. به یاد دارم تابستانی بود به منزل امام وارد شدم دیدم در حیاط منزل بر روی تختی نشسته اند بنده را نیز در کنار خود جای دادند»
تاکید بر مرجعیت رهبر کبیر انقلاب در نامه ای که به امضای آیت الله صلواتی و یازده تن دیگر از فضلا و مدرسین عالی مقام حوزه رسیده بود بیانگر همراهی و همگامی ایشان با امام راحل بود.
استاد صلواتی پس از امضای این نامه توسط رژیم پهلوی به استان سیستان و بلوچستان شهرستان زابل تبعید شد. ایشان در این باره می فرمایند: «به همراه آقایان خزعلی و شیخ علی اصغر مروارید به مدت سه ماه به شهرستان زابل تبعید شدیم و محل استقرار ما در منزل آقای حسینی بود.»
تاثیر کلام و رفتار استاد در این مدت به گونه ای بود که حتی رئیس شهربانی آن دیار مجذوب اخلاق و رفتار کریمانه آن بزرگوار شده و هر روز به جهت عرض ادب به خدمت آن بزرگواران می رسید.
سلوک رفتاری
ایشان سلوک رفتاری عالمان قدیم را دارد و از شهرت و ایجاد دستگاه و تشکیلات گریزان است. شهرت گریز است و با وجود اینکه خاطرات نابی از حوزه و اساتید بزرگش دارد، اما بهسختی تن به مصاحبه یا مکتوبکردن آنها میدهد. در جلسات و محافل همه را یکسان احترام میکند؛ حوزوی و غیرحوزوی. با اینکه بهدلیل کهولت سن و بیماری حال مساعدی ندارند، اما در دیدارها و جلسات به احترام بلند می شوند. در شهرتگریزیایشان همین بس که سخت میتوان دربارهاش مطلبی یا تصویری در اینترنت پیدا کرد. از آن دسته علمایی است که در محضرش احساس آرامش میکنی و به راحتی میتوانی حرف بزنی. خاطرات بسیاری در این باره است که خود مجالی مفصل می طلبد و ان شا الله و در فرصتی دیگر بیان خواهد شد.
غلامرضا صلواتی: حضرت امام دارای ویژگیهای ممتاز علمی و اخلاقی بودند
حضرت آیت الله شیخ غلامرضا صلواتی اراکی به لحاظ خاص بودن در سلوک رفتاری و مشی علمای سلف و شهرت گریزی همواره مورد توجه و احترام مراجع و بزرگان حوزه علمیه قرار داشته و به عنوان چهرهای مقبول در ابعاد علمی و اخلاقی در بین همه گروههای حوزوی شهرت دارد.
حریم امام در ادامه تجلیل و معرفی بزرگان حوزوی و شاگردان حضرت امام، به معرفی این استاد فرزانه و بقیه السلف علمای حوزه میپردازد.
بسیار مایلیم در این فرصت شرح حال مختصری از خودتان ارائه بدهید؛ اینکه در چه سالی به دنیا آمدید و در چه سالی و در کجا وارد حوزه علمیه شدید و در ابتدای تحصیل، اساتید شما چه کسانی بودند؟
بنده در سال 1307 به دنیا آمدم و در سال 1320 وارد حوزه علمیه اراک، مدرسه مرحوم حاج محمدابراهیم خوانساری شدم که به موفقیت در زمینه علم معروف بود. مرحوم آیتالله کاظم گلپایگانی مدیریت آن مدرسه را بر عهده داشت. میتوان گفت که مدرسه حاج محمدابراهیم خوانساری از هر نظر مدرسه پُربرکتی بود. مقدمات تا شرح لمعه را در آن مدرسه تحصیل کردم و بعد برای ادامه تحصیل به قم مشرف شدم. در آن مدرسه مرحوم آقای شیخ قنبری و مرحوم حاجآقا علی در زمینه ادبیات معروف بودند و بنده به همراه مرحوم آیتالله ستود نزد ایشان مطول و مغنی و دیگر کُتب ادبیات را خواندم. بیشتر هممباحثهای بنده هم در اراک و هم در قم مرحوم آیتالله ستوده بود. هم در دروس سطح و هم خارج با مرحوم آیتالله ستوده مباحثه داشتم؛ البته ایشان حدوداً هفت سال از بنده بزرگتر و انسان بسیار شریف و بهنوعی میتوان گفت که شوخطبع بود. در اراک مقداری از شرح لمعه را خدمت آیتالله نصیر الاسلامی خواندیم و بعد به قم هجرت کردیم.
در قم در کدام یک از مدارس علمیه و نزد چه کسانی تحصیل کردید؟
در بدو ورود به قم، ابتدا به فیضیه رفتیم و بعد به مدرسه حجتیه منتقل شدیم و شرح لمعه را در همانجا فرا گرفتیم. همان موقع که در اراک بودیم، شنیدیم که آیتالله حجت مدرسهای را در قم تأسیس فرموده است. از اراک با ایشان تماس گرفتیم که قصد داریم برای ادامه تحصیل به قم و مدرسه شما بیاییم. باقی شرح لمعه و کل درس رسائل و کفایه را نزد شیخ عبدالجواد اصفهانی و درس مکاسب را نزد مرحوم شیخ مرتضی حائری خواندیم.
همدورهایها و هممباحثهایها شما چه کسانی بودند؟
عمده مباحثات من با مرحوم آیتالله ستوده بود. بزرگان دیگری که با آنان هممباحثه بودم، مرحوم آیتالله شبزندهدار، مرحوم آیتالله سید حسن لنگرودی، حاجآقا فاضل و آیتالله شریعتمدار جهرمی بودند. مدتی را با آیتالله شریعتمدار جهرمی، آیتالله شبزندهدار و شیخ یحیی انواری همدانی در مدرسه حجتیه همحجره بودم. از جمله نعمتهایی که خداوند متعال به من ارزانی داشته، داشتن همحجرهایهای فاضل و متقی مانند این بزرگان بوده است. انسانهای بسیار شریف و فاضلی بودند. سعادتی نصیب بنده شد که با این قبیل بزرگان همحجره باشم. با آیتالله سیستانی در مدرسه فیضیه آشنا شدم. حجره آیتالله ستوده در فیضیه با آقایان بروجردی بود. درمانگاه قرآن و عترت قم را مرحوم شیخ عبدالله بروجردی تأسیس کرد. به هر حال چون آیتالله ستوده همحجرهای آقایان بروجردی، از جمله شیخ عبدالله بروجردی بود، من هم به آنجا میرفتم.
شما آیا درس مرحوم آیتالله بروجردی را درک کردید؟
بله حدوداً هشت سال درس فقه و اصول مرحوم آیتالله العظمی بروجردی را شرکت میکردم.
اگر خاطرهای از آیتالله بروجردی به یاد دارید، برای ما نقل بفرمایید.
یکبار به آیتالله بروجردی خبر دادند که شاه میخواهد در مراسم بازیهای المپیک شرکت کند و مشعل المپیک را خودش روشن کند. آیتالله بروجردی با حمل مشعل و روشن کردن آن در مسابقات ورزشی به دلیل تشابه آن با سنتهای آتشپرستی مخالفت کرد و به وسیله خادم خود، حاجآقا احمد پیغامی به شاه فرستاد و به شاه اینگونه بیان فرمود: «نگرانیم مشعلی که به دست پیامبر اکرم(ص) خاموش شده است، به دست شما روشن بشود.» همین که پیغام آیتالله بروجردی به شاه رسید، رفتنش به مراسم مسابقات المپیک را لغو کرد. در آن دوره زمانی این مسئله، خیلی مهم بود و شاه نباید به آن مراسم میرفت و مشعل را روشن میکرد.
درس خارج فقه و اصول کدام یک از بزرگان را شرکت کردید؟ آیا محضر درس حضرت امام را درک کردید؟
عمده درسهای ما در محضر مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی بود؛ در عین حال درس فقه و اصول مرحوم حضرت امام خمینی هم شرکت میکردیم. ایشان در مسجد محمدیه اصول میگفتند. بیشتر استفاده علمی ما در زمینه فقه از محضر مرحوم آیتالله گلپایگانی و در زمینه اصول از محضرت مرحوم آیتالله اراکی بود. البته بزرگان دیگری هم بودند که از محضرشان استفادههای علمی و معنوی میکردیم؛ مانند مرحوم آیتالله محقق داماد. همانطور هم که عرض کردم مدتی را در درسهای فقه و اصول مرحوم آیتالله بروجردی شرکت میکردیم. فقه مبحث معاملات را نزد آیتالله گلپایگانی و مبحث عبادات را نزد آیتالله بروجردی تحصیل کردیم.
از کیفیت رابطه خود با حضرت امام بگویید.
بعضی وقتها به همراه آیتالله ستوده بهصورت خصوصی خدمت حضرت امام میرسیدم. مخصوصاً در دورهای که اوج انقلاب بود. وقتی ایشان برای شهرستانها نامه و پیغامی میدادند، نزد ایشان میرفتیم. امام به من و آیتالله ستوده لطف و محبت زیادی داشتند و اجازه میدادند که دو نفری و بهصورت خصوصی خدمتشان برسیم. ایشان در اتاق منزلشان مشغول نوشتن بود و ما هم در همان حال به محضرشان ورود میکردیم. گاهی هم به حیات منزلشان میرفتیم و سهنفری همانجا روی تخت مینشستیم و در زمینههای مختلف صحبت میکردیم.
فعالیتهای سیاسی شما و همراهیتان با نهضت حضرت امام و انقلاب اسلامی به چه صورت بود؟
وقتی حضرت امام را دستگیر کردند، چند تن از علما و مراجع تقلید مرجعیت ایشان را اعلام کردند. در واقع عدهای از علما و مراجع تقلید برای اینکه رژیم شاه حضرت امام را اعدام نکند، مرجعیت عام ایشان را اعلام فرمودند؛ از جمله آنان مرحوم آیتالله منتظری و مرحوم آیتالله شریعتمداری بودند. بنده هم بیانیهای مبنی بر اعلام مرجعیت عام آیتالله خمینی نوشتم و آن را منتشر کردم. بعد از آن بود که نیروهای رژیم پهلوی به درِ منزل ما آمدند و دستگیرم کردند. بعد از محاکمه در تهران مرا به خاطر امضای بیانیه مرجعیت عام حضرت امام خمینی(ره) به زابل تبعید کردند. به غیر از بنده آیتالله مروارید و آیتالله خزعلی را هم به آنجا تبعید کردند. حدوداً سه ماه را در آنجا به سر بردیم. در زابل منزل آقای حسینی، یکی از علمای آنجا بودیم. انسان بسیار شریفی و فعالی بود و به ما لطف و محبت فراوانی داشت و منزلش را در اختیار ما قرار داد. بعد از سپری کردن دوران تبعید و آزادی، حضرت امام به منزل ما تشریف آوردند و دلجویی فرمودند.
تدریس را از چه زمانی و در چه زمینهای آغاز کردید؟
تدریس را از ادبیات در حوزه علمیه اراک شروع کردم و همینطور پیش رفتم تا اینکه بحمدالله به تدریس خارج رسیدم. از همان سالهای آغازین طلبگی، هر چه میخواندم، پس از مدتی تدریس هم میکردم. البته مانند بسیاری از طلبهها و علما توفیق تبلیغ نداشتم و زندگیام را در همان تحصیل و تدریس گذراندم.
کدام یک از اساتید در نظرتان منزلت و جایگاه رفیعتری دارد و نسبت به باقی اساتید و بزرگان از ویژگیهای ممتازی برخوردار است؟
به همه اساتید خود ارادت و علاقه فراوانی داشتم و دارم. به هر حال هر یک از اساتید ویژگیهای خاص خودشان را داشتند و البته همه آنان در فضیلت علمی و تقوای الهی روحیه مشترکی داشتند. حضرت امام هم دارای ویژگیهای ممتاز علمی و اخلاقی بودند. در زمینه تدریس دقت نظر فوقالعادهای داشتند. اغلب طلبهها هم به خاطر دقت نظر امام و نوع بیانشان در تدریس، به جلسات درس ایشان حاضر میشدند. البته همه اساتید ما از بزرگان حوزه به شمار میآمدند و در تدریس ویژگیهایی ممتازی داشتند؛ اما در مقام مقایسه میتوان گفت که هر گُلی بوی خاص خودش را دارد و درباره شخصیت حضرت امام هر چه بگویم، کم گفتهام. از نظر من ایشان در همه زمینههای علمی و اخلاقی و تأثیرگذاری اجتماعی شخصیت بینظیری بودند.
در پایان اگر نکته خاصی یا توصیهای به ما و خوانندگان محترم این نشریه دارید، لطفاً آن را بهعنوان حُسن ختام گفتوگو بیان بفرمایید.
نکتهای که مایلم عرض کنم اینکه، ما از عاقبت خودمان خبر نداریم. میگویند شخصی به حال احتضار رسیده بود و امیدی به حیاتش نبود. پس از چندی حالش به این دنیا برگشت. گاهی این اتفاق برای عدهای میافتد که به حال احتضار میرسند و بعد حالشان به این دنیا برمیگردد. خود آن شخص تعریف میکند و میگوید: «در حال احتضار کسی را دیدم که ظرف آبی برایم آورده بود. به من گفت: آب میخواهی به تو بدهم؟ من هم در حال تشنگی زیاد، گفتم بله، آب میخواهم. در همان حال به من گفت: بر من سجده کن تا به تو آب بدهم. به او گفتم: با این حالم چطور بر تو سجده کنم؟! گفت: با اشاره سجده کن! به او گفتم: بگذار با پسرم مشورت کنم... .» در واقع آن شخص همان شیطان بود که در آخرین لحظات هم از به انحراف کشیدن انسانها دست برنمیدارد. خدا به آن شخص لطف کرد که در آن حال احتضار به خاطر آب بر شیطان سجده نکرد. انسان باید متوجه این قضیه باشد که تا چه اندازه در خطر است. حتی مخلصان هم در خطر هستند؛ چه برسد به انسانهای معمولی. واقعاً باید از شر شیطان رجیم به خداوند متعال پناه ببریم. شیطان دشمنِ قسم خورده انسان است و هیچ گاه در هیچ شرایط انسان را رها نمیکند. در قرآن ذکر شده که شیطان خطاب به خداوند متعال گفت: «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ» یعنی به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد. با کمال پُررویی به عزت خداوند متعال قسم میخورد که همه انسانها را گمراه میکند؛ مگر انسانهای عابد مخلص را.
تنها راه مقابله با وسوسه شیطان پناه بردن به خداست. فقط خداوند متعال است که میتواند در این زمینه یاریمان کند و ما را از شر وسوسههای شیطان نجات ببخشد. اگر خدا به ما کمک نکند، همه ما گمراه میشویم.
گاهی این شعر را که خود سرودهام زیر لب زمزمه میکنم:
الهی و ربی تو را بندهام
ز جرم گنه سخت شرمندهام
ببخشای این عبد شرمنده را
به لطفت نگه دارش از هر گناه
«اللهم انا نسالک حسن العاقبه» خداوند عاقبت همه ما را ختم بخیر کند انشاءالله.
حدوداً هفده سال است که هر روز برای خواندن نماز صبح به حرم میروم. بعد از آن به خانه برمیگردم و مقداری استراحت میکنم و بعد مشغول مطالعه میشوم. البته دیگر توانایی جسمی سابق را ندارم؛ اما به هر ترتیب سعی میکنم که از وقتم استفاده علمی هم داشته باشم. به قول یکی از شاعران عرب زبان: «فیا لَیتَ الشّبابَ یعُودُ یوْماً، فأُخبرَهُ بمَا فَعَلَ المَشیبُ» خدا را شکر میکنم که به من توفیق داده الان هم بتوانم هر روز به حرم بروم و به خواندن نماز صبح در حرم حضرت معصومه(س) مقید باشم. انسان باید هر لحظه از زندگی خود را غنیمت بشمارد؛ چون از لحظات بعدی خودش خبر ندارد. البته به این معنا نیست که از لحظات عمرش ناامید باشد؛ بلکه باید با برنامه زندگی خودش را پیش ببرد. نباید هیچ وقت از فعالیت دست بردارد. امام علی(ع) میفرماید: «اعمل لدنیاک کأنک تعیش أبدا و اعمل للآخره کأنک تموت غدا» برای دنیا طوری زندگی کن که گویی برای همیشه زندهای و برای آخرت طوری زندگی کند که گویی چند لحظه دیگر مرگ سراغت میآید. انسان هم باید برای دنیای خودش فعالیت کند و هم برای آخرتش. در عین حال که برای دنیا فعالیت میکند، به دنیای آخرتش هم توجه داشته باشد تا مبادا آخرتش را فدای دنیایش کند. انسان هیچگاه نباید به امید توبه معصیت کند؛ چون از آینده خودش خبر ندارد. شاید عمرش کفاف نداد و نتوانست توبه کند؛ در نتیجه با باری از گناه از این دنیا میرود. فعالیتش برای دنیا نباید مخالف شریعت باشد. دین هیچ گاه مانع ترقی دنیوی نیست، بلکه مانع فساد دنیوی است. نباید از راهی، ولو اینکه مخالف امر شریعت باشد، دنیای خود را آباد کنیم. هر کاری برای دنیای خود انجام میدهیم، باید حواسمان باشد که از راه حلال باشد و مغایرتی با دین و مذهب ما نداشته باشد. باید دنیا را برای آخرت خودش بخواهیم. اگر مذمتی به دنیا شده، منظور آن دنیای بدون دین و آخرت است. از قضا دنیا برای انسان خیلی خوب است؛ چون مزرعه آخرت میباشد. اگر دنیا نباشد، انسان به آخرت نمیرسد. راه بهشت از همین دنیا میگذرد. از همین دنیا باید راه رسیدن به بهشت را برای خودمان هموار کنیم. بنابراین دنیا خوب است و ما خودمان گاهی از آن بد استفاده میکنیم. مثل این میماند که کسی سرمایه دارد، اما سرمایه خودش را در جهت فساد و تباهی خودش هدر میدهد. اصل سرمایه که بد نیست؛ اما اینکه آن سرمایه در چه راهی صرف بشود، مهم است.
از لطف شما ممنونم و از شما میخواهم که هر گاه به حرم اهلبیت(ع) رفتید، دعا کنید و انشاءالله از جمله حاجات شما عاقبت بخیر بنده باشد.
رضا مختاری: سیره عملی آیت الله صلواتی بهترین درس اخلاق برای ما بود
حجت الاسلام و المسلمین رضا مختاری مدیر مؤسسه کتاب شناسی شیعه و از شاگردان آیت الله صلواتی، خصائص علمی و اخلاقی و سیره علمی استاد خویش را مورد توجه قرار داد.
در ابتدا بفرمایید دروس حوزه را در کدام مدرسه علمیه آغاز کردید و از چه سالی و چگونه با آیت الله صلواتی آشنا شدید؟
آشنایی من با حضرت آیت الله صلواتی(حفظه الله) از همان بدو ورودم به حوزه علمیه شروع شد؛ یعنی سال 1356. برادرم در مدرسه حاج ملّا صادق در چهل و پنج متری عمار یاسر حجره داشت. آن مدرسه زیر نظر مرحوم آیت الله گلپایگانی بود. بنده هم در آنجا حجره گرفتم و روزهای پنجشنبه و جمعه، کسانی که از دفتر آیتالله گلپایگانی شهریه میگرفتند، به مدرسه میآمدند و در کتابخانه یا مسجدِ مدرسه سه نفر از بزرگواران با هم از طلبهها امتحان میگرفتند: یکی مرحوم آیتالله اشتهاردی، دوم مرحوم آیتالله بنیفضل و سوم آیتالله صلواتی حفظه الله. امتحان شفاهی بود. قسمتی از کتاب را معین میکردند و میگفتند که آن را مطالعه کنید و برگردید امتحان بدهید. معمولاً روزهای پنجشنبه و جمعه کارشان این بود. ما هم بهتازگی وارد مدرسه شده بودیم و خدمتشان میرسیدیم. آن مدرسه خادمی داشت به نام حاج حسین رحمه الله علیه که برای آقایان ممتحنین چایی میبرد. گاهی که در مدرسه نبود یا نمیتوانست بیاید، ما چایی دم میکردیم و برای آقایان میبردیم؛ اعم از خودم و سایر طلبهها. گاهی که خودم به بهانه چایی بردن خدمتشان میرسیدم، سؤالاتی از محضرشان میپرسیدم. برادر بنده حاج شیخ علی مختاری از سالهای قبل شاگرد آیتالله صلواتی بود. ایشان در مدرسه آیتالله گلپایگانی به نام المهدی در ابتدای خیابان صفائیه، تدریس میکرد؛ البته جاهای دیگر در حوزه هم تدریس میکرد. اخوی ما شاگرد ایشان بود و از بزرگواری آیتالله صلواتی برای من تعریف میکرد و از این جهت به ایشان ارادت پیدا کردم. رفتهرفته در نماز و درس ایشان شرکت کردم. مدتی نمازشان در مسجد آیتالله میانجی در اول بازار بود که ظاهراً شبها آیتالله میانجی نماز میخواند و آیتالله صلواتی ظهرها. بعدها به مسجد رضاییه منتقل شد و بعد از آن، صبحها نمازشان به حرم منتقل شد که نمازشان در حرم سالهای طولانی ادامه داشت و اخیراً به خاطر کسالتشان متوقف شد. آنچه بیشتر طول کشید مسجد مغرب و عشا در مسجد رضاییه در نزدیک میدان سعیدی است.
درسهای آیتالله صلواتی در کجا برگزار میشد و شما کدام یک از دروس حوزه را نزد ایشان خواندید؟
در مدرسه آیتالله گلپایگانی درس آزاد میداد من هم به هر دو جا میرفتم؛ یعنی هم در مسجد امام و هم در مسجد آیتالله میانجی با جمع قلیلی از دوستان مکاسب را خدمتشان میخواندیم. از جمله دوستانی که یادم میآید در درس ایشان شرکت میکردند: 1. شیخ محمد مسجد جامعی است که مدتی سفیر ایران در واتیکان و مراکش بود؛ 2. سید محمد ابن الرضا؛ 3. شیخ علیاکبر زمانینژاد؛ 4. سید علی میرشریفی و... .
درسشان مدتی در مسجد امام حسن عسکری علیهالسلام برگزار میشد و مدتی هم در مسجد آیتالله میانجی. مدتی طولانی هم در مدرسه آیتالله گلپایگانی در اول صفائیه تدریس میکرد. عمده درس رسمی که خدمتشان میخواندیم، مکاسب بود. درس عمیقی بود و چون کلاسشان خیلی شلوغ نبود، بیشتر بهره میبردیم. در آن زمان چاپهای اخیر مکاسب نبود و بیشتر خط طاهر و یک چاپ دوجلدی و چاپ مرحوم کلانتر رایج بود. بعضی از روزها حواشی مرحوم کلانتر بر مکاسب شیخ را مطالعه میکرد و اشکالاتش را سر درس میگفت؛ یعنی اگر بنا داشت اشکال شارحین را بگوید، یک روز در هفته را به این امر اختصاص میداد. در مدرسه آیتالله گلپایگانی هم همینطور بود. قسمتی از مکاسب را در مدرسه و قسمت دیگر را در مسجد امام خواندیم و در هر دو جا خدمت ایشان بودیم؛ یعنی در سال 1363 مکاسب محرمه را نزد ایشان خواندم. قبل از آن برادرم نزدشان درس میخواند.
ایشان به طلبهها درس اخلاق هم میگفت؟
ایشان اگرچه درس رسمی اخلاق نداشت، اما در میان دروس فقهی، نکات اخلاقی بیان میکرد. رفتارش هم بهترین درس اخلاق برای ما طلبهها بود. ما را برای معمم شدن خیلی تشویق میکرد. به شاگردان علاقه داشت و تشویقان میکرد. یکبار از محضرشان درباره نماز و روزه استیجاری پرسیدم. به من فرمود: «چه کسی میخواهد نماز استیجاری بخواند؟! یک وقت سراغ این مسائل نروید. بنشینید و درستان را بخوانید.» ایشان آیتی از تواضع بود و هیچ وقت در کلامش نه به صراحت و نه به کنایه بویی از خودنمایی و خودبزرگبینی احساس نمیشد. ذرهای تبختر و تکبر رفتاری در درس و در اظهارنظر علمی در وجودشان نبود. همیشه مسائل اخلاقی را رعایت میکرد و مقید به امانتداری بود. یکبار بعد از نماز کتابی به ایشان دادم. فرمود که فردا شب آن را با خودم میآورم. فردا شب سر نماز کتاب را با خود آورد و به من داد. دیدم در کتاب کاغذ کوچکی هست که در آن یادداشت کرده: «این کتاب متعلق به آقای مختاری است.» برای همان یک روز که دستشان بود، این یادداشت را نوشت تا مبادا در میان کتابهای دیگر فراموش بشود.
از کیفیت جلسات درسی و تسلط علمی ایشان بر مباحث درسی بفرمایید.
در مباحث درسی، سطح علمی شاگردان را ملاحظه میکرد. یک روز به مناسبتی طلبهای اشکالی را مطرح کرد و ایشان به تفصیل به آن حواشی پرداخت و عمیق آن را بحث کرد. معلوم شد روزهای دیگری که به اشکالات نمیپرداخت به خاطر این بود که سطح کلاس بالا نبود؛ اما اگر میدید شاگردان متوجه مباحث میشوند، خیلی عمیق وارد مباحث میشد. برای هر جلسه درسی، مطالعه بسیاری میکرد. در فکر اینکه شاگردانش زیادتر بشوند، نبود.
مهمترین ویژگی اخلاقی ایشان را چه میدانید؟
ایشان آیتی از بیهوایی و تواضع بوده است. ذرهای از هوا و هوس در وجود ایشان ندیدیم. شهرت گریزی ایشان هم نشانه همین است. ماه رمضان سال گذشته کسالتی داشت و ما هم به عیادت ایشان رفتیم. اخیراً هم کسالت داشت و بهسختی برای نماز میرفت و این یک الی دو ماه نمیتوانست برای اقامه نماز به حرم بیاید. ماه رمضان سال گذشته نمیتوانست روزه بگیرد؛ اما برای اینکه احتیاط کرده باشد، هر روز به سفر میرفت و حد ترخیص را رد میکرد تا به خاطر آن روزه نگیرد و نه به خاطر کسالت و بیماری. آیتالله شبیری زنجانی حفظه الله متوجه این قضیه شد و به ایشان فرمود که لازم نیست به سفر بروید؛ اما ایشان باز احتیاط میکرد و به سفر میرفت. یک روز بعد از نماز صبح گفت که رفتن به سفر هم برایم سخت شده و خود همین مسئله برای ما عسر و حرج شده است.
سیره تدریس ایشان اخلاقی بود با اینکه اخلاق نمیگفت در میان مباحث درسی نکتههای اخلاقی را یادآور میشد. خود سیره عملی ایشان بهترین درس اخلاق برای ما بود. یک روز بعد از نماز دم ماشین آیتالله شبیری زنجانی آمد و از سر احتیاط به ایشان فرمود: «پس من به سفر نروم و روزه هم نگیرم؟» آیتالله شبیری هم میفرمود: «بله؛ حتماً این کار را بکنید.» با اینکه خودشان همسن و سال آیتالله شبیری است و آیتالله شبیری هم خیلی به علمیت ایشان باور دارد. در عین حال مثل طلبه مبتدی از یک مرجع تقلید مسئله میپرسید.
در مسائل عبادی و مستحبات خیلی مقید است. سالهای طولانی نماز جماعت را در هر سه نوبت، اول وقت میخواند و بر این مسئله تقید خاصی دارد. گاهی قبل و بعد از نماز مطلبی را به مردم بهعنوان امر به معروف یا نهی از منکر میگفت. زندگی ایشان بسیار ساده و بسیط است. سابقاً منزلی در نزدیک میدان مطهری، پشت اداره پُست داشت که بسیار ساده بود. اخیراً هم در کوچه آبشار منزلی را اختیار کرده که باز ساده و کوچک است.
گاهی در تابستان مرحوم آیتالله ابن الرضا ایشان را به خوانسار دعوت میکرد و احتمالاً همانجا هم برای طلبههای خوانسار درس میگفت. گاهی هم به همراه طلبهها به مشهد مشرف میشد. زندگیشان از نظر مادی، بسیار بسیط و زاهدانه و همراه با احتیاط بوده است. اگر کتابی به ایشان هدیه میکردیم، فردای آن روز خودشان هم هدیهای به ما میداد. در رعایت ضوابط شرعی بسیار مقید بوده و از شهرت بسیار گریزان است. هیچ وقت ندیدیم که برای تدریس درسشان اطلاعیهای روی در و دیوارها باشد. با اینکه یک دورهای ممتحن مدرسه آیتالله گلپایگانی بود. سالهای طولانی ممتحن و مدرس بوده است. شاید خیلی از طلبهها ایشان را نشناسند؛ چون هیچ وقت برای مطرح کردن نام خود ظهور و بروزی نداشته است. از مصاحبه با مطبوعات هم پرهیز داشته است.
در پایان اگر نکته خاصی باقی مانده و ضرورت دارد درباره شخصیت آیتالله صلواتی حفظه الله گفته بشود، آن را بهعنوان حسن ختام گفتوگو بیان بفرمایید.
آیتالله صلواتی نمونه کاملی از سلف صالح است که شاید اگر ایشان را ندیده بودیم، بسیاری از مطالب درباره علمای گذشته را که در کتابها میخواندیم، باور نمیکردیم. سالها نماز صبح را در حرم اقامه میکرد. ابتدا ایشان نماز میخواند و در نوبت بعدی آیتالله شبیری زنجانی میآمد و اقامه جماعت میکرد. همیشه میدیدم که وقتی از حرم خارج میشد و آیتالله شبیری زنجانی میآمد، احتراماً چند قدم ایشان را همراهی میکرد و برمیگشت. هر وقت میخواستیم دستشان را ببوسیم، مانع میشد. اگر هم بهسختی موفق میشدیم دستشان را ببوسیم، ایشان هم دست ما را میبوسید و از قدیم بر این منهج بوده و هست. همیشه مقید و محتاط بوده است و اگر اندکی شبههای در کاری برایش پیش بیاید، آن را ترک میکند. امیدواریم خداوند متعال هر چه زودتر ایشان را شفا بدهد و ما از وجودشان بهره علمی و معنوی ببریم.
سید محمد ابن الرضا: آیت الله صلواتی به دور از ریا و گریزان از شهرت است
آیت الله سید محمد ابن الرضا مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و مدیر حوزه علمیه حضرت ولیعصر خوانسار، از شاگردان آیتالله صلواتی به توصیف ابعاد گوناگون شخصیت علمی و اخلاقی ایشان پرداخت.
شخصیت آیتالله صلواتی را از نظر علمی و اخلاقی توصیف کنید و بفرمایید که اساتید ایشان کدام یک از بزرگان بودند؟
حضرت آیتالله شیخ غلامرضا صلواتی از شخصیتهای محترم و از مدرسین بنام حوزه علیمه است. از نظر علمی تا آنجا که اطلاع دارم، از شاگردان خوب مرحوم آیتالله العظمی بروجردی، مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی، مرحوم آیتالله اراکی و مرحوم آیتالله العظمی سید احمد خوانساری بود. وقتی آیتالله خوانساری در قم حضور داشت، چند تن از بزرگان شاگردان خاص ایشان بودند؛ از جمله آیتالله ستوده، آیتالله شیخ علیپناه، آیتالله صلواتی، آیتالله صدر، آیتالله ابطحی، آیتالله منتظری و... .
آیتالله خوانساری در قم شاگردان زیادی نداشت؛ اما همین تعداد از شاگردان ایشان، همگی در تراز علمی بالایی قرار داشتند که یکی از آنان آیتالله صلواتی است. این بزرگان برای تحصیل فقه یا اصول یا کلام خدمت آیتالله خوانساری بودند. آیتالله منتظری میگفت که من نزد آیتالله خوانساری شوارق خواندم. خود آیتالله صلواتی میگفت که ما نزد آیتالله خوانساری شرح تجرید میخواندیم. همچنین آیتالله دکتر مهدی حائری یزدی نزد آیتالله خوانساری شرح اشارات میخواند.
اگر اشتباه نکرده باشم، آیتالله صلواتی در فقه و اصول درس آیتالله العظمی گلپایگانی و آیتالله العظمی اراکی شرکت میکرد. اگر بخواهیم اندیشهها و سلوک و سیره مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی و آیتالله العظمی اراکی را بشناسیم و ببینیم، میتوانیم به سبک زندگی آیتالله صلواتی نگاه کنیم. بزرگانی مانند ایشان و آیتالله ستوده تربیت شدگان مکتب آیتالله گلپایگانی و آیتالله اراکی هستند. در واقع تیپ خاصیاند؛ هم باسواد هستند و هم متعبد و متخلق و متدیناند؛ گروه خاصی که سبک و سیره خودشان را دارند.
آیتالله صلواتی با طلبهها چگونه رفتاری داشته است؟
آیتالله صلواتی علاوه بر شخصیت علمی، شخصیت بسیار متخلق و وزین و تأثیرگذاری است. محال است طلبهها با ایشان برخورد کنند و از رفتارشان درس نگیرند. با طلبهها با خوشرویی و گرمی و نرمی رفتار میکند. این رفتارها ملکه ایشان شده است و نه اینکه سعی میکند اینگونه باشد.
در زمینه تعبد و تقید ایشان به مسائل دینی مطالبی بیان بفرمایید.
در تعبد هم ضوابط خاصی دارد؛ دائم الضو و دائم السکوت است. تا کسی از ایشان سؤال نکند، سخنی نمیگوید. همیشه توجه دارد که اگر میتواند، به کسی محبت کند. اگر کاری از دستش برمیآید برای دیگران انجام میدهد. خیرخواه و مؤدب و متین است. جلسات ایشان خالی از معصیت و غیبت دیگران است. درباره کسی در غیاب او سخن منفی نمیگوید و اجازه هم نمیدهد در حضورش از دیگران بدگویی بشود. در مسائل اصلی سیاسی و اجتماعی اظهارنظر میکند؛ اما در مسائل جناحی خیر. اگر درباره جناح و فرد خاصی در سیاست از ایشان سؤال بشود، میگوید اطلاع ندارم. اینها به خاطر این است که اصول اعتقادی و اخلاقی را حفظ کند. به آنچه اعتقاد دارد، عمل میکند. هم متعبد است و هم متصلب. به راحتی از مسائل دینی نمیگذرد. اگر به مطلب خلافی برخورد کند، تا جایی که امکانش هست تذکر میدهد.
الان در حوزه به شخصیتهایی مانند آیتالله صلواتی نیاز داریم تا بتوانند الگو قرار بگیرد و آنچه را در حوزه خواندند، در شخصیتشان تجسم داشته باشد. اگر سؤال شود که خروجی حوزه علمیه قم چه بوده است، در جواب میتوانیم از شخصیتی مانند ایشان نام ببریم و به نظرم این چیز کمی نیست و بزرگترین توفیق حوزه علمیه است. همانطور که گفتم آیتالله صلواتی شاگرد مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی و مرحوم آیتالله العظمی اراکی بود و این بزرگان هم شاگرد مرحوم آیتالله العظمی سید احمد خوانساری و حاج شیخ عبدالکریم حائری بودند و این شخصیتها از افتخارات حوزه علمیه قم بودند.
حضرتعالی چه درسهایی را خدمت آیتالله صلواتی تحصیل کردید؟ روش ایشان را در تدریس چگونه ارزیابی میکنید؟
بنده برای تحصیل درس مکاسب محرمه و خیارات نزد آیتالله صلواتی بودم. ایشان در تدریس دقت نظر زیادی داشت و یکی از عواملی که طلبهها جذب درس ایشان میشدند، همین بود. در درس تعبد و تصلب خاصی داشت که به ایشان علاوه بر دقت نظر در تدریس، شخصیت و ابُهت دیگری میداد و این ویژگیها برای ما طلبهها خیلی ارزشمند بود. آیتالله ستوده هم همین ویژگی را داشت. آن دو بزرگوار با هم رابطه گرم و صمیمی داشتند. از قدیم شخصیتی به دور از ریا و گریزان از شهرت داشته و در پی عناوین و القاب نبوده است. حتی به حضورش در اجتماع، به حداقلها اکتفا دارد.
این قبیل شخصیتها معمولاً جناحی نیستند و نمیتوانند باشند. با گروه خاص سیاسی در ارتباط نیستند و فراجناحی رفتار میکنند. به همین خاطر علیالقاعده مقبول جامعه هستند. شاید این بزرگان در جنجالها و هیاهوهای سیاسی مورد بیتوجهی واقع بشوند؛ اما وقتی جامعه آرام باشد و مردم روی عقل بیایند و بخواهند جایگاهها را در نظر بگیرند و افراد شایسته را پیدا کنند، شخصیتهایی مانند آیتالله صلواتی با اُبهت خاصی مورد توجه قرار میگیرند.
ناگفته نماند که شخصیتهایی مانند آیتالله صلواتی و آیتالله ستوده که گروه متعبد و متصلب بودند، نمیتوانستند نسبت به جریانات داخل حوزه بیتفاوت بمانند و از این رو موضعهایی اتخاذ میکردند. برای مثال نسبت به قضیه کتاب شهید جاوید موضع داشتند. به صوفیگری و ترویج آن در حوزه موضع داشتند و روی این مسائل حساس بودند. البته منظور عرفان اسلامی نیست، بلکه به تصوف انحرافی موضع داشتند. همچنین در قضایای توهین به مراجع و علما، موضعگیری میکردند.
مهمترین اقدام ایشان در حمایت از حضرت امام و انقلاب اسلامی چه بود؟
وقتی مرحوم امام در سال 1342 دستگیر شد و ایشان را به تهران بردند، زمزمه محکومیت ایشان در میان حوزویان ایجاد شد. بر اساس قانون آن موقع، یک مرجع تقلید مصونیت دارد و نمیتوان او را محکوم به اعدام کرد. حضرت امام هم در سال 1342 اگر چه در حد مرجع تقلید بودند، اما به خاطر شهرتگریزی، خودشان را بهعنوان مرجع تقلید مطرح نمیکردند. در حوزه، گروهی به فکر افتادند که مقام مرجعیت امام را مطرح کنند تا رژیم نتواند ایشان را محکوم به اعدام کند. از جمله آنان آیتالله صلواتی بود. در واقع شخصیتهایی مانند ایشان در حوزه نسبت به برخی مسائل در حوزه نمیتوانستند بیتفاوت بمانند و به هر طریق مطلوب و ممکن اقدام میکردند. وقتی دیدند حکومت دارد به امام که شخصیت وزین و شایستهای برای مرجعیت است ظلم میکند، وارد میدان عمل شدند. حدوداً دوازده نفر از علما بیانیهای نوشتند و آن را امضا کردند. یکی از آنان آیتالله صلواتی است. این هم نکته مهمی در سیره بزرگان است که هر وقت خطری برای حوزه و جامعه احساس میکنند، به موقع وارد میدان میشوند. این قبیل اقدامات را برای خودشان انجام نمیدهند و برای مطرح کردن خودشان بسیار دنیاگریز و شهرتگریزند؛ اما برای دیگران و جلوگیری از ایجاد ظلم و انحراف اقدام میکنند. عموماً هم اهل سهمخواهی نیستند و هر چه میکنند از سر اخلاص و رضای خداوند است.
محمد مسجد جامعی: آیت الله صلواتی علاوه بر عدالت و بیش از آن مروت دینی دارد
حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد مسجد جامعی، مدرس حوزه و دانشگاه از شاگردان آیت الله شیخ غلامرضا صلواتی، به معرفی سیره علمی و منش سنتی این استاد فرزانه پرداخت.
در ابتدا بفرمایید کدام یک از دروس حوزه را نزد آیتالله صلواتی خواندید. ویژگیهای ایشان در تدریس و اشرافشان بر مطالب علمی چگونه بود؟
اولین درسی که با آیتالله صلواتی داشتم، مکاسب محرمه در شبستان مسجدِ امام حسن عسکری بود. درس مکاسب محرمه را بهطور کامل خدمت ایشان بودم. ایشان مکاسب را خیلی خوب بیان میکرد. ابتدا توضیح میداد و بعد تطبیق میداد و به نظر میآمد که دورههای مختلفی مکاسب محرمه را تدریس فرموده است. خیلی منظم و به موقع سر جلسات حاضر میشد. در آن موقع مستشکل اصلی درس خود بنده بودم و ایشان با دقت اشکالات را گوش میکرد و پاسخ میداد. آیتالله صلواتی یکی از مصادیق فوقالعاده بارز و موفق در حیطه اخلاقی و فن تدریس بود. رفتار و صحبتهایش و بعضاً تذکراتش برای همه شرکتکنندگان تأثیرگذار بود. همانطور که عرض کردم مباحث درسی را به لحاظ علمی خیلی خوب بیان میفرمود.
چه سالی در جلسات درسی ایشان شرکت میکردید؟
بنده بعد از انقلاب ملبس شدم و به قم آمدم. اگر اشتباه نکنم در سال 1365 درس آیتالله صلواتی را شرکت میکردم. بعد از آن ایشان مبحث بیع را شروع کرد که به دلایلی نتوانستم در آن بحث بهطور کامل شرکت کنم. سپس تدریس جلد اول کفایه را شروع کرد که باز نتوانستم درس ایشان را حضور پیدا کنم. درسی که بهطور کامل در خدمت ایشان بودم، همان مکاسب محرمه بود.
مهمترین ویژگی اخلاق آیتالله صلواتی را چه میدانید؟
مهمترین ویژگی اخلاقی آیتالله صلواتی تواضع است و علاوه بر عدالت و بیش از آن، مروت دینی دارد. هیچ وقت یادم نمیآید که عصبانی شده باشد؛ چنانکه بعضی از اساتید گاهی در حین تدریس و در مواجه با اشکالات طلبهها عصبانی میشوند و سؤالی را پاسخ نمیگویند یا مطلبی را میگویند که منجر به رنجش کسی میشود. گویی خداوند حاج آقای صلواتی را برای خدمت در مسیر خدمت علمی و اخلاقی طلبهها قرار داده است. با طلبهها و غیرطلبهها بسیار متواضع بوده است.
گاهی که خدمت حاج آقای صلواتی میرسیدم، بحث فرعی پیش میآمد و ایشان با کمال تواضع میفرمود: «آقا، از بیانات شما خیلی استفاده کردیم.» در حالی که این گفته از سوی استاد به شاگرد گفته نمیشود؛ با این حال ایشان خیلی قدرشناس و متواضع با شاگردانش رفتار میکند. در واقع نمونه کامل اهل علم و میراثدار علمای قدیم است. به علما و بزرگان گذشته ارزش و احترام فراوانی قائل است و در بیان درس، این ویژگی ایشان معلوم میشود. وقتی اقوال علما را میگوید، خیلی با احترام و تکریم از آنان یاد میکند. امیدوارم نسل جدید هم همین ویژگیها را داشته باشد. افرادی که در مسجد به آیتالله صلواتی اقتدا میکردند، به ایشان خیلی علاقهمند بودند و در نحوه ارتباط با ایشان متدین میشدند و در چارچوب تعالیم ائمه قرار میگرفتند. چنانچه عرض کردم، بعضی از آقایان، فقط مدرس هستند و امور دینی دیگر، مانند امام جماعت را انجام نمیدهند. حاج آقای صلواتی از آن موقع که برای تحصیل خدمتشان رسیدم، امامت جماعت هم بود. از همان موقع تواضع ایشان زبانزد و مشهود بود. الان هم که گاهی در حرم حضرت معصومه اقامه نماز جماعت میکند.
از نظر شما حاج آقای صلواتی در کدام دسته از علمای حوزه جای میگیرد؟ نواندیش است یا عالم سنتی؟
حاج آقای صلواتی را میتوان به معنای دقیق، عالم سنتی برشمرد. بعضیها میگویند ما عالم سنتی هستیم، اما در واقع اینطور نیستند و متظاهر به سنت هستند. حاج آقای صلواتی به واقع امر و در معنای درست کلمه، عالم سنتی است و ضمن اینکه به لوازم زندگی و نظام و شرایط موجود توجه دارد و منقطع از مقتضیات نبوده است. در مجموع از رفتار و اخلاق ایشان میتوان گفت که در چارچوب سنتی قرار دارد.
کیفیت روابط ایشان با دیگر علما و فضلای قم چگونه است؟
تا آنجا که اطلاع دارم، آیتالله صلواتی یکی از محترمترین عالمان موجود در قم میباشد و در میان گرایشها و طبقات مختلف از آقایان اهل علم و بخشهای مختلف حوزه از احترام بالایی برخوردار و مورد وثوق میباشد و خوشنام و در عین حال محتاط است. میتوانم بگویم که ایشان یکی از پشتوانههای اخلاقی و علمی و دینی در حوزه علمیه قم میباشد.
بعضی از اساتید فقه و اصول این سنت را داشته و دارند که یک روز در هفته را به مباحث اخلاقی اختصاص بدهند؛ حاج آقای صلواتی اینطور نبوده است. با این حال طلبهها از نوع بیان و رفتار ایشان درس اخلاق میگرفتند؛ همانطور که در احادیث داریم: «کونوا دعاه الناس بغیر ألسنتکم» آیت الله صلواتی هم با رفتار و تواضع و منش خاص خود، استاد اخلاق ما بود.
در پایان اگر نکتهای درباره شخصیت آیتالله صلواتی باقی مانده، آن را بهعنوان حسن ختام گفتوگو بیان کنید.
سنت حوزه علمیه، بهخصوص در دوره حاج شیخ و آیتالله بروجردی یکدست بود و حاج آقای صلواتی در همان مسیر و منش عالمان شیعه قرار داشته است. نمیخواهم بگویم که امروزه دیگر از این دست عالمان نداریم؛ اما ایشان یکی از نمونههای بارز اساتید و علمای سابق حوزه علمیه است. با اینکه در زمان حال زندگی میکند، اما نحوه رفتار و اخلاق و منش ایشان بسیار شبیه علمای سلف (پنجاه سال به قبل) است. امیدواریم که خداوند به ایشان سلامتی و طول عمر همراه با عزت بدهد.