پایگاه خبری جماران:
مرتبه سوّم: تصفیه دل از رسیدن به جنّات جسمانیه.
رمز و راز عبادت (8)
مراتب عبادت (6)
مرتبه سوّم: تصفیه دل از رسیدن به جنّات جسمانیه.
حضرت امام در آداب الصلوة[1] سومین مرتبه از مراتب عبادت را چنین معرفی می کنند:
«مرتبۀ سوّم، تصفیه آن [عبادت] است از رسیدن به جنّات جسمانیّه و حور [العین] و قصور[بهشتی] و امثال آن [که عبارت باشند] از لذات جسمانیّه. و مقابل آن، عبادت اجیران [و مزدوران] است... و این نیز در نظر اهل اللّه، چون سایر کسبها است، [با این تفاوت که] عمل این کاسب، اجرتش بیشتر و بالاتر است، [البته] در صورتی که قیام به امر کند [و آن را انجام دهد در حالیکه] و از مفسدات صوریّه [که صورت عمل را فاسد می کنند]، عمل را تخلیص کند.»
به این مرتبه از مراتب عبادت، در کلمات بزرگان دین اشارات بسیاری رفته است، و چنانکه در بخش های قبل خواندیم، از سید الشهدا(ع) و امیر المومنین(ع) دراینباره روایاتی وارد شده است.[2] همچنین، مرحوم کلینی از امام صادق(ع) روایتی را دراینباره نقل می کند:
«عبادت کنندگان، سه دستهاند، گروهی خدا را از روی ترس عبادت می کنند، که این عبادت بردگان است و گروهی خدا را به خاطر ثواب عبادت می کنند که این عبادت مزدوران است و گروهی خدا را به خاطر آنکه دوستش دارند، عبادت می کنند که این عبادت آزادگان است.»[3]
در روایتی دیگر عبادت کسانی که در ثواب خدا، طمع کرده اند، عبادت «آزمندان» و حریص ها بر شمرده شده است.[4] همچنین از امام سجاد(ع) نقل است که ایشان می فرماید:
«من دوست ندارم که خدا را عبادت کنم در حالیکه هیچ غرضی جز ثواب ندارم.»[5]
درباره این مرتبه از مراتب عبادت نیز نکاتی را باید مورد توجه قرار داد.
نکته اول، مطلبی است که از حضرت ثامن الحجج(ع) نقل شده است، ایشان در این روایت به علّت اصلی این مسئله توجه می دهند که چرا نباید خدا را به خاطر ثواب و یا از روی ترس عبادت کرد، حضرت مطابق آنچه عیون اخبار الرضا نقل کرده است، می فرماید:
«اگر بهشت و دوزخی هم نبود که خدا به آنها وعده و وعید داده باشد، باز هم لازم بود که مردمان، او را اطاعت کنند، چراکه این خدا بوده است که به آنها کرامت کرده است و نیکی نموده است و بدون اینکه مردم مستحق چیزی باشند، نعمت هایش را در اختیار ایشان قرار داده است.»[6]
چنانکه از این فرمایش حضرت، قابل استفاده است، عبادت تاجرانه با یک پیش فرض، همراه است و همین مشکل اصلی را در مسئله پدید می آورد. آن پیش فرض آن است که گویی ما در مقابل خدا، دارای استقلال هستیم و به سبب این عبادات حقّی بر خدا پیدا می کنیم. پس چیزی می دهیم که همان نماز و روزه است و چیزی میگیریم که نعمت های اخروی است. روشن است که در نگاه صحیح، این سخن باطل است، چنانکه امام رضا(ع) اشاره فرمودند، آدمی همواره باید توجه کند که هرچه دارد و بالاتر از همه «وجود و حیات او» بدون هیچ سابقه قبلی و استحقاق پیشین، به او تفضّل شده است. پس عبادات تاجرانه به نوعی شرک آلوده است.
و نکته دوّم آنکه: توجه کنیم که این مرتبه از عبادات، «انجام عمل به خاطر نعمت های جسمانی اخروی است»؛ در توضیح این مطلب لازم است اشاره کنیم که مطابق آنچه در جای خود گفته شده است، ثواب های اخروی، برخی جسمانی هستند برخی روحانی؛ ثواب های جسمانی – که دارای جسم نیستند ولی مطابق آنچه اهل تحقیق گفته اند برخی از خصلت های ماده را دارا می باشند و لذا جسمانی نامیده می شوند – همان هایی هستند که در وعده های الهی مورد اشاره آیات و روایات اند و عمده آنها به صورتی که برای انسان های عادی قابل فهم باشد، مورد اشاره واقع شدهاند، مثلاً «نهرهایی از شیر»، «قصر های مجلل»، «حور العین» و ... در کلمات مختلف مورد اشاره است.
در قرآن به این بهشت جسمانی و ثواب های آن اشاره رفته است و در عین حال اشاره شده است که نعمت اصلی از این بالاتر است.
«لهُمْ مَا یَشَاءُونَ فِیهَا وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ.»[7]
ترجمه:(هر چه بخواهند در آنجا دارند و پیش ما فزونتر [هم] هست.)
و همچنین در آیه دیگری ضمن آنکه به نعمت های جسمانی اشاره شده است، تصریح می شود که رضوان الهی بالاتر است و آن است که رستگاری بزرگ است:
«وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.»[8]
ترجمه:(خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایى وعده داده است که از زیر [درختان] آن نهرها جارى است در آن جاودانه خواهند بود و [نیز] سراهایى پاکیزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودى خدا بزرگتر است این است همان کامیابى بزرگ)
درباره نعمت های غیر جسمانی در بخش های بعد سخن خواهیم گفت.
و نکته سوّم آنکه حضرت امام در موارد بسیار، نسبت به این نعمت ها و ثواب های جسمانی اشاره کرده اند، و در مورد ماهیت آن می نویسند که:
«صورت بهشت و جهنم جسمانی، همان صور [و صورتهای] اعمال حسنه و سیئه بنی آدم است که در آن عالم به آنها رجوع می کند چنانکه در آیات شریفه نیز به آن اشاره و تلویح شده است، مثل قول خدای تعالی: وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا»[9]
حضرت امام همچنین نسبت به اینکه آدمی در آنها – همانند اکثر مردم[10]- متوقف شود و به آنها بسنده کند، هشدار داده اند. ایشان در آداب الصلوة در جایی می نویسند:
«امثال ماها که از حدّ حیوانیّت تجاوز نکردیم، جز بهشت جسمانی و اداره بطن و فرج چیز دیگر نداریم، و به آن هم با تفضل خدای تعالی امید است برسیم؛ لکن گمان نکنیم که سعادت منحصر به آن است و بهشت حق تعالی محصور به همین بهشت حیوانی است؛ بلکه برای حق تعالی عوالمی است که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و خطور در قلب هیچ کس نکرده.» [11]
و در جایی دیگر می نویسند:
«و در این طائفه [و میان مردم] کسانی هستند که برای انبیاء و اولیاء علیهم السلام نیز جز مقامات جسمانی و بهشت جسمانی، قائل نیستند؛ و بزرگی مقامات اخرویّه را چون بزرگی دنیایی، به سعه [و بزرگی] باغات و انهار جاریه و زیادی حور و غلمان و قصور [می]دانند. و اگر از عشق و محبّت و جذبۀ الهیّه کلامی بشنوند، با الفاظ رکیکه و کلمات قبیحه به صاحبانش [که از عشق سخن می گویند] حمله [می]کنند؛ و گویی به آنها ناسزائی گفته شده که جبران می کنند. این مردم سدّ طریق انسانی و خار راه معرفت اللّه و شیطان آدم فریبند؛ و فوج فوج بندگان خدا را از حق و اسماء و صفات و ذکر و یاد او باز [می]دارند و به مقاصد حیوانیّه و شهوات بطنیّه و فرجیّه متوجه [می]کنند. اینها مأموران شیطانی هستند که به مقتضای و لاَقْعُدَنَّ لَهُم صِراطَکَ الْمُسْتَقیم. سر راه مستقیم الهی نشسته و نگذارند کسی با خداوند خود، انس حاصل کند و از ظلمتهای علاقه مندی به شهوات حیوانی، که از آن جمله علاقه مندی به حور و قصور است، رهایی یابد. اینها ممکن است شواهدی از ادعیۀ انبیاء و اهل بیت عصمت علیهم الصلوة و السلام آورند که آنها نیز حور و قصور می خواستند. و این از قصور این طائفه است که فرق بین حبّ کرامة اللّه (که نظر به کرامت و اعطاء [و بخشش] محبوب است که خود علامت محبّت و عنایت[به محبوب] است) با حبّ به حور و قصور و امثال آن استقلالاً (که در خمیره شهوت حیوانی است)، نگذاشتند. حبّ کرامة اللّه حبّ اللّه است که بالتّبع به کرامت و عنایت نیز سرایت کند ـ (عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.)
«و ما حُبُّ الدِّیارِ شَغَفْنَ قَلْبی وَ لکِنْ حُبَّ مَنْ سکنَ الدِّیارا» [دوستی دنیا مرا مشتاق نکرده، بلکه دوستی کسی که در این سرزمین ساکن است چنین کرده است.]
و الاّ علی بن ابی طالب علیه السلام با حور و قصور چه سر و کاری دارد؟ آن سرور را با هواهای نفسانیّه و شهوات حیوانیّه چه تناسب است؟ کسی که عبادتش عبادت احرار است، جزای او جزای تجّار نخواهد بود.»[12]
در بخش بعدی بحث را پی میگیریم.
[1]. ص 203.
[2]. ن ک: قسمت2 از همین نوشتار.
[3]. کافی، ج2، ص84.
[4]. خصال، ص188.
[5]. بحار، ج70، ص210.
[6]. عیون اخبار الرضا، ج2، ص180.
[7]. ق/35
[8]. توبه/72
[9]. چهل حدیث، ص401.
[10]. شرح چهل حدیث، ص55.
[11]. ص152
[12]. آداب الصلوة، ص216