پایگاه خبری جماران:
تصفیه دل و دوری از ریا (4)
پنجمین نکته درباره ریا آن است که بدانیم ریا حتی می تواند اعمال پاک گذشته را نیز از بین ببرد و اصطلاحاً باعث «حبط اعمال» شود.
از امام باقر(ع) نقل است که: «نگهداری عمل از انجام آن سخت تر است» راوی از حضرت می پرسد «منظور از نگهداری عمل چیست؟» حضرت جواب می دهند: «برای رضای خدا، انفاق می کند اما بعد از آن کاری را که کرده است، بر زبان می آورد، همین باعث می شود که ثواب یک عمل پنهان را از او بستانند و برایش ثواب یک «بخشش آشکار» را بنویسند [که کمتر است] اگر برای بار دوّم، آن کاری را که کرده است، به زبان آورد، عملش پاک می شود و برایش «ریاکاری» می نویسند.»[1]
همین مطلب از امام صادق نیز روایت شده است[2] از این نکته، می توان به بحث دیگری رسید که با عنوان «سُمعه» شناخته می شود. «سُمعه» آن است که آدم کاری را در خلوت انجام می دهد ولی هدف او آن است که با این کار بعدها مشهور شود و آن کار خوب به «سمع» مردم رسیده و مردم از آن مطلع شوند. «روح سُمعه» هیچ تفاوتی با ریا ندارد و اگر آدمی از ابتدا به این نیّت که مردم از آن مطلع خواهند شد چنین می کند تمام مفاسد ریا را بر خویش بار کرده است، و اگر در لحظه انجام عمل نیّت پاکی دارد ولی بعدها، آن را به گوش مردم می رساند، در حقیقت عمل خود را «حبط» کرده است
نکته ششم درباره ریا پاسخ به این سوال است «که آیا ثواب ندادن به عمل ریایی، یک نکته شرعی است و یا یک فرآیند عقلایی است؟»
در پاسخ لازم است اشاره کنیم که «ثواب ندادن» به ریاکار یک امر کاملاً عقلایی است و در همه روابط عقلایی هم وجود دارد ولی «عقاب کردن ریاکار» یک بُعد شرعی و الهی دارد به همین جهت بحث از «عدم تعلّق ثواب» را در این نکته مورد اشاره قرار میدهیم و بحث دوم را به نکته بعد وا می گذاریم.
اینکه به «ریاکار» ثواب داده نمی شود، یک امر عقلایی است به این معنی که عقلا در روابط خود با یکدیگر نیز وقتی به فاعل یک کار، اجر و پاداش میدهند که آن کار را «به خاطر ایشان» انجام داده باشد.
توجه کنیم که سخن ما در اعمال و رفتار های توصّلی نیست. (که دیروز آن را توضیح دادیم) بلکه در مورد کارهایی است که ارزش آنها به آن است که با قصد انجام شوند. مثلا اگر کسی به قصد احترام به شما از جا برمی خیزد می تواند توقع داشته باشد که شما هم به او احترام کنید ولی اگر کسی برای اینکه کسی دیگری را احترام کند، از جا برمی خیزد، نمی تواند از شما توقع تشکر و یا پاداش داشته باشد. پس اگر کسی به خاطر جلب محبت مردم نماز می خواند باید از همان مردم انتظار پاداش داشته باشد، چرا که این عمل را برای خدا انجام نداده است، همین مطلب مورد اشاره امام صادق(ع) است که می فرماید:
«از ریا بپرهیز چراکه کسی که برای غیر خدا کاری را انجام دهد خدای تعالی او را به کسی که کار برای او انجام شده است وا می گذارد.»[3]
هم ایشان می فرمایند :
«کسی که برای مردم کاری را انجام میدهد ثوابش هم بر عهده مردم است.» [4]
قرآن کریم درباره «حبط اعمال نیک» به مثالی بسیار زیبا اشاره می کند که می تواند تکمیل کننده این بحث باشد. خدا سبحان در آیه ۲۶۶ سوره بقره میفرماید: آیا دوست دارید که باغی زیبا داشته باشید و درحالیکه پیر و ناتوان شده اید و فرزندان بیمار دارید و به دنبال آن هستید که از این بوستان انتفاع ببرید، به ناگاه آتشی درگیرد و همه باغ را بسوزاند. مطابق این تمثیل می توان گفت که فرزندان بیمار ما، اعمال بد زندگانی ما هستند و باغ و بوستان اعمال خوب ما می باشند. در جهان دیگر انتظار داریم که به وسیله آن اعمال صالحه، خود را از رنج کردار بد خویش برهانیم. اما آتشی که برآن باغ به سبب «ریا و منّت گذاری و سُمعه» فرو می فرستیم همه باغ را از بین می برد:
«أَ یَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فِیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْکِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فِیهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّـهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ.»
این نکته را با روایتی به پایان میبریم که حضرت امام در آداب الصلوة[5] از پیامبر(ص) نقل می کنند؛ آن بزرگوار (که سلام خدا بر او و اهل بیت او باد) می فرمایند:«لِکُلِّ امرِءٍ ما نَوی» (برای هر کس همان است که نیّت کرده است) و توضیح میدهند که:
«اگر کسی به سوی خدا و رسول خدا هجرت کرده است پس هجرتش به سوی خدا و رسول خداست و اگر کسی به سوی دنیا هجرت کرده است و یا به سوی زنی که با او ازدواج کند، هجرتش به سوی همان هاست.» [6]
نکته آخر درباره ریا آنکه بدانیم «ریاکار» به سبب آنکه «مشرک» است در مسیر عذاب الهی است و این بُعد از ریا یک نکته الهی است. روایات بسیاری در دست است که ریا را شرک دانسته است:
از امام صادق(ع) در تفسیر آیه شریفه:
«فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا.» [7]
(پس هر کس به لقاى پروردگار خود امید دارد باید به کار شایسته بپردازد و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد.)
روایت شده است که: «کسی که کار خوبی می کند ولی خدا را در نظر ندارد بلکه آن کار را به خاطر ستایش مردم میکند و مشتاق است که این کار خوب به گوش مردم برسد چنین کسی در عبادت خدا مشرک است.»[8] همچنین از امام باقر روایت شده است که: «کسی که از روی ریا نماز میخواند مشرک است و کسی که دستورات خدا را بخاطر ریاکاری و خوش آمد مردم انجام می دهد، مشرک است.» [9]
لازم است در اینجا توجه کنیم که «شرک» یعنی برای خدا شریک قرار دادن و گاه در «ذات خدا» است (به اینکه به چند خدا قائل شوند) و گاه در «صفات خدا» است (به معنای دقیق کلامی که برای آن گفته اند و عبارت است از تغایر وجودی صفات الهی با ذات ربوبی) و گاه در «افعال خدا» است. و در مقابل هر یک از آنها، توحید ذاتی، توحید صفاتی و توحید افعالی قراردارد. «شرک افعالی» نیز به اقسامی تقسیم می شود که مهمترین آنها عبارتند از: «شرک در خالقیت الهی» (به اینکه کسی معتقد شود خالقی غیر از خدا هم وجود دارد و مثلا بگوید خدا افعال خیر را انجام می دهد و شیطان افعال شرّ را) و «شرک در ربوبیّت» (به اینکه کسی معتقد شود کسی غیر از خدا تدبیر امور عالم را بر عهده دارد) و «شرک در عبادت» (به اینکه غیر خدا را عبادت کند است)
بُت پرستان «شرک در عبادت» و «شرک در ربوبیّت» داشته اند؛ یعنی علیرغم اینکه فقط «خدا» را خالق جهان و مالک عالم می دانستند، امّا میگفتند که «بُت ها» تدبیر و تربیت جهان را بر عهده دارند و لذا آنها را نیز عبادت می کرده اند چنانکه قرآن از زبان آنها میگوید که:
«مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى»[10] (ما آنها را جز براى اینکه ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک گردانند نمى پرستیم)
از آنچه گفتیم معلوم می شود که «ریاکار» چون معتقد است که «مردم» میتوانند به او خیر و شرّ برسانند و لذا به دنبال جلب نظر مساعد آنهاست، پس به نوعی از شرک در ربوبیت دچار است.
البته این شرک، شرک خفی است که در رفتار ریاکار جلوه گر می شود، توجه به این نکته لازم است که «ریاکار» نمی خواهد غیر خدا را «پرستش» کند و لذا نمیتوان او را «مشرک در عبادت» دانست، ولی چون در ذهن خویش دیگران را منشأ تاثیرگذاری می داند به «شرک در ربوبیّت» دچار است.
البته از امیرالمومنین(ع) حدیثی مفصّل درباره شرک وارد شده است، ایشان یک قسم از اقسام شرک را «شرک ریا» دانسته است. ممکن است بتوان از این حدیث شریف و هم چنین از حدیث امام صادق(ع) در تفسیر آیه سوره کهف، چنین استفاده کرد که «ریاکار» حتی در زمره «مشرکین در عبادت» هم جای دارد. [11]
توجه کنیم که گاه «ریاکاری» در خلوت نیز به سراغ آدمی می آید. در توضیح این مطلب به همین اندازه بسنده می کنم که آدمی همانطور که با خود سخن می گوید، گاهی سعی در فریب خویشتن دارد. انسان در مواقع بسیار تلاش می کند تا با کارهایی که می کند خود را بفریبد تا دچار عذاب وجدان نشود. این از سخت ترین لحظات است که انسان بتواند به این شناخت برسد که آیا این کار را برای رضای الهی می کند و یا در تلاش است که «خود را برای خود» بیآراید. در این باره سخن بسیار است که البته محتاج شناخت بیشتر از «روان انسان» است.
این بحث را با روایتی از رسول خدا(ص) به پایان می بریم، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه روایت میکند که یکی از اصحاب، حضرت رسول را در حالی که گریه می کردند، مشاهده کرد، از ایشان علّت را جویا شد حضرت فرمودند: «از مشرک شدن امّت خود نگرانم. ایشان بُت را نمی پرستند، خورشید و ماه را نمی پرستند ولی با اعمال خویش، ریا می کنند.» [12]
[1]. کافی، ج2، ص296.
[2]. عُدّةُ الدّاعی، ص221.
[3]. کافی، ج2، ص293.
[4]. کافی، ج2، ص293.
[5]. ص199.
[6]. بحار الانوار، ج67، ص249.
[7]. کهف/110.
[8]. کافی، ج2، ص294.
[9]. تفسیر قمی، ج2، ص47/ میزان الحکمه، ج4، ص1944.
[10]. زمر/3.
[11]. بحار الانوار، ج2، ص90/ کافی، ج2، ص294.
[12]. شرح نهج البلاغه، ج2، ص179. ایضاً عُدّةُ الدّاعی، ص214.