پایگاه اطلاع رسانی جماران: امام خمینی پیش از آنکه سیاستمدار، بنیانگذار و رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران باشد، فقیه، فیلسوف، عارف و استاد اخلاق بود. نوشته حاضر نیز قطرهای است از دریای پربار سفارشهای اخلاقی و تربیتی آن شخصیت فرهیخته و خودساخته که بخش اول آن در شماره قبلی حریم امام تقدیم خوانندگان گردید و در این شماره بخش دوم پیشروی شما خواننده گرامی قرار دارد، امید است اندرزها و آموزههای این عالم عامل سودمند افتد.
!لزوم تربیت کودکان
در مجموع دیدارهای امام خمینی با مردم، بخشی از جامعه اسلامی ما بانوان بودند که با ایشان دیدار داشتند و گاه به مناسبتهای مختلف مانند روز زن درباره وظایف این قشر بزرگ و تأثیرگذار صحبت میکردند و یا در پیامهایشان نکات مهمی را یادآور میشدند.
از جمله این نکات مهم توجه به تربیت و اصلاح فرزندان است که امام آن را وظیفه مهم و بزرگ و اصلی بانوان محترم میدانستند:
خانمهاى محترم! خودتان را تهذیب کنید؛ و کودکان خودتان را تهذیب کنید. کودکان خودتان را اسلامى بار بیاورید، که در اسلام همه چیز است. ( صحیفه امام، ج 7، ص 533)
گاه ساختن و تربیت فرزندان را بر عهدة مادران و معلمان عزیز میدانستند و میفرمودند:
در مادرىتان باید بچهها را تهذیب کنید؛ در معلمىتان هم باید تهذیب کنید؛ یک افراد صحیح تحویل جامعه بدهید، یک جامعه را صحیح کنید. (صحیفه امام، ج 7، ص 286)
ایشان این تربیت را لازمه روح کودکانه و معصومانه بچهها میدانند و بر تأثیرپذیری آنان در دوران کودکی تأکید دارند.
شما اگر بتوانید این بچهها را تربیت کنید به طورى که از اول بار بیایند به اینکه خداخواه باشند، توجه به خدا داشته باشند، شما اگر عبودیت الله را و پیوند با خدا را به این بچهها تزریق کنید، و بچهها زود قبول مىکنند امر را، اگر عبودیت خدا را به اینها و تربیت الهى را و آنکه هر چه هست از اوست به اینها القا کنید، و آنها بپذیرند، خدمت کردید به این جامعه. (صحیفه امام، ج 14، ص 40)
در جای دیگری به خود جوانان و نوجوانان به عنوان نور چشمان خودشان، گام نهادن در راه تهذیب نفس را همچون پدران فداکارشان اینچنین سفارش میکنند.
نورچشمان عزیزم توجه خواهند داشت اکنون که رسالت بزرگ پدران بزرگوار خود را به دوش مىکشند، در راه تهذیب و تحصیل خود، با الهام از روح پر فتوح سربازان امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ تلاش وافر نمایند، تا با کسب دانش و معنویت اسلامى امور جامعه خویش را به دست گیرند. (صحیفه امام، ج 20، ص 29)
!دعا راهی برای خودسازی
این ادعیه مهیا مىکنند این نفوس را براى اینکه این علایقى که انسان دارد و بیچاره کرده انسان را این علایق، این گرفتاریهایى که انسان در این عالم طبیعت دارد و انسان را سرگشته کرده است، متحیر کرده است نجاتش بدهند و آن راهى که راه انسان است ببرند. راههاى دیگر راه انسان نیست صراط مستقیم راه انسانیت است. و این مناجاتها و این ادعیهاى که ائمه ما ـ علیهم السلام ـ بعد از اینکه دستشان کوتاه شده بود از اینکه دعوت ظاهرى خیلى واضح بکنند مردم را با این ادعیه به آن راهى که باید ببرند، راه مىبردند. (صحیفه امام، ج 13،ص34)
آنچنان که قرآن کریم سخن خداوند با ماست، دعا راه ارتباط و سخنگویی ما با خداست که به صورت درخواست به پیشگاه او عرضه میداریم. دعا میتواند به هر زبانی توسط خود انسان گفته شود و انسان در نیایش با خداوند، در واقع به بیان رازهای درونی خویش میپردازد و میتواند با زبان بسیار ساده و راحت با خداوند عالم صحبت کند. اما ائمه معصومین که ارتباطی نزدیک با خداوند داشتند و راههای ملکوتی را طی کرده بودند به خوبی و با زبان بسیار رسا چگونه دعا کردن را به ما آموختهاند.
دعاهای رسیده از جانب پیامبر خدا و ائمه معصومین سرشار از مضامین بسیار بلند و معنوی است. آنگاه که امام معصوم به راز و نیاز میپردازد آنچنان با خدای خویش سخن میگوید گو اینکه احدی جز ذات او را مشاهده نمیکند بنابراین بهترین و نزدیکترین راه برای دعا، توجه به نیایشهای ائمه و درسآموزی از آنان است.
نگاهی به صحیفه سجادیه و سایر دعاهایی که از ائمه به ما رسیده است، ضمن آموختن چگونه دعا کردن، برای چه اهدافی و چه اشخاصی نیایش کردن را به ما آموخته است.
دعا برای فرزندان، دعا برای والدین، دعا برای مرزداران، دعا برای نزول باران و رحمت الهی و امثال آن همه و همه آموزش چگونه و برای چه کسانی دعا کردن است.
به تعبیر حضرت امام خمینی دعاها، جانهای انسانها را برای جدا شدن از دنیا و پیوستن به عالم بالا و صراط مستقیم مهیا میکنند.
!انبیا معلمان عالَم
امام خمینی با توجه به عظمت تعلیم و تعلم در اسلام و آیات و روایات فراوانی که در این زمینه وجود دارد، به مناسبتهای مختلف مانند دیدار با معلمان، روز معلم، روز دانشجو و امکان آن به مقام معلم و شرح وظایف آنان اشاراتی عمیق دارند.
از آنجا که سرآمد همة معلمان عالَم انبیا و اولیای خدا هستند امام در کلامی بلند جهان را مدرسه و معلمان آن را انبیا و اولیا معرفی میکند:
عالَم، مدرسه است و معلّمین این مدرسه، انبیا و اولیا هستند. و مربى این معلّمین، خداى تبارک و تعالى است. خداى تبارک و تعالى، تعلیم و تربیت کرده است انبیا را. و ارسال کرده آنها را براى تربیت و تعلیم کافه ناس. انبیاى بزرگ اولوا العزم مبعوثاند بر تمام بشر و سمت معلّمى و مربى دارند نسبت به تمام بشر، و معلّم آنها و مربى آنها حق تعالى است. و آنها هم بعد از اینکه به تعلیمات الهى تعلیم شدند و تربیت پیدا کردند مأمورند که بشر را تربیت کنند و تعلیم. (صحیفه امام، ج 13،ص503)
انسانی که تحت تربیت انبیا و اولیای دین قرار بگیرد و با آموزههای آنان آشنا گردد قطعاً دچار لغزش و گمراهی نمیشود چرا که آنان تربیت شده خداوند هستند و رسالت آنان نیز تربیت بشریت است.
بیشترین رنج انبیا برای تربیت انسان بوده است و آنان از اینکه انسانها منحرف هستند و احساس انسانی خود را به شیطانی واگذار کردهاند و گرفتار ظلمت این جهان خاکی شدهاند بیشترین عضو را میخوردند، تا او را از این ظلمتکده نجات دهند و به اوج عظمت برسانند و به تعبیر قرآن« الله وَلِىُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ...». (بقره (2): 257)
خداوند انبیا را برای خارج کردن از ظلمتها و جهالتها و رهسپاری به سوی نور و روشنایی فرستادهاند و کتاب آنان نور و روشنایی و کتاب هدایت است.
بدین سان است که امام خمینی معلّمی را شغل انبیا میداند و میفرماید:
این معلّم هم این بچهها را از ظلمات به نور وارد مىکند. و همین شغلى است که شغل انبیاست. (صحیفه امام، ج 13، ص 508)
!علم و اخلاق
یکی از آموزههای دینی ما فراگیری علم است البته علمی که بر پایه اخلاق و خودسازی شکل گرفته باشد و ارزش عالِم به آن است که مرد میدان عمل باشد. نشانه عالِم باعمل برخورداری از اخلاق نیکو و شایسته در همة زمینهها است. همواره یکی از شاخصههای مهم عالمان دینی برخورداری از اخلاق و رفتار مناسب با مردم بوده است و مردم نیز همیشه در کنار علما احساس آرامش میکردند. به عبارت دیگر علمای دینی پشت و پناه مردم در مشکلات بودهاند و مرسوم بوده است که در خانه عالم همواره بر روی مردم گشوده بوده است.
امام خمینی میفرماید:
علم بدون عمل، مفید که نیست، بلکه مضر است. شاید بسیارى از مصیبتهایى که بر بشر واقع شده باشد، از علم واقع شده است. تمام این خرابىهایى که الآن در دنیا به وجود آمده است، اینها براى این است که علمى بوده است که توأم با تهذیب نبوده است؛ علم را دارند، لکن مهذب نیستند. شما اگر بخواهید خدمت بکنید به اسلام، خدمت بکنید به کشور خودتان، استقلال کشور خودتان را حفظ کنید، وابسته به هیچ جا نباشید، باید هم رشته علم را تقویت کنید وهم تهذیب اخلاق را و هم عمل را. ( صحیفه امام، ج 19، ص 325)
در سخنان حضرت امام چه آنگاه که بر کرسی تدریس تخصصی دروس حوزوی بود و چه وقتی که به صورت خاص درس اخلاق و معنویت میگفتند تأکید فراوان بر تهذیب نفس و توجه به مسائل اخلاقی نهفته بوده است.
گاه با هشدار به طلاب و گاه با نصیحت و گاه در ضمن برخی مباحث با اشاراتی به مردم و مسئولان به ویژه پس از پیروزی انقلاب، به توضیح و تبیین این مطلب میپرداختند و عالمان و مسئولان غیر مهذّب و غیر خودساخته را نکوهش میکردند و مدام بر ضرورت برخوردهای اخلاقی تأکید میکردند و تمام مشکلات و انحرافها را از عدم خودسازی و حبّ نفس و محبت به جاه و مقام میدانستند.
!شیعه علوی
شما که داعیه پیروى از حضرت أمیر المؤمنین (ع) دارید، لااقل در زندگى آن مرد بزرگ کمى مطالعه کنید، ببینید واقعاً هیچ گونه پیروى و مشایعتى از آن حضرت مىکنید؟ آیا از زهد، تقوى، زندگى ساده و بىآلایش آن حضرت چیزى مىدانید و به کار مىبندید؟ آیا از مبارزات آن بزرگوار با ظلم و بیدادگرى و امتیازات طبقاتى، و دفاع و پشتیبانى بىدریغى که از مظلومین و ستمدیدگان مىکرد و دستگیریهایى که از طبقات محروم و رنجدیده اجتماع مىنمود چیزى مىفهمید؟ و عمل مىکنید؟ آیا معناى «شیعه» تنها داشتن زىّ ظاهرى اسلام است؟ بنابراین، فرق شما با دیگر مسلمانان، که در داشتن این امور خیلى از شیعه جلوتر و مفیدترند، چه مىباشد؟ چه امتیازى بر آنان دارید؟ (جهاد اکبر، ص 28 ـ 29)
یکی از دغدغههای بسیار مهم علمای شیعه در طول تاریخ، عدم توجه طلاب و مردم به زندگی ائمه اطهار بوده است و یا اینکه برداشت غلطی در رفتار ائمه به نام آنان ترویج شود، در حالی که آنها راضی به آن نبودهاند.
گاه برخی امور در میان برخی مقدسین یا متحجرین به نام دین دیده میشود که هرگز متناسب با رفتارهای ائمه نیست و سرچشمه گرفته از بیخبری آنان است.
حضرت امام در جملاتی که در درس اخلاق بیان شده است بر این نکته تأکید دارند که چگونه ما خود را پیرو امیر مؤمنان علی میدانیم درحالی که رفتار ما با آن حضرت فاصله دارد. جالب این است که در این سخنان به مقام ابعاد روحی و معنوی علی اشاره شده و سپس به جنبههای اجتماعی آن حضرت میپردازند و در پایان به عنوان یک شیعه سؤال میکنند که آیا ما خود را منطبق بر این الگوی بزرگ تاریخ بشریت میدانیم؟ و یا تنها نام شیعه علی را بر خود نهادهایم.
منبع: حریم امام