«نمی توان از جنگ تحمیلی و اقتصاد صحبت کرد و نامی از مرحوم عالی نسب نیاورد؛ اقتصاد ایران بعد از انقلاب بدون نام عالی نسب، اقتصادی بی تابلوست؛ نباید از دستاوردهای این افراد در زمان حاضر بی بهره بمانیم» این جملات را دکتر حسن عابدی جعفری، وزیر بازرگانی ایران در سال های جنگ می گوید. او که هم اکنون در دانشگاه تهران به تدریس مشغول است، به روزهایی اشاره می کند که با وجود جنگ و تحریم، تلاش شد اقتصاد ایران حفظ شود و معتقد است باید امروز از دستاورد اقتصادی و تجربه گذشته بهره برد تا اقتصاد ایران شاهد شکوفایی و روزهای بهتر شود.
به گزارش جماران، متن گفت و گوی شفقنا با دکتر حسن عابدی جعفری را در ادامه می خوانید:
*در هر تغییر اساسی مثل انقلاب، مسایل اقتصادی همواره یکی از اصول اصلی انقلاب است حتی بسیاری از تحولات و نارضایتی از نظام های قبلی و روی آوردن به افکار و دیدگاه های جدید دارای منشاء اقتصادی است که انقلاب اسلامی ایران را نیز نمی توان بی ارتباط با اقتصاد دانست. تحولات اقتصادی ایران پس از پیروزی انقلاب را می توان به چند دوره تقسیم کرد؟
عابدی جعفری: تحولات اقتصادی بعد از انقلاب اسلامی را جدای از آنچه که قبل از انقلاب در کشور می گذشت، نمی توان بررسی کرد زیرا بدون دانستن شرایط قبل از انقلاب شاید این تحولات در بستر اصلی خود معنی پیدا نکند. قبل از انقلاب مشکل اصلی اقتصاد ایران وابستگی به غرب بود یعنی ایران و دیگر کشورها به عنوان یک زاییده ای بر اقتصاد غرب تعریف شده بودند که هر کدام رسالتی داشتند که باید آن رسالت را انجام می دادند مثلا کوبا باید نیشکر تولید می کرد و مایحتاج خود را در قبال فروش نیشکر به دست می آورد یا ایران باید نفت تولید می کرد و از قبال آن اقتصاد تک پایه کارشان می گذشت؛ بنابراین عموم این اقتصادها در یک وجه مشترک بودند که همان اقتصاد تک پایه ای بود به این معنی که بسیار متزلزل و وابسته بودند و هر تغییری که در این تک پایه به وجود می آمد کل اقتصاد فرو می ریخت؛ بنابراین وابستگی به معنای دقیق کلمه وجود داشت و بنا نبود از قبال چنین اقتصادی، عدالت در کشور جاری باشد بنابراین کسانی که نزدیک تر به این پایه اصلی اقتصاد بودند وضعیت بهتری داشتند و به مراتبی که دورتر از آن می شدند وضعیت بدتری پیدا می کردند؛ از مرکز به پیرامونی کشور هم همین وضعیت وجود داشت هر کس به مرکز نزدیک تر بود وضع بهتری داشت و از امتیازات بهتری برخوردار بود و هر کس به اقصی نقاط کشور مربوط می شد به همان درجه وضعیتی بدتر داشت؛ بنابراین کسانی که سراغ واردات و صادرات نفت می رفتند جزو متمول ترین افراد بودند و کسانی که خارج از این دایره قرار داشتند به همان تناسب دورتر از امکانات بودند. در نهایت انقلاب اسلامی در اعتراض به چنین مسایلی در حوزه اقتصاد و همچنین حوزه سیاست و وابستگی اتفاق افتاد حال طبیعی است که اولین اصولی که بعد از انقلاب اسلامی باید حاکم می شد این بود که این اقتصاد وابسته را به یک اقتصاد مستقل تبدیل می کرد و این بی عدالتی و تبعیض ها باید تبدیل به رویه های توام با عدالت می شد؛ بنابراین دستور کار انقلاب در کل حوزه ها به ویژه درحوزه اقتصاد رسیدن به استقلال اقتصادی و از تک پایه ای و فروش نفت خارج شدن بود که بتواند روی پای خود بایستد که کشورهای دیگر نتوانند به خاطر ضعف اقتصادی و تک پایه ای بودن به او تحکم کنند. نکته بعد این است که عدالتی که فقدانش قبل از انقلاب کاملا به چشم می خورد و تبعیض هایی که جاری بود باید تبدیل به عدم تبعیض و نهایتا عدالت در مورد توزیع اعم از توزیع قبل از تولید و توزیع پس از تولید می شد. خب عملا همین کار هم شروع شد و سیاست گذاری ها به این سمت رفت که کمترین میزان وابستگی را به نفت داشته باشیم و سایر مبانی تولید در کشور پا بگیرد و عدالت هم در جامعه جاری شود. این اصول تا قبل از شروع جنگ تحمیلی ادامه پیدا کرد؛ بنابراین دوره اول اقتصاد دوره قبل از وقوع جنگ تحمیلی بود. دولت، مدیرانی را در بسیاری از سرمایه های ملی که به دلیل فرار کردن کسانی که بر این مجموعه ها حکومت می کردند راکد مانده بود، انتخاب کرد تا اجازه ندهد تولید بخوابد و مدیرانی را نیز برای کارخانه هایی که مسوولین آن فرا کرده بودند تعیین کرد. بنابراین انقلاب اسلامی ایران تغییرات اولیه ای را در طول تقریبا دو سال اواخر سال 1357 تا آغاز جنگ تحمیلی در سال 59 اعمال کرد. این تغییرات طوری بود که دشمن را به شدت نگران کرد بنابراین لازم بود غیر از آن هجمه های محلی، بومی و فرقه ای که در داخل کشور شکل می گرفت و کودتاهایی که ایجاد کردند و به نتیجه نرسید یک حربه تمام عیار به کار ببرند که انقلاب اسلامی متوقف شود که این حربه جنگ تحمیلی علیه ایران بود؛ بنابراین جنگ تحمیلی با این هدف شکل گرفت که جلوی رشد انقلاب اسلامی را مبنی بر اجرای حداقل این دو سیاست اساسی بگیرند که عبارت بود از حفظ استقلال در حوزه اقتصاد و تامین عدالت. در نهایت درآمدهای ارزی کشور محدود شد، تولید نفت با مشکل مواجه شد، فروش نفت را تحریم کردند و اگر تامین درآمد کشور با فرض آنها با مشکل مواجه می شد این اقتصاد نمی توانست پویایی خود را حفظ کند و به اهدافش برسد؛ در نتیجه جمهوری اسلامی که با پدیده جنگ روبه رو بود چند راه پیش رو داشت؛ یکی اینکه آنچه دشمن طراحی کرده بود را بپذیرد - که در این صورت اصلا نباید انقلاب می کرد- و دوم همراهی و همسازی با آنچه که اتفاق افتاده بود و سوم اینکه از این تهدید، فرصتی برای تحقق اهداف انقلاب بسازد. در طول جنگ تحمیلی و در بخش اقتصاد راه حل سوم اتفاق افتاد یعنی اگر چه جنگ بخشی از سرمایه های انسانی ناب را از دست ما گرفت و بخشی از سرمایه های فیزیکی ما را تخریب کرد و زیرساخت ها را منهدم کرد اما فرصت جنگ برای نهایتِ آن دو اصل، به رغم خواست دشمن پدید آمد.
*پس دولت چه تدبیری را در این راستا اتخاذ کرد؟
عابدی جعفری: مصرف گرایی که در کشور حاکم بود آرام آرام تبدیل به قناعت شد؛ درآمد حاصل از فروش نفت که در آخرین سال حکومت شاه 26 میلیارد دلار در سال پیش بینی شده بود تا کشور اداره شود در سال های جنگ به 6-7 و 10میلیارد دلار رسیده بود و عملا کشور ناگزیر شد به پایه های دیگر درآمد یعنی تولید محصولات دیگر روی آورد و معادن ایجاد کند و برای کارخانجات مهم سرمایه گذاری کند؛ بنابراین هم در قطب مصرف، قناعت حاکم شد و هم در قطب تولید و مصرف ارزِ نفت تغییراتی ایجاد شد. وقتی جنگ 8 سال طول کشید سیاست جمهوری اسلامی و دولت دفاع مقدس این شد که جنگ را جزو زندگی تعریف کنند و مردم جنگ را چیزی جدای از زندگی ندانند پس در دولت برنامه هایی مصوب شد که کشور باید با آن برنامه ها ادامه حیات می داد حتی در این برنامه سناریوهایی گوناگونی دیده شد؛ از جمله سناریو داشتن صفر ارزی یعنی اگر درآمد ارزی هم صفر شد، زندگی ما باید ادامه پیدا کند. طبیعی بود در چنین شرایطی استراتژی بقا یعنی باقی ماندن، محور همه بحث ها بود. حفظ سرمایه هایی که داشتیم جزو استراتژی اصلی بود و در جاهایی که امکان داشت عملا می توانست توسعه هم اتفاق بیفتد در راستای سیاست استقلال، هدف، تعریف شده و قرار بود در همان شرایطی که 6 تا 8 میلیارد دلار درآمد ارزی داشتیم حداقل در سال اول یک میلیارد دلار صادرات غیر نفتی داشته باشیم. سال های بعد قرار شد این رقم به دو میلیارد دلار برسد؛ گرچه رقم ها کوچک به نظر می رسند ولی در مقایسه با کل بودجه ارزی که یک ششم تا یک هشتم بودجه را در بر می گرفت، قابل ملاحظه بود. چیزی که در دوره های بعد کمتر به این قوت تحقق پیدا کرد. بنابراین با هر سه این استراتژی ها کار ادامه پیدا کرد. مناطقی که در بمباران تخریب می شد به قوت ترمیم می شد و آن مراکزی که قابل حفظ بودند از اول محفوظ نگه داشته می شدند و برنامه های دولت در خصوص صادرات در همان دوره جنگ که مورد تصویب قرار گرفته بود، عملا هم اجرا شد؛ بنابراین دوره جنگ بخش دوم از اقتصاد کشور است که در آن با تمام توان سیاست های کلان انقلاب و جمهوری اسلامی دنبال شد و در حد توان هم تحقق پیدا کرد و از عوارض سیاست های دوره شاه به شدت پرهیز شد؛ مثلا در حوزه مربوط به مصرف ناگزیر بودیم که اقلام کم کالاهایی که داشتیم را در قالب کوپن یا جیره بندی به مردم عرضه کنیم، کاری که در تمام جنگ های دنیا بدون استثنا اتفاق افتاده است بنابراین سازو کار لازم هم به کار گرفته شد.
بعد از امضای موافقتنامه صلح بین ایران و عراق و برقراری صلح، دوران سوم اقتصاد ایران شروع شد که به نحوی در دو دولت ادامه پیدا کرد. در طول نزدیک به 16 سال محور ترمیم خرابی های پس از دوران جنگ یعنی بازسازی و بعد هم چگونگی تکیه روی استراتژی توسعه مورد نظر بود بنابراین در اولین دوره بعد از جنگ بازسازی و ترمیم خرابی های پس از جنگ محور اصلی اقتصاد بود مثلا آب های کشور باید حفظ و از هرز رفتن آن جلوگیری می شد و تا آنجا که امکان بود سازندگی در آن ایجاد شود شهرهایی که بر اثر جنگ ویران شده بودند باید به حالت اولیه بر می گشتند، سدها باید ساخته می شد.
* پس از انقلاب، دولت به این سمت رفت که اقتصاد کشور را از وابسته بودن به اقتصاد مستقل تبدیل کند. در آن دوره چه اقداماتی انجام شد که موفقیتی نسبی برقرار شد و چرا پس از آن دوره که با وجود جنگ بدهی های خارجی ایران، صفر شده بود، با مشکلات اقتصادی عدیده مواجه بوده ایم؟
عابدی جعفری: عوامل داخلی و خارجی دخیل است زیرا ما در خلا زندگی نمی کنیم و شرایط سیاسی دنیا هم بر ما تاثیرگذار است بنابراین یا باید همانند قبل از انقلاب همگام و همراستا با آنها باشیم یا مقاومت کنیم اما بعد از انقلاب، قدم هایی برداشته شد که بتوانیم در تولیداتمان تنوع ایجاد کنیم، از هم گسیختگی های بعد از انقلاب را جبران کنیم و انسجام نظام واره در کشور ایجاد شود. یکی از مشکلاتی که ظرف هشت سال گذشته به وجود آمد این بود که نظام به معنی خود در کشور دچار گسیختگی شد و هم پیوند صدر و ذیل نظام سست شد و هم بین رهبری نظام با دولت، دولت با مردم و هم بین ابعاد نظام در حوزه سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی، گسست ایجاد شد؛ یعنی آنچه که تحت عنوان انضباط اجتماعی و اقتصادی مطرح است و نظم، شالوده داشتن یک نظام است، سست شد و در نهایت این سستی، در مواقعی بی اعتمادی مردم و سوء استفاده فرصت طلب ها را به دنبال آورد.
در این دو برنامه ای که تا سند چشم اندازه ده ساله آینده در پیش داریم ضمن اینکه باید رشد معقول این دو برنامه را در حوزه اقتصاد داشته باشیم، باید جبران ناکامی هایی که در دو برنامه قبل اتفاق افتاد، انجام شود. در طول دو دوره چهار ساله بعد از انقلاب و با توجه به زیر ساخت هایی که در هر دوره ایجاد شد این سیاست ها ادامه پیدا کرد تا دوره هشت ساله اخیر که به دوره چهارم اقتصاد ایران رسیدیم که متاسفانه تاریخ مشعشع و روشنی از این دوران در اقتصاد ما رقم نخورد و بخشی از آنچه را که تلاش شد در دوره 16 و 8 ساله جنگ احیا کنیم در این هشت ساله از بین رفت. عدالت به معنایی که وجود داشت به عدالت توزیع درآمد، ترجمه شد که خود موجب افزایش تورم و ایجاد رکود در تولید شد و همین طور بحث استقلال تحت الشعاع واردات قرار گرفت و اگر چه در شرایط سیاسی تمام تلاش صورت گرفت تا استقلال حفظ شود اما در حوزه اقتصادی شاهد واردات کالاهای وسیع کشورهای خارجی به خصوص چینی در کشور بودیم. در این دوره رشد تولید ناخالص ملی کشور زیر صفر رفت در حالی که در شرایط گذشته ما رشد 5-6-7 و حتی 8 درصد را تجربه کرده بودیم و در مجموع خسارت هایی به اقتصاد کشور وارد شد که در این دوره اخیر که حدود یک سال شروع شده است باید این خسارت ها برطرف شود. از جمله رشد تولید ناخالص ملی از زیر صفر به صفر و بعد بالای صفر برسد و رشد قابل ملاحظه ای داشته باشیم و رکودی که در کشور حاکم است، رفع شود و کسادی از بین رود. تورمی که در عین رکود حاکم است، باید به حداقل خود برسد و قیمت ها روال عادی خود را پیدا کنند و به توسعه ای که در دوره قبل تجربه کرده بودیم، بازگردیم.
همراه با این مشکلاتی که عرض کردم طبعا بحث های مربوط به رانت خواری ادامه پیدا کرد، بی نظمی در اداره امور کشور حاکم شد و به نوعی که ما در حوزه سلامت اداری که طی دو برنامه باید رشد قابل ملاحظه ای را تجربه می کردیم، دچار فساد اداری شدیم، فسادهایی که نمونه های آن عنوان و موجب رنجش خاطر مردم و دست و پا گیر شدن دولت شد.
* اشاره ای به فساد اداری و اختلاس ها داشتید؛ شما به عنوان وزیر سابق بازرگانی تحریم ها را در کنار فساد و اختلاس ها چقدر در این ناکامی موثر می دانید؟
عابدی جعفری: در مورد اختلاس ها باید گفت انصاف قضیه این است که این افراد از جنس انقلاب و نظام جمهوری اسلامی نیستند یعنی وصله های ناهمگونی هستند که با صد چسب به بدنه نظام چسبانده شده اند زیرا نظام جمهوری اسلامی با ماهیتی که از آن می شناسیم و انقلابی که مردم برای برپایی آن انجام دادند، از چنین برچسب هایی کاملا بری است بنابراین به زودی نظام ما چارچوب انضباط لازم را خواهد یافت تا امکان بروز چنین رانت خواری هایی از بین رود. من به شدت امیدوارم که دولت جدید و دو برنامه ای که در پیش داریم ما را از این وضعیت نجات دهد و امکان بروز رانت خواری را به صفر برساند اما بحث راجع به تحریم چیزی نیست که در اختیار ما باشد، دشمنان انقلاب به هیچ وجه بر نمی تابند که انقلاب اسلامی آن طور که باید و شاید پیش رود و آن اصولی که گفتم را محقق کند و مدل و الگویی برای سایر کشورها قرار بگیرد کما اینکه در حوزه سیاسی در منطقه می بینید زلزله ای که ایجاد شده است بی تردید ملهم از زیر ساخت های انقلاب اسلامی است. ما باید همانند پدیده جنگ طرز زندگی کردن با تحریم ها را نیز بیاموزیم که در طول سال های گذشته آنها را تجربه کردیم بنابراین فکر نکنیم که در خلا می توان برنامه های اقتصادی کشور را پیش برد بلکه باید با محاسبه تحریم ها به اهداف خود رسید.
*پس فکر می کنید برنامه های بعدی بیشتر جبران این مراحل قبلی است یا همزمان می توان پیش رفت؟
عابدی جعفری: سرعت ما از لحاظ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی باید طوری باشد که ضمن جبران خلا این دو برنامه گذشته، اهداف برنامه های فعلی که در پیش داریم تحقق یابد من امیدوارم با همتی که مجموعه دولت، ملت و مقام رهبری در این زمینه دارند و انسجام جدیدی که به وجود آمده و انضباطی که در کشور ایجاد شده و روح حاکم برنامه ریزی نه تنها شکست گذشته جبران شود بلکه بتوانیم به سند چشم انداز هم دست پیدا کنیم.
*پس شما چشم انداز تحولات اقتصادی و کارهایی که در دولت جدید انجام شده است را چطور می دانید؟
عابدی جعفری: در زمینه ترمیم وضعیت گذشته باید رکود را از بین برد، تورم را به حداقل ممکن کاهش داد، تولید ملی افزایش یابد و از زیر صفر بیرون آید؛ نتیجه این مقدمات که به صورت مُسکِن انجام شود بیرون آمدن از مشکلات گذشته است ایران از لحاظ سرمایه های انسانی و فیزیکی جزو معدود کشورهای دنیاست و جایگاه ویژه ای دارد؛ این ظرفیت ها باید در طول چند سال آینده در جهت دو سیاست کلی حفظ استقلال و اجرای عدالت مورد استفاده قرار گیرد. سیاست های کلی که الان در مورد اقتصاد مقاومتی تعیین و ابلاغ شده است در پی ریزی شالوده و اجرای عدالت و رسیدن به استقلالی است که از آن یاد شده است یا سیاست های کلی که در حوزه نظام اداری از آن یاد شده، سیاست هایی است که اجرای آنها کمک می کند انسجام از دست رفته اداری کشور دوباره باز گردد و ما بتوانیم به کمک چنین دستگاه اداری اهداف خود را محقق سازیم.
در آخر باید یاد کنم از کسانی که در آن روز حاضر بودند و فعالیت کردند و بعضی از آنها الان در بین ما نیستند و هم یاد کنم از سیاست هایی که در حوزه اقتصاد انجام شد و اگر این سیاست ها در شرایط فعلی تداوم پیدا کند و از آن میراث بهره برداری کنیم امروز وضعیت اقتصادی مان بهتر از آنچه که هست، می شود. مرحوم مهندس عالی نسب کسی نیست که بتوان از تاریخ اقتصادی کشور فراموش کرد و نمی توان از دوران جنگ صحبت کرد اما سیاست های پیشنهادی اقتصادی ایشان را در نظر نگرفت. او در یک جمله تجلی تجربه و آموخته های اقتصادی کشوری به نام ایران چه در گذشته و چه در زمان بعد از انقلاب بود و همه آن آموخته ها را به خدمت گرفت تا بتواند سیاست های اقتصادی را بعد از انقلاب و بخصوص در دوران دفاع مقدس پیاده کند؛ بنابراین اقتصاد ایران بعد از انقلاب بدون نام مرحوم عالی نسب، اقتصادی بی تابلوست و امید است از تجربه هایی که این بزرگوار در آن دوران ارایه کرد در این دوره ها هم استفاده شود. افراد دیگری که در این حوزه کمک زیادی کردند و نقش تعیین کننده داشتند اصناف و بازرگانانی بودند که انصافا در آن دوره سنگ تمام گذاشتند و در همه صحنه های اقتصادی و بازرگانی حضور پیدا کردند مثل مرحوم عسگر اولادی که زحمات بسیاری کشید و همینطور مرحوم امانی که دیدگاه های بسیار روشن و ظریفی داشتند که من یک جمله را از ایشان نقل می کنم که در جلسه ای در وزارت بازرگانی گفت، "این شیوه ای که در دوره جنگ به نام جیره بندی اتخاذ شد، نه شرقی است نه غربی است بلکه عقلی است" و نباید از دستاوردهای این افراد در زمان حاضر بی بهره بمانیم.
گفت وگو از فهیمه ابراهیمی - شفقنا