دوران تحریم به پایان خودش نزدیک می شود. ایران و جهان خودشان را برای شرایط جدید اماده می کنند. ولی به طور واقعی این دوران پساتحریم با توقعاتی که برای مردم ایجاد شده، چه دستاوردی را برای ملت ایران خواهد داشت ؟
دوستی داشتم تعریف می کرد محصولی را در حال ساخت بود و هر روز مدیر فروش شان با آب و تاب و هیجان زاید الوصفی از به نتیجه رسیدن آن و امکان رقابت آن با مشابه خارجی اش صحبت می کرد و ادعا داشت که اگر این محصول ساخته شود بازار را می گیرد. محصول ساخته شد و از نظر کیفیت و بسته بندی از مشابه خارجی اش هم بهتر در آمد. از فردای آن روز مدیر فروش پر از ادعا کم کم خاموش شد و دیگر از آن همه ادعا خبری نبود. به مدیر فروش گفتند که حال که محصول حاضر است برنامه در بازار خود اجرا کنید. با نگاه عاجزانه و شرمنده ای به من گفت: مشکل همین جا است که دیگر بهانه ای برای نفروختن ندارم.
داستان آن مدیر فروش ، از دونظر شبیه جناح های سیاسی ایران است. دلواپسان که ادعا داشتند برداشتن تحریم ها محال است، حالا شروع می کنند به ایراد گرفتن ، اصلاح طلبان تندرو هم که همه مشکلات را منوط به رفع تحریم ها می دانستند، باید جواب گروه اول را بدهند، دولت هم که مجبور بود برای نشان دادن اهمیت رفع تحریم ها موضوع را کمی غلیظ تر به اطلاع مردم برساند، با سیل انتظارات مردم روبروخواهد شد.
وضعیت ایران در دوران پسا تحریم چگونه خواهد شد؟
ما در بهترین حالت به سال ٨٢ باز می گردیم. علاوه بر رفع تحریم های آمریکا که دستاورد کمی نیست، منابعی در حدود حداکثر ٧٠میلیارد دلار آزاد خواهد شد. اگر سنت به سنت آن خوب مدیریت نشود، نه تنها به نفع اقتصاد کشور نیست ، بلکه بیماری هلندی مزمن موجود را تشدید می کند، آن هم در زمانی که واحدهای تولیدی دیگر رمقی ندارند و تهیه مواد اولیه از چین و حتی اروپا تقریبا به هر قیمتی ممکن شده است. واردات کالاهای متورم ارزان ، صنعت را نابود می کند، بر اشتغال زدایی می افزاید و رکود موجود را نیز تشدید می نماید. الباقی پس انداز باقی مانده قشر متوسط و ضعیف را نیز از دستشان می رباید.
این موضوع تاثیری بر قیمت ارز هم دارد؟
جو روانی برداشتن تحریم ها و امکان واردات قانونی از طریق بانک توسط ال سی و ارز مبادله ای، ممکن است در کوتاه مدت نرخ ارز را تا ٣٣٠٠ تومان کاهش دهد، ولی این موضوع مدت خیلی طولانی نخواهد بود و مجددا نرخ ارز به کانال قبلی خود بر می گردد. اگر دولت دست از شعار تک نرخی کردن ارز بر ندارد، به زودی شاهد هدر رفتن منابع ارزی و بازگشت نرخ آزاد آن به بالای ۴٠٠٠ تومان خواهیم بود. مگر ممکن است با قیمت نفت ٣٠ دلار، رکود بی سابقه، نقدینگی ٩٠ هزار میلیارد، نرخ بیکاری فزاینده و تعطیلی کارخانجات صحبت از یک نرخی کردن ارز کرد؟ اگر ما رشد اقتصادی ۵٪، افزایش صادرات ، رونق تولید و اشتغال زایی می خواهیم ، همه این موارد یعنی نرخ دلار از قیمت های فعلی رسمی و آزاد دور شود. کافی است رونقی اندک در تولید به وجود آید، دولت ناگهان با رشد ناگهانی تقاضای ارز روبرو شود، ظرف کمتر از ۶ ماه تمامی تقاضاهای خفته دوران رکود از سال ٩١ تا ٩۴ ناگهان احیاء می شوند و هجوم تولید کنندگان برای واردات و خرید داخلی مواد اولیه و به تبع آنان سفته بازان ارزی ، دولت را در مضیقه ارزی قرار خواهند داد که مجبور خواهد شد بلافاصله تقاضا ها را سهمیه بندی کند.
یعنی همان اتفاقی که سال ۷۴ افتاد؟
دقیقا همین طور است.همان رویداد سال ١٣٧۴ رخ می دهد با این تفاوت که جمعیت امروز، به خصوص تحصیل کرده های بیکار، سطح زندگی مردم، سطح انتظار مردم از دولت که هردو دستاوردهای دولت نهم و دهم برای مردم بوده است و ده ها مورد دیگر، نسبت به سال ٧۴ به شدت دچار تغییر و دگرگونی شده است و قابل مقایسه نیست.
پس با این اوصاف نباید به کاهش قیمت ارز دل بست؟
قطعا. نرخ ارز نه تنها کاهش نمی یابد بلکه افزایشی در خور خواهد داشت. اگر این افزایش طبیعی اتفاق نیافتد ، در چند سال بعد به طور ناگهانی و غیر طبیعی رخ خواهد داد.
البته به اعتقاد برخی از کارشناسان ما می توانیم از ظرفیت افزایش ارز به نفع اقتصادمان بهره ببریم. خصوصا پس از تیره شدن رابطه آنکارا و مسکو ظرفیت صادرات ایران به روسیه می تواند در حوزه محصولات کشاورزی بیشتر شود.تحلیل شما از این ماجرا چیست؟
می تواند یکی از عوامل مهم، نزدیکی استراتژیک ایران به روسیه باشد. ولی ایران در این خصوص به درستی عمل کرد. کشور روسیه بود که دست همکاری به سمت ایران دراز کرد و ایران با کمال خردمندی ، با اینکه در مقابل ترکیه قرار می گرفت از این همکاری استقبال کرد. روسیه امروز و شخص پوتین قدرت جدیدی است که سر برداشته است و از حمایت مردم خودش و اکثر جمهوری های سابق شوروی برخوردار است. چین یکی از هم پیمانان قدرتمند روسیه است و جهان از سال ٢٠١۶ به یک جهان جدید دو قطبی با پیچیدگی های ناشناخته تبدیل خواهد شد.
این درحالی است که برخی تحلیل گران تاکید دارند نباید روی روسیه به عنوان یک شریک تجاری حساب باز کرد. شما چه نگاهی به این طرز فکر دارید؟
باطناب هیچ کشوری نباید به چاه رفت. کشورها و به خصوص قدرت های حاکم جهان ، همیشه منافع ملی خودشان را به منافع ملت ها ترجیح داده اند. دلخوشی به حمایت های موقت قدرت ها اشتباه محض است. این که گفته می شود ، روس ها همیشه به ما دروغ گفته اند و کلک زده اند، یک تعبیر عامیانه از روابط بین الملل است. ضمن این که دولت های روسیه همیشه نماینده ملت ها نبوده اند و با هم فرق می کرده اند. به طور مثال در زمان تزار ها ، آن ها با کمک انگلیس ، ایران را به سه کشور تقسیم کردند که با روی کار آمدن بلشوییک ها به رهبری لنین ، این قرارداد کان لم یکن شد. به جرات می توان گفت که روسیه در زمان لنین بهترین روابط را با ایران داشت. بعد از روی کار آمدن استالین بود که برای دسترسی به اب های خلیج فارس از طریق تسخیر ایران و تشکیل دو دولت به اصطلاح ملی در اذربایجان و کردستان تحت نام حکومت های مردمی به تجزیه ایران پرداخت و تیز هوشی وزرای کشور و وزرای خارجه با هماهنگی و پشتیبانی آمریکا ، استالین را به عقب نشینی واداشت و رهبران مستقل خلق یا به مسکو گریختند و یا دستگیر شدند و سناریوی تجزیه ایران ناکام ماند.
البته در همان زمان، استالین چهره محبوب مارکسیست های جهان و بعضی از کمونیست ها بود و عده ای اصولا مارکسیسم لنینیسم را بدون استالینیزم قبول نداشتند. تاریخ ورق خورد و چهره استالین از زیر سال ها اختناق و کیش شخصیت او شناخته شد. شخصی که هیچ شباهتی نه به لنین داشت و نه مارکس و نه هیچ رهبر مردمی دیگری آمریکا ، انگلیس ، ایتالیا و سایر قدرت ها، چه وفاداری ای از خود نشان داده اند و یا به کدام کشوری با نیت خیر پا گذاشته اند؟ امپراطوری عثمانی در استانه فروپاشی صدها هزار ارمنی را قتل عام کرد ولی آن جنایات همچنان به پای مردم صلح دوست ترکیه و دولت آن نوشته شده است.
در یک جمه بندی اگر بخواهید شرایط بعد از تحریم را به طور خلاصه ترسیم کنید، تصویری که ارایه می کنید چگونه است؟
علیرغم همه موانع موجود، ایران وارد بازار جهانی می شود و جزو نقش آفرینان اقتصاد منطقه خواهد شد. رونق اقتصادی کم کم جای خود را به رکود می دهد. تولید ، مهمترین بخش رشد پذیر و جذاب اقتصاد ما خواهد شد. بازارهای دیگر، بازیگرانش را از دست داده و آن هایی که باقی مانده اند بایستی در رقابتی سخت به فعالیت بپردازند که این اتفاق بسیار خوب است. کاهش در آمد نفت، اذهان را به سمت سایر درامدها سوق می دهد و بخش خصوصی خلاق پا به میدان خواهد گذاشت و خیلی زود استارت آپ هایی در بسیاری از موضوعات کاری مشاهده خواهیم کرد.بخش دولتی و استخدام در آن بعد از جذابیتش را از دست می دهد و جوانان دیگر منتظر کار باقی نمی مانند. یا در بخش خصوصی مشغول به کار شده و یا خود به تنهایی کاری را شروع می کنند. در مجموع ایران سال ٩۵ در هیچ زمینه ای هرگز به سال های قبل بر نخواهد گشت ، شاید تصور این حرف کمی سخت باشد، ولی انجام آن حتمی است.
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید