اینکه پسر یک راننده اتوبوس که در خانه دولتی محقر که دولت به فقرا می دهد بزرگ شده تبدیل به قوی ترین سیاستمدار مسلمان در اروپای سفید شود این یک پیام برای همه نژادپرست ها و طایفه گراها است که کشورهای عربی را به حالت حضیض و خونریزی که در حال حاضر در آن به سر می برند، رساندند.شهر لندن بزرگ که این مسلمان را به عنوان رهبر خود انتخاب کرد تعداد جمعیتش(13 میلیون نفر در روز)از تعداد جمعیت چندین کشور عربی بیشتر است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران،«عبدالباری عطوان»نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در یادداشتی در روزنامه رأی الیوم نوشت:سرمقاله روزنامه«رأی الیوم» با این عنوان«اگر صادق خان برنده انتخابات شهرداری لندن بزرگ اگر به یک کشور عربی و به طور مشخص یک کشور حاشیه خلیج فارس مهاجرت می کرد،چه اتفاقی می افتاد؟این هم سناریوهای مختلف»واکنش های زیادی توسط بسیاری که تعدادشان بیش از صدها هزار نفر است،در پی داشت.برخی از برابری در برابر قانون در کشورهای غربی که با نژادپرستی یا تبعیض دینی میان شهروندانش مخالف است،خوششان آمد و برخی از برادران ما در برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس به انتقاد از نظام های حاکم بر این کشورها و قوانین شان اعتراص کردند؛ قوانینی که کارگر خارجی را از بیشتر حقوقش، بهداشت و سلامتی، آموزش، اقامت دائمی و ملیت محروم می کند حتی اگر مدت اقامتش در این کشورها که برای یافتن کار به آنها مهاجرت کرده طول بکشد این در حالی است که میلیون ها نفر امثال این کارگر در جهان غرب«کافر ملحد»به چنین حقوقی دست پیدا می کنند.برخی از این برادران ما در کشورهای حاشیه خلیج فارس حداقل ادب گفت و گو که باورهای دینی ما به آن تاکید کرده را رعایت نکرده اند.
این نویسنده نوشت:در این بحثی نداریم که برخی عرب ها و مسلمانان به منطقه خلیج فارس آمدند و تبدیل به میلیونر یا حتی میلیاردر شده و برخی از نوه های خود را به پست های وزارتی رساندند اما ما در این جا درباره این حالت های فردی استثنائی سخن نمی گوییم بلکه درباره قوانینی سخن می گوییم که ادغام را منع کرده و آن را تحریم می کنند و در عوض تبعیض را تقویت کرده و ساده ترین حقوق یک کارگر خارجی در زمینه عدالت و برابری را از او سلب می کنند و بر اساس این قوانین این کارگر اگر تخلف رانندگی ساده بکند وی را از کشور اخراج می کنند و نیازش برای سیر کردن شکم فرزندانش را با دستمزد و رفتاری نزدیک به بردگی مورد سوء استفاده قرار می دهند. چنته ما ثما پر از مثال ها در این زمینه است.
عطوان در ادامه نوشت:بگذارید اذعان کنیم که ما به عنوان عرب به همدیگر به چشم نژادپرستی نگاه می کنیم نه فقط به عرب ها از جنس خودمان در کشورهای دیگر و درها را به روی آنها می بندیم بلکه به بیشتر ملت های غیر عرب دیگر با این دید نگاه می کنیم.گارگر هندی یا کارمند پاکستانی،خدمتکار زن فیلیپینی یا راننده سریلانکایی در بیشتر کشورهای ما با چشم حقارت به آنها نگریسته می شود و فراموش نکنیم که این کسانی که زمانه با آنها بد تا کرده و نیاز و شرایط معیشتی آنها ار وادار به ترک کشورشان کرده،برخی شان متعلق به کشورهای هسته ای هستند که تجربه بسیار خوب و پرافتخاری در دموکراسی و همزیستی و برابری بر اساس قانون اساسی را پشت سر می گذرانند.
وی در ادامه نوشت:هند که تعداد جمعیت آن از یک میلیارد و نیم شهروند فراتر رفته است و شهروندانش وابسته به بیش از 150 دین هستند و به 400 زبان سخن می گویند ، مسلمانان در این کشور اقلیتی هستند که الگویی برای تسامح و همزیستی ارائه کردند و یک مسلمان در این کشور به ریاست دولت رسیده است.این را برای برخی از خودمان می گوییم که ثروت کورشان کرده و نمی گذارد حقایق و بدیهی ها را ببینند.
این نویسنده عرب در ادامه به شدت از تبعیض توسط عرب ها انتقاد کرد و نوشت:آیا شوک آور نیست زمانی که میلیون ها عرب و مسلمان از پیروزی یک مسلمان در انتخابات شهرداری شهر لندن بزرگ که یک رخداد تاریخی بی سابقه است را جشن گرفته اند، برخی به دنبال نبش قبر بروند تا ببینند مذهب وی چیست، آیا سنی است یا شیعی و برخی به این نتیجه برسند که وی شیعه است و شروع کنند به سخن گفتن درباره اینکه وی هوادار یهودی هاست بکنند و در سلامت اسلام وی تردید کنند،این در حالی است که برخی دیگر وی را مجوس رافضی و پسر صیغه ای توصیف کنند!هر کسی شبکه های اجتماعی را طی دو روز گذشته پیگیری کرده باشد میزان سقوطی که برخی از ما به آن رسیدند را می فهمد.
عطوان در این یادداشت نوشت:بگذارید اذعان کنیم که نسبت زیادی از ما نژادپرست و طایفه گرا هستیم و در عین حال دم از اسلاموفوبیا می زنیم اما خودمان یا برخی از ما از این مساله علیه دیگری استفاده می کنیم حتی علیه مردم یک کشور،یک مذهب یا یک قبیله استفاده می کنیم این بماند که علیه مذاهب و باورهای دیگر هم از آن استفاده می کنیم.
این نویسنده نوشت:(ما عرب ها) با پناهندگان سوری احساس همبستگی می کنیم به شرط آن که به اروپا بروند و نه به کشورهای ما به ویژه آن کشورهای ثروتمندش که باید ملت هایشان از هر گونه اختلاطی به دور بمانند! به رغم آن که ملت سوریه به متمدن بودن ، زیبایی اش ،ایمان و همزیستی اش و نیز ابداع در همه زمینه ها معروف است.پس از همه این اقدامات اینها(کشورهای حاشیه خلیج فارس)مدعی اند که از ملت سوریه و خون و جان مردمش و امنیت و ثباتش حمایت می کنند.
وی این پرسش را مطرح کرد:آیا عجیب نیست که کشورهای عربی که از پناهندگان سوری استقبال کرده اند همان کشورهای فقیر بی چیز هستند،همان کشورهایی که یک بشکه نفت در زیر زمین خود ندارند؛کشورهایی مانند اردن ، لبنان ، سودان و ترکیه و با آنها لقمه نان خود را بدون هیچ بهایی تقسیم کردند؟
وی نوشت:صادق خان به دلیل آن که پاکستانی یا مسلمان است شهردار لندن نشد بلکه به این دلیل که وی شایسته است و خواست که انگلیسی باشد و به شهروندانش بدون در نظر گرفتن رنگ،باور و نژادشان خدمت کند و نیز خواست که لطف این کشور به وی در حق آموزش،بهداشت،کرامت انسانی و برابری در برابر قانون با دیوید کامرون نخست وزیر سفید پوست انگلیس داد را پاسخ دهد و شگفت زده نمی شویم اگر طی سال های آینده وی رهبر حزب کارگر و نخست وزیر انگلیس شود،مگر این کارها را «باراک اوباما»ی آفریقایی پسر یک مهاجر از حبشه نکرد؟
وی با حمایت از صادق خان نوشت:صادق خان مبارز سرسخت علیه نژادپرستی،طایفه گرایی و اسلاموفوبیا خواهد بود و عجیب نیست که امروز و بدون هیچ گونه تردیدی اعلام کند که اگر«دونالد ترامپ»در انتخابات ریاست جموری آمریکا برنده شود از ورود وی به آمریکا به دلیل دیانتش جلوگیری می کند.
عطوان پیروزی صادق خان را پیامی برای نژادپرست ها دانست نوشت:اینکه پسر یک راننده اتوبوس که در خانه دولتی محقر که دولت به فقرا می دهد بزرگ شده تبدیل به قوی ترین سیاستمدار مسلمان در اروپای سفید شود این یک پیام برای همه نژادپرست ها و طایفه گراها است که کشورهای ما را به حالت حضیض و خونریزی که در حال حاضر در آن به سر می بریم، رساندند.شهر لندن بزرگ که این مسلمان را به عنوان رهبر خود انتخاب کرد تعداد جمعیتش(13 میلیون نفر در روز)از تعداد جمعیت چندین کشور عربی بیشتر است.
وی در ادامه نوشت:صادق خان نظریه برخورد تمدن ها میان غرب و اسلام را مورد حمله قرار داد و به روزنامه «تایمز»گفت«من غرب هستم،من لندنی هستم،من انگلیسی هستم،من مسلمان آسیایی تبار و پاکستانی هستم و من ضد هر نوع تندروی هستم.»
تحلیلگر عرب علاوه بر آن نوشت:برنامه کاری که آقای خان را به شهرداری رساند در خدمت به همه مردم شهر به شکل برابر خلاصه می شود و گفت این شهر که به من خانه داد باید به جوانانش فرصت برابر برای کار،دستمزهای خوب و حمل و نقل امن پیشرفته و محیط بهداشتی پاک بدهم.
وی به نکته مهم تبلیغات صادق خان اشاره کرد و نوشت:نکته مهمی که صادق خان در تبلیغات انتخاباتی اش بر آن تمرکز کرد این بود:چگونگی تبدیل کردن لندن به شهری برای تسامح دینی و نژادی است به طوری که همه زیر چادر آن زندگی کرده و به دور از هر گونه تعصبی شکوفا شوند.
عطوان نوشت:صادق خان شهردار، آراسته به اخلاق اسلام و آداب آن شد و به رقبایش هرگز حمله نکرد،هیچ حرف خارج از آداب گفت و گو نزد؛چیزی که بسیاری از رقبای تندرویش از آن رنج بردند.
این نویسنده تاکید کرد:با خان در برخی مواضع سیاسی اش اختلاف داریم زیرا ما می خواهیم که در اردوگاه دیگری باشیم و هویتی داشته باشیم متفاوت با هویتش ولی این باعث نمی شود که به تجربه و گزینه ها و سرسختی اش احترام نگذاریم.
عبدالباری عطوان در پایان یادداشت خود نوشت: هنگامی که طایفه گرایی و نژادپرستی را کنار بنهیم و به تسامح ، همزیستی ، عدالت اجتماعی ، برابری و تقدم شایستگی بر دیگر معیارها برای کار و رهبری باور داشته باشیم که البته در هر صورت اینها ارزش های عربی و اسلامی هستند که بیشتر ماها از آنها منحرف شدیم،از عقب ماندگی مان بیرون می آییم و از بیمارهای مان راحت می شویم و گام های مان را به سمت پیشرفت و شکوفایی بر می داریم.