به گزارش جماران به نقل از مجله مهر، دکتر ناصر میناچی، مدیر حسینیه ارشاد و یکی از بنیانگذران این موسسه فرهنگی - مذهبی، سه سال قبل در مراسم بزرگداشت سی و دومین سالگرد اسارت امام موسی صدر روایت مرگ شریعتی را اینطور عنوان کرد: «مطلع شدیم که تیمی از ماموران و کارشناسان حرفهای ساواک (حدود ۴۰ نفر) عازم لندن شدهاند و هدفشان ربودن جسد شریعتی و انتقال آن به تهران به هر وسیلهای میباشد. آنها حتی به منزل آقای فکوهی مراجعه کردند و درخواست خود را اظهار داشته بودند. هدف آنها که توسط شخص شاه و ساواک تعیین شده بود، انتقال جسد شریعتی به ایران و برپایی یک مراسم گسترده و پر سرو صدا برای شریعتی در مشهد بود. آنها میخواستند کاری را که در دوران حیات شریعتی نتوانستند با او انجام دهند، در این شرایط محقق سازند و او را بدنام و بیآبرو سازند. خودشان برایش مراسم بگیرند و از او تجلیل کنند! و پس از تشییع در حرم امام رضا و طواف او در حرم، در کنار ضریح، جایی او را دفن کنند و برای همیشه به خاطرهی شریعتی پایان دهند!
ما در آن روزها بسیار حساس و هوشیار بودیم و حتی تیمی از دانشجویان دائم کشیک میدادند که مبادا کسی بیاید و جسد شریعتی را از سردخانه برباید. در همین حال بود که افراد نظرسنجی میکردند و هرکس برنامهی خود را برای فرار از چنین موقعیتی شرح میداد... با استاد محمدتقی شریعتی تماس گرفتیم و نظر ایشان را پرسیدیم، که در جواب ایشان در جریان امور قرار گرفتند و با این نظریه که شریعتی را به سوریه برده و آنجا دفن کنیم موافقت کردند. ایشان همانجا گفتند که به دلیل علاقه دکتر شریعتی به زینب(س) و ارتباط خوب آقا موسی صدر با روحانیون شیعه، این امر میسر است و قابل قبول.
امام موسی صدر تلاشهای بیدریغ خود را برای کمک به علاقه مندان شریعتی و خانواده و شاگردان او انجام داد و با نفوذ و اعتباری که در لبنان و کشورهایی نظیر سوریه و فلسطین داشت، توانست مستقیما با حافظ اسد رئیسجمهوری سوریه صحبت کرده و مراحل انتقال پیکر شریعتی را به آن کشور آسان گرداند. حافظ اسد ضمن حمایت از آقا موسیصدر در شرایطی که سوریه سه روز در تعطیلات بسر میبرد، یک هواپیمای اختصاصی برای ما در لندن ارسال کرد و تمام آن جمعیت حاضر در لندن را همراه با جسد دکتر شریعتی، بدون ویزا و مراحل امنیتی سوار هواپیما کرد و به مقصد سوریه فراخواند.
امام موسی صدر از ما پرسید که آیا دکترشریعتی وصیتی کرده است یا خیر؟ پاسخ من مثبت بود و اعلام کردم که طبق وصیتی مکتوب که از شریعتی به جای مانده ایشان قبلا با مشورتی که با من و دوستان کردند، علاقه مند به دفن خود، در همین حسینیه ارشاد بودند. از آنجا که این وصیت عهدی است در زمان حیات او، با این وصیت نیز موافقت شده است، بنابراین واجب است که پیکر این مسلمان نهایتا در همین محل دفن گردد و هرکس که با این موضوع به هر طریقی مخالفت کند، گناه بزرگی مرتکب شده است.
امام موسی صدر نیز این موضوع را متذکر شدند و از این رو ایشان خود اقدام به برگزاری آن مراسمهای با شکوه برای شریعتی کردند و بخشی از فعالان و شخصیتها و احزاب سیاسی لبنان و فلسطین و سوریه نظیر «عرفات» نیز در مراسم شریعتی حضور پیدا کرده و اعلام حمایت کردند...»