بی تردید می توان گفت عالی نسب، ناشناخته ترین پدیده دانش اقتصادی ایران است، مشاور اقتصادی نخست وزیر دولت دفاع مقدس، که شگفت انگیزترین دستاوردهای اقتصادی را در دوران مدیریت بحران به بار آورد؛ آنچنانکه دکتر فرشاد مومنی می گوید: 14 رکورد از 17 رکورد اقتصادی در فاصله میان سال های 1352 تا 1394 مربوط به مدیریت اقتصادی دوران جنگ است، در دورانی که دیده بانی با آن حد از صلاحیت و سلامت، توسط امثال عالی نسب و شهید رجایی انجام شد.
این موضوع خود نشان دهنده آن است که بخشی از متولیان علم اقتصاد و دستگاه ها و نهادهای اقتصادی کشور یک ظرفیت علمی تجربه شده در کشور را به کلی مغفول گذاشته اند؛ آنچنانکه می توان آن را گناهی نابخشودنی و به روشنی عاملی موثر در مسیر توسعه نایافتگی های اقتصادی ایران دانست.!S1!
دکتر فرشاد مومنی مقایسه هایی دردآور میان مدیریت اقتصادی دولت دفاع مقدس و وضعیت اقتصاد امروز ایران دارد و آمارهایی از آلودگی ربوی این اقتصاد ارائه می دهد که در مقایسه با بحران های اقتصاد ایران در دهه 60 می توان عالی نسب را به مثابه الگویی به تمام معنا ناشناخته و مغفول در اقتصاد ایران توصیف کرد.
گرچه قرابت رهیافت های اقتصادی عالی نسب در کنترل تورم، همدردی با مستضعفان و رشد تولید با رویکردها و توصیه های امام خمینی آشکارا قابل درک است، اما فرشاد مومنی خاطره روایتی از استاد فقید را نقل می کند که فرزند امام به او گفته است: در هر مسئله ای که دعوا وجود داشت و داوری نهایی به امام راحل می رسید، در هر زمینه ای که گفته می شد این نیازمند نظر کارشناسی آقای عالی نسب هست، امام بلافاصله بحث را قطع می کردند و بر اساس نظر آقای عالی نسب، جمع بندی می کردند. احمد آقا تعبیرشان این بود که وقتی اسم آقای عالی نسب می شد، امام می فرمودند :"هر چه عالی نسب گفت اجرا شود" و تعبیر این بود که عالی نسب در اقتصاد ملا است.
به گزارش جماران به نقل از پرتال امام خمینی استاد اقتصاد توسعه ایران درباره این رویکرد امام خمینی می گوید: خود این یک توفیق بزرگی است که ایران پس از یک دوره استبداد طولانی تاریخی چنین رهبری پیدا کند که تا این درجه به نظر کارشناسی اعتبار قائل باشد.
او در ستایش پایبندی امام خمینی به دیدگاه های کارشناسی می گوید: اگردر سطح رهبری هم خدایی نکرده کوچکترین تزلزلی در زمینه علم محوری، قانون محوری و برنامه محوری وجود داشت یقینا آن دست آوردها حاصل نمی شد.
دکتر فرشاد مومنی از تهدیدات کانون های رانت جویی علیه عالی نسب می گوید؛ آنچنان که او ورود به نخست وزیری را بسان از جان گذشتن و شهادت طلبی برای خویش توصیف می می کرد. او حس شگفت انگیز شهادت طلبی استاد عالی نسب از کارکردن در نهاد نخست وزیری را روایت می کند که خود می تواند نشان دهد که نقش آفرینی او بر ضد مفت خوارگی و رباخواری و و کانون های رانت طلبی اقتصاد دلالی در ایران تا چه اندازه پرمخاطره بوده است.
دکتر مومنی می گوید: استاد فقید همیشه به من می گفتند که فلانی احساس من این است و احساس تو هم این باشد که وقتی وارد ساختمان نخست وزیری می شوی، فکر کن که وارد دریای خون شدی. ایشان می-گفتند که آن هایی که دارند از حریم کشور دفاع می کنند هیچ چیزشان کم تر از ما نیست بنابراین باید با همین احساس از حریم اقتصاد ملی دفاع کنیم و باید آماده شهید شدن نیز باشیم. با آن احساس بود که مدیریت پولی کشور به گونه ای سامان پیدا کرد که 54 درصد از کل نقدینگی آن زمان هزینه اقتصادی برابر صفر داشت. آنگونه بود که تولید به تعبیر ایشان شیرین می شد و استعدادهای مادی و انسانی کشور به سمت تولید سوق داده می شد.
در پی متن کامل سخنرانی دکتر فرشاد مومنی را در مراسم بزرگداشت مرحوم عالی نسب در موسسه دین و اقتصاد را می خوانید. استادی که همواره معتقد بود: نباید اجازه دهیم هزینه بی کفایتی مدیران دولتی را مردم بپردازند.
عالی نسب و گذار به نظم نوین
به گزارش پرتال امام خمینی استاد دانشگاه علامه طباطبایی در آغاز سخنان خود درباره هزینه های از دست دادن بزرگان گفت: "در این دوره به نسبت طولانی که فاصله ای افتاد میان حضور استاد فقید در نظام قاعده گذاری و سیاست گذاری کشور و همینطور زمانی که ایشان از دنیا رفتند، هر دو مقطع های حساسی را در بر میگیرد که واکاوی این دو مقطع، زمان کافی برای درک جایگاه منزلت و نقش ایشان در توسعه ملی، استاد فقید مرحوم عالی نسب ایجاد می کند. جای تاسف است که ما در مورد ذخیره های ارزشمند کشورمان آگاهی لازم را نداریم و بعد از دست دادن این عزیزان که هزینه های بزرگ می پردازیم به آن می-اندیشیم که راهی برای جبران وجود دارد یا خیر".
وی افزود: "معمولا در ادبیات توسعه بحث هایی با این مضمون می توان پیدا کرد که در دوران های گذار از شرایط توسعه نیافتگی، جایگاه و منزلت افراد بسیار مهم تر از ساختار نهاد ها می شود، به خصوص برای کشور ما از سال 1357 به این سو که با یک دگرگونی اجتماعی همراه بوده بسیار سرنوشت ساز تر هست. افرادی که گذار از توسعه نیافتگی به توسعه را طراحی می کنند و برای اینکار از جان و مال و خود مایه می گذارند، به این نیت این کار را انجام می دهند تا در دوره حیات خود بستری برای یک نظم اجتماعی غیر قائم به شخص فراهم کنند. این نظم ها که کلید توسعه محسوب می شوند، به خودی خود به وجود نمی آیند، اشخاصی هستند که بستر را فراهم می کنند که چنین نظمی ایجاد شود".
فرشاد مومنی در ادامه به نقش اهرم هایی چون شهید دکتر بهشتی و مرحوم عالی نسب در استقرار نظم پس از انقلاب اشاره کرد و گفت: "ما در ماجرای حکومت پهلوی با گوشت و پوست و استخوان ابعاد هزینه هایی که یک جامعه متحمل می شود را درک کردیم. افرادی مانند آیت الله شهید دکتر بهشتی و استاد فقید مرحوم عالی نسب تلاش می کردند که در چارچوب جایگزینی نظم جدید به جای نظم قدیم، اصول و مبانی این نظمی که در دل خود توسعه به دست می دهد را تبیین کنند. نظم غیر قائم به شخص بنابر تعریف نظمی است که در آن علم، قانون و برنامه نقش اصلی در تصمیم گیری و تخصیص منابع ایفا می کنند".!S2!
این کارشناس اقتصادی سپس به موضوع برتری منافع ملی در مقابل منابع شخصی از دید مرحوم عالی نسب پرداخت و گفت : "ملاحظه می فرمایید که تمام افرادی که در طول تاریخ ایران از موضع اصلاح، ارتقا و توسعه گرایی تلاش هایی صورت داده اند، عموما پایندی بسیار فراتر از اندازه ظرفیت زمان خود نسبت به علم، قانون و برنامه داشتند. نظم غیر قائم به شخص نظمی است که با بهره گیری از این سه مقوله امور خود را قابل پیش بینی می کند و هنگامی که در نظم اجتماعی امور قابل پیش بینی شدند، امکان انباشت ثمر بخش سرمایه های انسانی و مادی فراهم می آید. از این زاویه می توان استاد فقید مرحوم آقای عالی نسب را در زمره پیشگامان گذار ایران از نظم قائم به شخص به نظم غیر قائم به شخص در نظر بگیریم". وی خاطر نشان کرد: " همه ی افرادی که احوالات شخصی استاد گرامی را به یاد می آورند، می دانند که ایشان تا چه اندازه تسلیم نظر کارشناسی بود. یکی از افتخارات ایشون که در طول حیات یادآور می شدند این هست که از زمانی که مکلف شده اند تا روز های آخر حیات خود حتی یک قرص بدون مجوز پزشک مصرف نکردند، یعنی چیزهایی را که از افراد انتظار داشتند ابتدا خودشان در زنگی روزمره به
آن پایبند بودند. ما که در دوره نخست وزیری توفیق درک ایشان را داشتیم، به عیان می دیدیم که وقتی مباحثی برای تصمیم گیری به ایشان ارجاع می شد، ایشان مقید بودند که قبل از تصمیم گیری نهایی، برجسته ترین کارشناسان شناخته شده کشور در آن حیطه را به کمک بطلبند و ما ندیدیم که ایشان درموضوعی که صلاحیت تخصصی نداشتند مداخله ای کنند".
راز توسعه از دید عالی نسب
این استاد برجسته در ادامه به نقش مرحوم عالی نسب در جایگاه دیده بانی توسعه ایران پرداخت و گفت : "بحث بر سر این است که در دوران گذار افرادی به عنوان مثال های اعلای علم محوری، قانون محوری و برنامه محوری مطرح می شوند، سکان امور را در دست می گیرند و به تدریج کمک می کنند که عادت های غیر توسعه ای ریشه دار شده، جای خود را به نهاد ها و قاعده های جدیدی بدهند که امکان برپایی نظم غیر قائم به شخص را ایجاد می کنند. در برابر نظم غیر قائم به شخص، نظم های تابع صلاح دیدهای غیرکارشناسی، غیرقانونی و غیر برنامه ای قرار دارد. این که من عرض کردم فقدان استاد فقید چه در سطح نظام تصمیم گیری به عنوان یک نقطه ی عطف تاریخی، چه در زمانی که ایشان به عنوان یک دیده بان توسعه ایران جان به جان آفرین تسلیم کردند، حاوی داده ها و اطلاعات تکان دهنده هست و باید امیدوار بود که کشور ما قبل از این که هزینه هایی بیشتری در این زمینه بپردازد، ابعاد این مسئله را درک کند". وی اضافه کرد : "افراد نزدیک به استاد عالیقدر شعارهای محوری ایشان را به خاطر دارند، ایشان همیشه خاطر نشان می کردند که اگر ایران بخواهد ارتقا و اعتلا بیابد، باید تولید شیرین تر از فعالیت های غیر مولد باشد. امروز در چارچوب پیشرفت های علمی قابل اعتنایی که صورت گرفته، این مسئله را اینگونه صورت بندی می کنند که اگر کشوری بخواهد توسعه پیدا کند، باید ساختار نهادی به سمتی حرکت کند که در آن جامعه، هزینه فرصت مفت خوارگی بالا رفته باشد. تا زمانی که افراد از طریق درآمدهای رانتی می توانند درآمدهای زیاد، بدون ریسک و بدون زحمت به دست آورند هیچکس به سمت تولید نخواهد رفت و ما به سهم خود شاهد بودیم که استاد فقید از جان مایه میگذاشتند و در برابر منافع آن هایی که می-خواستند بدون داشتن صلاحیت به درآمدهای هنگفت دست پیدا کنند، می ایستادند و در این مسیر از حقوق عمومی و ارتقای بنیه تولید دفاع می کردند و تمام بحثشان این بود که اگر قرار باشد در ایران توسعه اتفاق بیافتد باید تولید شیرین تر از فعالیت های غیر مولد باشد. در این چارچوب ایشان به عنوان، عضو شورای پول و اعتبار، به عنوان عضو شورای اقتصاد و به عنوان مشاور نخست وزیر و رئیس جمهور وقت، با یک دقت و حساسیت مثال زدنی، نقش دیده بان را در این زمینه ایفا می کردند و از دستیاران، دوستان و هم فکران خود نظر می گرفتند تا دیده بانی به نحو شایسته ای انجام شود".
به گزارش خبرنگار پرتال امام خمینی این استاد برجسته با اشاره به دوران افتخار آمیز اوایل انقلاب گفت: " بسیاری در آن روز نمی دانستند که آقای عالی نسب چه میکند و چه می گوید، ولی امروز بر اساس عدد و رقم و در چارچوب آمار و اطلاعات رسمی انتشار یافته، آن چیزی که مشاهده می کنیم از دوران 10 ساله حضور موثر استاد فقید در سطح قاعده گذاری های کلان اقتصاد ملی، کارنامه هایی است که در یک شرایط تلاطم و جنگ اتفاق افتاده و نسبت به زمانی که چنین شرایطی وجود نداشته کاملا قابل دفاع و افتخارآمیز است. دوستان می دانند که وقتی از یک دست آورد جمعی صحبت می کنیم، نمی خواهیم در مورد نقش یک فرد بزرگنمایی کنیم، واقعیت این است که آن کارنامه ای که در دوره 10 ساله ی اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی رقم خورد، محصول یک جان فشانی بی سابقه ملی و یک هم دلی بی سابقه میان دولت و مردم بود. سطح پاکدامنی اقتصادی در آن دوره، نه قبل از آن و نه بعد از آن سابقه ندارد. همه این مسائل را باید با هم دید، اما در شرایطی که هنوز نظم نوین استقرار پیدا نکرده و نهاد های نظام جدید ریشه دار نشده، نقش افراد بسیار تعیین کننده است".
تخصص عالی نسب و کارشناسی محوری و رهبری شایسته سالارانه امام خمینی
رئیس موسسه دین و اقتصاد در ادامه با بیان عهده دار شدن مسئولیت های کشور توسط بزرگانی چون شهید بهشتی و مرحوم عالی-نسب به ترسیم جایگاه صلاحیت استاد فقید پرداخت و گفت: «هیچکس نمی تواند انکار کند که آهنگ حرکت ایران به سمت توسعه، پس از شهادت آیت الله شهید دکتر بهشتی با یک کندی کاملا محسوس رو به رو شد، چرا که دوره گذار بار نهادها را افراد بزرگ و تاریخ ساز بر دوش می کشند و در حیطه اقتصادی نیز استاد فقید در طول آن دوره 10 ساله، چنین جایگاه و منزلتی را در اقتصاد ایران داشتند و ما امروز برکات و نتایج آن را در دوره خودش در مقایسه با دوره قبل و پس از آن به وضوح ببینیم".
به گزارش پرتال امام خمینی وی در ادامه گفت: " این چیزی است که از شهید رجایی مکرر نقل شده که وقتی ایشان به نخست وزیری انتخاب شدند، استاد عالی نسب از اولین افرادی بودند که با ایشان ملاقات کردند و شهید رجایی در آن جلسه با استاد فقید اتمام حجت شرعی کرد و گفت :"در قیامت من بار مسئولیت اقداماتی که در حیطه امور سیاسی اتفاق می افتد را به گردن می گیرم، اما کل مسئولیت نخست وزیر در حیطه ی اقتصادی را به شما حواله خواهم داد." یعنی یک باور در این سطح از صلاحیت های علمی و تجربیات کم نظیر استاد فقید در سطح حکومت وجود داشت و شخصا در جلساتی حضور داشتم که از زبان مرحوم سید احمد خمینی شبیه به این تعابیر در مورد استاد عالی نسب از قول امام خمینی، نقل شد".
استاد دانشگاه علامه در ادامه پایبندی امام خمینی به دیدگاه کارشناسی ارائه شده از سوی عالی نسب را با طرح سخنی از استاد عالی نسب یادآور شد و اظهار کرد: استاد عالی نسب در یکی از جلسات از قول مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی گفت: «سید احمد آقا می گفتند که در هر مسئله ای که دعوا وجود داشت و داوری نهایی به امام راحل می رسید، در هر زمینه ای که گفته می شد این نیازمند نظر کارشناسی آقای عالی نسب هست، امام بلافاصله بحث را قطع می کردند و بر اساس نظر آقای عالی-نسب، جمع بندی می کردند. احمد آقا تعبیرشان این بود که وقتی اسم آقای عالی نسب می شد، امام می فرمودند : هر چه عالی نسب گفت اجرا شود و تعبیر این بود که عالی نسب در اقتصاد ملا است.»
استاد اقتصاد توسعه ایران متذکر شد: خود این یک توفیق بزرگی است که ایران پس از یک دوره استبداد طولانی تاریخی چنین رهبری پیدا کند که تا این درجه به نظر کارشناسی اعتبار قائل باشد. بنابراین اگردر سطح رهبری هم خدایی نکرده کوچ ترین تزلزلی در زمینه علم محوری، قانون محوری و برنامه محوری وجود داشت یقینا آن دست آوردها حاصل نمی شد.!S3!
ریشه تاریخی اقتصاد رانتی ایران و دستاوردهای رانت ستیزانه دوران طلایی دفاع مقدس
فرشاد مومنی در ادامه به معضلات تاریخی توسعه ایران در مکتوبات تاریخی پرداخت و گفت: "در مقام آن چیزی که استاد فقید شیرین کردن تولید می خواندند، یکی از اصلی ترین موانع بر سر توسعه ایران، سیطره ی غیرعادی ربا خواران در اقتصاد ایران بود. وقتی مثلا خاطرات پولاک را می خوانیم که یکی از درخشان ترین آثار تاریخی ثبت شده در دوران قاجار را به نمایش می گذارد، نویسنده یکی از شگفتی هایی که مشاهده کرده این است که نرخ بهره در بازار نزول خواری بالای 30 درصد بود و پولاک بر این اساس اصلا تعجب نمی کند که ایران نمی تواند که توسعه پیدا کند. نزدیک به 100 سال پس از پولاک، وقتی که گروه مهندسین مشاور هاروارد در فاصله ی سال های 1338 تا 1341 به ایران آمدند تا در حکومت پهلوی راجع به برنامه سوم توسعه مشاوره کارشناسی دهند". وی ادامه داد: " خوشبختانه یکی از مهمترین کتاب هایی که در دوره پهلوی هرگز امکان انتشار نداشت، در سال گذشته به همت مهندس بحرینیان و و دفتر پژوهش های اقتصادی اتاق بازرگانی مشهد منتشر شد. این کتاب در حدود سال 1960 یعنی تقریبا 55 سال پیش نگاشته شد. عنوان کتاب تامین مالی صنعتی در ایران است که توسط بندیک نگاشته شده است. شاه بیت کتاب این است که نویسنده کتاب با مشاهده سه ساله متغیرهای سرنوشت ساز در توسعه ایران، این عبارت را به کار برد که: " در ایران توسعه صنعتی اتفاق نخواهد افتاد" و برای این موضوع دو دلیل می آورد و آن ها این است که تا وقتی سفته بازی بر روی پول و سوداگری بر روی مستقلات، درآمدهای سرشار،بدون زحمت و بدون ریسک به همراه دارد، تولید در کشور ریشه دار نخواهد شد".
به گزارش پرتال امام خمینی این کاشناس اقتصادی در ادامه پول محوری را مذمت کرد و گفت: "من اگر بخواهم در آن دو زمینه ای که بندیک مثال زده بود صحبت کنم، فرازهایی از یک کار پژوهشی که با چند نفر از همکارانم انجام دادیم و امیدواریم که در امسال منتشر شود را برای شما بیان می کنم تا بدانید ندانم کاری هایی که از نقطه عطف برنامه های شکست خورده تعدیل ساختاری آغاز شد، چه بر سر کشور ما آورده است. آن چیزی که شهید بهشتی همیشه زنهار می دادند و جزو حیاتی ترین مواضع استاد فقید عالی نسب هم بود، این است که اگر پول در ایران آقایی کند باید فاتحه توسعه را خواند".
وی در ادامه مقایسه ای در مورد جایگاه پول محوری و ایثار در سال های جنگ با زمان حال ارائه داد و گفت: "گزارش های رسمی بانک مرکزی می گوید که در سال های تدبیر و جان فشانی های استاد فقید و همراهی هایی که هیئت حاکمه وقت با ایشان داشتند، از کل نقدینگی موجود در دوره جنگ، 54 درصد آن هزینه اقتصادی صفر داشت. یعنی در آن دوره اقتصاد ایران یکی از غیر ربوی ترین دوران خود را در تاریخ اقتصادی خود تجربه کرد و فقط خدا می داند که استاد فقید در این دوران چگونه و به چه میزان از سمت کانون های رانت جویی تهدید می شدند و همیشه به من می گفتند که فلانی احساس من این است و احساس تو هم این باشد که وقتی وارد ساختمان نخست وزیری می شوی، فکر کن که وارد دریای خون شدی. ایشان می گفتند که آن هایی که دارند از حریم کشور دفاع می کنند هیچ چیزشان کم تر از ما نیست بنابراین باید با همین احساس از حریم اقتصاد ملی دفاع کنیم و باید آماده شهید شدن نیز باشیم. با آن احساس بود که مدیریت پولی کشور به گونه ای سامان پیدا کرد که 54 درصد از کل نقدینگی آن زمان هزینه اقتصادی برابر صفر داشت. آنگونه بود که تولید به تعبیر ایشان شیرین می شد و استعدادهای مادی و
انسانی کشور به سمت تولید سوق داده می شد".
مشاور اقتصادی دولت جنگ در ادامه تعدیل ساختاری را مورد نقد قرار داد و گفت: " ما همین مسئله را برای سال 1394 محاسبه کردیم و این میراث تعدیل ساختاری برای ایران است و وقتی ما در مورد عواقب سوء این برنامه هشدار می دادیم، چندان گوشی برای شنیدن و چشمی برای دیدن وجود نداشت. اما در حال حاضر این میراث یک کارنامه در افق میان مدت یا حتی بلند مدت رقم زده است و ما بر اساس این موضوع الان می توانیم داوری کنیم که سوء سیاست گذاری چه بلایی بر سر کشور آورد. شما می دانید که وقتی اقتصاد آلوده به ربا می شود، سیاست و فرهنگ و اجتماع مبرا باقی نمی مانند.". وی افزود: "بین زیر سیستم نظام اجتماعی قانونی مانند ظروف مرتبطه حکمفرما است و اینگونه نیست که اگر اقتصاد آلوده شود فرهنگ، جامعه و سیاست می توانند مانند گذشته به راه خود ادامه دهند و به همین خاطر شما می بینید که اوضاع فاجعه آمیز اجتماع ما، به مراتب نگران کننده تر از وجه اقصادی مسائل ما هست، به همین دلیل هست که آمارهای طبقه بندی شده در زمینه آسیب های اجتماعی بسیار بیشتر از آمارهای شیرین کاری های اقتصادی است. ما در سال 1394 محاسبه کردیم ودیدیم در این سال 150 هزار میلیارد تومان
به عنوان سود پول در ایران پرداخت شده که این مبلغ معادل 14 درصد تولید ناخالص داخلی در آن سال و هم طراز با سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی است. همینطور این مبلغ معادل 19 درصد کل نقدینگی و معادل دستمزد 11 میلیون نفر نیروی کار کشور با احتساب حداقل دستمزد مصوب است. اینگونه است که اقتصاد توان رقابت خودش را از دست می دهد، دانایی محوری در آن راه پیدا نمی کند و عدالت اجتماعی هم به یک افسانه تبدیل می شود".
مومنی در ادامه ادامه سخنرانی خود ساختار نهادی را مشوق رانت دانست و گفت: "همه آن آرمان ها یک ساختار نهادی مشوق تولید قابل دستیابی است، در حالی که اگر ساختار نهادی مشوق رانت و ربا و فساد باشد، به جای اینکه بنگاه های تولیدی ارتقا پیدا کنند، فعالیت های مافیایی و شبه مافیایی رشد می کنند و به همین خاطر هست که در حدود یک ماه پیش، دو بریده روزنامه که به فاصله سه روز از هم منتشر شده بود را آورده بودم و به دوستانم نشان می دادم،که در یکی از آن ها یک مقام مسئول در قوه قضاییه گفته بود که زندان های ایران سه برابر ظرفیتشان مورد استفاده قرار می گیرند و سه روز بعد یکی از مقام های اقتصادی می گوید که بنگاه های ما یک سوم ظریفتشان تولید می کنند. آن هایی که نگرانی ارزش های اجتماعی را دارند اگر عالم و صادق باشند باید کمک کنند تا ساختار نهادی مشوق رانت و ربا و فساد جای خود را به ساختار نهادی مشوق تولید دهد".
این استاد دانشگاه سپس با ارائه ی آماری فضای سوداگری در اقتصاد ایران را مورد بررسی قرار داد و گفت: " ما در ادامه تحقیقمان راجع به سوداگری در بخش مستقلات و این که چقدر در 25 سال گذشته به این فعالیت میدان داده شده کار کردیم. فرض کردیم که بین سال های 1368 تا 1371 دوره ای باشد که ما در حال ترمیم زیان های جنگ بودیم و هنوز آثار برنامه تعدیل ساختاری نمایان نشده. در این تحقیق ما دوره 1372 تا 1392 را بررسی کردیم، برای این که یک درکی از بازدهی سوداگری در بخش مستقلات داشته باشیم، اول تحولات شاخص قیمتی مصرف کننده یعنی تورم را اندازه گیری کردیم و در این بازه یعنی بین سال های 1372 تا 1392، اندازه این شاخص 37 برابر شده است. اما در همین دوره قیمت اجاره خانه در تهران 61 برابر( یعنی 7/1 برابر تورم) شده است. قیمت مسکن در همین دوره 76 برابر( یعنی 2/2 برابر تورم) شده است و قیمت زمین در همین بازه 107 برابر شده است." مومنی افزود: " یعنی در این دوره که تولید کنندگان ما که بی سابقه ترین فشارها را متحمل شده اند، غیر قابل تصورترین برخورداری ها نصیب کسانی شده است که به فعالیت های سوداگری در پول و مستقلات که بیان محترمانه نزول
خواری است، مبادرت ورزیده اند. این اقتصاد مناسبات فرهنگی و اجتماعی خاص خودش را هم دارد و اینجا بحث زیر بنا و رو بنا مطرح نیست بلکه قانون ظروف مرتبطه در زیر سیستم نظام اجتماعی است".
این کارشناس عایدی پول در کشور را مغایر فرهنگ کار دانست و خاطر نشان کرد: "وقتی که در یک جامعه اینگونه می توان پول کسب کرد، ماجرا اینگونه می شود که وقتی سرانگشتی هم حساب می کنیم می بینیم که منزلت کار مولد در فرهنگ و جامعه ما تا چه اندازه سقوط کرده است، پنج شنبه و جمعه های یک سال در آن ها کار تعطیل است در یک سال برابر 104 روز است، 25 روز هم تعطیلات رسمی داریم که روی هم 129 روز می شود، 30 روز نیز مرخصی استحقاقی وجود دارد. مجموع این سه نشان می هد که ایرانیان به ازای هر روز که کار می کنند تقریبا یک روز هم کار نمی کنند ولی با این وجود هر شخصی که صبح در محل کار خود حاضر می شود اولین عبارتی که می شوند، خسته نباشید است، یعنی هنوز که کار شروع نشده همه احساس خستگی دارد و این منزلت کار در کشور ما است". مومنی ادامه داد: " زمانی که منزلت کار اینگونه است و نظام پاداش دهی هم در راستای تشویق سوداگری است، رابطه بین یک شیفت کار شرافت مندانه برای تامین یک زندگی شرافت مندانه قطع می شود. این ها را استاد فقید در خشت خام اقتصاد ایران می دید و با تمام وجود مبارزه می کرد تا آن مناسبات مجددا به ایران بازنگردند".
این تحلیلگر مسائل اقتصادی در ادامه به بیان نقش فرهنگ جهاد انقلابی پرداخت و گفت: "مناسبات پس از انقلاب مناسبات جهاد، آن هم جهاد سازندگی بود. توجه کنید که جامعه ای که راجع به کار آنگونه فکر می کرد، در 10 ساله ی اول انقلاب اسلامی با کم-ترین هزینه و با محور عدالت خواهی، زیر ساخت های فیزیکی که برای توسعه روستایی کشور ایجاد کرده، 5/11 برابر کل چیزی بود که از دوران پهلوی تحویل گرفت". وی افزود: "ما امروز قدر استاد فقید را می دانیم. امروز می فهمیم که وقتی ایشان کنار کشیدند یک اندیشه ای برای دیده بانی توسعه ایران ایجاد نشد و در بین دستگاه های اجرایی کشور به جای آنکه هم دلی در مورد تحقق توسعه وجه غلبه را داشته باشد، مسابقه رانت جویی وجه غلبه را دارد و و ما در اقتصاد دوباره به یک شیوه ی اقتصادی دستگاه محور برگشتیم و منافع ملی فدای منافع دستگاهی شده اند".
دوری از مواضع اصیل، ریشه فاصله از ارزش های انسانی
به گزارش خبرنگار پرتال امام خمینی فرشاد مومنی در ادامه از یک کتاب با مضمون زندگی نامه مرحوم عالی نسب که در مرحله اخذ مجوز است، سخن گفت: "ما یک پروژه تحقیقاتی را در موسسه دین و اقتصاد تحویل داده ایم که زندگی نامه استاد عالی نسب است و به زودی به چاپ خواهد رسید و جای تاسف است که این کار به تاخیر افتاده آن هم به دلیل وجود عکسی از رئیس جهمور اصلاحات که نشان ملی به استاد فقید اعطا می کند و یا عکسی که در آن نخست وزیر امام در جنگ، از آقای عالی نسب تقدیر می کند". وی در ادامه گفت: "من در این کتاب که به همت برادر عزیزم دکتر میکائیل عظیمی طی یک پژوهش دو ساله حاصل شد، قرار شد که یک مقدمه ای بنویسم و دراین مقدمه چیزی تحت عنوان، 10 فرمان توسعه ای را که استاد عالیقدر دنبال می کردند معرفی کردم و ثمرات و هزینه های فرصت غفلت از آن ها را نیز مورد بررسی قرار داده ام که انشالله پس از اخذ مجوز یک جلسه رونمایی هم برگزار خواهیم کرد و آن 10 فرمان عالی نسب را با هم مرور خواهیم کرد. شخصا به عنوان یک کارشناس کوچک در حیطه اقتصاد به شما عرض می کنم که هر روزی که بنا باشد در کشور ما توسعه جدی گرفته شود، ما باید به این 10 فرمان برگردیم و اصلی ترین فرمان این مجموعه هم این است که هزینه مفت خوارگی را بالا ببریم تا انگیزه تولیدی پیدا شود و مسئله دیگر هم جدی گرفتن کرامت انسان ها است".
این استاد اقتصاد توسعه با اشاره به جایگاه انسان در مقام عوامل تولید، در تفکر انقلابی گفت: "شما وقتی به آثار آیت الله شهید دکتر بهشتی مراجعه می فرمایید، وقتی که ایشان مباحث اقتصادی خودشان را مطرح می کنند، چیزی که ما تحت عنوان پول مفت مطرح می کنیم به عنوان حاکمیت پول و سرمایه بر جان انسان ها تعبیر می کنند. وقتی از زاویه قانون اساس به نگرش شهید بهشتی در این زمینه نگاه می کنیم، ایشان می فرمایند حتی در زمینه های تولیدی( بند دوم از اصل 43 قانون اساسی)، انسان ها باید انقدر کرامت داشته باشند که لازم نباشد اگر استعداد کارفرمایی دارند، نیروهای کار خودشان را به کارفرمایشان بفروشند و دولت را موظف می-کنند تا در چارچوب نظریه ی دکتر بهشتی تحت عنوان وفور عوامل تولید ذکر شده، ابزار تولید را برای این افراد فراهم کند". مومنی گفت: "الان علاوه بر این که این نگرش ها کنار گذاشته شده است، نیروی کار ما ارزش خود را در برابر عایدی های پول از دست داده".
مشاور نخست وزیر امام سپس مقایسه ای بین ایران و کشور های پیشرفته از نظر بازده سپرده انجام داد و بیان کرد: "در پژوهشی که ما انجام دادیم برای این که نشان دهیم در نقطه ی عطفی قرار داریم که نیازمند هوشیاری های سطح بالایی است و باید به طور کلی ریل اقتصاد را تغییر دهیم تا نجات قابل تصور باشد، این سوال را مطرح کردیم که، اگر در ایران کسی نخواهد کار کند و از طریق سپرده گذاری بلند مدت در بانک ها سود دریافت کند و زندگی خود را اداره کند، به چه میزان سپرده نیاز است که با جان و نبوغ انسان ها در مورد کار برابری کند؟ برای این که یک تصویری برای مقایسه نیز داشته باشیم این کار را برای کشورهای OECD( کشورهای پیشرفته صنعتی) نیز انجام دادیم". وی گفت: "جالب این است که ما به کشورهای پیشرفته صنعتی می گوییم سرمایه داری و قرار بود که ما مناسباتی انسانی تر ار آن ها ایجاد کنیم، اما طبق تحقیقات محاسبه کردیم که اگر در این کشورهای پیشرفته صنعتی قرار باشد که کسی کار نکند و از نظر گذران زندگی آن هم مطابق استانداردهای حداقل دستمزد سالانه، از سپرده خود عایدی داشته باشد باید مبلغی بین 5/1 تا 5/4 میلیون دلار سپرده گذاری انجام دهد. اما در
ایران برای تحقق آن هدف میزان سپرده-گذاری مورد نیاز برای برابری عایدی با دستمزد سالانه، کمتر از 20 هزار دلار است. مشابه همین قاعده گذاری ها را در مورد، تجارت، نرخ ارز و مالی می بینیم. با توجه به این تصویر درمیابیم که ساختار نهادی به صورت نظام مند به نفع رانت و ربا و فساد آرایش پیدا کرده اند. "
مومنی با انتقاد از مواضع اتخاذ شده کنونی گفت: "برداشت ما از اقتصاد ایران این است که دیگر دستکاری های جزئی و موضعی و موردی به هیچ وجه راهگشایی ندارد. از موضع رفوکارانه، دولت جدید دو بسته سیاسیتی ارائه کرد و دیدیم که اقتصاد هیچ تکانی نخورد و هر عملی که در جهت بهبود رکود انجام شد به عمق رکود دامن زد و آن چیزی که من اسمش را از کارکرد افتادگی اقتصاد ملی نامیدم، تشدید می شود. چیزی که من تحت عنوان نقطه عطف تاریخی بیان کردم این است که ما در زمانی که در حال برنامه ریزی افق میان مدت کشور هستیم، آرایش قوا در اقتصاد سیاسی ما به گونه ای است که، ما با یک علم گریزی، قانون گریزی و برنامه گریزی نظام وار رو به رو هستیم. وقتی دو سه سال اخیر را در مقایسه با دوران هشت ساله ی جنگ قرار می دهیم، بهبود حاصل شده اما نه بهبود به معنای اعتلا بخش آن نیست بلکه سرعت تخریب کمتر شده و این برای برون رفت از شرایط کنونی کفایت نمی کند. "
تبیین جان فشانی از دید استاد به بیان شاگرد
این استاد دانشگاه جایگاه دیده بانی در موضوع تصمیم گیری را بسیار مهم ارزیابی کرد و گفت: "این مطلب را به عنوان هدیه این جلسه به نظام تصمیم گیری کشور بیان می کنم، ما اکنون به یک دیده بانی نظام وار از توسعه ملی در کشور نیاز داریم. این بار را مرحوم عالی نسب در دوران گذار به تنهایی بر دوش می کشید، اکنون امکان چنین شرایطی با اتکای به افراد وجود ندارد، بنابراین ما باید به صورت نهادمند و نظام وار،دیده بانی توسعه ایران را ایجاد کنیم و یک تیم از افرادی که دارای صلاحیت تخصصی هستند و بدنامی های نفع طلبانه مبتنی بر فساد را هم ندارند و آزمایش پس داده اند، به همراه اقتدار متناسب قانونی ایجاد شود، وگرنه در چارچوب فعالیت هایی که در بالغ بر یک ربع اخیر تجربه شده، اوضاع ما همین است که ملاحظه می فرمایید". او در ادامه بیان کرد: " این که می گویم ملاحظه می فرمایید به این دلیل است که اوضاع نا به سامان و بحرانی امروز در آمارهای رسمی نیز قابل انکار نیست و ما از این نظر خدا را شکر می کنیم که حداقل در مورد صورت مسئله در یک سطوحی اندازه هایی از رفاه وجود دارد و این خود می تواند دستمایه برون رفت از این شرایط باشد".
مسئول موسسه دین و اقتصاد در قسمت پایانی سخنرانی خود روحیه ی جان فشانی امثال عالی نسب را باعث گذر افتخارآمیز از دوران دفاع مقدس دانست و خاطرنشان کرد: "در آخر تاکید می کنم که اگر جان فشانی ها با آن تعبیری که استاد فقید هر وقت وارد نخست وزیری می شدیم، می گفتند که احساست این باشد که در دریای خون پا گذاشتی و می فرمودند با همان احساسی که عزیزان و دوستان ما در خط مقدم از حریم کشور دفاع می کنند، ما باید پا درون نخست وزیری بگذاریم و خداوند گواه است که این چنین هم بود. اگر این نبود، اینگونه نمی شد که بین سال های 1352 تا 1394، 17 رکورد در زمینه عملکرد اقتصاد ایران ثبت شده باشد و 14 تای این ها مربوط به مدیریت اقتصادی دوران جنگ باشد، در دورانی که آن دیده بانی با آن حد از صلاحیت و سلامت، توسط امثال عالی نسب و شهید رجایی انجام شد". وی افزود: "امیدواریم که خداوند توفیق درس گرفتن از فراز و نشیب های بسیار شدید، به جامعه ما عطا فرماید و از آن ذخیره دانایی که استاد فقید عالی نسب برای اداره یک اقتصاد در حال توسعه رانتی برای ما به جای گذاشتند، بتوانیم استفاده کنیم و انشاالله حقوق همه ی شهیدان مخصوصا قافله سالار آن ها، شهید دکتر بهشتی و چهره های بزرگ و قدر ناشناخته ای مانند شهید رجایی و شهید باهنر و همینطور چهره های بزرگی که آگاهانه و داوطلبانه گمنامی را مانند استاد فقید عالی نسب انتخاب کردند را ادا کنیم تا روی دیدن آن ها را در قیامت داشته باشیم. آقای عالی نسب هرگز حاضر نمی شدند که در تریبون های عمومی ظاهر شوند و برای این هم یک منطق عرفانی داشتند که شاید راضی نباشند من آن را بیان کنم، اما یک منطق اجتماعی هم داشت و آن این است که می گفتند من که روزانه ماجرای توسعه ایران را در بازه ای بالغ بر 200 سال دنبال کردم، به این جمع بندی رسیدم که ایران قهرمان لازم ندارد، ایران سنگ های زیرین آسیاب کم دارد، یعنی آن هایی که بی ادعا کسب صلاحیت و دانش می کنند و بی ادعا و بی سر و صدا با تمام وجود آن را در اختیار مصالح اجتماعی قرار می دهند.
فرشاد مومنی با این جمله سخنرانی خود را به پایان رساند: " انشالله خداوند توفیق دهد این فرهنگ دوباره در جامعه ما برگردد به آن چیزی که ما در 10 ساله ی اول انقلاب مشاهده می کردیم".