از آنجا که آزادی با ابعاد مختلفش در رشد و تکامل انسان و جامعه نقش موثری دارد، از اهمیت ویژهای برخوردار است و از موهبتهای الهی به شمار میرود. قرآن به آزادی عقیده و اندیشه اشاره میکند و همچنین یکی از رسالتهای پیامبران از آدم تا خاتم الانبیاء(ص) آزادی انسان از خمود و جمود و بردگی است، ائمه (علیهم السلام) هم آزادی انسان را مورد توجه قرار دادهاند. بنابراین قرآن و سنت، آزادی را جزو فطرت انسان میداند و یکی از علل انحطاط مسلمین در بعضی از اعصار را خمود و جمود فکری آنان و ناشی از نبودن آزادی ذکر میکند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران به نقل از پرتال امام خمینی(س) در اسلام به آزادی عقیده تاکید شده است، زیرا از یک سو انتخاب عقیده در فضای آزاد و به دور از اجبار و اکراه، امکانپذیر است و از سوی دیگر، نمایاندن اندیشه منطقی و عرضه برهان قوی، در فضای آزاد و هنگام وجود آزادی بیان میسر است.
از نظر امام خمینی(س) آزادی امر واضحی است که نیازی به تعریف ندارد، لذا ایشان فرمودند: « آزادى یک مسئلهاى نیست که تعریف داشته باشد. مردم عقیدهشان آزاد است. کسى الزام شان نمیکند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید. کسى الزام به شما نمیکند که حتماً باید این راه را بروید. کسى الزام به شما نمیکند که باید این را انتخاب کنى. کسى الزامتان نمیکند که در کجا مسکن داشته باشى، یا در آنجا چه شغلى را انتخاب کنى ، آزادی یک چیز واضحی است .» (صحیفه امام، ج10، ص 94)
بر اساس اندیشه امام خمینی(س) آزادی عطیهای الهی است و اسلام آن را امری فطری میداند و در اوج شکلگیری نهضت اسلامی ایران بزرگ ترین جرم شاه را سلب آزادیهای اجتماعی دانسته و چنان شفاف و آزاد اندیشانه از آن سخن میگویند که به حق شایسته روشنفکرترین و روزآمدترین و آگاه ترین سیاستمدار فرزانه و فرهیخته دینی میباشد: « این چه وضعى است که در ایران هست؟ این چه آزادى است که اعطا فرمودهاند آزادى را؟! مگر آزادى اعطا شدنى است؟! خود این کلمه جرم است. کلمه اینکه «اعطا کردیم آزادى را» این جرم است. آزادى مال مردم هست، قانون آزادى داده، خدا آزادى داده به مردم، اسلام آزادى داده، قانون اساسى آزادى داده به مردم. «اعطا کردیم» چه غلطى است؟ به تو چه که اعطا بکنى؟ تو چه کاره هستى اصلش؟ «اعطا کردیم آزادى را بر مردم»! آزادى اعطایى این است که میبینید. آزادى اعطایى که آزادى- حقیقتاً- نیست، این است که میبینید. براى این است که مردم را اغفال کنند.» (صحیفه امام، ج3، ص406 و 407)
امام(س) در خصوص آزادی عقیده چنین فرمود: «اسلام بیش از هر دینى و بیش از هر مسلکى به اقلیتهاى مذهبى آزادى داده است. آنان نیز باید از حقوق طبیعى خودشان که خداوند براى همه انسانها قرار داده است، بهرهمند شوند. ما به بهترین وجه از آنان نگهدارى میکنیم. در جمهورى اسلامى کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند ....»(صحیفه امام، ج4، ص363و 364)
اندیشه انسان از طریق قلم و نوشتن هم به دیگران منتقل میشود. اگر تفکر و اندیشه آزاد است، قلم نیز باید در چارچوب شرع و منافع ملی، آزاد باشد. اسلام نه تنها محدود کننده چنین آزادی نیست، بلکه تشویق کننده آن است.
امام خمینی در این باره میفرماید: «شما روزنامهها را که میخوانید میبینید که در روزنامهها زیاد این به چشمتان میخورد که این به آن بد میگوید، آن به این. حالا که قلم آزاد شد باید این طور باشد که هر کس به دیگرى هر چه دلش بخواهد بد بگوید و هر کس به دیگرى یا کارى بکنند که این مملکت از نظم بیرون برود، از نظام بیرون برود. این معناى آزادى است؟ آن آزادى که در ممالک که ما را میخواهند بخورند هست، این طورى است؟ اگر این طور بود، انسجام پیدا نمیکردند. این ترقیات را پیدا نمیکردند. آنها با اسم آزادى که در این مغز این جوانها میاندازند، با اسم آزادى میخواهند شما را تحت حمایت خودشان قرار بدهند و آزادى را از شما سلب بکنند.»( صحیفه امام، ج11، ص494 و 495)
اسلام آزادی را حق همه مردم میشمارد و آن را موجب رشد و تکامل انسانها میداند و حد آن را مرزهای الهی ذکر کرده است. بدیهی است که این بایدها و نبایدهای الهی هرگز مخل آزادی نیست، بلکه ضامن و تامین کننده آزادی است. در جامعهای که قانون حاکم نیست، افراد آن دست خوش هوا و هوس و قدرت دیگران خواهند بود و هرج و مرج به وجود خواهد آمد و در این صورت هیچ کس آزاد نیست. پس با بودن قانون الهی همگان در حدود آن آزادند. چرا که در چنین جامعهای هیچ کس نمیتواند توطئه کند و از فضای آزادی سوء استفاده کنند.
امام در این خصوص فرمود: «یک ملتى حق دارد که کسى که بخواهد ملتش را به تباهى بکشد و توطئه کند و باز همان مسائل سابق را براى او پیش بیاورد، از آن جلوگیرى بکند. و الّا ملت ما طرفدار آزادى است. طرفدار همه جور آزادى است. و لکن طرفدار توطئه نیست. طرفدار تباهى نیست.»(صحیفه امام، ج11، ص131)
امام در جای دیگر میفرماید: «ما هیچ گاه آزادى آنها (مارکسیستها) را سلب نکرده و به آنها لطمه وارد نیاوردهایم. هر کس آزاد است که اظهار عقیده کند و براى توطئه کردن آزاد نیست..»(صحیفه امام، ج3، ص 371)
امام آزادی غربی را رد میکند، آن را موجب تباهی و انحراف جوانان میداند. ایشان حدود آزادی را عدم مخالفت با شرع، عفت عمومی، مصالح کشور و مسیر ملت میدانست و وظیفه آحاد مردم مسلمان را نیز در برابر آزادیهای غیر شرعی و قانونی بیان کرد و در این خصوص فرمود: « آزادى به شکل غربى آن، که موجب تباهى جوانان و دختران و پسران میشود، از نظر اسلام و عقل محکوم است. و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومى و مصالح کشور حرام است. و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیرى از آنها واجب است و از آزادیهاى مخرب باید جلوگیرى شود. و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسیر ملت و کشور اسلامى و مخالف با حیثیت جمهورى اسلامى است به طور قاطع اگر جلوگیرى نشود، همه مسئول میباشند.»(صحیفه امام، ج 21، ص 435 و 436)
امام درمورد اخلاق و سنتهای انسانی در تشریح اوضاع آینده ایران، بر آزادیهای مقید به شئون جامعه تأکید دارند و میگویند: «ما موافق رژیم آزادیهاى کامل هستیم. باید حدود رژیم آینده ایران، همان گونه که براى کلیه دولتهاى متکى به مردم مطرح است، منافع مجموع جامعه را دربرگیرد و همچنین باید به شئون جامعه ایرانى مقید بوده باشد، زیرا عرضه یک جامعه غیر محدود، دستبرد به شرف مردان و زنان آن میباشد.»(صحیفه امام، ج4، ص 3)
جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه، میتوانید به کتاب «آزادى در اندیشه امام خمینى(س)» مراجعه فرمایید.