در دکه کوچکش همواره کاسه ای است پر از آب نبات که به مشتری ها تعارف می کند و کنار دستش تصویری زیبا از شوقعلی شاه. عبدالله حکاک همانطور که مشغول حکاکی اسم مولای متقیای حضرت علی(ع) بر روی نگین انگشتری است، حکایت مرد روغن فروشی را تعریف می کند که از مال مردم صاحب ثروتی شده بود.

گذرت به بازار بزرگ تهران و مسجد امام افتاده باشد حتمن در گوشه خان غربی دیدی دکه کوچکش را اما اگر به وقت نماز ظهر برسی باید سراغش را در مسجد بگیری. مردی با هیبت، چشمانی نافذ و سبیل هایی پرپشت که گه گاه با شانه ای که در جیب دارد نوازشی می کند آن را. صدای گیرایی دارد و با آن لهجه بچه های تهرون حکایت ها تعریف می کند از این کلان شهر امروز و لوتی ها و علمای دیروزش. از امام زاده عبدالله(ع) که زمانی مدفن جوانان تهرانی بوده و امروز حتی عکس های روی مزار ها هم پیر شده اند تا سر پل تجریش و فالوده و بستنی هایش.

در دکه کوچکش همواره کاسه ای است پر از آب نبات که به مشتری ها تعارف می کند و کنار دستش تصویری زیبا از شوقعلی شاه. عبدالله حکاک همانطور که مشغول حکاکی اسم مولای متقیای حضرت علی(ع) بر روی نگین انگشتری است، حکایت مرد روغن فروشی را تعریف می کند که از مال مردم صاحب ثروتی شده بود.

عبدالله حکاک: مرد روغن فروش پول‌داری، به خاطر حرصی که در گردآوری مال داشت همواره به هنگام فروختن روغن انگشتش را بعد از وزن کردن به دور دبه روغن می کشید، به حساب آنکه دور ظرف را پاک می کند. بعد انگشت آغشته به روغنش را در کاسه کوچکی فرو می برد و کاسه کاسه جمع می کرد از روغن مردم. زمانی بدین منوال گذشت تا آنکه آن مرد تصمیم گرفت حاصل جمع کردن انگشت انگشت روغن مردم را شبی به خانه خود ببرد. در هنگام جا بجابی دبه پایش درون چاله ای رفت و تمام روغن ها پخش زمین شد.

عبدالله حکاک به اینجا که رسید با انگشتانش سبیلش را شانه ای کرد و گفت: انگشت انگشت مَبُر تا خیک خیک نریزی

شاید این حکایت کوتاه را با تعاریف دیگری تا آن روز شنیده بودم مثل «ارباب نفت فروش» و یا «روغن فروش طماع»، اما گویش عبدالله حکاک که از جان بر می خاست لاجرم به جان می نشست.

حضرت علی(ع) در خصوص مال حرام می فرماید: مَن یکتَسِب مالا مِن غیر حلِّه یَصرفهُ فی غیرِ حقِّه.

کسی که مالی را از طریق غیرمشروع به دست می آورد، در راه غیرحلال نیز صرف خواهد کرد.

تجربه ثابت کرده است، افرادی که با تضییع حقوق دیگران، به مال و ثروت کلان می رسند، ممکن است ظاهرشان برای دیگران فریبنده و از طرفی برای برخی آزار دهنده باشد، اما بدون تردید از درون دچار مشکلات و مصائبی هستند. اثر وضعی درآمد غیرمشروع این است که ابتلاهای دنیوی زیادی برای صاحب آن به وجود می آورد که مجبور می شود مقدار زیادی از آن مال و ثروت را در مسیر غیر واقع و نابجا هزینه کند.

امام صادق(ع) می فرماید: مَن اَرادََ التِّجارَﮤَ فَلْیَتَفَقَّهُ فی دینِهِ لِیَعْلَمَ بِذالِکَ ما یَحِلُّ ممّا یَحْرُمُ عَلَیْهِ وَ مَنْ لَمْ یَتَفَقَّه فی دینِهِ ثُمَّ اتَّجَرَ تَوَرَّطَ الشُّبَهاتِ. (وسایل الشیعه جلد 17 ص 382) هر کس تصمیم دارد به تجارت و کسب و کار بپردازد، نخست باید مسائل و احکام فقهی آن را یاد بگیرد تا حرام‌ها و حلال‌ها را تشخیص دهد و هرکس بدون یادگیری مسائل شرعی به کسب و کار مشغول شود، گرفتار گناه و ناهنجاری‌ها خواهد شد.

به راستی چه مقدار جای ارشادات و وعظ های اخلاقی و کاربردی در مساجد ما مخصوصا در اماکن تجاری خالی شده و جای خود را به مسایل فرعی تر که آنها هم بدون شک در جای خود مفید فایده خواهند بود، داده است؟
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.