زمزمه های بستن رود هیرمند این روزها به بهانه دریافت #حق_آبه_ایران بر مبنای تفاهمنامه های بین المللی بلندتر شده است ! و امروز تظاهرات کسانی که خود را فعالان مدنی هلمند می خواندند، در حالی برگزار شد که در هیچ کجای جهان فعال مدنی بر طبل اختلاف نمی کوبد و رئیس دولت افغانستان نیز پس از تاکید دکتر روحانی بر رعایت تفاهمات بین المللی درباره حق آبه ایران، گفته بود که ایران نباید نگران سد و بند سازی ما بر روی #هیرمند باشد!
این اختلافات در تفسیر قراردادهای دوجانبه به کنار که بنا به عرف بین المللی باید با آنها روبرو شد، اما مهم تر آتش های زیر خاکستر این بحران آب است که از دوره قاجار مدفون شدند و اکنون گردبادهای خشکسالی در فلات ایران نیز شعله ورشان می کند.
چه شده است که پس از نزدیک چهل سال حضور افغانستانی ها در خاک ایران، اکنون برخی از کسانی که فعالان مدنی افغان خوانده می شوند، نیز در پی هدر دادن حسن همجواری اند؟
چگونه است که هند به آرامی و دوستی در افغانستان بال می گستراند و سرمایه گذاری می کند و پاکستان در تعیین هیات حاکمه این کشور اجازه دخالت به خود می دهد اما اهل قلم افغانستان گاه از آب در برابر نفت و یا بستن آب به مثابه نقطه پایان دسیسه ها و دخالت های ایران در کشورشان می نویسند؟ و ما چنین به تماشا نشسته ایم؟
گرچه بر هم زدن قواعد حسن همجواری و بی اعتنایی به معاهدات بین المللی در خاورمیانه بلاخیز، چندان دشواری نیست اما سود هر بی سامانی هم البته دندانگیر نخواهد بود. بستن هیرمند و خشکیدن #هامون سال هاست موجب بحران آب در سیستان و بلوچستان شده است و بی تردید دولت ما نیز برای مدیریت آب در این استان و سرزمین های تشنه مان باید چاره ای دیگر کند. بستن هیرمند و یا رودهای جاری از عراق و ترکیه به سوی ایران و لب تشنه کردن مردم و خشکاندن کشتزارها و هامونِ ما به یک سوی اما زدودن آن حس زیبای مشترک همزبانی در گستره ایران کهن بس آزاردهنده تر است.
بهنظر می رسد تشکل های مدنی در هر کشوری ضمن در نظر آوردن منافع ملی بایستی به مردم و دولت ها برای خروج از بن بست ها و بحران ها یاری برسانند و برای یک فعال مدنی صلح وآشتی در پهنه جهانی نیز در اولویت است. این که در اوج بحران آب و افزایش طاقت فرسای گرمای این روزها در ایران و همزمان با قرار گرفتن این مساله در سطح مسایل امنیت ملی، سهم خواهی از رود هیرمند موضوع کنش های مدنی در افغانستان می شود جای بس تامل دارد و بایستی از سوی سیاستمدران و فعالان محیط زیست ما نیز مورد واکاوی دقیق قرار گیرد. در فضای این جریان ها کنش گران مدنی بایستی مردم را برای رویارویی با بحران آب و خشکسالی آگاه سازند و آموزش دهند و دولت نیز ضمن اصلاح روش های مدیریتی حوزه آب که منجر به بحران کنونی شده است پیگیر معاهدات بین المللی درباره حق آبه ایران از رودهای مرزی باشد و مردم سرزمین های تشنه ما را با زمزمه گوارای چشمه های تدبیر به آرامش برساند، آب و آرامش حق بدیهی مردم ایران است.
بنگرم از اوج با چشم یقین
من ببینم آب در قعر زمین
تا کجایست و چه عمقستش چه رنگ
از چه میجوشد ز خاکی یا ز سنگ
ای سلیمان بهر لشگرگاه را
در سفر میدار این آگاه را
پس سلیمان گفت ای نیکو رفیق
در بیابانهای بی آب عمیق