من این روزها زیاد دلم می سوزد برای ربیعی برای روحانی و این دولت مظلوم و بیشتر از همه برای کارگران دردمند سرزمینم

از میان وزرای دولت تدبیر و امید علی ربیعی تنها کسی بود که با زبان مردم حرف می زد وزیری که صادقانه از پدر کارگرش میگفت...

از رنج و فقر و سفره های خودمانی و دل های پاک آدمهای زمان بچگی اش.

وزیری که گاه جایگاهش را فراموش می کرد و با نگاه معلولین و مددجویان بهزیستی بغض  اش می ترکید و ابایی از گریه های صادقانه اش نداشت.

وزیری که پشت پنجره های طبقه دهم وزارت کار برای کارگران متحصن حیات وزارتخانه دل می سوزاند و دنبال راه چاره بود.

علی ربیعی که با تمام مخالفان خودش و دولت علیرغم آنهمه نامردی و هجمه غیر منصفانه با عدالت و طمانینه برخورد می کرد...

جوری که من جوان اصلاح طلب درک نمی کردم

وزیری که حواسش به همه چیز بود !

حتی عروسی بچه های کارمندان مجموعه اش.

من این روزها دلم برای این مرد می سوزد 

من تمام تلاشهای صادقانه اش را از نزدیک دیده ام 

چک و چانه زدن هایش با کارفرماها را تا پاسی از شب 

خستگی ها و مظلومیت هایش را 

دغدغه شبانه روزی اش را برای بهبود وضعیت بیمه ها 

برای به سامان رساندن داستان یارانه ها

وضعیت معیشتی بازنشسته ها

اشتغال جوانان ، معلولین و...‌

تلاش هایش برای کاهش آسیب های اجتماعی 

برای حفظ کرامت زنان کارگر

سالمندان

و این روزها .....

هنوز از جنجال و هیاهوی سیاسی ناجوانمردان در روز کارگر ...

که حادثه معدن یورت......

سوزش قلب من 

درست مثل سوزش اشک است 

در نگاه منتظر خانواده های کارگران معدن 

من این این روزها زیاد دلم می سوزد 

برای ربیعی 

برای روحانی و این دولت مظلوم 

و بیشتر از همه برای کارگران دردمند سرزمینم

و کاش خدا کمکمان کند

و کاش لحظه ها بایستند 

عزیزانمان لطفا  طاقت بیاورید

طاقت بیاورید که دلمان از حادثه پلاسکو پراست 

طاقت بیاورید که ایران تاب داغ شما را ندارد 

طاقت بیاورید که آفتاب سخاوتمند فرداها به آغوش شما محتاج است

و کاش .....

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.