آبان 59 یادآور سقوط خرمشهر نیست؛ خرمشهر را با فتحش می شناسند؛ حال آنکه یک ماه مقاومت رزمندگان و نیروهای محلی، گرچه به سقوط خرمشهر انجامید؛ اما ارتش عراق به اندازه ای در این خاک که اکنون همچون خاکی مقدس برای نسل معاصر دفاع مقدس می ماند؛ زمین گیر کرد که پیشرفت تجاوزات آن را در خاک خوزستان محدود کرده باشد. آبان برای نسل جنگ یادآور مقاومت و رشادت است. به این بهانه جماران گفت و گویی با دکتر شریف مطوف عضو هیئت علمی گروه بازسازی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی درباره فرایند بازسازی این شهر انجام داده است. دکتر شریف مطوف دارای مدرک دکتری برنامه ریزی شهری از دانشگاه هریوت وات انگلستان است. رساله دکتری وی پیرامون ارزیابی سیاست های بازسازی خرمشهر بود. حضور در سازمان برنامه و بودجه استان خوزستان، مرکز آمار ایران و دفتر آمایش سرزمین سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور بخشی از سوابق کاری وی است از جمله فعالیت های تحقیقاتی وی می توان به مطالعات اقتصادی-اجتماعی استان های کشور درچارچوب آمایش و برنامه ریزی منطقه ای، مطالعات اقتصادی-اجتماعی مناطق مشکل دار و توسعه نیافته کشور، مطالعات اقتصادی - اجتماعی مناطق آسیب دیده از جنگ و بلایای طبیعی (تجربه های ایران و جهان) و مطالعات اقتصادی ـ اجتماعی مناطق مرزی کشور (تجربه های ایران و جهان) اشاره کرد.
جماران ـ هادی کیانی: دکتر مطوف در پاسخ به پرسشی پیرامون فرایند بازسازی خرمشهر طی سالهای پس از آزادی گفت: نا آشنا بودن متولیان امر بازسازی با وضعیت منطقه سبب بروز برخی مشکلات شد. باید دانست که در فرایند جنگ فقط خانه ها از بین نرفته است، بلکه کار مردم، زندگی شان، مزرعه شان همگی از بین رفته است.
وی با اشاره به فعالیت های علمی خود دراین باره گفت: در فرایند پژوهش ها به این نتیجه رسیدم که برای ساخت خرمشهر بایستی زندگی مردم را بسازیم. تز دکترای من ارزیابی سیاست های بازسازی خرمشهر بود. در بررسی های خود می دیدم برای بازسازی خرمشهر در تهران تصمیم می گیرند. پس زندگی اهالی چه می شود؟ چه کسی متوجه است که مردم چه می خواهند؟ در واقع تلاشم بر این بود که ببینم بازسازی از راه دور چه نتایجی دارد و مردم در این فرآیند چه نقشی دارند.
دکتر مطوف ادامه داد: خرمشهر بندری است که جریان اقتصادی اجتماعی به خصوصی داشته است که همه آن را باید به صورت یکپارچه دید. در هرجای دنیا، هردولتی بخواهد از راه دور برنامه ریزی کند به جای دیدن جریان زندگی مردم، تنها خانه ها را می بیند. بنابراین تصمیم گیری ها برای خانه سازی بود که خود سبب هزینه های بسیار زیادی شد.
استاد دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به هزینه های صورت گرفته برای بازسازی خرمشهر در سال های مختلف گفت: با حساب های سرانگشتی متوجه شدیم که از سال آغاز بازسازی یعنی چند ماه پس از آزادی تا سال 68 فقط دولت به اندازه شش بار تبدیل خرمشهر به بهشت هزینه کرده است. کمک های مردمی نیز بسیار بالا بود. جالب است که از بودجه بازسازی هزینه های عجیبی صورت گرفته است، مثلا در برهه ای برای 11 هزار نفر در خرمشهر غذای مجانی پخته می شد که این معادل ساخت دو واحد مسکونی بود. نیت ها خیر بوده ولی کارها درست نبوده است.
وی ادامه داد: چون دولت از راه دور به بازسازی نگاه می کند نگاهش فیزیکی است، فقط خانه می بیند. مکانیزم مداخله اش این است که هم هزینه کند و هم کنترل کند. این که زندگی مردم چه بود و چگونه شد نادیده گرفته شد.
مطوف افزود: در وضعیت کنونی روش برخورد درست با خرمشهر برنامه ریزی استراتژیک است. چشم انداز این که در افق معین چه چیزی می خواهیم باشد را رسم کنیم و کار اجرایی را به خود مردم واگذار کنیم، که خانه و زندگی خود را بسازند. درک دولت از بازسازی، بازسازی واحد مسکونی است نه زندگی افراد، و علی رغم هزینه های بالایی که در خرمشهر انجام شده است، یک ششم آنکه بتوان یک زندگی آبرومندانه راه انداخت نبوده، مخروبه ها و ترکش ها هنوز است.
وی ادامه داد: ما نظریه برای بازسازی علمی نداشتیم، نمی دانستیم با چه نظریه ای بایستی اقدام کنیم. چون نظریه به ما چارچوب اقدام می دهد فقدان آن سبب شد ندانیم در خرمشهر به دنبال چه هستیم.
مطوف افزود: سال 76 از طرف ریاست جمهوری گفتند بروید مطالعه کنید خرمشهر چه می خواهد، که ما از طرف سازمان برنامه مسئول بررسی بودیم، پس از بررسی به این نتیجه رسیدیم که مشکل خرمشهر پول نیست، مشکل نبود برنامه است، خوب مطالعه و خوب برنامه ریزی شود البته روش های سنتی برنامه ریزی دیگر کارساز نیست، برای خرمشهر سه طرح جامع تهیه شده است، طرح هایی که به صورت عجله ای تهیه شده و مردم در آن حضور ندارند، طرح هایی تخیلی برای شهری که جمعیتش حضور ندارد و شهر کاملا از جنگ آسیب دیده است،
این استاد دانشگاه ادامه داد: ما از تجربه های جهانی نیز دور بودیم، مثلا تجربه های جنگ جهانی دوم را نیز تحلیل نکردیم که از آن درس بگیریم.
وی با اشاره به تشکیل ستاد معین برای بازسازی خرمشهر گفت: عجیب بود که معاون وزیر دولت رئیس ستاد مردمی معین شد. عمده این اتفاقات در جو آزادی خرمشهر بود و بزرگ بودن کار آزادسازی خرمشهر سبب غفلت از واقعیت ها می شد، و اینکه شعاری فکر شد.
وی در ادامه با اشاره به از بین رفتن 20 هزار پلاک ملکی در طرح های تعریض خیابان ها و کوچه ها در خرمشهر گفت: بافت ارگانیک که خوب کار می کرد را گسست دادند، عده ای که در مرکز شهر خانه داشتند حاشیه نشین شدند، جغرافیا هم اجازه نمی دهد. رودخانه و رسوبات آنها سبب بلندی برخی از مناطق می شود که طغیان رودخانه نمی تواند آن را غرق کند شهر را آنجا می سازند.
وی با اشاره به جابه جایی منازل برخی از شهروندان گفت: هزینه خاکریزی در زمین باتلاقی اختصاصی برای شهروندان برابر تمام هزینه ای بود که برای ساخت مسکن به آنها دادند. و غاقل بودند که شهروندان با هم یک اجتماع محله ای داشتند و اینها به همدیگر کمک می کردند که امروزه به آن سرمایه اجتماعی می گویند که روی آن حساب نشد.
وی ادامه داد: دولت سیگنال ها غلط به مردم می داد که می خواهیم اینجا رابهشت کنیم و دوباره راه بیندازیم ولی امکان اینکه بتواند دوباره گمرک را احیا کند نبود و به دلیل رسوبات رودخانه امکان اینکه کشتیرانی با حجم قبلی برگردد نیز وجود نداشته است.
این استاد دانشگاه در پاسخ به پرسشی پیرامون چرایی کندی روند بازسازی خرمشهر در باور عمومی، گفت: روند بازسازی خرمشهر کند نبوده، بلکه از ابتدا با تفکر اشتباه درآمیخته است بود، در شعارهای بعد از انقلاب می گفتند باید بازسازی اسلامی کنیم، گروهی آمدند و مدرنیسم را به نام تفکر اسلامی به دولت ارائه کردند. و چون در مدرنیسم نفی گذشته اصل است و هرچه بوده دیگر به درد نمی خورد، در کشور هم انقلاب شده بود و بخشی از گذشته ما طاغوتی بود و حتما می بایست نفی شود؛ اما چه چیزی می خواستیم جایگزین آن کنیم؟
وی ادامه داد: در تمام نوشته هایی که در طرح جامع ها بود، مکانیزمی برای اینکه مردم محلی راجع به زندگی خود تصمیم گیری نمایند نبود و برخی از اتفاقات را نیز افراد تعیین می کردند. مثلا مدتی فرمانداری را گذاشتند که به نظر عاقل می آمد، لنج هایی بود که بسیاری غرق شده بودند و مدعیان زیادی داشتند آن فرماندار عاقل یک کمیته ای 5 نفر از افراد پیر خود لنجداران تشکیل داد و گفت خودتان ادعاها را بررسی کنید و هرچه تصمیم گرفتید من عمل می کنم. فرزندان این ها رفتند غواصی کردند و شماره موتور لنج ها را می خواندند و به بالا می آمدند و مشکل اینگونه با حضور خود اهالی حل شد.
استاد دانشگاه شهید بهشتی تهران افزود: یک تصور این بود که خود دولت نمی خواهد کار را انجام دهد و آن را رها کرده است. من فکر می کنم دولت نمی دانسته که چگونه باید کارکند، چرا که برنامه ریزی استراتژیک نداشته است، امروزه روز به روز نیاز به برنامه ریزی استراتژیک به شدت احساس می شود. تا سال 77-76 می گفتند آنجا باید پول بریزید، در حالی که آنجا مشکل این نیست بلکه خرمشهر برنامه ریزی می خواهد و کار را اصولی باید انجام داد.
وی افزود: من در مصاحبه ای خرمشهر را به ماشینی که به دره افتاده بود تشبیه کردم وقتی آن را در آوردیم دیدیم کار نمی کند. چند عامل هست که باعث می شود این سیستم حرکت کند. وقتی همه سیستم آسیب دیده باید یکی یکی مسائل و مشکلات را حل کرد تا دوباره سیستم کار کند. چون شغل نبود میزان بزهکاری و سرقت بالا بود. باید ببینیم عوامل و سیستم هایی که تخریب شده اند چه هستند چه جریان هایی داشته اند و آن را حل کنیم
دکتر مطوف ادامه داد: هنوز هم خرمشهر که می رویم با اینکه بندر دوباره راه اندازی شد ولی با ظرفیت قبلی نیست. بازگشت گروههایی از اهالی که متمکن مالی یا علمی هستندممکن نبود، نه اینکه نمی خواستند برگردند بلکه چون امکانات زیست و فعالیت هایشان فراهم نشده بود اغلب شان در همان جایی که مهاجرت کرده بودند ماندند. در واقعنیروی مولدی که بتواند موتور حرکت آنجا باشد از بین رفته بود و تا این وضعیت دوباره به وجود بیاید زمان زیادی می خواهد.
این استاد دانشگاه با اشاره به مشکل کمبود تجربه در کشور گفت: هم دولت و مسئولین و هم خود اهالی فاقد تجربه بودند و ما نظریه برای اینکه چگونه این کار را انجام دهیم نیز نداشتیم. همچنین برنامه ریزی های ما غلط است مثلا طرح جامع برای حالت های عادی خوب است و در وضعیت بحران دیگر کارساز نیست.
وی با اشاره به راه اندازی گروه پژوهشی بازسازی در دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: به دلیل ضعف های نظری ما تصمیم گرفتیم در دانشگاه شهید بهشتی این دانش را تقویت کنیم،چون مطمئنیم این دانش می تواند مشکل را حل کند. اگر ما کار علمی کنیم و تجربه های جهانی و تجربه های خودمان را تجزیه و تحلیل کنیم به راهکار اجرایی می رسیم.
دکتر شریف مطوف در پاسخ به پرسشی پیرامون نگاه و نظری که می گوید به دلیل مسائل امنیتی و خطرات محلی نبایستی به سمت بازسازی مناطق جنگ زده رفت گفت:وقتی جنگ تمام شد روی آمایش کشور کار کردیم. ما 5 استان جنگ زده آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام و خوزستان را مطالعه کردیم جنگ که تمام شد آن را به یک طرح آمایش که شورای عالی امنیت ملی در سال 68 آن را تصویب کرد تبدیل کردیم. بین آن ها و ما برنامه بودجه ای ها این مسائل مطرح بود. یکی از این افراد از ما که غیر نظامی بودیم بیشتر معتقد بود که مرزها را باید بسازیم، تقویت و آباد کنیم که بتوانیم امنیت را تامین کنیم.
وی با اشاره به موثر بودن رونق و توسعه آبادان در عدم سقوط آن گفت: ما آبادان را چون یک شهر پر رونق بود با انگیزه قوی نگذاشتیم سقوط کند اما جایی که بیابان بود و از نظر توسعه عقب مانده تر، زودتر اشغال شد.آبادی مناطق مرزی سبب تضمین امنیت می شود. ما از سال 76 آمایش مناطق مرزی را به صورت واژه مطرح کردیم که تز دکترای یکی از دانشجویان شد. مطالعه قدم به قدم مناطق مرزی خوزستان را انجام دادیم، که کتاب آن نیز منتشر شده است.
دکتر مطوف ادامه داد: ما در آمایش مناطق مرزی نتایج علمی با تحلیل های آماری به دست آوردیم و به این نظریه رسیدیم و اثبات کردیم امنیت و توسعه در مناطق مرزی لازم و ملزوم یکدیگر هستند. اینکه در مناطق مرزی مانند خرمشهر اگر می خواهیم امنیت ایجاد کنیم باید آبادش کنیم. امنیت و مناطق مرزی روی مرکز کشور تاثیرات مستقیمی دارد. اسلحه ای که قاچاق می شود چند روز بعد در تهران است. نمی توانیم اینها را جدا کنیم.
وی افزود: هرکس فکر کرده آنجا را باید رها کرد که امنیت ایجاد شود این فکر غلط است. خصوصا اینکه سبک جنگ ها نیز تغییر کرده است. از ابتدا نیز این فکر باطل بود که ما منطقه مرزی را نظامی و امنیتی کنیم. انسداد مرزی را گفتیم با اسلحه و روش های امنیتی نمی توانیم انجام بدهیم آنجا را باید آباد کرد. تجارت قانونی باید بشود. هرکجا جمعیت را تخلیه کنیم آنجا راحت اشغال می شود. مثال ما آبادان است. با جمعیت خود مقاومت کرد اشغال نشد. هفته گذشته روز شنبه همایشی پیرامون مناطق مرزی بود، در آنجا مطرح کردیم که مناطق مرزی را حتما باید آباد کنیم که امنیت در کل کشور ایجاد شود.
این استاد دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی تهران در پاسخ به پرسشی پیرامون وضعیت بازگشت نیروهای مرجع و مولد به خرمشهر گفت:زندگی مجموعه ای از عوامل است که اگر فقط خانه بسازیم زندگی شکل نمی گیرد. افراد شغل می خواهند، به آبادان و خرمشهر قبل از جنگ برگردیم از اصفهان و آذربایجان و بسیاری از مناطقدیگر کشور علی رغم شرایط جوینامناسب افراد دنبال کار می آمدند. آنجا استعدادهای فراوانی دارد. ما در خوزستان که مساحت آن بیشتر از هریک از این شهر ها و کشورهای مجاور مانند دوبی، قطر، بحرین و کویت مگر است پتانسیل های فراوانی داریم. ما نفت، گاز، زمین حاصل خیز، بندر، راه آهن، فرودگاه و همه چیز داریم.
وی ادامه داد: طبق نظریات جدید خوزستان به عنوان محل اتصال رشد کشور به رشدهای بیرون کشور می تواند عمل کند. ما چه می خواهیم؟ برنامه ریزی درازمدت و یک درک تئوریک که بتواند برای ما چارچوب عملی ایجاد کند. این کار در دانشگاه ها می تواند اتفاق بیفتد. سازمان های برای پژوهش بایدبودجه بگذارند که این قدر خطاها تکرار نشوند. الان در کشور مظلوم ترین قشر محققین هستند.در سنگاپور که جنگی و سانحه ای نداشته است دارند پیرامون کاهش خسارت های احتمالی کار می کنند.
دکتر شریف مطوف افزود: تحقیقاتی که در دنیا اتفاق افتاده را ما همیشه می بینیم. یکی از گزارش های بانک جهانی می گوید خسارت های ناشی از جنگ و بلایای طبیعی سال به سال به صورت لگاریتمی بالا می رود و هیچ کاری جلوی آن را نمی گیرد جزء مطالعات علمی که می تواند بگوید چگونه باید کار کرد.
مسئله مقایسه ای بازسازی در دزفول و اینکه چرا در خرمشهر این اتفاق نیفتاده؟
وی همچنین گفت: مقاومتی که مردم آبادان و خرمشهر در جنگ از خود نشان دادند را نمی توان کم ارزش دید. آنجا از نظر جغرافیایی یک دشت بزرگی است که عراق با چند لشگر به خرمشهر حمله کرد و مردم خرمشهر توی محاصره بودند و حجم هجوم به خرمشهر خیلی وحشتناک بود.
دکتر مطوف افزود: ما اگر بخواهیم درس علمی از این کار بگیریم باید جزئی، دقیق،سیتماتیک و علمی نظریه ها و تجربه ها را بررسی کنیم. در دانشگاهها کار ما همین است که روی اینها کار می کنیم. جالب است که ما در خرمشهر یافته های علمی مان خیلی زیاد بود چون آنجا را تجربه کردیم و به قواعد، مقررات و قوانینتبدیل کردیم.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: مانعی که وجود دارد این است که باور به نظریه های علمی هنوز جایگاه خود را پیدا نکرده است. حس می کنم این باور باید پیدا شود تا افرادی که می خواهند کار علمی و پژوهشی انجام دهند حداقل هزینه های اجرایی آن تامین شود که کار انجام شود. برای کاهش اثرات جنگ و بلایای طبیعی راهی جزء مطالعات علمی وجود ندارد که این تجربه جهانی است.
وی افزود: ما که این همه مسئله در کشور داریم، فقط یک گروه بازسازی داریم که همین یک گروه برای اینکه بتوانیم از مناطق زلزله زده بازدید کنیم و آنها را بررسی و مطالعه کنیم باید هزینه شخصی انجام دهیم.
دکتر شریف مطوف ضمن ارائه جمع بندی گفت:برای خرمشهر می گفتند چون روز آزادی آن ملی است باید تصمیم گیری برای آن ملی باشد. که همین مسئله تبدیل به پاشنه آشیل خرمشهر شد. می خواستند به آن لطف کنند و هزینه های زیادی نیز انجام دادند ولی نفهمیدند چکار باید انجام دهند واین سبب عقب ماندگی شد. در چارچوب برنامه ریزی استراتژیک خود مردم بهتر می دانند مشکلات و مسائل شان چیست.
وی در خاتمه گفت: ما یک نظریه داریم که اگر تخریبی اتفاق بیفتد می تواند مثل یک فرصت تلقی شود البته اگر برای آن برنامه ریزی کرده باشیم.