جماران ـ آنچه که در پی می آید متن نخستین بخش از گفت و گوی خبرنگار جماران با زهرا شجاعی مشاور رییس جمهور و رییس مرکز امور مشارکت زنان در دولت اصلاحات است که به بررسی دیدگاه های امام خمینی درباره زنان و فاصله سیاست ها و برنامه های جاری کشور با این دیدگاه ها اختصاص دارد.

برای شروع توضیح دهید در ایران قبل از انقلاب چه شرایطی در جامعه برای زنان حاکم بود و بعد از وقوع انقلاب با رهبری امام خمینی به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران شرایط جامعه چه تغییری کرد ؛ در واقع چه تغییری در تعریفی که از زنان قبل و بعد از انقلاب می شد اتفاق افتاد؟

به نظر من امام واضع یک نظریه جدید در ارتباط با مشارکت سیاسی زنان در اسلام هستند. برای ورود به بحث در وهله ی اول باید به وضعیتی که جامعه ما در سال های قبل از انقلاب داشت اشاره کنم تا عظمت و بزرگی کاری که حضرت امام در جهت بهره مندی نظام از فکر، توان ومشارکت سیاسی زنان از یک طرف و از طرف دیگر در به حرکت و به عرصه آوردن انرژی و پتانسیل زنان در جامعه داشت بتوانیم بهتر اشاره کنیم.

سالهای قبل از انقلاب به ویژه دوران پهلوی اول و دوم آنچه که در اندیشه اجتماعی و سیاسی جامعه طرح می شد، ظهور و بروز زن متجددی بود که الگوهای غربی را به عنوان اسوه و نمونه خود قرار می داد. دولت هم تلاش می کرد تا با کنار گذاشتن ارزش های اعتقادی و دینی جامعه، مثل بحث حجاب و همچنین با زمینه سازی برای حضور زنان در عرصه های فرهنگی، آن هم فرهنگ و هنر ایرانی که به دور از ارزش های ملی و شاخص های تمدنی بود، زنان جامعه را تعریف کنند.

تلاش هایی که مجلاتی مثل، مجلات بانوان، زن روز و دیگر مجله ها در زمان پهلوی اول برای کشف حجاب و در زمان پهلوی دوم برای دادن حق انتخابات به زنان آن هم در جامعه ای که مردان حق انتخابات نداشتند، انجام می دادند و یا تشکیل سازمان زنان با سردمداری اشرف پهلوی با شعار آزادی زنان، را می توان از جمله فعالیت هایی دانست که در آن سعی می شد زن را به گونه ای کالایی و بدون در نظر گرفتن ارزش حقیقی اش در جامعه جلوه دهد.

این کارهایی بود که در ایران زمان پهلوی توسط مسئولین آن دوران انجام می شد تا به نحوی چهره ی اسلامی و مذهبی زنان آن دوران را به سمت کهنگی و فراموشی ببرند، حضور خود زنان در آن دوران برای حفظ چهره اسلامی شان و یا حضورشان در فعالیت های اجتماعی به چه شکل بود؟

قشر زنان مذهبی و متدین ما در قالب زنان سنتی، با پرهیز از حضور در زمینه های اجتماعی از پیش ساخته و تعریف می شدند. ایشان با فعالیت در چهارچوب جلسات مذهبی و یا آموزش های دینی سعی می کردند که از جامعه فاصله بگیرند و معمولا هم فعالیت های زنان محدود بود به این گونه روابط و مناسبات. زن سنتی ایرانی دین مدار، قبل از انقلاب همه تلاش خود را برای حفظ ارزش ها و باور های خودش و برای تربیت نسل متعهد و مسلمان و داشتن محیط آرام مبذول می داشت. هر چند درصد کمی از زنان هم بودند که با حضور در عرصه های آموزشی مثل مدارس و دانشگاه ها به تلاش و کوشش در عرصه های اجتماعی می پرداختند.

شرایط و حضور زنان در زمان وقوع انقلاب به همین شکل بود و یا اینکه تغییر کرد؟

اصل هایی که در افکار بلند و اندیشه های قدسی حضرت امام وجود داشت زمینه را برای حضور زنان در عرصه های گوناگون فراهم کرد. در فضا و در شرایطی که برخی از بزرگان دین و مراجع تقلید حضور زنان در راهپیمایی ها را خلاف شرع می دانستند و به صراحت اعلام می کردند که، حضور زنان در راهپیمایی و شنیدن صدای آنها توسط مردان خلاف شرع است، حضرت امام با تأکید بر وظیفه و تکلیف شرعی بودن این کار هم برای زنان و هم برای مردان زمینه را برای حضور زنان فراهم کردند. هرچند این نکته نیز حائز اهمیت است که زنان ما هم به حق به این ندا پاسخ مناسبی دادند و در جامعه حضور تاثیر گذاری داشتند. این زمینه ها و مقدمات تاثیر به سزایی در پیروزی انقلاب داشت. امام در بخشی از سخنان خود بانوان را در نهضت و انقلاب پیشقدم می دانند (صحیفه امام،ج9،ص498) و نظیر این که همه این موارد تعارف نیست آن هم از زبان کسی که اهل اغراق در کلام نیست. این مسائل نشان می دهد امام نقش رهبری و پیشتازی برای زنان ما قائل بودند.

در ورود زنان به عرصه های مختلف بعد از انقلاب نقش امام را چگونه ارزیابی می کنید؟

در جامعه ای که صرفا به ظاهر اسلام تکیه داشت و فهم عمیقی از جوهره دین و تعالیم ارزشمند اسلام نداشت، حضرت امام واضع اسلام ناب شدند. ایشان در همه حوزه های سیاسی، اقتصادی و یا اجتماعی نظریه هایی دارند.

حضرت امام در بیاناتشان ضمن تاکید بر نقش خانوادگی و مادری زن بدون اینکه ذره ای بخواهند آن را تضعیف بکنند؛ درباره نقش اجتماعی زنان، نقش سیاسی آنها می فرمایند: « در نظام اسلامى، زن به عنوان یک انسان مى‏تواند مشارکت فعال با مردان در بناى جامعه اسلامى داشته باشد.» (همان،ج4،ص414) این صحبت ایشان که گفتند: « زن باید در مقدرات اساسى مملکت دخالت بکند» (همان،ج1،ص301) نشان دهنده ی اهمیت نقش امام در روی کار آمدن زنان بعد از انقلاب است. در همین جمله ایشان چند نکته وجود دارد. یکی اینکه ایشان می فرمایند باید یعنی یک تکلیف است و نمی فرمایند می تواند اگر می گفتند می تواند این جواز بر حضور زن است. علاوه بر این امام نمی گویند مسائل سیاسی بلکه می فرمایند در مقدرات اساسی. این مقدرات اساسی در کجا رقم زده وتعیین می شود؟ در شورا ها در شوراهای عالی در مجلس مقننه در مجمع تشخیص مصلحت نظام در مجلس شورای اسلامی.

حضور زنان نه تنها تکلیف بر زنان است که در این حوزه ها حضور داشته باشند، بلکه این تکلیف بر مسئولین، برنامه ریزان و حاکمان نظام نیز هست که این برنامه را فراهم کنند. یک بخشی از ادای این تکلیف به عهده خود زنان است با کسب تلاش و کوشش لازم و ... می توانند خود را برای حضور در عرصه های مختلف عرضه کنند. ولی در برخی دیگر از حوزه ها که حضور در آنها یا با انتصاب است یا با حکم از سوی مقامات عالی کشور، آنجا دیگر آن تکلیف و توجه به کلام حضرت امام و مغفول نگذاشتن این سخن به عهده بزرگان مملکت است.

زنی که امام خمینی در جامعه ترسیم می کنند چه وی‍ژگی هائی دارد؟

بین زن سنتی و مدرن یک الگوی سوم به جامعه جهانی از زن توسط حضرت امام عرضه شد که زن مسلمان می تواند با حفظ شعائر و ویژگی های خودش و با پرهیز از اینکه بخواهد تشابه ای به مردان پیدا بکند و با حفظ مسئولیت مادری خودش نه تنها می تواند، بلکه باید برای تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی خودش حضور داشته باشد. قطعا این حضور نباید یک حضور نمایشی و نمادین باشد بلکه باید در نهاد های حکومتی و در شوراهای عالی تصمیمی گیری این حضور به شکل عینی بروز و ظهور پیدا کند.

در برخی از اقدامات حضرت امام مثل انتخاب یک زن برای ارسال پیام به گورباچف پیامی نهفته بود که به جامعه جهانی و جامعه داخل ایران نشان داد که از سرمایه انسانی زنان و از فکر و اندیشه زنان باید و می توان استفاده کرد. یا اینکه در یکی از فراز های بسیار مهم وصیت نامه حضرت امام در زمره مفاخری که ذکر می کنند مثل نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و... می فرمایند: « ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه‏هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند» (همان،ج21،ص297) . در واقع حضور زنان در عرصه های گوناگون همان چهره ای است که امام سعی داشتند از زن جامعه مسلمان ایرانی تعریف کنند. امام حتی از حضور زنان در عرصه های نظامی هم سخن می گویند و می فرمایند : « و آنان که توان جنگ دارند، در آموزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى از واجبات مهم است شرکت، و از محرومیتهایى که توطئه دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و... » (همان)

واجب بودن حضور زنان در عرصه های مختلف با توجه به سخنان امام برای ما مشخص شده است ولی زنان چقدر این امکان را دارند که بتوانند در این عرصه ها حضور داشته باشند؟

آنچه که حضرت امام از مسئولین خواسته اند با آنچه در جامعه فعلی ما وجود دارد، متاسفانه باید گفت که فاصله زیادی دارد. بله این مسئله جای انکار ندارد که راه با یک شیب ملایمی برای حرکت به سمت تحقق آرمان ها باز شده است ولی هنوز ما تا حصول کامل این آرمان ها فاصله داریم .

دلیل وجود این فاصله چیست؟

اینکه چرا این فاصله وجود دارد را می توان با نگاه به وصیت نامه امام توضیح داد. امام در وصیت نامه خود دو علت مهم را برای این فاصله و برای محرومیت هایی که اشاره کردم ذکر می کنند یکی توطئه دشمنان یکی هم ناآگاهی دوستان از احکام اسلام و قرآن. یعنی اینکه بخشی از این مسائل بر می گردد به توطئه دشمنان درباره زنان، که همیشه یکی از محورهای ثابت حمله به جمهموری اسلامی ایران است و از آن بدتر و تلخ تر نا آشنایی مسئولین و نیروهای خودی از احکام اسلام و قرآن در درون نظام است. بعضی از علمای بی اطلاع از مواضع و منافع مسلمین این موانع را به وجود می آورند. این تفکری که در قالب برخی توصیه ها و اظهار نظر ها بیان می شود مانع ایجاد می کند و ما هنوز نتوانسته ایم از توانایی های زنان به شکل کامل بهره ببریم و استفاده کنیم. به همین خاطر شما وقتی به آمار مراجعه می کنید، جاهایی که به تلاش خود زنان متکی بوده مثل آموزش و یا دانشگاه ها موانع کمتر وجود داشته است و زنان توانسته اند گوی سبقت را بربایند، ولی جاهایی که به عهده زنان نیست، محدودیت ها برای زنان بیشتر بوده است.

تشکل های زنان چقدر در رفع نیازهای زنان آزادی دارند تا برای رفع مشکلات زنان و رسیدن به خواسته یا حقی که از آن محرومند به اصطلاح بجنگند و برای رسیدن به آنها تلاش نمایند؟

تشکل های زنان را می توانیم به دو دسته دولتی و غیر دولتی تقسیم کنیم. تشکل های دولتی مثل معاونت اموربانوان ریاست جمهوری یا تشکیلاتی که در وزارت کشور یا آموزش و پرورش وجود دارد، آنها زحمات و تلاش های زیادی در طی سال ها کشیده اند ولی مشکلات زیادی سر راهشان وجود دارد. به همین دلیل ما با اموری که به شکل موازی انجام می شود و یا اموری که دچار تداخل می شود مواجه هستیم به این معنا که به مسئولیت ها بر عهده همدیگر گذاشته می شود و مسئولین از انجام آن بازمی مانند.

اما تشکل های غیر دولتی را می توان به دو دسته احزاب و گروه های سیاسی تقسیم کرد. که ما متاسفانه تعداد کمی از احزاب زنانه را داریم که خیلی هم فعال نیستند، اما سازمان های غیر دولتی یا ngo ها که به تازگی اسم سمن را بر آنها گذاشته اند، در دولت گذشته با نگاه تهدید آمیز رو به رو بودند. یعنی این تصور وجود داشت که این سازمان ها و تشکل ها تهدیدی برای نظام هستند. به همین خاطر مورد حمایت و یا تشویق قرار نگرفته و فعالیت هایشان محدود شد. ولی در دولت جدید یعنی دولت تدبیر و امید نگاه بر این دسته ها، نگاه فرصت است، این نگاه نه تنها در حوزه زنان بلکه سایر حوزه ها مثل جوانان، زیست محیطی، اجتماعی، خیریه، فرهنگی و دیگر حوزه ها را که می توانند بین دولت و مردم سازمان های واسطی باشند را هم شامل می شود که می توانند بخشی از اموری که مربوط به تصدی گری نیست را بر عهده بگیرند و دولت را از بدنه سنگین و پرمسئولیت و پر بار خارج کنند و آن را به دولتی سبک، چالاک و توانمند بذل سازند.

آنچه لازم به ذکر است این که سازمان های غیر دولتی زنان در دولت اصلاحات نه برابر شد، به خاطر اینکه سیاست دولت توجه به جامعه مدنی و حمایت از سازمان های غیر دولتی از جمله سازمان های غیر دولتی زنان بود و ما با توجه به اینکه با تشویق و زمینه سازی و حمایت و آموزش و توانمند سازی سازمان های غیر دولتی سعی در افزایش کمی و کیفی فعالیت های آنان داشتیم که بعد از آن هم این فعالیت ها ادامه داشت اما با نگاه تهدید آمیزی که بود برخی از این سازمان ها نتوانستند به فعالیت های خود آنطور که باید و شاید ادامه دهند.

ادامه دارد...

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.