دکتر محمد محمودی کیا عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی در یادداشتی اختصاصی برای جماران نوشت: اجتماع میلیونی اربعین توانسته بر سرعت برخی از روندهای نظمساز در زیرسیستم خاورمیانه تاثیرگذار باشد و در مرحله جامعهپردازی اسلامی بیشترین نمود و ظهور خود را داشته باشد.
جهان اسلام در جغرافیای سیاسی پراکنده خود، از ظرفیتهای بالایی برای اقدام در سطح نظام بینالملل برخوردار است که در یک نگاه آرمانی چنانچه این ظرفیتهای پراکنده اجتماع یابند میتواند جبهه اسلامی را به سطح یک بازیگر قاعدهساز در نظم جهانی ارتقا بخشد. با اینحال، واقعیت مشاهدهپذیر حکایت از وجود تضاد منافع گاه بسیار عمیق و نیز واگرایی میان نیروهای اسلامی دارد و همین امر نیز جهان اسلام را از وضعیت کنشگری فعالانه خارج ساخته و مانع از تأثیرگذاری آن بر شکلگیری ترتیبات نهادی موفق در زمینه روندهای نظمساز در سطح نظام بینالمللی شود.
رقابتهای تشدید یابنده میان اقطاب قدرت در جهان اسلام و تلاش هر یک از ایشان برای توسعه حوزه نفوذ خود در جهان اسلام از یک طرف و سیاستهای مداخلهگرایانه قدرتهای جهانی در این فضای رقابتگونه، موجب شده که میراث شوم سالیان متمادی از استثمار و سلطه این قدرتهای سلطهگر و پس از آن نیز استقرار نظامهای اقتدارگرا با گرایشهای ملیگرایانه در بخش عمدهای از این جغرافیای وسیع، موجب شد تا وضعیت انفعالی در جهان اسلام تداوم داشته باشد، لذا آن چه در عمل رخ داده پراکندگی غیرمؤثر قدرت در میان واحدهای پرشمار اسلامی در سطح نظام بینالمللی و فقدان یک قدرت فائقه مرکزی و به یک معنا، فقدان سازمان رهبری متمرکز است؛ امری که میتوانست در خلال تأسیس سازمان کنفرانس اسلامی، شکلی نهادمند به خود بگیرد که متاسفانه به علل مختلفی که محل بحث این یادداشت نیست، این امر محقق نگشت و این نهادسازی بینالمللی اسلامی نتوانست کنشگری مؤثری را در سطح نظام بینالمللی به نمایش بگذارد.
با این همه، به باور نگارنده، نهادگرایی مؤثرترین سازه برای کنشگری موثر در نظم جهانی است و میتواند ظرفیتهای بالاتری را برای اقدام در این سطح کلان سیستمی فراهم آورد.
بر همین اساس، نگارنده بر این باور است آنچه میتواند نهادگرایی اسلامی را در سطح سیستمی سامان بخشد، نهادسازی به کمک نیروهای اجتماعی است. توضیح آن که چنانچه فرایند نهادسازی از یک ماهیت و منشأ اجتماعیشده برخوردار باشد، کارگزاران سیاسی نیز لاجرم نمیتوانند خارج از اراده عمومی کنش داشته باشند. به عبارت دیگر، قدرت اجتماعیشده ابزار قدرتمندی برای تحقق این مقصود است. دو پدیده اسلامی مردمبنیاد و کلانمقیاس حج و اجتماع اربعین، میتواند به عنوان نیروهای پیشبرنده این ایده در نظر گرفته شوند؛ بدین نحو، این اجتماعات افزون بر کارکردهای مناسکی، میتواند کارکرد نهادسازی نیز داشته باشند و در خلق معنای جدید و تأسیس یک نظام هنجاری جدید موثر واقع شودند.
ایده بینالمللگرایی اسلامی تلاشی نظری برای طرح این معناست که سازه قدرت در جهان اسلام از چالشهای درونی عمدهای رنج میبرد، چنانچه به واسطه ضعف در فرایندهای جامعهپردازی، ملتسازی و دولتسازی، ارتباط معناداری میان قدرت اجتماعی با قدرت رسمی وجود ندارد و تفوق ساختارهای سیاسی اقتدارگرا و متمرکز و غیردموکراتیک در جهان اسلام موجب شده تا قدرت به شکل اجتماعی خود نضج نگیرد. طبعاً هر چه آگاهیهای عمومی میان اقشار مختلف یک جامعه چه در سطح فروملی و چه در سطح نظام بینالمللی تقویت شود، زمینه برساختهشدن یک فهم بیناذهنی مشترک از واقعیت در سطح نظام بیش از پیش فراهم خواهد شد.
یکی از رخدادهای عظیم معاصر، پدیده میلیونی اجتماع اربعین حسینی در کشور عراق است که بزرگترین گردهمایی انسانی را در جهان معاصر رقم میزند و واجد تاثیرات گستردهای در زمینه هنجارسازی، معناسازی و ساخت واقعیت اجتماعی است که بدون اراده و تصمیم قبلی دولتها و کاملا مبتنی بر یک امر اجتماعیشده، اجتماعی میلیونی از زنان و مردان را با ملیتهای مختلف و دیگر وجوه مختلف نظامات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی رقم میزند؛ اجتماعی که تنها مؤلفه مشترک آن، باورهای دینی مشترک و ارادت و علاقه ایشان به اهل بیت رسول خاتم(ص) و اهتمام ایشان در تکریم و زنده نگاه داشتن قیام تاریخساز حضرت سیدالشهداء(س) است. لذا بی آن که ابزار ارتباطی مشترکی در اختیار داشته باشند، جامعهای متحد و یکپارچه را به نمایش میگذارند که عناصر معنایی قدرتمندی ساخت این نظام اجتماعی در هم تنیده و پیچیده را بر عهده دارند.
هر چند یافتن تاثیرات کوتاه مدت این رخداد بزرگ معاصر بر سطح سیستمی دشوار است و اصولاً سطح سیستم، سطحی فرایندی بوده و هرگونه تغییر در آن نیازمند تغییر مجموعه متنوعی از عناصر و مؤلفههایی است که سیستم را شکل بخشیدهاند، با این حال، اجتماع میلیونی اربعین توانسته بر سرعت برخی از روندهای نظمساز در زیرسیستم خاورمیانه تاثیرگذار باشد و در مرحله جامعهپردازی اسلامی بیشترین نمود و ظهور خود را داشته باشد.
جامعهپردازی اسلامی در این معنا، ظهور یک نظام معنایی مشترک و در همتنیده از مؤلفههای فرهنگ اسلامی است که میتواند اهمیت خود را در مقام قیاس با دیگر مؤلفههای هویت فردی و اجتماعی برتری بخشد و مانع از شکلگیری فرایند غیریتسازی میان اجزای سیستم میشود.
عبور موفق از مرحله جامعهپردازی، میتواند پیشران قابلتوجهی برای خلق کنشگران جدید در سطوح ملی و بینالمللی محسوب شود که با تکیه بر قدرت اجتماعی امکان ایجاد دستورهای جدید برای دولتهای ملی را فراهم میسازد، لذا اجتماع عظیم انسانی اربعین شهادت حضرت حسین بن علی(ع) میتواند در آیندهای نه چندان دور و با تکمیل فرایند جامعهپردازی اسلامی، تسهیلگر روندهای دیگر در نظامسازی در سطح سیستمی باشد.
لذا ضروری مینماید تا نگاه به پدیده اربعین حسینی از نگاه مناسکی صرف به نگاه به مثابه پیشرانی قدرتمند برای روندهای قاعدهساز نظم سیستمی نوین در حال شکلگیری تغییر یابد.