دکتر محمد محمودی کیا عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی در یادداشتی برای جماران نوشت: ترور یکی از برجسته‌ترین رهبران مقاومت در تهران و تنها ساعاتی پس از مراسم تحلیف ریاست جمهوری، حکایت از آن دارد که شیطان پر حیلت معاصر و درنده سفاک روزگار ما، رژیم منحوس صهیونیستی به دنبال گشودن مرزهای جدیدی از شرارت و خباثت در منطقه است. به نظر می‌رسد دستاورد نتانیاهو از سفر اخیر به ایالات متحده، دریافت چراغ سبز و هماهنگی برای برخی اقدامات به منظور دامن زدن به جغرافیای تنش در خاورمیانه است.

پایگاه خبری جماران: به شهادت رساندن دکتر اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی (حماس) در تهران می‌تواند از چند حیث مورد بررسی قرار گیرد:

 

۱. تأثیر بر روند بحران جاری در غزه

 

۱.۱. هر چند تحولات میدانی و ناکامی رژیم صهیونیستی در نیل به اهداف اعلامی در جنگ همچون حذف حماس از جغرافیای مقاومت در غزه، از یک سو، و افزایش تحرکات دیپلماتیک برای جلوگیری از ادامه سیاست کشتار طی هفته‌های اخیر برای دستیابی به نوعی توافق صلح پیشرفت‌های قابل‌توجهی کسب کرده بود، این اقدام جنایتکارانه موجب هدم دستاوردهای مذکور و شکست مذاکرات صلح خواهد شد.

در واقع آن که می‌توانست مسیر مذاکرات صلح را به پیش برده و مهر خاتمه این منازعه را بر صفحات صلح‌نامه بزند، همان کسی است که اینک مقصد سیاست ترور شده؛ لذا دولت نتانیاهو اساسا به دنبال صلح نیست و می‌کوشد تا با استمرار سیاست جنگی و کابینه اضطراری، مدت زمان بیشتری تا حصول نتیجه مطلوب و مورد انتظار، قدرت را به دست داشته باشد. البته اسرائیل در نقطه‌ای از بحران قرار گرفته که خود را در مواجهه با مخاطرات امنیت هستی‌شناختی یافته و مسیر جنگ تا رفع نگرانی‌های این حوزه را ادامه خواهد داد.

 

۱.۲. شهادت اسماعیل هنیه در تهران و نیز فرمانده یگان موشکی و پهپادی حزب‌الله در جنوب بیروت، یک اقدام مشترک قاطع و فراگیر علیه رژیم اشغالگر را از ناحیه جبهه مقاومت به همراه خواهد داشت و انتخاب هر یک از گزینه‌های اقدام در پاسخ به این ترورها می‌تواند تأثیرات متفاوتی بر سویه بحران در منطقه داشته باشد.

 

۱.۳. اقدام احتمالی و قریب‌الوقوع ایران در پاسخ به تروری که علیه یک میهمان رسمی عالی‌رتبه و در درون خاک آن انجام شد که در مثابه به چالش کشاندن تمامیت ارضی، امنیت ملی و منافع ملی آن است، یک بار دیگر می‌تواند به رویایی مستقیم ایران با اسراییل منجر شود که طبعاً این اقدام ژئوپلیتیک قدرت در خاورمیانه حائز تأثیرات شگرف خواهد کرد.

 

۱.۴. بازشدن پای بازیگران فرامنطقه‌ای همچون آمریکا و اروپا در بحران مذکور می‌تواند آن را تا سر حد یک مارپیچ بالارونده از بحران درهم‌تنیده موجود در خاورمیانه ارتقا بخشد.

 

 

۲. تأثیرات در داخل اسرائیل

 

۲.۱. افزایش سطح تنش روانی در داخل در پی نگرانی‌ها از نوع پاسخ ایران و مقاومت به ترورها، موجب شکل‌گیری نوعی از حالت اضطراب اجتماعی عمیق در داخل جامعه اسرائیلی شده و شکاف‌های موجود درون آن در خصوص مواجهه با سیاست‌های پر هزینه کابینه نتانیاهو را افزایش داده و می‌تواند فشارها بر کابینه را بیش از پیش تشدید کند؛ در واقع اعتراضات گسترده اجتماعی اخیر در درون جامعه اسرائیلی حکایت از آن دارد که سیاست کشتار دولت از پشتوانه عمومی برخوردار نیست و طبقه متوسط پر شمار در اسرائیل در برابر فشارهای اقتصادی ناشی از شرایط جنگی، تاب‌آوری خود را از دست داده و امکان ادامه سیاست کشتار از درون را با چالش جدی مواجه کرده است.

 

۲.۲. در طرف مقابل، هر گونه پاسخ به این ترور می‌تواند جبهه حامیان رادیکال سیاست کشتار دولت نتانیاهو را ترغیب به فشار بر دولت برای تکرار این سیاست نماید و افق صلح را بیش از پیش در آینده‌ای مبهم قرار دهد.

 

۲.۳. با عبور هم‌زمان رژیم صهیونیستی از خطوط قرمز نبرد با ایران و حزب‌الله و همچنین مقاومت اسلامی فلسطینی، می‌توان انتظار اجرای یک مجموعه عملیات پیچیده و هم‌زمان از چند جبهه نسبت به مواضع حیاتی داخل اراضی اشغالی داشت؛ چه این که این احتمال می‌تواند صهیونیست‌ها را در نوعی وضعیت سردرگمی در آرایش دفاعی قرار داده و طبعاً آسیب‌پذیری آنها را به شدت افزایش دهد. لذا گشودن مرزهای تنش در محورهای مختلف در پی ترور شهید اسماعیل هنیه بزرگترین خطای راهبری این رژیم جنایتکار محسوب می‌شود؛ البته به زعم سردمداران این رژیم، این دست اقدامات در چارچوب اولویت‌های منافع ملی ایشان، یعنی استمرار دولت یهود تعریف می‌شود.

 

۳. تأثیرات بر محور مقاومت

 

۳.۱. هماهنگی هر چه بیشتر اتاق عملیات محور مقاومت در مواجه با سیاست کشتار رژیم صهیونیستی

 

۳.۲. تقویت احتمال به کارگیری سیاست آفندی در میدان نبرد توسط نیروهای مقاومت

 

۳.۳. کاهش اقبال به میز مذاکرات صلح و تقویت منطق سیاست مقاومت

 

۴. تأثیرات در سطح نظام بین‌الملل

 

۴.۱. اقدام تلافی‌جویانه ایران و دیگر اضلاع محور مقاومت علیه اهدافی حیاتی درون اراضی اشغالی می‌تواند دامنه تعارض را به فراتر از مرزهای جغرافیای تنش گسترش دهد و پای بازیگران سطح نظام را به بحران مذکور بگشاید. از طرفی، بلوک‌بندی‌های قدرت در شرایط کنونی نمی‌تواند به ایجاد یک اجماع جهانی منجر شود و هرگونه تشدید بحران در منطقه می‌تواند گسل‌های موجود میان اضلاع قدرت در نظم جهانی را بیش از پیش نمایان سازد.

 

۴.۲. چین و روسیه از سیاست بازگشت هژمونیک ایالات متحده به خاورمیانه استقبال نخواهند کرد و هرگونه ورود مداخله‌جویانه غرب بدون جلب نظر روسیه و چین میسور نخواهد بود و هر گونه ابتکار صلح را با شکست مواجه خواهد کرد. همچنین منافع راهبردی و بلندمدت چین در منطقه در گرو برقراری ثبات بوده و تعارضات پردامنه این چنینی طبعأ چالشی بزرگ بر سر راه نیل به این هدف تلقی می‌شود. 

 

۴.۳. تأثیر بر فرایند انتخابات آتی در آمریکا

 

این که تحولات اخیر تا چه میزان با اولویات کدام‌یک از نخبگان جریان‌های اصلی قدرت در آمریکا هماهنگی بیشتر دارد، می‌تواند در حکم برگ برنده‌ای برای هر یک از ایشان باشد‌. درواقع، به نظر می‌رسد فرجام این بحران نقش قابل‌توجهی بر صورت‌بندی آتی آرایش قدرت در آمریکا داشته باشد.

 

در مجموع به نظر می‌رسد اقدامات اخیر در چارچوب یک طرح قبلی و بر اساس راهبرد تشدید سطح منازعه اجرا شده و دشمن صهیونیستی آن را بر مبنای راهبرد خود در این جنگ برگزیده است تا در شرایط خطیر نظم جهانی در حال شکل‌گیری بتواند ابتکار عمل در قاعده‌سازی نظم در زیرمنطقه راهبردی غرب و جنوب غرب آسیا را به دست گیرد و جای پای مستحکمی برای خویش ایجاد کند حتی اگر این خواست به معنای نابودی باریکه غزه و یا حتی جنوب لبنان و حتی فراتر از آن باشد و در بعد داخلی آن به نظر این رژیم نیل به هدف مذکور را اولی بر وارد آمدن خسارات فراوانی به نظام اقتصادی خود و یا کشته شدن نظامیان و شهرک‌نشینان می‌داند. با این وصف، این خطای راهبردی اسرائیل، منطقه را بیش از هر زمان دیگر مستعد شکل‌گیری یک مارپیچ بالارونده بحران کرده و معادلات قدرت را در شکل فعلی با یک دگرگونی بنیادین مواجه خواهد کرد. 

 

عبور از خط قرمز قلب محور مقاومت و نقض آشکار امنیت ملی ایران، قطعاً با پاسخی متقابل و تنبیهی در مقیاسی گسترده و شدید مواجه خواهد شد و هم‌زمانی آن با ترور فرمانده برجسته شاخه نظامی حزب‌الله در بیروت، می‌تواند پازل این اقدام تنبیهی را به مراتب پیچیده‌تر نماید. 

 

انتظار می‌رود پاسخ مقاومت غیراحساسی و غیرشتابزده، و صد البته ویرانگر باشد و این مقاومت است که زمان، مکان و نوع اهداف این پاسخ را تعیبن‌ خواهد کرد. قطعاً این اقدام با پاسخ متقابل مواجه خواهد شد و انتخاب اهداف نیز با راهبردهای جدید در شرایط متغیر محیط منازعه تعیین خواهد شد.

 

این در زمانی رقم خواهد خورد که رژیم صهیونیستی امروز از حیث حمایت افکار عمومی بین‌المللی در ضعیف‌ترین و شکننده‌ترین وضعیت قرار داشته و چهره‌ای منفور نزد اذهان عمومی جوامع بشری دارد. این اقدام نیز از هر حیث نقض قواعد و هنجارهای بنیادین نظم بین‌المللی و اصول موضوعه حقوق بین‌الملل قرار داشته و راه را برای هر گونه دفاع مشروع و پاسخ متقابل می‌گشاید.

 

در پایان تأکید می‌شود کلید فهم تحولات بین‌المللی ریشه در معادلات سطح قدرت در بعد سیستمی داشته و آنچه اسرائیل امروز در میدان نبرد انجام می‌دهد، در واقع در چارچوب سطح سیستمی قابل فهم و تفسیر است چرا که مسئله فلسطین، مسئله کانونی نظم مستقر و احتمالا نقطه حرکت و دگرگونی از نظم موجود به نظم جدید باشد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.