این اتفاق تلخ هرچند به نام طلبهها و به کام بدخواهان و مغرضان فرصت طلب تمام شد اما امیدوارم درس عبرتی باشد برای همه ما که بدانیم؛ یک هدایتگری خوب، یک هدایتگری مهر آمیزِ عقلانی است. بدون عقلانیت و بدون دوستداشتن خلق خدا، رابطه «روحانیت و مردم » به مخاطره میافتد و در نهایت روحانیت بهسان کسی عمل میکند که بر شاخهای نشسته و بن مایه حیات و سرمایه خویش را واژگون میکند.
جناب اسماعیلی! تا قبل از اینکه شرح کامل ماجرای ساعت ۱۱ و نیم چهارشنبه گذشته درمانگاه قرآن و عترت قم را از زبان خودتان نشنیده بودم، تحت تاثیر کلیپی که پخش شد و حرفهای یک کلاغ و چهل کلاغی که زده شد قرار گرفته بودم.
کاش میشد به حرف دلتان گوش کنید و اجازه میدادید صحبتهای شما را منتشر کنم.
این اتفاق تلخ هرچند به نام طلبهها و به کام بدخواهان و مغرضان فرصت طلب تمام شد اما امیدوارم درس عبرتی باشد برای همه ما که بدانیم؛ یک هدایتگری خوب، یک هدایتگری مهر آمیزِ عقلانی است.
هر جا الگوهای هدایتگری و نظم رفتاری هادیان از عقلانیت و محبت تهی شود یا حظ کمتری از عقلانیت و مهر داشته باشد، به همان میزان از هدایتگری خوب فاصله گرفته است.
بدون عقلانیت و بدون دوستداشتن خلق خدا، رابطه «روحانیت و مردم » به مخاطره میافتد و در نهایت روحانیت بهسان کسی عمل میکند که بر شاخهای نشسته و بن مایه حیات و سرمایه خویش را واژگون میکند.
از فقدان این دو عنصر نه تنها جان آمر بهمعروف و ناهی از منکر که جان جامعه در عذاب خواهد بود.
به همینخاطر میطلبد عالمان و طلاب علوم دینی، بیش از توجه به احکام فقهی، به مؤلفههایی توجه کنند که جزء لاینفک هدایتگری مطلوب به حساب میآیند.
مولفههایی که بدون آنها رد پایی از هدایتگری را نخواهیم یافت.
شناخت زمان و مکان، فهم درست از شرایط جامعه، مخصوصا شرایط روحی و جسمی مخاطبان، صیانت نفس، حسابگری، عاقبت اندیشی و درسآموزی از عمل مشابه دیگران، مولفههای لاجرم هدایتگری ایدهآل به حساب میآیند.
در یک هدایتگری عقلانی، پیش از هر چیز باید از منزلت متقابل روحانیت و مردم که قدمتی هزارساله و محترمانه دارد حراست و پاسبانی کرد.
که اگر چنین نشود شک نکنید اساس هویت خویش را بیمبنا و تهی خواهیم ساخت و دسترنج صدها سال سلف خویش را به فنا خواهیم داد.
بدین ترتیب هر عملکردی که به تضعیف حوزههای علمیه و روحانیون و ایجاد شکاف بین مردم و روحانیت منتهی شود، کنشی غیر عقلانی، مخرب و خسارتی غیر قابل جبران خواهد بود.
رسالت حوزویان، حراست از دین و دستاورد بزرگانی است که با خون دل تا به اینجا و به دست من و شما رسیده است.
همیشه گفته و میگویم؛ نسل جدید حوزههای علمیه، جیرهخوار سفره سلف خویش است و از آبرو و حرمت پیشینیان خود کسب اعتبار میکند.
آنان که بقاء و ثبات اسلام و روحانیت را در دوستی و رفاقت و مهرورزی با مردم و در نهایت اقتدار و اعتبار عمومی میانگاشتند.
یک طلبه خوب، طلبهای دلسوز، عاقل و حسابگر است که به وقت تبلیغ و ابشار و انذار و به وقت امر بهمعروف و نهی از منکر پیامدهای اقدامات خود را حسابگرانه ارزیابی میکند و رفتاری درست و منطقی از خود نشان میدهد.
با زبان قدرت و به امید حمایت قدرتمندان با مردم سخن نمیگوید.
از ابزار و رفتارهایی بهره میبرد که سازگار با اهداف و مقوم رسالت تاریخی او باشد.
یک طلبه عاقل، عاقبت اندیش است و خوب میداند بدون عاقبتاندیشی، خروجی رفتارش و گفتارش، تضعیف دین و کیان روحانیت است و غایت هدایتگری محقق نمیشود.
با آنچه از صحبتهای شما شنیدم، شک ندارم از اینکه نتیجه رفتارتان به پیامد مطلوبی منتهی نشده به شدت رنج میبرید و از حواشی که بهوجود آمد و قضاوتهایی که صورت گرفت سخت متاثر شدید.
این فرصت را غنیمت شمریم، درس بگیریم و الگوی غلط رفتاری خود را اصلاح کنیم. بدون درسآموزی از این عمل اشتباه هدایتگری ما عقیم و از عقلانیت و محبت تهی خواهد ماند.
این الگوی غلط رفتاری ( عکس و فیلم و جریمه و...) عامل ازدیاد شکاف روحانیت و مردم است.
این رفتار اعتبار چندصدساله روحانیت نزد مردمان را کاهش میدهد.
اعتبار طلبهها نزد مردم را از بین میبرد. علاوه بر این تصویری خشن و قهرآمیز و زنستیزانهای از روحانیت ایران در عرصه ملی و بینالمللی ارائه میدهد.
جایگزین کردن ترس از فیلم و عکس و جریمه بهجای ترس از خدا، یک سیاست به دور از حسابگری و انصاف و اخلاق دینی است. نه منجر به رشد فرهنگ دین در جامعه میشود! و نه عفاف و حیا و حجاب را در جامعه افزایش میدهد، بلکه تنها بدبینی و تنفر عمومی نسبت به حجاب و روحانیت ایجاد میکند.
بارها و بارها حرکات فاقد عاقبت اندیشی و تاثیر منفی آن در جامعه تجربه و تکرار شده است و متأسفانه در نهایت به شکست انجامیده است.
اینکه بعضی از ما هنوز از چنین رفتاری دست نمیکشیم، تجلی نقصی بنیادین در خرد هدایتگری است.