پایگاه خبری جماران، سجاد انتظاری: حرفه خبرنگاری در دنیا سابقه ای دیرینه دارد، اما هنوز ما خبرنگاران ایرانی نمی دانیم وظیفه ما انتشار اخبار حاکمیتی بی هیچ چون و چراست یا رفتن سراغ مردم و بیان مشکلات آنها. اگر یک رسانه بخواهد صرفا بیان کننده مشکلات مردم باشد با او در کشور ما چگونه برخورد خواهد شد؟ اگر رسانه ای وظیفه خود را در انتشار اخبار مسئولان و به به و چه چه کردن دستاوردها بداند، آیا او وظیفه خبرنگاری و اطلاع رسانی خود را به خوبی انجام داده است؟
استرس و خطر کردن یکی از بخش های لاینفک حرفه خبرنگاری است و این را در فعالیت خبرنگارانی که در سوریه و عراق و سایر نقاط پرالتهاب جهان خبر تهیه می کنند، می توان به خوبی دید، خبرنگاران وطنی ای که هم اکنون در کشور خودمان خبر تهیه می کنند، لااقل از امنیت نسبی در مقایسه با سایر کشورهای خاورمیانه بهره مندند و این جای خوشبختی بسیار دارد. هر چند این قشر طبقه پایین جامعه، با مصائب و مشکلاتی از سنخ دیگر و ناامنی های دیگری در کشور مواجه اند که می تواند نباشد، نقدناپذیری برخی مقامات و دست به شکایت خوب بعضی نهادها و مسئولان، عرصه را بر خبرنگاران وطنی در برخی حوزه ها تنگ کرده است.
به یاد دارم خبری از سوی روابط عمومی یک نهاد حکومتی تهیه و به خبرگزاری ها ارسال شده بود و آن خبرگزاری ها هم لاجرم باید آن خبر را عینا استفاده می کردند اما روابط عمومی آن نهاد، پا را از این هم جلوتر گذاشته و می خواست حتی فراتر از آن متن تحمیلی ، تیتر را هم به خبرگزاری ها تحمیل کند.
خبرگزاری اسوشیتدپرس می گوید که تنها در طی سال گذشته میلادی (2015) 69 خبرنگار در حین کار کشته شده اند. بر اساس این گزارش کشورهای یمن، لیبی، عراق و سوریه خطرناک ترین محل ها برای کار خبرنگاران اعلام شده است.
خبرنگاری، کار شبانه روزی است آنها روزهایی می گذرانند که شب تا صبح مجبورند به خاطر تهیه گزارش حتی پلک بر هم نگذارند و صبح فردایش به دنبال گزارش های دیگر می دوند. تمام این مشکلات وقتی قابل تحمل و حتی تبدیل به یک جذابیت می شود که خبرنگار متوجه مسئولیت اصلی خود باشد. اگر خبرنگار به جای تهیه گزارش و انعکاس اخبار واقعی و ارزشمند برای مردم تبدیل به تریبونی برای حاکمان و یا میرزا بنویس مسئولان شود، به نظر من باید نامی به غیر از خبرنگاری روی کار خود بگذارد.
آن قلمی که خداوند در قرآن به آن قسم می خورد، روزمرگی های برخی خبرنگاران در انعکاس سخنرانی های مسئولان و خبرهای آنها نیست. وقتی یک خبرنگار به عنوان مثال در پیاده روی خیابان انقلاب تهران راه می رود، اگر متوجه انواع و اقسام مشکلات از دست فروشی و تکدی گری گرفته و تا موارد دیگر نشود و آنها را نبیند و در مورد آنها ننویسد، به نظر من رسالت و مسئولیت خود را انجام نداده؛ و اگر منعکس کننده درد جامعه به مسئولان نباشد نمی تواند به اینکه یک خبرنگار است افتخار کند.
انتخابات های مجلس دهم شورای اسلامی و پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری و افتتاحیه آنها از جمله خبرهای مهم سیاسی یک سال گذشته بود. اما معلم خبرنگاری به من یاد داد که این منعکس کردن اخبار سیاسی نیست که خبرنگار را خاص می کند و یک خبرنگار باید سوژه های خود را از کف خیابان جمع کند. سوژه هایی که هرگز انعکاس اخبار سیاسی و سیاسی کاری نیست و بلکه دردهای جامعه و سوژه های اجتماعی است. به این ترتیب خبرنگاری که صرفا تریبون مسئولین و سیاسیون باشد و درد جامعه خود را نبیند نمی تواند نام خبرنگار بر خود بگذارد.
اما وقتی که خبرنگاری درد و یا معضلی از جامعه را انعکاس می دهد و بازخوردهای آن را چند روز بعد در عکس العمل ها و اقدامات مسئولین می بیند می تواند خوشحال باشد که رسالت خبرنگاری خود را انجام داده است. در غیر این صورت باید پیش و بیش از همه پاسخگوی وجدان خود باشد که از فرصتی که در اختیارش بوده تا در راستای خدمت به جامعه خود گامی بردارد استفاده نکرده است و این مصیبت زمانی سنگین تر می شود که از این فرصت در راستای کار سیاسی و اغراض شخصی استفاده کند.