چند سالی است که پدیده وارونگی هوا گریبانگیر مردم شهرهای صنعتی شده و هر ساله با افزایش خودروها و تولید گازهای سمی بر تعداد روزهایی که این شرایط نامناسب تکرار می شود، افزوده می شود و در این اوضاع آیا بهتر نیست که با هم مهربانتر باشیم؟!
پایگاه خبری جماران، به محض سرد شدن هوا و مساعدت نکردن آسمان در نزول برکاتش بر سر مردم شهرهای صنعتی و پرجمعیت کشور از جمله پایتخت، آسمان تیره و خاکستری می شود و خیلی سخت می شود نفس کشید و هر روزی هم که می گذرد این شرایط دشوارتر می شود، و چندسالی است که مردمان با پدیده وارونگی هوا روزگار می گذرانند و واژه ای بر دایره لغاتشان افزوده شده است.
این هفته هم وارونگی هوا باز ما را بی نصیب نگذاشت و از روز جمعه با پایدار شدن شرایط جوّی به سراغمان آمد، من که خودم دچار آلرژی تنفسی هستم و مجبورم که هر روز برای رفتن به اداره به مرکز شهر رفت و آمد کنم چاره ای ندارم جز ماسک زدن که آن هم برای خودش قصه ای و سختی هایی دارد. مردم هم انگار دلشان نمی خواهد که دست به دست هم بدهند و در شرایطی که مسئولان شهری به فکرشان نیستند تا کاری برای این روزهای سخت انجام بدهند (البته برطرف شدن این مشکل عزم جدی می خواهد و نمی توان همه تقصیرها را به گردن یک نهاد مانند شهرداری انداخت) برای سلامتی خود قدمی بردارند و کمتر از وسایل نقلیه شخصی خود استفاده کنند و گرانی بنزین هم بر این امر اثرگذار نبود که نبود.
در همین شرایط سخت نفس کشیدن و رد شدن بی تفاوت ماشین سواران از کنار پیاده های در خیابان، شب پیش با همشهری ای برخورد کردم که رفتارش بسیار برایم جالب و دلنشین بود. رفتار او را در شب هایی مانند شب عید غدیر یا ایام ماه محرم یا مواقعی که باران شدیدی باریدن می گیرد، دیده بودم اما در این مواقع که هوا آلوده است خیر تا به حال مشاهده نکرده بودم.
قصه از این قرار است که وقتی حوالی غروب برای سوار شدن به تاکسی منتظر بودم، یک وسیله نقلیه شخصی نگه داشت و نه تنها من که چند نفر دیگر را هم سوار کرد و من مثل همیشه فکر کردم که خب این بنده خدا هم مانند بسیاری دیگر از همشهریان با وسیله نقلیه اش مشغول مسافرکشی است اما وقتی که نفر پشتی خواست پیاده شود و سوال کرد که چقدر باید پرداخت کند، آقای راننده لبخندی زد و گفت: هیچی برادر، من مجبورم به خاطر شرایط کاری ام، از وسیله شخصی ام استفاده کنم و تنها کاری که برای عذرخواهی از شما می توانم انجام دهم این است که تا جایی که برایم امکان دارد عابران را سوار کنم.
رفتار این همشهری و درک او از شرایطی که برای خودش و دیگران در حال گذر است، برایم بسیار جالب بود و خواستم آن را رسانه ای کنم شاید این رفتار بر دیگران نیز اثرگذار باشد و با عابران مهربانتر برخورد کنند.