آمار نشان می دهد تعداد زنان مجرد نیازمند شوهر که از سوی برخی مروجین چندهمسری مطرح می شود صحت ندارد. در جمعیت بالای ده سال کشور، ۱۱۵۵۷ هزار مرد و ۸۵۹۶ هزار زن مجرد هستند و تا به امروز ازدواج نکرده اند و با تفریق این دو رقم درمی یابیم جمعیت مردان مجرد ایرانی سه میلیون نفر بیشتر از جمعیت زنان مجرد ایرانی است.
به گزارش جماران، فاطمه موسوی ویایه (جامعه شناس) طی یادداشتی نوشت:
هرچند وقت یکبار سایت های ترویج چندهمسری آماری منتشر می کنند که مدعی است تعداد زنان مجرد و بی شوهر دو برابر مردان مجرد است و راه حلی نیست جز اینکه زنان فاقد شوهر، همسر دوم مردان باشند. نگاهی به آمار رسمی جمعیت و نتایج سرشماری های عمومی نشان می دهد این ادعا بی اساس است.
بنا بر داده های سرشماری سال ۱۳۹۵، جمعیت کشور ایران شامل ۴۰۴۹۸ هزار مرد و ۳۹۴۲۸ هزار زن است. یعنی به طور کلی جمعیت مردان یک میلیون و ۷۰ هزار نفر بیشتر از زنان است. در جمعیت بالای ده سال کشور، ۱۱۵۵۷ هزار مرد و ۸۵۹۶ هزار زن مجرد هستند و تا به امروز ازدواج نکرده اند و با تفریق این دو رقم درمی یابیم جمعیت مردان مجرد ایرانی سه میلیون نفر بیشتر از جمعیت زنان مجرد ایرانی است.
اما تعدادی از افرادی که پیش از این ازدواج کرده بودند، به دلیل طلاق و فوت همسر وارد جمعیت افراد در معرض ازدواج می شوند که با احتساب آنها، جمعیت مردان فاقد همسر به رقم ۱۲۳۰۳ هزار نفر می رسد و جمعیت زنان فاقد همسر به رقم ۱۱۷۱۸ هزار نفر. یعنی اگر دقیقا همه مردان فاقد همسر بالای ده سال کشور با همه زنان فاقد همسر بالای ده سال کشور ازدواج کنند، همچنان ۵۹۴ هزار مرد بدون همسر می مانند. این ارقام ادعای تفاوت نسبت جمعیت زنان و مردان فاقد همسر را باطل می کند.
این سوال پیش می آید که اگر تعداد زنان فاقد همسر از تعداد مردان فاقد همسر کمتر است پس چرا معضل اجتماعی زنان سرپرست خانوار فقیر وجود دارد؟ پاسخ این است که بیشتر زنان به دلیل فوت همسر، سرپرست خانواده شده اند و به دلیل سن بالا و داشتن فرزند امکان ازدواج ندارند. گذشته از این ارزش های فرهنگی مردسالارانه مضیقه ازدواج زنان را تشدید می کند. بر اساس سرشماری سال 95، جمعیت مردان مطلقه بدون همسر کشور 400 هزارنفر بود در حالی که جمعیت زنان مطلقه بدون همسر به 713 هزار نفر می رسید. مردان مطلقه و همسر فوت کرده حتی دارای فرزند از بین زنان مجرد کوچکتر از خود همسر انتخاب می کنند در حالی که زنان مطلقه و بیوه بالای ۳۵ سال، شانس اندکی برای ازدواج مجدد دارند. مضیقه ازدواج این زنان فرهنگی است نه ناشی از تفاوت جمعیت.
در حال حاضر حتی زنان مجرد بالای ۳۵ سال به دلیل کم شدن احتمال بارداری و محدودیت فرزندآوری، مطلوبیت کمتری در بازار ازدواج دارند. اگر دختران مجرد میانسال می بینید به این دلیل است که مردان مجرد میانسال را نمی بینید چون این فرض وجود دارد هیچ وقت برای ازدواج مردان دیر نیست، معمولا فراموش می شود که مردان نیز مرز سن باروری دارند و بالای ۴۴ سال سطح باروری پایین تری دارند و ژن های مطلوب کمتری را به فرزندانشان منتقل می کنند. از سوی دیگر مردان علاقه دارند با زنانی که چند سال از آنها کوچکترند ازدواج کنند و این نکته مهم مغفول می ماند که اختلاف سنی بیش از ده سال زوجین، احتمال طلاق و ناسازگاری را بیشتر می کند.
سیاست تسهیل ازدواج باید به تغییر ارزش های همسرگزینی مردان معطوف باشد، مردان مجرد و مطلقه را مجاب سازد که با زنان همسن خود و دارای شرایط مشابه ازدواج کنند. جایی که مرد پنجاه ساله مطلقه ازدواج با دختر مجرد ۳۷ ساله را رد می کند سخن گفتن از ترویج چندهمسری بیجاست. راه حل مساله اجتماعی زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست افزایش حمایت های اجتماعی دولتی و توانمندسازی این زنان است نه تلاش برای شوهر دادن آنها به مردانی که برای ازدواج دوم و سوم خود هم به سراغ زنان جوان تر و مجرد می روند نه بیوه ای با چند فرزند.