یکی از دلایلی که امروز نتوانستیم آن رشادت ها و فداکاری ها را به درستی بیان و منتقل کنیم این است که روایت آن انحصاری شده و دلیل دیگر این است که کسانی که حضور داشتند در دفاع مقدس، عمدتا در صحنه نیستند و این خود موثر است. ضمن این که مسوولین ما که در دوران جنگ بودند امروز در جاهای مختلف پراکنده شدند.

"امام فرمود صدام با ما وارد جنگ می شود. اول با او وارد مذاکره شوید و هر قراردادی که به نفع دو ملت است بسته شود که جلوی جنگ را بگیرید و صدام را از این خواست شیطانی اش منصرف کنید. اگر نشد، از الان تدبیری بیندیشید که نیروهای مسلح آماده باشند و انسجام خود را حفظ کنند."

حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی رحمانی، عضو دفتر حضرت امام(س) و رییس سازمان بسیج مستضعفین در دوران دفاع مقدس در گفت و گو با پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، با اشاره به ویژگی های نسل جدید گفت: باید گفتمان ما و گزارش ما از دفاع مقدس غیر از این چیزی باشد که امروز هست. امروز در یک هفته دفاع مقدس، با چند فیلم خوب و گاهی ناخوب، با فیلم های رنگ پریده و یا چند جلسه و سخنرانی و نشست و گردهمایی می خواهیم دفاع مقدس را نمایش بدهیم. آنچه امروز برای انتقال فضای دفاع مقدس به نسل جدید صورت می گیرد، بسیار ضعیف است. نمی شود آن حادثه بزرگ و عظیم و تاریخی را با یک برنامه یک هفته ای در سراسر کشور به نسل نویی منتقل کرد که چشم و دل و گوشش، پر است از دنیایی از حوادث جدید که ذهن ها را به خود مشغول کرده و کمتر در این جلسات حضور پیدا می کند و کمتر صدا و سیما را می بیند و در مجامعی که این برنامه ها برگزار می شود، به دلیل جاذبه های کمی که دارد، بسیار کم شرکت می کنند. در نتیجه روزنه ای که ما پیدا کردیم که از آن دریچه مطالب را به نسل نو منتقل کنیم، به هیچ وجه نمی تواند کافی باشد و این گفتمانی نیست که این نسل به راحتی پذیرای آن باشد.

برای شناخت دفاع مقدس باید زمینه های بروز آن را بیان کرد

وی در ادامه افزود: معتقدم امروز نباید حوادث پیش آمده را گزارش کرد. به هر حال در زندگی آدم اتفاقات زیادی می افتد. از نزاع خانوادگی و قبیلگی گرفته تا منطقه ای و جهانی. همان طور که نسل ما نسبت به جنگ های جهانی اول و دوم بیگانه بود، این نسل هم با دوران دفاع مقدس بیگانه است. اگر می خواهیم نسل نو و امروزی را با حقایق و پدیده شوم جنگی که بر ما تحمیل شد واقف کنیم، باید زمینه های بروز جنگ و علل به وجود آمدن جنگ را اولا به نحوی منتقل کنیم. این هم با صرف گفتن این که صدام متجاوز چه کرد، نمی شود. باید برای نسل نو تشریح شود که این پدیده انقلاب که امام از آن به عنوان انفجار نور یاد می کند، در پس چه ظلمتی تلالو پیدا کرد. در واقع یک مقداری باید نسل امروز را با گذشته تلخ استعمارزدگی، عقب ماندگی و وازدگی همه احزاب و گروهها در قبل از انقلاب نسبت به استعمارگران را برایشان تشریح کنیم. این را به خوبی می فهمند و درک می کنند. بخش دوم آثار و پیامدهای اصل انقلاب را تشریح کنیم. این که انقلاب چگونه به ملت ایران هویت داد و چطور کشوری را که با همه قدرت و ثروت و وابستگی ای که به آمریکا داشت، ناشناخته مانده بود، به عنوان ملتی آزادی خواه و زنده و استقلال طلب و به دنبال احیای ارزش های متعالی انسانی معرفی کرد و چه اثری را در دنیا گذاشت. در نتیجه نقش منطقه ای ایران در آن زمان به خوبی فهمیده و شناخته می شود. وقتی بفهمند این انقلاب چه حادثه عظیمی بود و چه معادلات عظیمی را بر هم زد، می توانند بفهمند. بعد از آن خواهند گفت که کشوری که این همه جایگاه پیدا کرد و مشهور شد و عظمت پیدا کرد، چرا گرفتار جنگ شد؟ در اینجا باید رفت و دید که پدیده های جنگ چگونه پدیدار شد. ما خیلی کم درباره زمینه های شوم جنگ صحبت می کنیم. شما به هر کسی بگویید جنگ، برایش ناخوشایند است. چرا که جنگ در واقع چیزی جز تعدی و خونریزی و عقب ماندگی نیست. برای نظام نوپای جمهوری اسلامی چه اتفاقی افتاد که وارد جنگی طولانی شد؟ این سوال وجود دارد که چرا مدح انقلاب را می گویید. به محض این که انقلاب شد، جنگ و خونریزی شروع شد. دلیل این استدلال این است که اطلاع ندارند و به درستی به آنها منتقل نشده است. جنگ بر ما تحمیل شد. خیلی ها سوال می کنند که امام، دولت، نیروهای مسلح و مردم آیا تلاشی نکردند که جنگ اتفاق نیفتد؟ ما مدام از جنگ و برکاتش می گوییم. آیا اگر جنگ نمی شد ما از برکات بی جنگی برخوردار نبودیم؟ مسلما بودیم.

رحمانی در ادامه افزود: امام در بهشت زهرا در اولین سخنرانی پس از بازگشت به ایران، فرمودند ما برای احیای کشورمان و ترقی و پیشرفت این کشور به بیست سال زمان نیاز داریم که شب و روز ملت تلاش کنند که کشور ما به جایگاه اصلی خود برسد. آیا با جنگ این اتفاق می افتاد؟ منظور ایشان این بود که با سازندگی باید به آنچه می خواهیم برسیم و یکی از موانع سازندگی ما جنگ بود. بر خلاف آنچه تاکنون همواره بر طبل جنگ کوبیدند، ما خواستار جنگ نبودیم. من خودم شاهد زنده این ماجرا هستم. من از سال های قبل از انقلاب از زمانی که حضرت امام در عراق حضور داشتند، در کنار حاج احمد آقا و تحت راهنمایی های حضرت امام، به وظایف انقلابی خود عمل می کردم.

در جهت استقلال طلبی، آزادی خواهی و بازگرداندن عزت از دست رفته ملت ایران صدایی جز صدای امام، وجود نداشت

وی با اشاره به اتفاقات قبل از وقوع جنگ به بیان بخشی از دلایل آغاز جنگ و چرایی ادعای تحمیل جنگ بر ایران پرداخت و گفت: بعد از پیروزی انقلاب، شاهد بودم که امام در مرحله اول یکی از اساسی ترین خواسته های ایشان عدم بروز جنگ و درگیری بین ما و عراق و سایر کشورهای جهان بود. تا امروز این طور گفته شده که انقلاب پیروز شد، لانه جاسوسی تسخیر شد، زمینه های تجاوز فراهم شد، پس بر ما تحمیل جنگ شد. این استدلال، هم مقدمه، هم نتیجه گیری اش اشتباه است. انقلاب پیروز شد، در سطح بین المللی اثر خود را گذاشت و جهان، فریاد رسای این انقلاب و اهداف آن را شنید. علیرغم تمام حمایت های استکبار از رژیم سابق، وقتی صدای انقلاب به دنیا رسید، طبیعی بود که خیلی ها موقعیت و جایگاه خود را در خطر دیدند. از جمله آنها صدام حسین بود. ما سال ها در عراق بودیم و با روحیات او آشنا بودیم. وقتی جمال عبدالناصر از دنیا رفت، خلا رهبری در جهان عرب احساس می شد و هر کسی از راهی به دنبال این بود که رهبری جهان عرب را بر عهده بگیرد. البته این تحلیل من نیست. تحلیل حضرت امام بود.

رحمانی افزود: در روزهای اول پیروزی انقلاب، ما پی گیر حوادث مختلف بودیم. طبیعی است که وقتی در کشوری انقلاب می شود، کسانی که برای سرنگونی رژیم گذشته تلاش کرده اند، به هر حال خواسته هایی دارند که بیشتر شخصی است تا ملی. طبیعی است. بشر این گونه است. ما نباید همه را با امام قیاس کنیم. ضمن این که به دلیل این که رژیم شاه بسیار قاطعانه با احزاب و گروهها برخورد می کرد، در کوران مبارزات، همه با هم متحد شده بودند و اختلاف سلیقه ها و علایق، رنگ باخته بود. در آن زمان نمی شنیدید که مثلا حزب توده یک اعلامیه داده یا حزب ملت اطلاعیه ای داده باشد. حتی سران متدین آن دوران که در کشور فعال بودند و افراد بسیار قوی بودند، بیانیه ای جداگانه نمی شنیدید. از نهضت آزادی که افراد بزرگ و متدین و متعبدی داشت، صدایی نمی شنیدید. البته تعداد زیادی از این افراد در زندان ها بودند و گرفتار بودند. فقط صدایی که به گوش همه مردم می رسید، پیام های امام بود. حتی رادیوهایی که صرفا در اصل مبارزه با ما شریک بودند ولی در راه و در اعتقاد اصلا با ما همراه نبودند. چه بسا به فرموده خود امام در پیام هایی که برای انجمن اسلامی اروپا می نوشتند، در فرصتی هم اگر ممکن بود، آسیب می زدند. امام به دانشجویان می گفتند که مواظب باشید، چپ و راست از پشت به شما خنجر نزند. اما در عین حال، فریادی رسا که در جهت استقلال طلبی، آزادی خواهی و بازگرداندن عزت از دست رفته آنها باشد، جز صدای امام، وجود نداشت.

وی افزود: امام سه کار مهم کرد. امام توانست در طول چند سال تبعیدش اندیشه اسلام ناب محمدی(ص) را ارایه بدهد. ضمن این که از دل ها، ذهن ها، نوشتارها و گفتارها، تحجر زدایی کند و اندیشه اسلام ناب را زنده کند و به جامعه ارایه دهد. دیگران در بیشتر مواقع از ارایه اندیشه شان عاجز بودند و نمی دانستند در چه زمانی باید به ارایه این اندیشه ها بپردازند. اما حضرت امام حکیمی بود که در طول مبارزات در هر شرایطی، دنبال این بودند که آنچه را که مورد نظرشان هست و تشخیص دادند که به عنوان اسلام زنده و اصیل باید به مردم برسد و یقین داشتند که مردمی که خواستار اسلام هستند، تبعیت خواهند کرد و در مسیر مبارزاتی در راه اسلام، خود به خود، طاغوت زدایی می شود. امام این بیدارگری را در طول پانزده سال در درون کشور در هر شرایطی دنبال می کردند و به وجود آوردند. دیگران با وجود امکانات بیشتری که داشتند، نتوانستند این کار را بکنند. آنها رادیو و مجله داشتند، ما نداشتیم. مثلا چپی ها شوروی را داشتند. مائوویست ها چین را داشتند. گروههای مسلح کوبا و اندیشه چه گوآرا را داشتند. عملیات رزمی فیدل کاسترو و امثالهم را داشتند. نوشته های این ها در دنیا موجود بود. با همه این ابزاری که داشتند و ما نداشتیم، مردم راهی را انتخاب کردند که امام راهنمایش بود. فکر می کنم از حدود سال های 48 بود که ما توانستیم دو ساعت برنامه رادیویی با عنوان نهضت روحانیت در عراق برگزار کنیم. آن هم به همه جا نمی رسید و کسی هم جرات نداشت که این شبکه رادیویی را بگیرد. مثل امروز نبود که هر کس هر جا را بخواهد می گیرد و گوش می کند. اما آن روز این خبرها نبود. این همه شبکه تلویزیون و رادیو و شبکه های ماهواره و اینترنت و ... نبود. هنر امام هم در این بود که توانست از انواع وسایل ممکنه در آن زمان برای رساندن پیام به مردم استفاده کند. البته حضرت امام مقدمات این نهضت را از پیش طراحی کرده بود و به راه کور نمی رفت و در یک راه روشن و مستقیم پیش می رفت و فردای کار برایش تاریک نبود.

امام سازماندهی انقلابی در روحانیت و جامعه به وجود آورد

رحمانی با اشاره به تاثیرگذاری کوچکترین حرکات امام در روندی که انقلاب می پیمود مثال زد: مثلا رژیم آمد روحانیون جوان و برجسته را که کارهای اصلی نهضت را پیش می بردند، گرفت برای سربازی برد. امام بلافاصله اعلامیه دادند که فرزندان من نگران نباشید. بروید و در پادگان ها هم فنون نظامی را آموزش ببینید و هم شناسایی عمیقی از مراکز نفوذ رژیم پیدا کنید و هم این که هرگز آرام ننشینید و از فرصت ها برای روشن گری استفاده کنید. باشد که همانند موسی در دامان فرعون تربیت پیدا کنید و روزی که نیاز به وجود شما هست، در یک تحول بزرگ سهیم و شریک باشید. اگر این اعلامیه اثر نداشت، رژیم عکس العمل نشان نمی داد. بلافاصله تمام طلبه هایی را گرفته بودند و در سربازخانه ها بودند، آزاد کردند. چرا این اتفاق افتاد؟ برای این که آن حکیم می دانست که چه مساله ای را باید مطرح کند تا رژیم وحشت کند. تا نیروهای سازماندهی شده اش هدر نرود. بعضی از طلبه های مبارز ما به سربازی رفتند. خودشان هم فکر کردند که ممکن است بعد از بازگشت بتوانند مفید باشند ولی متاسفانه رفتند و هرگز به حوزه ها بازنگشتند. ولی خیلی نادر بود. اکثر کسانی که در مسیر نهضت اثر گذار بودند را آزاد کردند. باید ببینیم چرا آقای هاشمی و آقای خامنه ای را آزاد کردند؟ یا سایر شخصیت هایی که تاثیر داشتند را چرا آزاد کردند؟ این ها نمونه ای از تاثیرگذاری حرکت های امام است.

وی همچنین افزود: امام سازماندهی انقلابی در روحانیت و جامعه به وجود آورد. سومین کاری که امام کرد این بود که برای مبارزه با رژیم همه گروهها را جذب انقلاب کرد. همه را گردهم آورد و زیر چتر نهضت اسلامی، ساماندهی کرد. این ها را ببینیم. به مردم منتقل کنیم که خیال نکنند که امام گروهها را مصادره کرد و همین که انقلاب شد آنها را کنار گذاشت یا از اول راه نداد. بلکه آنها را جذب انقلاب کرد. به طور مثال آقای فروهر، از ایران، شخصی است که با امام در زندان بوده، با مرحوم حاج آقا مصطفی در زندان بوده و ما در نجف از حاج آقا مصطفی وصف جوانمردی های ایشان را شنیده بودیم. ایشان اولین کسی است که پس از شهادت حاج آقا مصطفی، به عنوان رهبر حزب ملت ایران، که یک حزب غیر اسلامی و ملی محض بود، با بی بی سی مصاحبه کرد و شخصیت این مرد مبارز و زندانی زمان شاه و شهید به دست عمال رژیم را به مردم معرفی کرد. و بعد هم به پاریس خدمت امام رفت. او خودش تعریف می کرد که به محض این که امام مرا دید، بعد از 15 سال گفت "داریوش کجا بودی؟" و خواستند که بیشتر یکدیگر را ببینیم. در دولت موقت هم با سفارش حضرت امام در کابینه قرار گرفتند و با وجود این که بقیه می گفتند که او ملزم به دین نیست، ولی امام اصرار داشتند که از وجود این افراد استفاده شود. این زیر چتر نهضت در آوردن شخصیت های برجسته و رهبران احزاب، هنر امام است.

بعد از انقلاب همه دوست داشتند در این فضای آزاد ایجاد شده، نفس بکشند ولی با قدرت طلبی صدام رو به رو شدند

رییس سازمان بسیج مستضعفین در دوران دفاع مقدس چهارمین عمل موثر و شاخص امام را بسیج توده های میلیونی این کشور دانست که از افراد کم شروع شد تا راهپیمایی های بزرگ انقلاب و بعد از انقلاب و گفت: این را برای این گفتم که کسانی که از این پیشینه بی اطلاعند تعجب می کنند که چگونه در دوران دفاع مقدس این همه جوان و نوجوان، عاشقانه به جبهه ها می رفتند. وقتی که گذشته را بیان کنیم، روشن می شود که این اتفاقات چطور افتاده است. این هنر امام بود که افراد را از بچه های دبستانی تا افراد هفتاد ساله و مسلمان و غیر مسلمان را وارد صحنه کرده بود. غیر مسلمان ها هم به دنبال فریاد آزادی خواهی و استقلال طلبی امام بودند. با چنین پیشینه ای انقلاب پیروز شد. نه با توپ و تانک و مسلسل و قراداد با شوروی و آمریکا و انگلیس و...

وی فضای ایجاد شده بعد از انقلاب را فضایی توصیف کرد که همه دوست داشتند در این فضای آزاد ایجاد شده، نفس بکشند ولی متاسفانه با عربده کشی کسانی مواجه شدند که آرزوی قدرت در منطقه را داشتند. صدام بعد از جمال عبدالناصر، به دنبال این بود که در دنیای عرب به عنوان لیدر و رهبر مطرح شود. لذا دچار ما شد. با این که یک روزی ظاهرا دوست ما انقلابی ها بود و ما در عراق استقرار داشتیم. گرچه به لحاظ مشربی تضاد داشتیم. آنها مانند مارکسیست های داخل کشور، مشی خود را داشتند ولی در این نقطه قبول داشتند که امام مبارز بر حقی است.

رحمانی تاکید کرد: ایران نبود که وارد جنگ شد. همان زمان، در ابتدای پیروزی انقلاب، گزارش می رسید به دفتر امام که درگیری های جزیی در مرز عراق پیش می آید. من هم یکی از مسوولینی بودم که گزارش ها را ثبت می کردم و لحظه به لحظه به امام می رساندم. امام، وزیر خارجه وقت، دکتر یزدی را احضار کردند. ایشان در قید حیات هستند. دکتر عامر العلوی وزیر خارجه وقت عراق هم همین طور. خوب است که این افراد را بیاورند و آنچه گذشت را از شاهدان زنده و عینی آن روز بپرسند. این دو امروز به عنوان سند تاریخی هستند. باید از آنها پرسید که آقای یزدی شما چه وظیفه ای داشتید که از سوی امام به هاوانا رفتید و در جلسه غیر متعهد ها با صدام، ملاقات کردید، پیش از تجاوز صدام به خاک ایران، چه گفت و گویی با او داشتید؟ برای صحبت از دفاع مقدس باید این مسایل را روشن کرد.

رحمانی همچنین افزود: این که هر ساله بیاییم و از افراد حاضر در جنگ بخواهیم که روایت کنند چه اتفاقی افتاد، برای نسلی که در آن زمان بودند و می دیدند که فرماندهان ما چه فداکاری هایی می کنند، بسیار مهم است ولی برای پسر پانزده بیست ساله ای که خاطره ای از جنگ ندارد و آن دوران را به یاد نمی آورد، زیاد مهم نیست که این افراد چه کردند و چه کارهای بزرگی انجام دادند. مثلا این ها به یاد نمی آورند که آقای محسن رضایی شش ماه در یک سنگر بود و در همان جا برنامه ریزی می کرد و می جنگید. چنین مواردی برای این نسل غیر قابل تصور است که کسی شش ماه در یک سنگر بماند و خارج نشود. برای این نسل باید پیشینه جنگ را باز کنیم و تشریح کنیم. آقای عامرالعلوی در گفت و گو با تلویزیون الجزیره، شاید در سه چهار جلسه مفصل، می گوید که دکتر یزدی در هاوانا آمد و گفت که از طرف امام آمده ام.

رحمانی با بیان آنچه در آن زمان رخ داد، اظهار داشت: این که نماینده برای مذاکره با صدام بفرستیم هم نظر خود امام بود. من در آن جلسه حضور داشتم که امام فرمودند شماها صدام را نمی شناسید. من او و روحیاتش را می شناسم. او بعد از جمال عبدالناصر به دنبال پر کردن خلا قدرت است و این پر کردن خلا قدرت و لیدر عرب شدن، راه دارد. یک راه آن است که با اسراییل بجنگد و جهان عرب را پشت سر خود جمع کند، ولی صدام مرد جنگ با اسراییل نیست. دوم این است که با یک کشور غیر عرب وارد درگیری شود که پاکستان دور است و ترکیه تحت حمایت آمریکاست. تنها جایی که صدام می تواند عرب ها را به دنبال خود جمع کند، دشمنی دیرینه ای است که با ایرانیان دارد و این ادعای ارضی که بر روی شط العرب دارد.

جوان ها باید بدانند که ایران در گذشته چه پایگاهی برای آمریکا و اسراییل بوده تا بتوانند امروز را درست تحلیل کنند

وی ادامه داد: پیش از انقلاب ایران مثل ترکیه تحت حمایت آمریکا بود و شاه در تمام دنیا به ژاندارم آمریکا در خلیج فارس معروف بود. هیچ کس هم این را انکار نمی کرد. در میان اعراب همه از شاه نفرت داشتند. چرا که همه می دانستند که بدبختی آنها و فلسطین از اسراییل است و در اوج زمانی که نزدیک بود اسراییل سرنگون شود، شاه کشتی های سوخت ایران را به اسراییل رساند و ماشین جنگی آنها راه افتاد و از سقوط نجات پیدا کردند. پس عرب نمی تواند با شاه و رژیمش کنار بیاید. اینها را برای این می گویم که جوان های ما خبر ندارند و نمی دانند چه اتفاقی افتاد که جنگ شد. ایران در گذشته چه پایگاهی برای اسراییل و آمریکا بوده مهم است تا حالا درک کنند که وقتی امروز به محض این که یک ماجرای اتمی پیش می آید، چرا اسراییل فوری می گوید من ایران را می زنم. باید ببینیم چرا می خواهد این همه زحمت بکشد و از این راه دور به ایران حمله کند؟ باید ببینیم ریشه بغضی که از انقلاب اسلامی دارد کجاست تا رفتار امروز آنها را درک کنیم. برای بیان دفاع مقدس این ها را باید بیان کنیم. نه این که گذرا فقط نشان دهیم، که عراق یک توپ می زند، ما یک موشک می زنیم. عراق دو تا موشک می زند، ما چند تا جنازه تشییع می کنیم. این ها را یک بار آدم ببیند بس است. صد دفعه که فایده ای ندارد. بنابراین امام فرمود صدام به دنبال این هدف است و تنها راه لیدری صدام در دنیای عرب امروز، حمله به ایران است که جهان عرب انتقامشان را از ایران بگیرند و آنها می دانند که آمریکا هم در این زمان میل به این امر دارد. آنها برای این که یک کشور غیر عرب قدرتمندی شکل نگیرد و سازماندهی نشود، حاضر بودند از خیر همه چیز در گذشته بگذرند تا این نظام جمهوری اسلامی را که مزاحم منافع آنها در منطقه بود، سرنگون کنند.

وی افزود: امام فرمود بنابراین صدام با ما وارد جنگ می شود. پس اول با او وارد مذاکره شوید و هر قراردادی که به نفع دو ملت است بسته شود که جلوی جنگ را بگیرید و صدام را از این خواست شیطانی اش منصرف کنید. اگر نشد، از الان تدبیری بیندیشید که نیروهای مسلح آماده باشند و انسجام خود را حفظ کنند.

رایزنی های امام و مسوولین، هیچ کدام نتیجه نداد و نتوانست جلوی جنگ را بگیرد

رحمانی در ادامه افزود: به گفته آقای عامرالعلوی که در شورای رهبری انقلاب حزب بعث بودند و خودشان گفتند که همه می دانند که من کسی هستم که کودتا را هدایت کردم و در آخرین لحظات پیروزی که به کاخ عبدالسلام عارف رسیدیم و به او گفتیم در آرامش کشور را ترک کند. این شخص می گوید در هاوانا در اولین جلسه غیر متعهدها که ایران هم به آن ها ملحق شده یود، دکتر یزدی با صدام ملاقاتی طولانی داشتند. دکتر عامر می گوید من فکر نمی کردم از ایران یک سیاستمدار این طور واضح و آشکار مطالب امام را نقل کند و مذاکره بین دو کشور صورت گیرد. در این مذاکره قرار شد که هیات های مخفیانه تشکیل شود و در ابتدا مذاکرات صلح آمیز بین دو کشور صورت گیرد تا مشکلات مرزی که در آن زمان وجود داشت حل شود و سپس به طور آشکار ارتباط برقرار شود. پس امام برای جلوگیری از جنگ چاره جویی کردند. هم امام و هم سایر مسوولین. کسانی مانند آقای دعایی که امروز هم هستند، از یاران امام بودند و در آن زمان سفیر ایران در عراق. از ایشان بخواهید بیاید و بگوید چه اتفاقی افتاد که نتوانستیم صدام را از جنگ منصرف کنیم. در این صورت مردم و نسل جدید خواهند فهمید که ایران چون انقلاب کرده، جنگ طلب نبوده است. امام جنگ طلب نبوده است.

وی ادامه داد: متاسفانه رایزنی های امام و مسوولین ایشان هیچ کدام، نتیجه نداد و نتوانست جلوی جنگ را بگیرد. در نتیجه جنگ را آنها آغاز کردند و به هیچ وساطتی توجه نکردند و از طرفی هم همان جا صدام به دکتر عامرالعلوی گفته بود. دکتر عامر العلوی می گوید بعد از رفتن دکتر یزدی، صدام از من نظر خواست و من گفتم این فرصت خوبی است که دست دوستی به ایران بدهیم ولی صدام گفت الان که کشور ایران درهم ریخته است و نیروهای مسلح و ارتش منظم و مرتبی ندارد بهترین فرصت است که ما جهان عرب را پشت سر خود جمع کنیم و قدرت منطقه شویم.

رحمانی با اشاره به تحلیل پیشین امام درباره روحیات صدام گفت: این همان حرفی بود که امام قبل تر گفته بودند. پس جنگ به این منظور و به این ترتیب آغاز شد. پس برای صحبت از دفاع مقدس یک گوشه اش این است که گفتم. هر جوانی که جنگ را ندیده وقتی این تلاش های امام و مسوولین وقت را ببیند، می تواند آن روز را درک کند. الان هر جور مسوولینی هستند، با این ها کاری نداریم. باید واقعیت زمان را نزدیک بیاوریم و در زمان خودش بررسی کنیم. پس به این نتیجه می رسیم، این که ما هر سال می گوییم ما آغازگر جنگ نبودیم، واقعیتی است و نه امام و نه انقلاب و نه هیچ یک از مسوولین در ایران خواستار جنگ نبودند.

وقتی یک ملتی اراده کردند زنده بمانند، دشمن نمی تواند حریف آنها شود

وی در ادامه افزود: مساله دوم درباره این که کدام جنبه از دفاع مقدس را باید برجسته کرد. به طور خلاصه از سه جهت می توان به دفاع مقدس پرداخت. اول چرا خرابی هایی را که با هجوم دشمن به ما تحمیل شد، برجسته نمی کنیم. از بُستان و سوسنگرد نمی گوییم که ایرانیان عرب ساکن آن بودند، و بعثی های عراق چه بلاهایی بر سر آنان آوردند. خانه هایشان را ویران کردند و مردم غیر نظامی را به اسارت بردند و حتی به کودکان رحم نکردند. چه کشتاری در آنجا انجام شد. بر روی جنازه ها پایکوبی کردند. فیلم این ها موجود است. این کشتار و قتل عام برای این بود که دیگر در خوزستان یک جوان عرب ایرانی پیدا نشود که مخالفت کند و بگوید که در ایران قومیت ها کار خود را می کنند. این همه بعثی ها ادعا می کردند که عرب ها امتی واحد هستند. مگر آنها که در این شهرها بودند عرب نبودند؟ هنوز هم زخم خورده های آن روزها زنده هستند. شاهدان عینی را بیاورند تا برای این نسل جدید از جنگ بگویند. بیان این مطالب غرور ملی جوان امروز ما را بیدار می کند، هر چند آن روز نبوده. الان احساس می کند که اگر اتفاقی مشابه بیفتد مانند همان زمان، مبارزه خواهد کرد. زیرا ایرانی است. مسلمان است و غرور دارد.

وی افزود: جهت دیگری که باید برجسته شود، کمیت نیروها و کیفیت آنهاست. نیروهایی که در مقابل ایران بودند در آنسو 4000 تانک، 900 هلی کوپتر، 400 هواپیمای جنگده تیز پرواز و آن پشتیبانی 70 میلیار دلار آن روز کشورهای عربی است. این طرف خالی! فقط نیروهای بسیج هستند. من یکی از افتخاراتم این است که در یک اعزام صدهزار نفر بسیجی آموزش دیده را از سراسر کشور، به جبهه اعزام کردم. سازماندهی و اعزام این افراد کار آسانی نبود. دستاورد این اعزام هم عملیات کربلای 5 بود که به شکست تیپ ها و زمینگیر شدن عراق برای همیشه و پذیرفتن قطعنامه منجر شد. مردم ما دیدند که رهبری قاطع می گوید از این کشور نباید یک وجب به دست دشمن بیفتد. در صورتی که در سال های قبل از انقلاب در سال 46 بخش هایی از ایران کنده شده که الان خودش کشوری است. زمان اقتدار شاه در سال 46 آقای هویدا و دیگران قطعه هایی از ایران را آن طور مفت سودا کردند ولی در این جا با حضور چند ساله دشمن و جنگ و فشار، امام گفتند یک وجب از این خاک نباید کم شود و همین طور شد. با فداکاری ملت سرزمین مان را پس گرفتیم.

حجت الاسلام والمسلمین رحمانی از دیگر جنبه های جنگ که باید مورد تاکید قرار گیرد، فضایی را دانست که در آن زمان ایجاد شد. فضایی معنوی و روحانی، همراه با درک و گفت: به جوانی که امروز می پرسد چطور به جنگ می رفتیم وقتی اسلحه نداشتیم، امکانات نداشتیم، باید پاسخ بدهیم که همه چیز سلاح نیست. اراده است که بزرگترین سلاح ها را در هم می شکند. وقتی یک ملتی اراده کردند زنده بمانند، دشمن در هر شرایطی نمی تواند حریف آنها شود. غرور ملی و دینی ملت ایران جریحه دار شده بود. دیدند که انقلاب آزادی خواهانه و پاکشان با این تجاوزها لطمه می بیند. خون های شهیدان انقلاب و زحماتی که پای آن کشیده بودند را دیدند که به ناحق پایمال می شود. این که "دفاع مقدس" می گویند یعنی همین که ایثارگرانه در راه حفظ مقدسات کشور وارد شدند و علیرغم این که همه دنیا روبه روی ما ایستاده بودند، با تمام تلاش از آنچه داشتند محافظت کردند. از سوی دیگر غرور ملی بود. افراد بی دین بعثی متجاز بود. حکم کفر و ارتداد آنها را قبلا داده بودند. این ها به زور و به قصد تجزیه ایران حمله کردند. صدام گفت ما در کمتر از یک هفته در کاخ سعد آباد نیاوران هستیم. این فضای ناگهانی که با بمب باران فرودگاهها و مراکز حساس آغاز شده بود و یکی از مقاصدشان نابودی انقلاب بود، ایجاد شده بود که غرور ملی ملت ما را بشکند که به هرحال ملت هم مقاومت کرد.

مردم در انقلاب به این رشد رسیدند که به هر نحوی این کشور مورد تهاجم قرار بگیرد همه وارد عرصه دفاع شوند

وی جنبه سومی که باید مورد توجه قرار گیرد را روحیه ای معرفی کرد که امام در این ملت به وجود آورده بود تا در برابر رژیم شاه بایستند و به عنوان انجام همه جانبه وظیفه در راه حفظ میهن و جمهوری اسلامی بجنگند. با زمینه سازی که در روحیه مردم وجود داشت، وقتی امام از بسیج ملت برای مقابله با تجاوزهای خارجی کردند، سازمان بسیج مستضعفین را بنیان گذاشتند. در 5 آذر ماه 1358 بود که صدام تجاوزهایش را آغاز کرده بود و آمریکا هم به قصد پیاده کردن ناوگان های خود به کشور وارد شده بود. پیش از شروع جنگ امام فرموده بود مملکتی که بیست میلیون جوان دارد، باید بیست میلیون هم تفنگدار داشته باشد. یعنی آماده باشد. نه برای جنگ بلکه برای دفاع. چون آمریکا هم گفته بود که ناوگان هایش را می فرستد و می خواهد ایران را اشغال کند. در آن زمان هنوز صدام خیلی به حساب نمی آمد. ناوگان های آمریکا هم که می دانید هر کدام یک لشگر همراه دارد. بنابراین اوج الهی شدن مردم و رشد ارزش های معنوی و اخلاقی و انسانی در میان ملت ما باعث شد که امام این بالندگی را در مردم ایجاد کند که هر وقت و به هر نحوی این کشور و نظام مورد تهاجم قرار بگیرد همه اقشار این کشور وارد عرصه دفاع شوند.

وی در ادامه افزود: ما در طول دوران بسیج در نوبت های مختلف نزدیک به سه میلیون بسیجی را به جبهه ها فرستادیم. سپاه پاسداران عظیم ما به جبهه رفت و دفاع کرد. ارتش دلیر ما، مردانه در عرصه های دفاع حضور داشت. در آن زمان کمیته انقلاب اسلامی بود. ژاندارمری داشتیم که با همه صلابتش، در مرزها نشان دادند که مردانی مومن و سلحشورانی وطن دوست هستند و برای کشورشان در برابر اهریمن متجاوز، هر کس که باشد ایستاده اند. شهربانی ما که نیروهای درون شهری بودند، گردان گردان به جبهه ها اعزام می شدند و بسیجی گونه در عرصه دفاع مقدس با هم بودند. از سوی دیگر کمک هایی بود که مردم می فرستادند. وقتی بحث جمع آوری کمک برای جبهه ها بود، آن روز هر کس هر مقدار می توانست، عرضه می کرد. اکثر پارچه های بادگیر در برابر شیمیایی، را وارد می کردیم و به مراکز دوخت و دوزی که هم‌وطنان مسیحی ما داشتند می سپردیم و این ها را مجانی می دوختند. سایر مذاهب هم همین طور. اقلیت های مذهبی هم مانند سایر ایرانیان، در جبهه ها حضور داشتند و شهید و جانباز دادند. این امری بی سابقه است که این طور ادیان مختلف و قومیت ها در کنار هم قرار بگیرند و شهید بدهند و همه با هم رهبری امام خمینی(س) را با جان و دل پذیرا شوند.

ما همه باهم در برابر ارتش مسلح عراق این همه ما پیروزی به دست آوردیم

رحمانی با اشاره به شعار امام که می فرمودند "جنگ جنگ تا رفع فتنه" گفت: وقتی امام این شعار را دادند، هر کس به هر نحوی که می توانست، وارد عرصه دفاع شد. الان هم جوانی که می گوید از جنگ اطلاع ندارد ، به این دلیل است که فقط چهار تا فیلم می بیند و تصور می کند همین بوده. به آنها بگویید برگردند به خانواده های خود و بپرسند. از مادربزرگ های خود بپرسید که چه کمکی به جبهه کرده اند. چرا دستکش می بافتند یا لباس می خریدند و می فرستادند. برای این که بچه ها را در میان کوههای سر به فلک کشیده کردستان، در میان یخچالهای برف، در حال مبارزه بودند. چرا وسایل سرمازایی و گرمازایی و وسایل برقی را هر کس وارد می کرد، فوری مردم می خریدند و به جبهه ها می فرستادند. من خودم در یک نوبت فقط هزار کامیون از تهران جنس فرستادم به جبهه. این ها بود که دفاع ما را مقدس می کرد. فیلم های این اعزام ها هست. این فیلم ها را نشان بدهند. پس این ها را برای چه زمانی نگه داشته اند؟ این مشارکت مردم را یادآوری کنند. ما لشگرهایی از بسیج خواهران سازماندهی کردیم که دختران جوان بودند که در عرصه های مختلف در عرصه دفاع حضور داشتند. از کارهای رزمی و تبلیغی گرفته تا فرهنگی و پشتیبانی بودند. امروز بسیاری از آن دختران اساتید دانشگاه هستند یا وکیلند و یا در قسمت های دیگر جامعه فعال هستند.

وی درباره نحوه جمع آوری نیروهای بسیج در آن دوره گفت: آن روز اشتیاق و شور به قدری بود که اصلا نوبت به دعوت از کسی نمی رسید. آنها بودند که به ما فشار می آوردند و خواستار حضور در جبهه ها بودند. چقدر ما بهانه می آوردیم و معطل می کردیم. گاهی نوجوانان را که به سن تکلیف نرسیده بودند، نمی خواستیم ببریم، آنها می رفتند شناسنامه هایشان را دستکاری می کردند که اعزام شوند. در حالی که جثه های کوچکی داشتند و توان جنگ نداشتند همچنان اصرار داشتند که از کشور دفاع کنند ولی ما اجازه نمی دادیم. با این وجود آنها راههایی برای رفتن به جبهه ها پیدا می کردند. کما این که خود من بارها در بازدیدهایی که داشتم، کم سن ها را جدا می کردم و به پشتیبانی می فرستادم و سفارش می کردم که مبادا این ها را به خط بفرستید. یا از سوی دیگر پدرها و مادرهایی که عاشقانه می آمدند و با فرزندانشان خداحافظی می کردند. پسرانی که تازه یک ماه بود که ازدواج کرده بودند. این افراد را مگر می شود با زور سرنیزه آورد؟ جوان هایی که آرزوها و امیدهایشان را در مقابل احساس تکلیفی که داشتند کنار می گذاشتند و به جبهه ها می آمدند. این ها برای آن رشدی بود که مردم در طی انقلاب به دست آورده بودند. این روحیه را امام در این ملت دمیده بود.

رحمانی نتیجه گیری کرد: پس باید این جنبه های دفاع مقدس را برجسته کنیم. یکی رهبری های قاطع امام را که اگر نبود، این فضا به وجود نمی آمد. دو، فضای ایجاد شده در آن زمان و سه، پاسخ دینی و مکتبی ملت ایران به دفاع از ارزش های انقلاب و احساس وظیفه همه مردم از همه اقشار و سنین که قابل تحسین و تقدیر بود. در شرایط کنونی اگر این ها درست منعکس شود، نسل امروز ما احساس مسوولیت می کند، رفاه زده و وازده نمی شود، نسبت به انقلاب بی احساس نمی شود و به جای این که بنشیند پای تلویزیون و جومونگی ببیند رشادت ها و افتخارآفرینی های حقیقی کشور خود را می شناسد. به نظر من گفتن این ها آن گونه که بوده است، نیازمند این است که از انحصار خارج شود. یکی از مشکلات ما امروز همین انحصار است. یعنی یک گروه خاص سعی می کنند که بگویند ما جنگیدیم و ما این پیروزی ها را به دست آوردیم و چنین کردیم و چنان کردیم. کسی هم که اصلا آن روز نبوده مرتب می گوید یاران کجا هستند و کسی آن روز نبوده و فلان جا را پنجاه نفر نگه داشتند و ... نخیر! ما همه باهم در برابر ارتش مسلح عراق این همه ما پیروزی به دست آوردیم. این همه اسیر گرفتیم. دشمنی را که قرارداد را پاره کرده بود، مجبور به پذیرفتن آن کردیم. یکی از دلایلی که امروز نتوانستیم آن رشادت ها و فداکاری ها را به درستی بیان و منتقل کنیم این است که روایت آن انحصاری شده و دلیل دیگر این است که کسانی که حضور داشتند در دفاع مقدس، عمدتا در صحنه نیستند و این خود موثر است. ضمن این که مسوولین ما که در دوران جنگ بودند امروز در جاهای مختلف پراکنده شدند. این اشتغالات ثانویه باعث شد که نتوانیم برای حفظ ارزش های متعالی و آثار دفاع مقدس و مفاهیم بزرگی که تحقق پیدا کرد، از وجود ایشان استفاده کنیم.

هتاکی به بیت امام ادامه روند انتقام گیری از شخص امام خمینی(س) است

حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی رحمانی در پایان گفت و گو با پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران در خصوص اهانتهای صورت گرفته به بیت حضرت امام گفت:بخشی از کسانی که امروز دامنه هتاکی را به بیت امام کشانده اند از این ناراحت نیستند که چرا عده ای خود را به بیت امام منتسب می کنند و یا احیانا بر اساس دوستی های سابق ترددهایی صورت می گیرد، بلکه این ها بهانه ای است برای ریختن آب به آسیاب کسانی که دنبال انتقام گیری از امام هستند و اشخاصی دیگر که از اول انقلاب عادت کرده اند که موج سواری کنند و سابقه انقلابی در گذشته خویش ندارند و از طریق دستاویز قرار دادن موضوعاتی می خواهند برای خود کسب جایگاهی کنند که با تخریب دیگران به دست آمده است.
وی با انتقاد از هجمه هایی که این روزها به برخی اعضای بیت حضرت امام می شود، گفت:بعضی از این آقایان که به بیت امام حمله می کنند، واقعا با امام و بیتش دشمنی دارند. این افراد در گذشته به دلیل انحرافی که داشتند و مخفی بود و امام می دانست و نمی خواست آبرویشان را ببرد، حتی یک حکم از امام ندارند. این افراد الان به نام امام در عرصه ادعا می کنند ولی در قلبشان می خواهند ریشه امام و بیت امام و آثارش را از بین ببرند.

وی با اشاره به گروه هایی که در این زمینه فعال هستند و با شخص امام دشمنی دارند، گفت: از جمله اعضای اصلی وابسته به انجمن حجتیه اند که به نظر من انجمن حجتیه محال است رو به قبله ای که امام می ایستد، بایستد. الان هم متاسفانه یک حرکت نرمی را علیه اندیشه واقعی امام آغاز کرده اند. عده ای فکر می کردند، همانند برخی دیگر از گروهها، انجمنی ها هم با انقلاب از بین رفته اند، ولی متاسفانه آنها همان نااهلانی هستند که در جایگاه های مهمی نفوذ کرده اند. انجمن حجتیه زنده اند و با تاسف فراوان الان هم خیلی قدرت پیدا کرده اند. این ها با شخص امام و اندیشه های او مشکل دارند و از هر فرصتی برای رسیدن به مقاصدشان استفاده می کنند. یک روز بهانه می گیرند که نوه امام کجا رفت و چه کرد. مثلا یک روز می گویند به دیدن چه کسی رفت و یا از چه کسی حمایت کرد و یا چه کسانی با او ملاقات کردند. اینها را بهانه قرار می دهند. این افراد در زمان حیات حاج احمد آقا هم بهانه تراشی می کردند و مشکلات گذشته را به پای او می نوشتند. می گفتند احمد آقا خط سومی را به راه انداخته. چه کسی این ها را مطرح کرد؟ به خدا هیچ شخص انقلابی اینها را نگفت. وقتی امام او را تایید کرده است که احمد بدون نظر من و توافق من کوچک ترین اقدامی نکرده و یا نمی کند، آیا شهادت امام برای ما و آنها کافی نبود؟ اما آیا توجه کردند؟ هنوز هم کسانی هستند که می گویند خط سوم را حاج احمد آقا راه انداخت. آنها به دنبال انتقام از حضرت امام بودند و امروز هم هستند. در صورتی که حاج احمد آقا از جایگاهی برخوردار بود که موافق و مخالف و پیرو خط امام و حتی کسانی که در صراط امام نبودند، برای رساندن مسایل گوناگون و راه های برون رفت در کشاکش مسایل سیاسی و اجتماعی، با ایشان ملاقات می کردند. مرحوم حاج سید احمد آقا(رضوان الله علیه) را ملجا و پناهگاه و خیرخواه امت و امام می دانستند. البته لازم می دانم یاد آور شوم که مرحوم حاج احمد آقا به دلیل همان جایگاه والایی که داشت آنچه برایش مهم بود امام و ارزش های متعالی انقلاب اسلامی و امت امام بود. با همه این ملاحظات در عین حال آن جریانات به دنبال انتقام از امام بودند و متاسفانه امروز هم هستند.

رحمانی همچنین افزود: برادر عزیز ما حجت الاسلام والمسلمین حاج حسن آقا، یکی از امیدهای آینده این انقلاب است. الحمدلله که مشمول ادعیه ذاکیه حضرت امام(س) و پدر گرامی شان می باشند و امروز از فضلای جوان حوزه مبارکه علمیه قم و از اساتید مدرس سطح در حوزه هستند و در همان راهی گام بر می دارند که سلف صالحشان آیت الله شهید حاج آقا مصطفی (رضوان الله علیه) و پدر بزرگوارشان مرحوم حاج احمد آقا بودند و متوحد در تحصیل و تدریس و تربیت طلاب در حوزه علمیه هستند. در واقع بیت امام و آثار و یاد و نام امام را زنده نگه می دارند. این جفاست که افرادی با انگیزه ها و مقاصد پست دنیایی خویش بخواهند به هر مناسبت و بی مناسبت به نحوی ایشان را تضعیف یا تخریب کنند.

وی در ادامه افزود: بار دیگر نمی توانم از کنار این قضایا بگذرم که آیت الله حاج مصطفی خمینی و مرحوم حاج احمد آقا که هر کدام در حد و منزلت شایسته خویش بودند و دیدیم که چگونه در مسیر به ثمر رساندن انقلاب اسلامی مان تلاش کردند و در تثبیت انقلاب و اندیشه و خواست های امام امت با تمام وجود فداکاری کردند و در خدمت به حضرت امام و به همه آن خدمات در عین حال کسانی دست از تضعیف ایشان بر نمی داشتند تا زمانی که از دنیا رفتند. البته شخصیت های انقلابی و مسوولین نظام مقدس جمهوری اسلانی ایران و عموم امت قدردان زحمات ایشان بودند و تا امروز از فقدانشان متاثرند. لیکن افرادی بودند که تا زمانی که حاج احمد آقا در قید حیات بودند دست از شیطنت هایشان برنداشتند. شاید هم آنها می دانستند که اگر این گنجینه اسرار امام و انقلاب بماند، روزی در وقت مقتضی به اصطلاح پته آنها را روی آب می ریزد. زیرا حاج احمد آقا به خوبی واقف بود که امام با چه کسانی و چه گروههایی چگونه برخورد کرده است و راجع به آنها چه نظری داشت و چگونه باید با آنها رفتار شود. به هر حال، الان چراغ این بیت را حاج حسن آقا روشن نگه داشته است. البته بیت امام همانند گذشته ملجا و پناه همه کسانی است که دل در گرو امام و خط او دارند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.