به نظر می رسد که تنوع و تعدد در انتقال مفاهیم و ارزش های دفاع مقدس و ارائه سلایق و روایات گوناگون از رخدادهای دفاع مقدس - البته در چارچوب ارزش های هویت بخش لایتجزی آن مثل عدالتخواهی، استقلال گرایی، ظلم ستیزی، وطن دوستی و ... ـ نه تنها مضّر نیست بلکه نقطه قوتی است که از طریق آن می توان از رمیده شدن نسل جوان جوامع بشری در هنگام مواجهه با برخی تفاسیر مضیّق و متصلّب که از سوی بعضی مراجع رسمی و سنتی درباره دفاع مقدس و آرمان های آن ارائه می شود، جلوگیری به عمل آورد.
پایگاه خبری جماران: دکتر فرهاد درویشی سه تلانی، عضو هیأت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی، به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس در یادداشتی نوشته که به جماران ارسال کرده، آورده است:
جنگ ایران و عراق یکی از رخدادهای تأثیرگذار و مهم تاریخ معاصر ایران است. یکی از دلمشغولی های اساسی سیاستگذاران جمهوری اسلامی طی سالیان اخیر، چگونگی انتقال ارزش های حاکم بر دفاع مقدس به جامعه و خصوصا نسل جوان بوده است. برخلاف دوران جنگ و سال های اولیه پس از آن، که فضای غالب در ایران، ارائه یک روایت رسمی و انحصاری از جنگ توسط نهادهای متولی جنگ و رسانه های رسمی بوده، در سال های اخیر نوعی تکثرگرایی در روایت جنگ و روایتگران – البته به صورت نسبی و غیر رسمی- در حال رواج در جامعه است که به نظر می رسد اثربخشی بیشتری خواهد داشت.
در شرایط کنونی که قریب چهل سال از آغاز و سی سال از پایان جنگ می گذرد، این مسأله که واگویی و روایت این رخداد عظیم تا چه اندازه در باورهای نسل های فعلی و آتی کشور اثرگذار بوده است، برای سیاستگذاران عرصه فرهنگی کشور کماکان دارای اهمیتی جدی می باشد. آیا گذشت زمان و تحولات سیاسی اجتماعی پس از جنگ و بهره برداری های ناروا از آن و اتخاذ سیاست های تبلیغاتی مقطعی از این پدیده، موجب بی اعتنایی نسل جوان به آن شده و یا اینکه با بازنگری در شیوه های بازتولید و روایت آن می توان از ارزش های حاکم بر جامعه ایرانی در دوران جنگ به عنوان یک منبع قدرتمند تولید و تکثیر هویت بهره گرفت؟
با توجه به مقدمه فوق الذکر به نظر می رسد که اگر سیاستگذاران کلان کشور و روایتگران جنگ ایران و عراق، از راهکارها و پیشنهادات ذیل پیروی نمایند، تا حدود زیادی خواهند توانست تا در شرایط کنونی، به تأمین اصلی ترین خواسته خود که انتقال باوراننده و نه انگیزاننده یا وادارنده ارزش های دوران دفاع مقدس به نسل های فعلی و آینده کشور است، دست یابند:
- پس از گذشت 30 سال از پایان جنگ تحمیلی، مهمترین و فوری ترین رسالت منادیان ارزش های دفاع مقدس، این است که ماهیت واقعی این جنگ را به دور از هرگونه مبالغه و گزافه گویی و بر اساس یک ارزیابی منصفانه و واقع بینانه درک نموده و سپس به ترویج ارزش های آن بپردازند. بر همین اساس به نظر می رسد که فهم واقعی ماهیت جنگ، به میزان فراوانی به مواجهه منصفانه با این پدیده بر می گردد. جنگ ایران و عراق یک پدیده انسانی و اجتماعی مثل بسیاری از جنگ های بشری دیگر و البته با مختصات خاص خود بود. نه تبدیل آن به یک امر قدسی و غیر طبیعی درست است و نه فروکاستن آن به مثابه سایر جنگ های مادی بشری. بر همین سیاق رزمندگان ایرانی نه موجودات فوق بشری و دست نیافتنی بودند، آن گونه که برخی مطرح می کنند و نه انسان های صرفا احساسی و بی تدبیر بودند که دشمنان تبلیغ می کنند. جنگ تحمیلی و ارزش های آن محصول روح زمانه خود بودند. روحی که برآمده از نفس قدسیه امام(س) و عشق و ارادت رزمندگان به وی بود. تا روح زمانه آن دوران و به عبارتی گفتمان هژمون آن مقطع زمانی شناخته نشود، نمی توان به جنگ و ارزش های آن پی برد. کسب چنین شناختی یقینا یافتنی است و نه خواندنی. باید با جان و دل به سراغ دفاع مقدس رفت تا حقیقتش را کشف نمود.
- روایت و روایتگری آنگاه که می خواهد با هدف انتقال ارزش های دوران دفاع مقدس و تحکیم هویت اسلامی – ایرانی برآمده از آن دوران بر نسل های جوان فعلی و آینده کشور انجام شود، معنای خاص خود را دارد و الزامات ویژه ای را می طلبد. آنچه که روایت شهید آوینی را نسبت به روایت دیگر راویان از جنگ در این سال ها متمایز می سازد دقیقا در همین تفاوت نگرش به روایت و الزامات آن است. تقلیل روایت به تبلیغ و پناه بردن به نازلترین سطح آن یعنی تبلیغ مستقیم، ویژگی مشترک اکثر کارهایی است که در این سال ها درباره جنگ ایران و عراق از سوی افراد و نهادها متولی انجام شده است. روایت به ساده ترین شکل عبارت است از بیان حقایق و وقایع آنگونه که بودند و رخ دادند، نه چیزی کمتر و نه بیشتر. فراروی از این حقیقت اولیه، ولو با نیت خیر و هدف مقدس، قلب حقیقت است و روایت را با ناکامی مواجه می سازد. حقیقت دفاع مقدس آنگاه بر دل ها می نشیند که روایت آن بر اساس صداقت و به دور از هرگونه گزافه گویی، اغراق و یا خدای ناکرده دروغ باشد.
- یکی از کارکردهای روایت، هویت بخشی و انتقال ارزش های پیشین به آیندگان است. آن دسته از مورخان دفاع مقدس که در روایت خویش این هدف را تعقیب می نمایند، قبل از هر چیز باید تبیین دقیقی از خود مقوله ارزش های ایرانی – اسلامی دفاع مقدس داشته باشند. علاوه بر آن، این نکته را نیز باید در نظر داشت که چون ارزش ها متأثر از شرایط زمانی خویش دائما بایستی بازتعریف شوند، آنچه که باید مدنظر باشد تأکید و ترویج اصول حاکم بر ارزش های ایرانی – اسلامی جامعه ایرانی در آن زمان است و نه مصادیق آن. بی توجهی به این نکته اساسی در بسیاری از مواقع ممکن است به بدفهمی و سوء تفاهم منجر شود. بنابراین آنچه مهم است انتقال این پیام است که در دوران دفاع مقدس، جامعه ایرانی چگونه با باز تعریف خود و دیگری و محیطی که در آن می زیست، به تبیین جایگاه خویش پرداخت و موقعیت متمایزی نسبت به گذشته را برای خویش رقم زد. غفلت از تغییرات سه گانه و اصرار بر تداوم نعل به نعل آنچه که در دوران دفاع مقدس وجود داشته نیز ناصواب است.
- با فاصله گرفتن از سال های اولیه پس از پایان جنگ و نیز آگاهی از کم نتیجه بودن شیوه ها و ابزارهای سنتی روایت جنگ، بدیهی است که راویان جنگ ایران و عراق، برای ایفای نقشی فعال تر و اثر بخش تر از گذشته، نیازمند بهره گیری از شیوه ها و ابزارهایی هستند که روایت آنان از جنگ مورد قبول نسل های جدید واقع شود. با توجه به تغییرات فرهنگی در دنیای جدید، به نظر می رسد که نسل های جدید کمتر حاضرند تا صرفاً در برابر روایت های شعارگونه تمکین نمایند بلکه آنچه که می تواند این روایت ها را فراگیر و همه پسند نماید، چگونگی مکانیسمی است که در طرح و ارائه آنها مورد استفاده واقع می شود. خلاقیت، استدلال و عقلانیت به عنوان عناصر اساسی ارتباطات اجتماعی جدید و نتایج مکانیسم های ذهنی جمعی، ابزارهای کارآمدی هستند که از طریق آنها می توان به بسط آرمان های دفاع مقدس در جوامع مختلف امیدوار بود. بنابراین چون در شرایط کنونی و خصوصاً آینده، افراد و گروه هایی به عنوان راویان مرجع مورد پذیرش نسل کنونی و جدید واقع می شوند که از توان بالایی در به کارگیری از قوه خلاقیت، استدلال و شیوه ی عقلانیت رایج برخوردار باشند، راویان روایت جنگ ضروری است تا بیش از پیش خود را به این دو عناصر کارآمد مسلّح نمایند.
- هر روایت تاریخی دارای گستره ی مشخص و مخاطبین معینی است. این گستره می تواند یک محدود معین و کوچک جغرافیایی تا کل دنیا را شامل شود. تعیین گستره ی جغرافیایی و مخاطبین واقعی یک روایت از سویی به راویان کمک می کند تا بر اساس وسعت جغرافیایی و کثرت مخاطبین خود، به فراهم ساختن ابزارها، امکانات و منابع مورد نیاز و اتخاذ رویکردهای ضروری مبادرت ورزند و از سوی دیگر به ناظران بیرونی این امکان را می بخشد تا در ارزیابی های خود، مبتنی بر این پارامتر به قضاوت در مورد آن روایت بنشیند. بر این اساس، مسأله اصلی این است که مخاطبین اصلی روایت دفاع مقدس در شرایط کنونی چه کسانی می باشند؟ نسل جوان شیعیان، نسل جوان مسلمانان و یا نسل جوان کل بشریت؟ تعیین هر کدام از این سه گروه، نکات خاصی را به راویان دفاع مقدس دیکته می کند که ذیلاً به برخی از ابعاد آن اشاره می شود:
دفاع مقدس اولاً و بالذات، جنگی بود که انسان ها را به طور کلی به سوی دین، معنویت و خداوند دعوت می کند، ثانیاً دفاع مقدس، یک جنگ متأثر از انقلاب اسلامی بود و از همین جهت احیای هویت مسلمانان در اقصی نقاط جهان را به دنبال داشت و ثالثاً جنگی بود که در یک منطقه جغرافیایی مشخص و در متن واقعیت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی واحد سیاسی معینی به نام ایران رخ داد. لذا قلمرو مخاطبین پیام دفاع مقدس، هم وجدان بیدار بشریت بود که در دهه های آغازین قرن بیست و یکم به شدت از فاصله گرفتن از معنویت و دین در رنج است و هم جهان اسلام را در بر می گیرد که در چند قرن گذشته زیر چکمه های استعمار قدیم و نو، حسرت دورانی را می خورند که قافله سالار تمدن بشری بودند و هم قلمرو جغرافیایی و مردمان مشخصی به نام ایران و شیعیان را شامل می شد که از ظلم و ستم ناشی از سبوعانه رژیم بعثی عراق به تنگ آمده و آرزوی رفع تهدید وی و تحقق حکومتی اسلامی و مبتنی بر آموزه های شیعی را در کشور عراق در سر می پروراندند.
گرچه این موضوع که، دفاع مقدس و راویان آن، تاکنون چه اندازه در دستیابی به آرمان های خویش و پاسخگویی به مخاطبین خود با توفیق همراه بوده اند، بحث مستقلی است که باید به طور جداگانه به آن پرداخت، اما واقعیت این است که تقلیل و فروکاستن از آرمان های دفاع مقدس و تخصیص آن به ایران و شیعیان، نوعی اجحاف در حق این رخداد بزرگ می باشد. علاوه بر آن، حتی اگر شرایط و مقتضیات گذشته، چنین امری را تحمیل می نمود، به نظر می رسد که در شرایط کنونی، بهترین گزینه برای بسط آرمان های دفاع مقدس، مورد مخاطب قرار دادن کل بشریت باشد.
به دلیل الهی و انسانی بودن آموزه های دفاع مقدس و نیز وجود اشتراک نظر بین آنها و بسیاری از ارزش های مشترک بشری، آنها از این ظرفیت و پتانسیل برخوردارند تا در مقیاسی وسیع و جهانی مطرح و مورد پذیرش همگانی قرار گیرند. بر همین اساس به نظر می رسد که حداقل در عرصه نظر و اندیشه، هرگونه محدود ساختن آرمان های دفاع مقدس به یک کشور و منطقه و یا مذهب خاص نه تنها ظلمی به بشریت بلکه به مثابه سمّ مهلکی است که استحاله و اضمحلال آن ارزش ها و آرمان ها را به دنبال خواهد داشت.
- نکته دیگر به انتقال دهندگان ارزش های دفاع مقدس مربوط می شود. راویتگران دفاع مقدس تاکنون چه کسانی بوده اند؟ و آیا تنوع بخشی در این عرصه امری ضروری است یا خیر؟ در پاسخ به این سؤالات، برخی ملاحظات قابل توجه می باشد:
واقعیت این است که اصلی ترین راویان دفاع مقدس تاکنون نظامیان و نهادهای نظامی و حاضر در صحنه عملیاتی جنگ بوده اند. گرچه نظامیان نقش غیر قابل انکاری در جنگ داشتند، اما حقیقت این است که بار جنگ را آنان به تنهایی بر دوش نمی کشیدند. اصولا یکی از ویژگی های اساسی دفاع مقدس و نقطه تمایزش نسبت به دیگر جنگ ها، حضور همه اقشار و طبقات مردم در آن بود. بر همین اساس به نظر می رسد که انتقال ارزش های آن به نسل های بعدی نیز بایستی در نظامیان خلاصه نشود. این درست است که کسی مانع حضور سایر اقشار در این عرصه نیست اما فراهم ساختن بستر لازم برای این حضور، به عهده دستگاه های سیاستگذار و اجرایی دارای صلاحیت، اطلاعات و بودجه می باشد.
از جنبه ی دیگر می توان راویان دفاع مقدس را در دو دسته ی مراجع رسمی و غیر رسمی طبقه بندی نمود. منظور از مراجع رسمی، آن دسته از افراد و نهادهایی هستند که به نحوی از انحاء، منتسب به نظام جمهوری اسلامی هستند و عمدتاً از زاویه ترجیحات نظام و نهاد مربوطه به روایت جنگ می پردازند اما مراد از حاملان غیررسمی آن دسته از افراد و نهادهای غیر دولتی هستند که ضمن تعلق خاطر داشتن به دفاع مقدس و ارزش های آن، به طور رسمی و در چارچوب حاکمیت دولتی قرار نمی گیرند. تاکنون و بنا به دلایلی، عمدتا این دسته اول بودند که عهده دار وظیفه روایت دفاع مقدس بودند اما به دلیل دسترسی سهل و آسان همگان به دیدگاه های گوناگون بر اثر انقلاب در ارتباطات و اطلاعات و نیز فرو ریزی اقتدار سنتی دستگاه های رسمی، تمایل نسل جدید به روایت های غیررسمی دفاع مقدس افزایش چشمگیری یافته و دسته ی اخیر این امکان را یافته اند تا به دور از تضییقات و محدودیت های متولیان رسمی، به طرح و بیان تفاسیر و دیدگاه های خویش در مورد دفاع مقدس و آرمان های آن بپردازند.
در مجموع و با توجه به فرآیند انقلاب در ارتباطات و اطلاعات که باعث افزایش آگاهی های عمومی مخاطبان و تمایل آنها به تأکید بر قدرت انتخاب آزادانه خویش شده، به نظر می رسد که تنوع و تعدد در انتقال مفاهیم و ارزش های دفاع مقدس و ارائه سلایق و روایات گوناگون از رخدادهای دفاع مقدس - البته در چارچوب ارزش های هویت بخش لایتجزی آن مثل عدالتخواهی، استقلال گرایی، ظلم ستیزی، وطن دوستی و ... ـ نه تنها مضّر نیست بلکه نقطه قوتی است که از طریق آن می توان از رمیده شدن نسل جوان جوامع بشری در هنگام مواجهه با برخی تفاسیر مضیّق و متصلّب که از سوی بعضی مراجع رسمی و سنتی درباره دفاع مقدس و آرمان های آن ارائه می شود، جلوگیری به عمل آورد.
- یکی از سنجه ها در ارزیابی جوانان نسبت به سالیان گذشته و دوران دفاع مقدس که همواره از سوی نسل پیشین به عنوان عصر طلایی هویت ایرانی اسلامی یاد می شود، فاصله بین آرمان ها و واقعیات جامعه است. هر چقدر که در حرف و شعار از ارزش های دوران دفاع مقدس یاد شود اما در عمل، نسل جوان نظاره گر واقعیت هایی باشد که فرسنگ ها با آن ارزش ها فاصله دارند، روایت جنگ و ارزش های آن، حتی اگر تمام جوانب آن در نظر گرفته شده باشد، نمی تواند برای ایشان قانع کننده و هویت بخش باشد. در حقیقت شرایط حاکم بر جامعه به مثابه زمینی است که بذر روایت بر روی آن پاشیده می شود. اگر این زمین به دلایل گوناگون مستعد و حاصلخیز نباشد، هر چقدر هم که بذر(ارزش های دفاع مقدس) مناسب و زارع(راوی) ماهر و دستگاه های زراعت(ابزارها و شیوه های مختلف روایتگری) مجهز باشند، روایت آن مثمرثمر نخواهد بود. تطابق بین گفتار و رفتار مسئولان و در مسیر آرمان ها قرار داشتن سیاست ها تا حدود فراوانی به تحقق چنین بستری کمک می کند.
- یک مورخ فارغ از اینکه از چه زاویه ای قصد روایت دفاع مقدس را دارد و از چه ابزاری برای ارائه روایت خود بهره می گیرد، باید از ویژگی ها و توانمندی هایی برخوردار باشد، که به نظر می رسد فقدان آنها، مانع از تحقق اهداف مورخ از روایت جنگ و خصوصا انتقال ارزش های آن به نسل های آتی خواهد شد. برخی از آنها به ویژگی های شخصیتی، برخی دیگر به مهارت ها و توانمندی های مورخ مربوط می شوند. منظور از مهارت ها و توانمندی ها، اموری هستند که هر محقق و مورخ و هنرمندی، متناسب با رشته کاری و حوزه تخصصی خود، باید از آنها بهره مند باشد. جنگ ایران و عراق را از زوایا و حوزه های گوناگونی نظیر: علوم مهندسی، علوم پایه، علوم پزشکی، علوم نظامی، ادبیات، شعر، رمان، نقاشی، تاریخ و ... می توان روایت کرد. راوی در هر کدام از این حوزه ها، باید در برخورداری از مهارت ها و تخصص های مربوطه، سرآمد و یا حداقل خبره باشد. در این صورت است که می توان انتظار خلق آثار بزرگ و ماندگار را داشت و گرنه آن می شود که هم اکنون شاهدش هستیم.