پایگاه خبری جماران، سجاد انتظاری: حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا نوراللهیان مشاور عالی رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، رئیس سابق سازمان حوزه ها و مدارس علمیه خارج از کشور و استاد حوزه و دانشگاه، با توجه به خاطراتی که از سفر به کشورهای مختلف اسلامی داشته، ذیل عنوان «عاشورا در فرهنگ ملل» از خاطرات خود در سفر به کشورهای مختلف اسلامی و عزاداری عاشورا در این کشورها می گوید.
او با انتقاد از اینکه «ما داریم عاشورا را شیعی» می کنیم، تأکید دارد که پیام های امام حسین(ع) شیعی نیست و عاشورا درس هایی دارد که تمام مذاهب و ادیان می توانند از آنها استفاده کنند. درس بزرگ عاشورا آزادگی، آزادمردی و مروّت است که مسائل مختص شیعه و یا حتی اسلام نیست و پیام های انسانی است که در همه انسان ها مشترک هستند. به همین دلیل است که ادیان مختلف عاشورا را گرامی می دارند.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا نوراللهیان را در ادامه می خوانید:
به نظر شما مهمترین پیام عاشورا برای نسل های بعد از امام حسین(ع) چه بود؟
من پیام عاشورا را اینگونه تعریف می کنم که عاشورا به غلط در بین ما شیعیان پدیده درون مذهبی شده؛ یعنی ما عاشورا را شیعی کرده ایم، در حالی که پیام های امام حسین(ع) شیعی نیست. اگر همه پیام ها را مطالعه کنیم، «أَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی» یعنی به سیره جدّم عمل می کنم.
یعنی اگر ما با نگاه بازتری مسأله عاشورا را آن طور که در متن عاشورا است ببینیم، همه مسلمانانی که در کشورهای دیگر تماشاگر تاسوعا و عاشورای ما هستند، حنفی، شافعی، حنبلی، اسماعیلیه، زیدیه و یا اباضیه که در عمان و دارالسلام تانزانیا هستند، همه اینها عاشورا را به عنوان روز احیای اسلام می بینند و از این منظر آنها با ما در بزرگداشت عاشورا و گرفتن درس های عاشورایی همراهی خواهند کرد و به طور قطع مسیر مشترکی پیدا می کنیم.
بلکه اصلا عاشورا مربوط به اسلام هم نیست و مربوط به همه ادیان است. اگر عاشورا مربوط به همه ادیان نیست چرا آنتوان بارا کتابی به نام «الحسین فکر المسیحی» می نویسد؟ چرا رئیس شورای خلیفه گری ارامنه تهران در بیرمنگام انگلستان پایان نامه فوق لیسانس خودش را درباره امام حسین(ع) و عاشورا می نویسد؟ وقتی من به ایشان گفتم چرا این موضوع را انتخاب کرده ای، گفت برای اینکه نوعا کسانی که شعارهای انقلابی می دهند و رهبران چریکی هستند وقتی به زندان می افتند یا در محاصره قرار می گیرند می گویند حرف ما درست شنیده نشد و عقب نشینی می کنند؛ ولی امام حسین(ع) از اول تا آخر یک حرف زد و پای این حرف ایستاد و این برای من پیام های زیادی داشت.
حتی من می خواهم بگویم پیام عاشورا بین ادیانی هم نیست. یعنی مربوط به مسیحیت یا زرتشتی ها که این قدر به امام حسین(ع) ابراز ارادت می کنند هم نیست و فراتر از این است. ماهاتما گاندی که به ادیان ابراهیمی اعتقادی ندارد هم پیام بلند خودش راجع به عاشورا و الگوگیری خودش از عاشورا را دارد. او می گوید برای ملت یک میلیاردی هند عاشورا می تواند پیام بزرگی باشد.
من خودم در بین بودایی ها بوده ام. بودایی ها یک آیین آسمانی ندارند و جزو ادیان ابراهیمی به حساب نمی آیند. آنها در عاشورا و شناخت امام حسین(ع) بسیار برنامه ویژه ای دارند. مثلا علامه امینی می گویند من به هند رفتم و صاحب خانه من، ظاهرا در حیدرآباد، گفت که همسایه ما از رهبران بودائیان است؛ شنیده شما مهمان من هستید می خواهد به دیدن شما بیاید. علامه امینی گفت من ایشان را پذیرفتم؛ از بالای پنجره که نگاه می کردم دیدم که این بودایی زانوهایش را بالا زده و دارد با زانو می آید که وارد این ساختمان شود. علامه امینی گفته که جلوی این کار را بگیرید. ما از این پروتکل ها نداریم. آقای امینی گلایه کرد که من یک طلبه معمولی هستم و چرا این کارها را می کنی؟ آن فرد وقتی بالا آمد گفت من می دانم که تو عبدالحسین امینی هستی و برای تو این کار را نکردم؛ شنیده ام از کربلا به هند آمده ای و خاک کربلا به لباس تو نشسته است.
اینکه شما می بینید بودایی ها در تاسوعا و عاشورا، خصوصا در ساعاتی از شب، از روی آتش رد می شوند، یعنی در بین کسانی که لزوما اعتقادی به یک آیین ابراهیمی هم ندارند عاشورا حضور دارد. برای اینکه پیام های عاشورا پیام های انسانی است.
نقطه مشترکی که همه این ادیان و آیین ها در عاشورا یافته اند چیست؟
فطرت همه انسان ها عدالت خواه است و حرّیت را دوست دارند و آزادی خواهی را احترام می گذارند. در تابلو پر از نقش و نگار بدیع عاشورا همه اینها حضور دارد. دین، اسلام و پیام های ارتباط با مذهب هست، برای احیای یک آیین هست، ولی در متن صحبت های امام حسین(ع) و رجزهایی که در آن روز خوانده شده ما می بینیم این عناصر خیلی پر رنگ است که «فَکُونُوا اَحْراراً فی دُنْیاکُمْ». یعنی آزادمرد باشید و خودتان را در یک چهارچوب محدود فکری قرار ندهید.
همچنین پایداری بر سر عقیده یکی از پیام های عاشورا است. در واقع عاشورا بیداری فطرت انسان را متکفل بود. لذا در میان بسیاری از ملل دیگر و آزادمردان جهان این پیام ها تأثیرگذار است. البته ما کوتاهی های بسیاری داریم. اگر پیام های عاشورایی به زبان های مختلف و با فرهنگ های مختلف، به سبک و شیوه های مختلفی ترجمه می شد، امروز خیلی ببشتر از چیزی که الآن تأثیر عاشورا در فرهنگ ملل هست را می توانستیم شاهد باشیم.
ما در چه زمینه هایی بیشتر کوتاهی داشته ایم؟ چطور می توانستیم پیام های سازنده عاشورا را به نحو بهتری ترویج دهیم؟
عاشورا در دل خودش ظرفیت های بسیاری دارد. یعنی این مکتب استعدادهای فراوانی دارد؛ اگر اجزای آن را درست به اندیشه بنشینیم. اینکه یک جمع کوچک و محدود یک هدف را دنبال کنند و کثرت جبهه مخالف هراس به دل راه ندهند پیام خیلی مهمی است.
کوتاهی های ما بیشتر به این بر می گردد که ما اصرار داریم عاشورا را به مناسک خاصی بیاوریم. مثلا با زنجیر زدن های خاص عاشورا را شبه قاره ای و یا با کارهای خلافی مثل قمه زدن عاشورا را عربی کنیم؛ یا با بعضی مناسکی که در مشهد، قم و شهرهای مختلف انجام می دهیم عاشورا را ایرانی کنیم. عاشورا ایرانی، عربی و یا شبه قاره ای نیست و جهانی است. هرکس دیگری این پیام ها را داشت و رسانه رسایی در اختیار داشت می توانست به وسیله آنها میلیون ها دل را جذب کند.
از همه کسانی که توان این امر را دارند خواهش می کنم که این ظرفیت نامحدود را محدود نکنیم.
یعنی خود ما با عملکردمان داریم پتانسیل عظیم عاشورا که باعث شد فرهنگ ها و ملل مختلف جذب آن شوند را ضعیف می کنیم؟
دقیقا؛ یعنی به اشدّ معنا این کار را کرده ایم. با همین تعریف ناقصی که از چهره عاشورا ارائه کرده ایم این همه دل همراه این حرکت و این نهضت و پیام آور بزرگ این نهضت یعنی حسین بن علی(ع) در گوشه و کنار دنیا پیدا شده است. اگر ما می توانستیم چهره و سیمای اصلی و درست عاشورا را نشان دهیم حتما اتفاقات بهتری می افتاد.
ترویج عاشورا باید چگونه باشد؟ آیا باید سیاسی شود؟
عاشورا در ذات خودش انسانی است. یعنی پیام بیداری و روشنگری اسلام را بر دوش می کشد. عاشورا پرچم بیداری از خواب غفلت را عهده دار است. مسائل زیبای آزادی، عدالت، حقوق انسانی و ایستادگی در برابر خودکامگی را بر عهده دارد. این پیام ها به طور طبیعی در بخش هایی سیاسی می شود؛ چون عاشورا در ذات خودش ایستادن در برابر حاکم است. ولی اینکه ما با شرایط هر زمانی عاشورا را تفسیر خاصی می کنیم، قطعا پیام عاشورا نیست.
در این زاویه من با شما موافق هستم که عاشورای سیاسی ممکن است به تناسب هر زمانی یک قالب خاص پیدا کند. نباید ما احساس کنیم مجوز داریم عاشورا را در قالب فکری زمانه خودمان و یا هر زمان دیگری تفسیر کنیم. ولی عاشورا به دور از پیام های سیاسی نیست و پیام های خودش را دارد.
به نظر شما تکمیل کردن تعاریف ناقص از عاشورا بر عهده چه کسانی است؟
من یک مخاطب خاص را برای این امر نمی شناسم. واقعیت این است که اگر سیاسیون بخواهند مروّج این پیام باشند به طور قطع یک بُعدی است. یکی از ابعاد متعدد و متنوع عاشورا سیاسی است. ولی اگر قرار باشد سیاسیون عاشورا را تبلیغ و ترویج کنند ممکن است خروجی ناقصی ارائه شود. اگر علمای دین هم عهده دار تبلیغ عاشورا شوند از زاویه دید حدیث، مقتل و تاریخ به زاویه دیگر عاشورا تکیه می کنند. عاشورا یک پدیده اجتماعی است و ما ناگزیر هستیم برای تبیین درست عاشورا اولا مورخ سنجیده و دقیقی باشیم و بعد جامعه شناسانه با عاشورا برخورد کنیم.
ابوریحان بیرونی می گوید بعد از بعثت پیامبر(ص) هیچ واقعه ای تأثیرگذارتر از عاشورا نبوده و بلکه در ادیان دیگر هم مشابه آن را پیدا نمی کنیم. با توجه به واقعیت بیرونی هم که ما می بینیم در پیاده روی اربعین مسیحی، یهودی، پیاده، سواره، پیرزن ضعیف تا کودک خردسال از کشورهای مختلف از جمله مصر، لیبی، یمن، تونس، استرالیا، افغانستان، پاکستان، آفریقا و ایران می آیند. من خودم خانم های فرانسوی مسنّی را دیدم که تمام این راه را حضور داشتند.
این مسأله نکته واضح و روشنی را برای ما به عنوان یک درس بزرگ می گذارد که اگر ما دست از تبلیغات جزئی نگر برداریم و بگذاریم خود این پدیده و این پیام ها خودشان را نشان دهند و خود متن عاشورا خودش را عرضه کند می تواند آفاق بیشتری را مجذوب خودش کند.
برخی افراد معتقدند که بعد از تبلیغات گسترده چند سال اخیر راهپیمایی اربعین ابعاد گسترده پیدا کرده است. از طرف دیگر شما اعتقاد دارید تبلیغات ما یک سویه نگرانه بوده و باعث آسیب به این مسیر شده است. چطور شده که با این تبلیغات یک سو نگرانه راهپیمایی اربعین این ابعاد را پیدا کرده است؟
اربعین وقتی که رسانه های گروهی این مقدار فعال نبودند هم بوده است. آن زمان دوربین و امکانات نبوده که این وقایع را ضبط کند ولی تاریخ نویسان نوشته اند از اربعین اول که جابر بن عبدالله انصاری و عطیه بن سعد بن جناده عوفی به زیارت امام حسین(ع) می آیند و به احتمال زیاد بر اساس روایات تاریخی خاندان اباعبدالله(ع) هم می آیند، اربعین در فرهنگ ایمانی و اسلامی حضور داشته است.
حزب بعث عراق به شدت اربعین را سرکوب کرد. یعنی من مستنداتی دارم که اگر عربی تنها و بدون علَم و کتل از شهرهای دیگر می آمد که خودش را به حرم امام حسین(ع) برساند و مأمورین بعث او را دنبال می کردند که چنین هدفی دارد، او را 16 سال زندان می کردند. برداشته شدن این فشار شدید باعث شد که از عراق، ایران، بحرین، کویت، پاکستان، هند، اندونزی، مالزی و جاهای مختلفی که اشتیاق چنین اربعینی داشتند و فراهم نمی شد، به این سرزمین سرازیر شدند. به طور طبیعی رسانه ای شدن توانست این موضوع را چند برابر کند و توسعه دهد. کارهای داعش و عملیات هایی که در همین راهپیمایی ها انجام دادند هم تحریک احساسات کرد. البته ماهیت اربعین که نشأت گرفته از عاشورا است این ظرفیت را داشت.
هیچ جای دنیا نمی توانند چنین اجتماع خودجوشی را ایجاد کنند. اگر دولت ها کارهای مختلفی انجام دهند تا استادیومی را پر از جمعیت کنند برای اینکه یک رهبر یا مسئول می خواهد صحبت کند، با راهپیمایی هایی مثل 17 شهریور فرق دارد؛ که در آن خطر و مسائل مختلف هست و خود افراد می آیند. این دو جنس است و دو ماهیت دارد.
حزب بعث از چه چیزی می ترسید که اجازه برگزاری راهپیمایی اربعین را نمی داد؟
در حزب بعث هم آدم های تحصیل کرده حضور داشتند. آنها هم متوجه بودند که این موضوع می تواند منجر به یک حرکت عمومی و اجتماعی براندازانه علیه حاکمیت آنها شود. آنها ظرفیت عاشورا را در تاریخ 1380 ساله اش می دانستند. همین که یک راهپیمایی آرام که هیچ گونه خشونتی در آن نیست، با آرامش و معنویت خاصی به سوی یک جهت خاص حرکت می کند، ولی همه دست ها مشغول این هستند که آن را حمایت کنند، یک انسجام ملی و بلکه فراملی را در پی دارد که برای حکومت های خود کامه و مستکبر زیان بار است. لذا از نظر منطق حکومتداری برخورد آنها صحیح بود که سعی می کردند از اولین گام این حرکت را محدود کنند.
همین حرکت عمومی و اجتماعی نمی تواند درس بزرگ عاشورا برای ملل جهان باشد؟
اتفاقا همه صحبت من امروز همین است که عاشورا خیلی از کژی ها، ناروایی ها، بی عدالتی ها و مشکلات بر سر راه جامعه بشری را می تواند درست کند. شاهد هستیم حتی در کشورهای خود کامه ای مثل عربستان یک تظاهرات کوچک به شدت سرکوب می شود. البته انجام می گیرد.
نکته دیگر تفاوت عزارداری کشورهای مختلف است، عزاداری سیدالشهداء(ع) در کشورهای مختلف چه وجوه اختلاف و اشتراکی دارد؟
در ایران عزاداری اباعبدالله(ع) و عاشورا از زمان آل بویه شکل خاص به خودش گرفت. در واقع در دوره آل بویه این عزاداری ها رونق گرفت. ولی قبل از آنها فاطمیون در مصر حاکم شدند و فوق العاده قصه عاشورا و مسأله امام حسین(ع) را در جامعه بسط دادند. من به مصر رفته ام و نوع برنامه های آنها را دیده ام. آنها روز ولادت امام حسین(ع) را 10 روز جشن می گیرند. البته آنها سوم شعبان را روز ولادت امام حسین(ع) نمی دانند. مسجد رأی الحسین(ع) در میدان اصلی شهر است. آن طرف خیابان دانشگاه الأزهر است که هزار سال در آن رشته های مختلف علمی تدریس می شده است.
من خودم شاهد بودم که نماز جمعه در رأی الحسین(ع) برگزار شد. عده زیادی کاسب بودند و روز جمعه باید به مغازه می رفتند. آنها از مسجد خارج شدند و من دیدم یک صف دو طرفه بسیار وسیعی ایجاد شد و پرچم بزرگی هم در آغاز آنها بود که روی آن نوشته بودند «هیأت احباب الحسین – تیجانیة القاهره».
تیجانی ها چه کسانی هستند؟
تیجانی فرقه ای از تصوف مشهور آفریقا هستند که بیشتر در غرب آفریقا حضور دارند. رهبر بزرگ آنها یعنی سید محمد تیجان از فرزندان فاطمه دختر امام حسین(ع) است. قبر او در فاس مراکش زیارتگاه اهل تصوف است. مسلمانانی که سنّی مذهب هستند ولی علاقه شدیدی به سیدالشهدا(ع) دارند. بر سر قبر رهبر تیجانیه در فاس دیدم که حدیث های شیعی از جمله «حُسَیْنٌ مِنِّی وَأَنَا مِنْ حُسَیْنٍ» را نوشته بودند.
یعنی با صوفی های کشور ما فرق دارند؟ چون اگر اشتباه نکنم صوفی های کشور ما شیعه هستند.
بله؛ در فقه یک فرق اساسی با صوفی های کشور ما دارند. آنها به فقه شافعی و مالکی عمل می کنند و صوفی های ما اهل فقه و تعبد هستند. من با نوع کارهایی که در قم و جاهای دیگر انجام می گیرد به صورت ماهوی مشکل دارم. بزرگانی که فتوا صادر می کنند و یا همایش های بزرگ برگزار می کنند توجه ندارند که در دنیای بزرگ اسلام این صوفی ها هستند که مثل یک سدّ محکم مقابل وهابیت و تندروی ها در مصر، تونس، الجزایر، لیبی، نیجر، نیجریه و جاهای دیگر جهان ایستاده اند. آنها زیارت و توسل دارند و اهل ذکر و تعبد هستند. «حبّ الحسین» یک نکته مهم آنها است.
در آسیای مرکزی هم چون شیعیان در این کشورها محدود هستند، غلبه اصلی با تصوف است و ما توجه نداریم که بیشترین حامیان اندیشه شیعی را با افکار محدود به درون خودمان، که از صوفیه خودمان خوشمان نمی آید و در پاسداران آن اتفاقات را بر سر آنها می آوریم و داریم چه تبلیغ منفی علیه خودمان در سطح جهان می کنیم. من در کالیفرنیای آمریکا هم در جمع صوفیه حاضر شده ام؛ آنها به پیام های عاشورا گوش شنوا دارند. در حالی که وهابیت برای خراب کردن بقیع و کربلا اقدام کرده و برای حمله و کشتار زائر امام حسین(ع) فتوا می دهد.
الآن حدود هزار سال است که مصری ها با اهل بیت پیامبر(ص) هستند. آنجا به قبر حضرت زینب(ع) کمتر از قبری که در شام هست توجه نمی شود. یعنی مردم مصر به زینب کبری به عنوان یک بانوی بزرگ بیدارگر تاریخ نگاه می کنند. من به چشم دیده ام که چطور توسل می کنند؛ توسلی که وهابیت حکم کفر و شرک به آن می دهند.
عزاداری امام حسین(ع) در میان اهل سنت جلوه خاصی دارد.
اولین پیام های عاشورا در ایران را سیستان و بلوچستان گرفت. ملک الشعرای بهار تاریخ سیستانی را کشف و احیاء کرد که حدود 800 سال عمر این تاریخ است. در آن تاریخ آمده است که بعد از شهادت امام حسین(ع) اولین عکس العمل علیه بنی امیه در سیستان بود. عبیدالله بن زیاد که در کوفه بود برادرش عبدالله بن زیاد را به عنوان فرماندار سیستان و بلوچستان فرستاد. مردم شهر در بیرون دروازه سیستان و بلوچستان اجتماع کردند و با سخنان تند این فرماندار را فراری دادند؛ گفتند ما حاضر نیستیم کسی که خانواده او پسر دختر پیامبرمان را کشته فرماندار ما شود؛ ما اصلا حکومت یزید را قبول نداریم.
من به یاد دارم که یک بار روز هشتم محرم از هرات داشتم به سمت ایران می آمدم. بر سر قبر عبدالرحمان جامی، که طرف دیگر جاده مزار ملا حسین کاشفی سبزواری قرار دارد، دیدم که خطیب جمعه داشت خطبه می خواند و جمعیت فراوانی هم به سمت مسجد می رفتند و من هم با آنها رفتم. خطیب داشت مثل مقتل خوانی از حضرت علی اکبر(ع) سخن می گفت. این صحبت زمانی بود که آمریکایی ها تازه به افغانستان آمده بودند. خطیب به مردم گفت شما می گذارید کشور اسلامی ما زیر چکمه ها و تانک های آمریکایی ها له شود؟ مردم گریه می کردند. امام جمعه سنّی بود و مردم هم سنّی بودند.
عزاداری امام حسین(ع) در کشورهای مختلف با چه چالش هایی مواجه است؟
دولت های مختلف اجازه نمی دهند تجمعات عاشورایی برگزار شود. مثلا من صبح روز عاشورا در جاکارتای اندونزی به میزبانمان گفتم که دلم می خواهد به جلسه ای بروم که مقتل خوانی باشد تماس گرفتند و گفتند شیعیان سالن وزارت کشاورزی را اجاره کرده اند. آنجا از حیث جمعیت بزرگترین کشور اسلامی جهان است. من به آن سالن رفتم و روحانی آنها نزدیک به دو ساعت و نیم به زبان مالایی مقتل خوانی کرد و جمعیت حاضر مثل ابر بهار در سالن گریه می کردند.
من نوارش را هم دارم که در دوشنبه تاجیکستان آقای تورجان زاده، که خودشان به او سید نورالدین می گویند، عالمی با محاسن سفید و عمامه مشکی، اهل سنت هم هستند، ایشان وقتی در روز هشتم محرم روضه و عزاداری امام حسین(ع) را داشت، به قدری سخنرانی مهیجی داشت که تمام مردان پیر و جوانی که آنجا نشسته بودند را تحت تأثیر قرار داد. ولی آنها نمی توانند در خیابان عزاداری کنند؛ چون برخورد بسیار خونباری با آنها می شود.
البته عزاداری ها با چالش های دیگری مواجه هستند. مثلا در فیلم هایی که از هند پخش می شود دیده اید که شیعیان به شیوه های مختلف عزاداری می کنند. عزاداری های معقول در میان آنها زیاد است. البته قمه زنی و زنجیرزنی های تیغ دار هم هست که باعث وهن مکتب می شود؛ و یک قدرت معنوی لازم هست که جلوی این رفتار را بگیرد.
امسال از بلندی های تبت هم فیلمی منتشر شد که نوای «حسین یا حسین» شیعیان در بلندی های هیمالیا توسط شیعیان بلند شد. در کاتماندو (پایتخت نپال که راه هیمالیا از آنجا است) فقط 24 خانواده شیعه داریم. ولی همین افراد گسترده و پیام آور شده اند.
در ایالت های مختلف مالزی سخنرانی های پرشوری هست. در تایلند از 400 سال قبل، یعنی زمان شیخ احمد قمی که از ایران به آنجا می رود، نسل او صاحب منسبان دینی تایلند بوده اند. در آنجا، به خصوص «ناخن سی تامارات» در مرز مالزی، برای عزاداری شب عاشورا و صبح عاشورا از 700 کیلومتر فاصله به آنجا می آمدند.
در مسکو نزدیک یک میلیون جمعیت، که عمدتا اهل آسیای مرکزی هستند، حسینیه بزرگی دارند و راویل عین الدین مفتی روسیه است. ممکن است اجتماعات خیابانی برای آنها ممنوع باشد و قانون این اجازه را به آنها ندهد. ولی در اجتماعات سربسته مراسمات خود را برگزار می کنند.
در آفریقا اخیرا عاشورا پدیده جالبی شده است. البته منظورم تونس و مراکش نیست. در تونس تاریخ 700 ساله دارد. نویسنده کتاب «درر المسط فی اخبار السبط» إبن أبار می گوید که « عندنا حبّ الحسین والعاشورا بکاء علی الحسین و لنا بشیعه». یعنی ما شیعه نیستیم؛ ولی محبت امام حسین(ع) و گریه برای امام حسین(ع) را داریم. عاشورا در شبکه های تلویزیونی این کشورها تبلیغ نمی شود؛ ولی در پاکستان شبکه های تلویزیون پخش می کنند و رؤسای جمهور گذشته و حال آنها به عاشورا روی خوش نشان دادند و تعزیه خوانی های شکوهمندی دارند. ولی مسائل خرافی هم دارند. مثلا اسبی که ذوالجناح امام حسین می شود را در طول سال نگه می دارند و مردم برای تماشا می روند. ولی به هر حال آمیختگی با عشق و محبت امام حسین(ع) است.
در عربستان با همه سختگیری هایی که بن سلمان و دیگران دارند موکب های حسینی در قطیف، احصاء و دمام هست. در بحرین پرچم ها و علَم های سیاه و شعارهای عاشورایی هست. در کشور کوچک بحرین سه هزار حسینیه هست. مقاومت هایی هم که در برابر آل خلیفه می کنند به خاطر پیام های عاشورا است.
در ترکیه قضایا فرق دارد. به خصوص در استانبول، جمعیت یک میلیونی در تاسوعا و عاشورا اجتماع می کنند. البته ترکیه چون دولت عثمانی و امپراتوری بوده قدرت بزرگی هستند. ولی علویون ترکیه نزدیک به 30 میلیون جمعیت هستند. وقتی رجب طیب اردوغان شهردار استانبول بود در مراسم آنها شرکت می کرد و تا یکی دو سال پیش هم به مراسم آنها پیام می داد. ولی الآن شرایط دیگری دارند.
برگزاری عزاداری امام حسین(ع) به صورت تجمعات بعضا بزرگ چه تأثیرات فرهنگی و اجتماعی دارد؟
واقعیت این است که به قول مرحوم دکتر شریعتی، شیعه یک مکتب اعتراض بوده است و اعتراض بصورت فردی نمی شود. یک مثال بزنم که شاید شما جوابتان را بگیرید. من دو سه سفر به برمه رفتم. در آنجا که کشوری بودایی است و بزرگترین معابد بودا هم در آنجا قرار دارد، ابتدا کمونیست ها و بعد نظامی ها به حکومت رسیدند. 30 هزار نفر ایرانی آنجا سکونت دارند که پدران آنها در 70 سال گذشته برای تجارت به آنجا رفته اند و بعد که کمونیست ها بر سر کار آمده اند مرزها بسته شده و آنجا مانده اند.
آنجا من گفتم می خواهم به خانه پیرترین خانواده شیعه ایرانی بروم. بعد از انجام بررسی ها به خانه خانم مسنّی رفتیم. پسر ایشان «محمدحسن بهبهانی» 73 سال سن داشت و به کمک مترجم با او وارد صحبت شدیم. در صحبت با او پرسیدم که چطور در حکومت کمونیست ها و نظامی ها طاقت آورده اید و شیعه مانده اید؟ گفت که ما را امام حسین(ع) و تاسوعا و عاشورا نگه داشته است. این جواب واقعا من را حساس کرد. گفتم چطور؟ گفت در طول سال این حکومت تسمه از گرده همه کشیده بود. ولی تاسوعا و عاشورا اصلا توان ماندن در خانه نداشتیم. حسین حسین گویان به خیابان می آمدیم. حکومت هم چند سال برخورد کرد و دید که هزینه این کار خیلی بالا است. توافق کرد روزهای تاسوعا و عاشورا جلوی ما را نگیرد. لذا تاسوعا و عاشورا باعث وحدت و پیام جمعی ما شد و این روزها برای ما روز مانور بود.
من از او پرسیدم، در این مراسم چه می گفتید و مناسک را چطور انجام می دادید؟ گفت ما در خیابان که سینه می زنیم می گوییم «شیعه تو آب می خوری، تشنه حسین به کربلا». البته من در مراسم عزاداری آنها هم شرکت کرده ام. آداب ایرانی را به آنجا برده اند و نذری هم می دهند.
با توجه به اینکه شما عزاداری های کشورهای زیادی را از نزدیک شاهد بوده اید، زوائدی که به عزاداری های اصیل افزوده شده چقدر به ترویج فرهنگ عاشوا صدمه زده است؟
پارادوکسی در این مسأله هست. بالأخره وقتی نقطه ای از شهر حالت حماسی به خود می گیرد خیلی نظرها جلب می شده و متفکرین آنجا مجبور می شدند به زبان آن کشور کتاب بنویسند و پیام های عاشورا را بگویند. از طرف دیگر، تردید نکنید که این رفتارها ضربه زیادی زده است. یعنی شیعه ای که اهل فکر است، دیده ایم که یک تیغ تیز قمه بر سر بچه پنج ساله بزند و بعضی وقت ها حتی منجر به مرگ شده است. در رسانه های معاند اینها را بزرگ کرده اند و پای امام حسین(ع) و مکتب عاشورا و شیعه گذاشته اند. اینها اثرات منفی است که امیدواریم اصلاح شود.
یعنی اگر به جای انجام این کارها، فرهنگ ایثار، جوانمردی، آزادگی و آزادمردی را می توانستیم موفق تر باشیم.
مسلّما عاشورای پر پیام و پر محتوایی نزدیک به اندیشه های معمار آن یعنی امام حسین(ع) را می توانستیم داشته باشیم. باید هم به همین سمت برویم. رسانه هایی که در اختیار داریم و فضای مجازی به ما تکلیف می کند که بیشتر این واقعه را آسیب زدایی کنیم و به ترسیم چهره واقعی آن بپردازیم.
به نظر شما به این سمت رفته ایم؟
بله؛ نه اینکه در حد چشم گیری مؤثر باشد، ولی به این سمت رفته ایم. شیعیان لبنان تا قبل از امام موسی صدر شرایط عجیبی داشتند. در بسیاری از کشورها عاشورا را جشن می گرفتند. آل زیاد و آل مروان احادیثی جعل کرده بودند که مثلا کشتی نوح در این روز به جودی نشست و آتش بر ابراهیم سرد شد؛ پس باید این روز را جشن گرفت. اینها امروز برگشته؛ که تأثیر تبلیغات صورت گرفته است. در تعدادی از کشورها به صورت مشهود دیده می شود که عزاداری عاشورا دارد به مسیر بهتری هدایت می شود؛ البته تا حد مطلوب هم فاصله زیادی داریم.