همه بچهها از روند درمانشان ناراضی هستند و از عوارض عملهای جراحی و بیهوشیهای ممتد صحبت میکنند.
حرفشان یک چیز است؛ آن هم اعزام به خارج از کشور برای ادامه روند درمان.
«خلاصه کنم؛ امیدمان از بین رفته»، این را آمنه میگوید؛ یکی از دختران شین آبادی؛ ۵ سال و اندی است، رنج صورتهای مچاله شده از آتش و بار سنگین نگاه های مرموز مردم ناآشنا را با خود اینسو و آنسو می کشند! غم جانسوز آتشی را که ۱۵ آذر ۹۱ از کلاس محقر مدرسه شعلهور و تا کنه جان و روح و زندگیشان زبانه کشید. دختران ۹ ساله آن روز، امروز ۱۴سالگی رویایی دخترانه را تجربه میکنند و در آستانه انتخاب رشته و پس از آن تلاش برای ورود به دانشگاه هستند. سیما اولین کسی بود که شروع به صحبت کرد: «دکترمان میگوید، اگر اینجا باشیم، شاید دیرتر خوب شویم، ولی در خارج از کشور، به دلیل وجود امکانات بهتر، زودتر خوب میشویم.
۸ ماه پیش آقای هاشمی (وزیر بهداشت) به ما قول داد و نامهای امضا کرد که تجهیزات برایمان به بیمارستان آورده میشود، اما این اتفاق نیفتاد. پدر سیما میگوید: «در طول ۵ سالی که از این حادثه گذشته، درمان و امکانات پزشکی در کشور، جوابگوی بچههای ما نبوده، اگر جوابگو بود، مفصل و انگشتان بچهها خشک نمیشد. کاش بتوانیم ملاقاتی با آقای روحانی داشته باشیم تا بلکه بچهها را به خارج از کشور اعزام کنیم. ۲ سال پیش در کنگره سوختگی، وزیر بهداشت با سیما ناهار خورد و گفت: «اگر لازم باشد، هر کدام از بچهها به خارج از کشور اعزام میشوند.» اما متاسفانه فقط در حد وعده و وعید بود.
او به صحبتهایش اینطور ادامه میدهد: »از روز اول حادثه تا الان روی هر کدام از بچهها بیش از ۱۵۰ عمل جراحی انجام شده است. سال اول آقای دکتر نهاوندیان، مبلغ یک میلیارد و ۳۶۰ میلیون تومان به حساب بیمارستان واریز کرد. تا زمانی که آن پول بود، درمان خوب پیش میرفت، اما از ۳ سال پیش که این پول تمام شد، درمان بچهها به سختی پیش میرود.
46